eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.6هزار دنبال‌کننده
14 عکس
9 ویدیو
91 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
حائری؛ واسمع دعایی.mp3
8.94M
وَاسْمَع دُعایی، دعامو بشنو وَاسْمَع نِدایی، صدامو بشنو اَقْبِل عَلَیَّ، منو نگاه کن الهی العفو، ببخش و از غم، منو رها کن داره میاد ماه رمضون، من توشه ای ندارم بوی گناه گرفتم و، سیاهه روزگارم خودت بگو تو مهمونیت، چه‌‎جوری پا بذارم منو ببخش، همین اول ماهیِِ ببخش، مگه جز تو پناهیِِ «ربنا، الهی العفو» وَ قَد سَتَرْتَ، رسوام نکردی اَفْنَیْتُ عُمری، رهام نکردی وَ عُدْ عَلَیَّ، ترحمی کن اَطْلُبُ عَفوَک، به روی بنده‌ت، تبسمی کن اومده اون که صد دفعه، شکسته توبه هاشو نمی‌دونم که دوست داری، باز بشنوی صداشو؟ روت و نگردون بشنو این، صدای ربّناشو منو ببخش، نبخشی آبروم میره ببخش، دلم از غصه می‌گیره «ربنا، الهی العفو» این نفس سرکش، تا می‌تونست تاخت آخر من و از، چشم تو انداخت امّا غمی نیست، حسین و دارم با اشک و روضه، دلت رو امشب، به دست میارم خدا نیاره دختری، آتیش بگیره موهاش آبله کاری کنه که، نتونه وایسه رو پاش بفرسته از پایینِ نی، بوسه برای باباش منو ببخش، به اشک دختر حسین ببخش، به روز آخر حسین «ربنا، الهی العفو» شاعر(؟) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
(1) به نام خدا نکاتی درباره این نوحه نکته اول کاربرد عبارت های عربی و شگردهای هنری سازی کلام شاعر اگر بخواهد نگاهی هنری به این موضوع داشته باشد و صرفاً در صدد محتوا محور ساختن شعر یا اظهار فضل نباشد، لازم است به این تکنیک ها دقت داشته باشد: (تصور کنید شعر در حکم چای باشد و نبات در حکم همان مفاهیم معنوی مناجاتی...) شاعر می تواند، مثل یک تکه نبات که در داخل چای میریزیم محتوا را به خورد مخاطب دهد! می تواند این تکه های نبات را به شکل خورده ریز ارائه کند. و در روش سوم، آنقدر نبات را هم بزند که فقط شیرینی آن در چای قابل ادراک باشد. حال با این تمثیل می توان تکنیک مهم شعری را تصور نمود: هنر «اقتباس» به سه شکل: تضمین، درج، و حل در شعر قابل ارائه است. 👇👇👇
(1) نکاتی درباره این نوحه نکته دوم استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی معمولاً نوحه پردازان در کاربرد زبان محاوره و عامیانه دچار لغزش می‌شوند‌؛ این لغزش به چند دلیل رخ می دهد الف) عدم شناخت رمز و راز زبان عامیانه ب) عدم تمرین و تفنن در حوزه زبان و بازسازی آن ج) عدم توجه به موضوع شیوه بلاغی و تناسب میان گفتار شاعر با نوع مخاطب این زنجیره بیانی، حتماً باید در نوحه به شکل واضح خود را نشان دهد. با درنگ و تامل بر عبارت های زیر می‌توان درباره نوع نگاه شاعر و میزان توانایی او در بازسازی زبان مردم تحلیل‌های متفاوتی داشت: نمونه اول: منو ببخش همین اول ماهیه... نمونه دوم نمیدونم که دوست داری باز بشنوی صداشو روتو نگردون بشنو این صدای ربنا شو نمونه سوم با اشک و روضه دلت رو امشب به دست میارم نمونه چهارم این نفس سرکش تا میتونست تاخت آخر منو از چشم تو انداخت نمونه پنجم خدایا نیاره دختری آتیش بگیره موهاش 👇👇👇
(1) نکاتی درباره این نوحه استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی تحلیل نمونه ها نمونه اول منو ببخش همین اول ماهیه... یک بازسازی کامل و دلچسب از زبان مردم با تکیه بر نحو زبان مردم است، ‌طراوت این عبارت با انتخاب لحن مناسب و ملتمسانه دو چندان شده است نمونه دوم نمیدونم که دوست داری باز بشنوی صداشو روتو نگردون بشنو این صدای ربنا شو تحلیل این نمونه و قضاوت نهایی درباره آن بسیار دشوار است. نمونه سه لایه مختلف دارد: الف) از یک سو می توان گفت انسان ها در هنگام ابهام می‌توانند این چنین سخن بگویند بنابراین قانون «محاکات» در این عبارت تقریباً رعایت شده است نوع لحن و استفهام، طراوت خاصی به کلام داده است. این قضاوت را با صرف نظر از مخاطب خاص آن( که خداوند است) در نظر بگیرید. ب) از سوی دیگر باید گفت شاعر به جهت رعایت «بلاغت کلام» و رعایت شرایط گفت و گو با مخاطب (که در اینجا خداوند عزّ و جل است) بهتر بود که می گفت: «خوب میدونم که دوست داری باز بشنوی صدامو...» بر اساس این مضمون که منطبق با مفاهیم شیعی است مصراع دوم هم باید تغییر می یافت... ج) لایه سوم کلام اینکه نمی توان انکار کرد: گاهی ما انسان‌ها آنقدر درباره خطای خود می‌خواهیم اغراق کنیم که به خود هرگز اجازه نمی‌دهیم خداوند صدای ما را بشنود به او حق می دهیم از ما روی برگرداند! در این حال، اگر بخواهد شاعر این حس و حال را بازسازی کند باید چگونه بگوید؟ تصور کنید این کلام سخن یک فرد عامی و کم‌سواد باشد که بهره‌ای از فرهنگ شیعی ندارد و می‌خواهد بی هیچ آدابی و ترتیبی با خدای خود سخن بگوید! بنابراین تصور چنین بیانی دور از ذهن نیست‌‌؛ هر چند به ظاهر، متناسب با مفاهیم مناجات و روایات مأثوره نباشد. 👇👇👇
(1) نکاتی درباره این نوحه استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی تحلیل نمونه ها نمونه سوم با اشک و روضه دلت رو امشب به دست میارم در مواجهه اولیه، بیانی صمیمانه و تاثیر گذار دارد و به بیانی رندانه وهوشیارانه، اشاره دارد به موضوع توسل به اهل بیت علیهم صلوات الله علیهم اجمعین با تکیه بر «وابتغوا الیه الوسیله» نمی‌توان ظرافت این نحوه بیان و تاثیر عاطفی آن را نادیده گرفت؛ چون حاوی نوعی «دِلال» است دِلال چیست؟ یعنی ناز کردن (در ابتدای دعای افتتاح می‌خوانیم:«مُدلاً علیک») این بیان همراه با شیرین زبانی و دلال، بُعد دیگری نیز دارد که محل تأمل است... اگر به اصل انسجام در شعر و نوحه، اعتقاد داشته باشیم ( البته هنری غیر قابل انکار است) می‌توان به این مضمون و تناقص راه یافته در آن خرده گرفت! در بند اول، شاعر آورده است: «ببخش مگه جز تو پناهیه؟» که با این مضمون در تناقض است: «اما غمی نیست حسین و دارم دلت رو امشب به دست میارم...» 👇👇👇👇
(1) نکاتی درباره این نوحه استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی تحلیل نمونه ها نمونه چهارم این نفس سرکش تا میتونست تاخت آخر منو از چشم تو انداخت از نظر زبان و استخدام واژگان با بقیه سطرها و مصراع ها کاملاً متفاوت است. سوال مهم این است که این تفاوت به نفع شعر است یا خیر؟ قضاوت درباره این سطر و پاسخ‌گویی به این سؤال، اندکی دشوار است و ممکن است سلیقه شخصی در آن دخیل شود... در نگاه کلی، کلمات «نفس، سرکش، میتونست، تاخت» حاوی نوعی خشونت موسیقایی است که نوعی تنفر را تداعی می‌کند‌ اگر بتوانیم در قضاوت کلی این تنفر و خشونت موسیقایی را در راستای بلاغت کلام و اقتضای حال و مقام سخن بدانیم بجاست که شاعر را به واسطه نوع انتخاب زبان تحسین کنیم. و اگربه فرض، این خشونت _ که با هجای کشیده «تاخت» به اوج خود رسیده است_ ربطی به شعر نداشته باشد، می‌توان قاطعانه گفت: شاعر، اصل انسجام زبانی و نیز بلاغت کلام را را رعایت نکرده است. به نظرم مخاطبان بر اساس حالی که در هنگام شنیدن این نوحه پیدا می‌کنند می‌توانند به‌راحتی درباره این موضوع قضاوت کنند. نمونه پنجم خدا نیاره دختری آتش بگیره موهاش بر اساس قاعده کلی «کار برد نشانه های زبان مردم و عامیانه سازی کلام» ، به‌راحتی قابل بررسی قضاوت است. در گفتار مردم معمولاً آن حس التماس و آرزو، در قالب چنین کلامی ارائه می‌شود: «خدا نیاره اون روز و که دختری موهاش آتیش بگیره....» جابجایی بخشی از این کلام به ضرورت وزن و سبک، بخشودنی است‌‌‌؛ تا جایی که طراوت کلام و فطرت زبانی مردم در شعر بازتاب یابد. اما وقتی تغییر کلام در حدی باشد که دیگر چندان نشانه‌ای از قالب زبان عام در آن مشهود نباشد می توان گفت: کلام از فطرت زبان مردم خارج شده و رنگ تصنع یافته است. نکات پایانی برای بهتر شدن این اثر می توان به این دو پیشنهاد هم تأمل داشت: الف) ربنا الهی العفو یا یارب الهی العفو؟ (به جهت یکسان شدن ضمیرها) ب) جابجایی دو سطر و قد سترت‌ رسوام نکردی با افنیت عمری‌ رهام نکردی که در این حالت، به محتوا انسجام بیشتری می‌بخشد....التماس دعا🙏