eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.7هزار دنبال‌کننده
38 عکس
46 ویدیو
78 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|⇦شب شده بود و دلم ... و توسل ویژه شب جمعه و ایام زیارت مخصوص علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفسِ حاج سعید قانع•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ◈ : زیر که پدرم شده است، دعا کنید، زیراکه در آن منطقه قطعه ای از است و چون در بهشت دعای مومنان است، زیر گنبد علیه السلام نیز دعا به اجابت می رسد کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
📌شهر مقدس در آینه روایات حضرات معصومین(علیهم السلام) ✍قم از دیر باز حتی قبل از ورود حضرت معصومه(س) به این شهر، تشیع و مهد علمی علما و فقهای نامی شیعه بود و جایگاه عظیمی در میان مسلمانان داشت. اما با ورود حضرت (س) قم دارای جنبه مذهبی مخصوص شد و مرکز روحانیت شیعه قرار گرفت و عده‌ای از بزرگان علمای شیعه از آن جا برخاستند یا در آن اقامت کردند که امروزه به برکت این بانوی بزرگ، قم به یک مرکز بزرگ علمی، فرهنگی و پژوهشی دنیا تبدیل شده و صدها مدرسه علمی و مراکز تحقیقاتی و کتاب‌خانه‌های مجهز مشغول فعالیت‌های علمی و فرهنگی در حوزه اسلام و تشیع می‌باشد. 📍روایاتی چند در باب و فضیلت حضرت معصومه(س) : ◀️امام (ع) در طی روایتی فرمودند: خدا را حرمی است و آن مكه است. رسول خدا(ص) را است و آن مي‌ باشد. برای امام علی(ع) حرمي است و آن كوفه است و براي ما (عليهم السلام) حرمی است و آن شهر است. و به زودی بانویی از فرزندان من در آن جا دفن می ‌شود، که نامش (س) می ‌باشد. هر کس او را زیارت کند، برای او واجب است. راوی حدیث می گوید: امام صادق(ع) این فرمایش را زمانی بیان فرمودند، که امام کاظم(ع) هنوز به نیامده بود.(۱) ◀️امام ‌(ع) به سعد اشعری فرمود: ای سعداز ما نزد شما قبری است سعد گفت : پدر و مادرم به فدای تو باد منظورتان دختر موسی بن جعفر(ع) است؟ حضرت(ع) فرمود : 《نَعَمْ! مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ》 بله! کسی که با و شناخت ایشان را زیارت کند، بهشت است.(۲) ◀️امام (علیه السلام) فرمودند : 《مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ》 کسی که عمّه‌ ام [حضرت معصومه(س)] را در قم زیارت کند، برای او است.(۳) ◀️در حضرت(س) می خوانیم : 《يا فاطِمَهُ(س)! اِشْفَعي لِي فِي الْجَنَّةِ، فَاِنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ شَأنَاً مِنَ الشَأنِ》 اي فاطمه معصومه(س)! در مورد رفتن به بهشت مرا كن، چرا كه در پيشگاه خداوند متعال، دارای و منزلتی بس ارجمند هستید.(۴) ◀️امام (علیه السلام) فرمود : 《قُمُّ عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) و مَأوي شيعَتِهِمْ》 قم، آل محمد(عليهم السلام) و پناهگاه شيعيان آنها است.(۵) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۷، ص۲۱۷ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۶۶ ۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمّی، ص۳۲۵ ۴)مفاتیح الجنان محدّث قمی، ص۴۵۳ ۵)تاریخ قم، حسن بن محمد اشعری قمی، ص۹۹ مرغ دلم راهی قم می‌شود‌ در حرم امن تو گم می‌شود عمه سادات سلام علیک روح عبادات سلام علیک کوثر نوری به کویر قمی آب حیات دل این مردمی عمه سادات بگو کیستی؟ فاطمه یا زینب ثانیستی؟ از سفر کرب و بلا آمدی؟ یا که به دنبال رضا آمدی؟ من چه کنم شعله داغ تو را درد و غم شاهچراغ تو را کاش شبی مست حضورم کنی باخبر از وقت ظهورم کنی» 🌸🌸 ۲۳ ربیع الاول ،سالروز ورود پر خیر و برکت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم مبارک باد.
🌸 در عالم برزخ ✍ عجب پرونده‌ای! کوچک‌ترین خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود. در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر می‌دیدم... در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه کردم تمام کوه‌های عالم بر گردنم آویخته‌اند. چون خواستم این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش. گفتم تا چه زمان باید این طوق را تحمل کنم؟ گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من و منکر برای سؤال کردن می‌آیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود. رومان این را گفت و رفت.. هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر می‌شد و ترس و وحشت من بیشتر... تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آن‌ها آهنی بزرگ در دارند که هیچ‌کس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند. در همین حال یکی از آن دو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا می‌شنیدند، می‌مردند. لحظه‌ای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ از شدت ترس و زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمی‌آمدند. سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم. درست در همین که همه چیز را تمام شده می‌دانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای انسان‌ها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید. و این بار آن‌ها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند، دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبله‌ام کعبه می‌باشد... نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر می‌رسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمی‌دادی جایگاهت اینجا بود، سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند. با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم. از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار و خوشحال بودم. سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد. با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آن‌ها و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آن‌ها کوتاه است. سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر می‌شد. در حالیکه پرونده بر گردنم سنگینی می‌کرد با زحمت سرم را بلند کردم و ... ✍ادامه دارد.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌