eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.5هزار دنبال‌کننده
42 عکس
28 ویدیو
114 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْاَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ با این که خمیده خسته ، عمه هستیم همه ز هستِ عمه طاغوت شکست با کلامش با آه دل شکسته عمه با دست میان بند زنجیر از گردن دین گُسسته عمه این طور که او مراقب ماست با گردن و دست بسته عمه حتما پدرم تمام ما را آن روز سپرده دست عمه وقتی صدا زد حسین زن و بچه رو به کی می سپاری دست رو سینه زینب گذاشت آرام شد یعنی به تو می سپارم ... حتما پدرم تمام ما را آن روز سپرده دست عمه در حیرت از اقتدار اویم وقتی مقابل یزید قرار گرفت ، یه زن با چند تا زن و بچهی دیگه مولا بیمار ما ، خانم فرمود : عددی نیست من بخوام با تو حرف بزنم ... در حیرت از اقتدار اویم از غیر حسین رسته عمه هر گاه حرم بخواب رفته چون شیر نری نشسته عمه شمشیر علیست در کلامش ای جانم ناز شست عمه جانم به فدات ای دلاور شمشیر علی نه خسته عمه شعر از زبان امام سجاد خوندم مبنی بر اینکه همه بچه ها گفتند عمه نبود همه ما رفته بودیم ، خدا سایه عممون بالا سرمون نگه داره... از غم آل حق شده گریه و دیده همنشین اشک چکد به سینه با اِذن امیرمومنین دست نیاز می زند بر سر و سینه ی خودش آه نماز می کِشد شعله به جان اهل دین روضه گرفته آسمان آب شده است نوحه خوان ز آتش قلب فاطمه لرزه فتاده بر زمین میرود آن امام که از برکات سجده اش باز شدست راه دل تا خود رب العالمین صفحه به صفحه عشق را صفحه ای از صحیفه اش سجده کنان رقم زده حضرت زین العابدین آن که ز گریه های او سنگ به گریه آمده خوانده میان گریه ها داغ حسین را چنین گر چه غمی به وسعتِ کرب و بلا نمیشود هیچ کجا به سختیِ شام بلا نمیشود ان شاءالله همین جمع بقیع با هم گریه کنیم...الان زائر نداره ... گر چه غمی به وسعتِ کرب و بلا نمیشود هیچ کجا به سختیِ شام بلا نمیشود ز بس که گریه کرده ام خون شده هر دو دیده ام نفس گرفته عاشقی از نفس بُریده ام گر چه گرفته از عطش شعله ز پای تا سرم گر چه تنم گرفته گُر زَهرِ جفا چشیده ام گر چه در آخرین دمم دم ز فراق میزنم شعله زند به جان من آه ز دل کشیده ام گر چه به چشم خویشتن روز دهم مصائب گودی قتلگاه را از دل خیمه دیده ام گر چه به گوش خویشتن از لب خشک تشنه ها از دم زیر دِشنه ها وا عطشا شنیده ام این همه داغ دیده ام این همه روضه خوانده ام باز در این عزا ببین من به کجا رسیده ام که سالهاست دیده از اشک رها نمیشود هیچ کجا به سختیِ شام بلا نمیشود پرده به پرده در نظر میرود از برابرم بعد وداع آخرش میرود اکبر از حرم اینا رو دیدم داداشم اومد توو خیمه ها ، زن و بچه دورش گرفتن ، کجا میری ؟ صدای بابام بلند شد رهاش کنید این غرق در خداست ، ساعتی دیگر صدای برادرم شنیدم ، ابتاه هذا جدی رسول الله ... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
1. خمیده خسته.mp3
14.14M
( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) با این که خمیده خسته ، عمه هستیم همه ز هستِ عمه
قسمت دوم ( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) از در خیمه بیرون آمدم ، دیدم بدن داداشمُ رو توو عبا دارن میارن قاسم و اِذن رفتن و بوسه نعل بر تن و طعم عسل چشیدنِ طفل عموی اَطهرم ناله ی آب آب را شرم رخ رباب را بر روی دست باب خود ذبح علیِ اصغرم ساقی بی قرار را خیمه و انتظار را عمه که با برادرش ، گفت چه شد برادرم حمله ی تیغ و دِشنه را خاک و گلوی تشنه را عمه کنار قتلگه گرفت چشم خواهرم بر روی نیزه ماه را آتش و خیمه گاه را ناله خواهرم که گفت عمه کجاست مَعجرم ؟ گر چه دلم از این همه غُصه جدا نمیشود هیچ کجا به سختیِ شام بلا نمیشود آقا جان این همه مصیبت تا میگن کجا سخت گذشت می فرمائید : الشام الشام الشام ... مگه شام چه خبر شد ؟ فرمود : هفت تا مصیبت توو شام به ما وارد شد ، چندتاشو برا شما گریه کنا بخونم ... پشت در دروازه ساعات ... برای روضه شام نمیدونم چطور میخوای ناله بزنی ... اما هر جا ناموست میخواد بره میگی حتما یه مرد باهات باشه ، شده بچه باهاش میفرستی ، آل الله آخر غیرتن ، لذا مادر وقتی به مسجد رفت حسن را با خودش بُرد ، حسن هم دنبال مادر راه افتاد ، هزار سال داریم از اون همراهی میسوزیم ... پشت درِ دروازه ی ساعات پیش نگاه خیل نامحرم یه گوشه اهل بیت رو جمع کرده بودن مردم برا تماشا میومدن ، حالا چرا چند روز موندن ، واسه اینکه شهر رو آذین ببندن ... یه عده داشتن سنگ جمع میکردن ... مردم برا سربازاشون غذا میاوردن ... الشام ... پشت درِ دروازه ی ساعات پیش نگاه خیل نامحرم با دیدن ناموس آل الله من آرزوی مرگ میکردم تو اِزدحام کوچه های شام دیدم یکی از بچه ها گم شد دیدم سرِ بابا زمین افتاد بین جماعت زیر پا گم شد ای وای از اون وقتی که اون نامرد آتیش به مغز استخوان میزد ما ، بغضمون توی گلو موندو اونم با چوب خیزرون میزد الشام ... الشام ... الشام چهل سال با همین روضه گریه کرد الشام ... الشام ... الشام ... دیدم که مردم روی پشت بوم واسه تماشای ما میشینن ما اهل بیت و اصل دین هستیم میگفتن اینا خارج از دینن ای وای از اون شب که توو ویرونه تا صبح هر شب بچه هق هق کرد بابام اومد ویرونه روشن شد از فرط گریه خواهرم دق کرد توو بازار دید یه گوسفندی رو ذبح کردن ، ایستاد ، سوال کرد به این حیوان آب دادی یا نه ؟ آری آقا جان دستور دینمونه اول دادم بهش خیالتون راحت ، های های شروع کرد ناله زدن ، یادم نمیره باباصدا میزد وای جگرم از تشنگی ..... ای حسین ... از قول مادرش فاطمه یه جمله روضه گفت : بنی قتلوک عزیزم کُشتنت ومن شرب ماء منعوک آب بهت ندادن ... ای حسین .... شب شهادت امام سجاد هرکی حاجتی داره ، هر کی گِره به کار داره ، صدر حاجاتمون فرج امام زمان(عج) ای خدا فرج آقامون برسان ... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
. |⇦•شاهد مقتل همه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقّلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر طول میدهی نامرد زیر و رویش نکن تمامش کن : حسن لطفی *خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارن زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝