eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.4هزار دنبال‌کننده
38 عکس
42 ویدیو
71 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات _ متن روضه بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟ آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت این گلوی تشنه بُبریدن نداشت لاله‌چینان دستتان بُبریده باد غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت باذکرصلوات به روح خانم فاطمه زهراسلام علهیا 👇👇👇👇👇👇 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال: ویژه اشعارو نواهای مذهبی، همراه با سبک و اجراهای شعرای آئینی و ذاکران آل الله... لطفأ علاقه مندان و نوکران ارباب را از طریق لینک دعوت بفرمائید.👇⚡👇⚡👇⚡👇 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ در تلگرام فعلأ بعلت فیلترینگ حضورفعال نداریم....👇👇 کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
مناجات _ متن روضه بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟ آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت این گلوی تشنه بُبریدن نداشت لاله‌چینان دستتان بُبریده باد غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت باذکرصلوات به روح خانم فاطمه زهراسلام علهیا 👇👇👇👇👇👇 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال: ویژه اشعارو نواهای مذهبی، همراه با سبک و اجراهای شعرای آئینی و ذاکران آل الله... لطفأ علاقه مندان و نوکران ارباب را از طریق لینک دعوت بفرمائید.👇⚡👇⚡👇⚡👇 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ در تلگرام فعلأ بعلت فیلترینگ حضورفعال نداریم....👇👇 کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام و اول مظلومه عالم صدیقه کبری فاطمه ی زهرا سلام الله علیها،  جلب رضایتشون عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ✔️ نمونه شروع روضه حضرت زهرا سلام الله علیها👇 أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة، وَ الصَّولَةِ الحَیدریَّة، وَ العِصمَةِ الفاطِمیَّة، وَ الحِلمِ الحَسَنِیَّة، وَ الشّجاعَةِ الحُسَینِیَّة، بار خدایا! رحمت‌های پیاپی فرست و درودهای خجسته خویش را ارزانی دار بر امام بزرگواری كه صاحب دعوت محمّدی است و صولت حیدری و عصمت فاطمی و حلم حسنی و شجاعت حسینی 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج یا بن الحسن... بازم سفره عزای مادرت پهن شده... کجایی صاحب عزا... 🔸هنوز میرسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج این روزها همه جا مادر رو صدا میزنند... همه میگن یا زهرا... اما زهرای مرضیه صدا میزنه... میگه یا مهدی... پسرم مهدی کجایی مادر... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج امشب ماهم با امیرالمومنین هم ناله شیم... هر کجا نشستی... امام زمانت رو دعوت کن... یا بن الحسن... 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 👇⚡👇⚡👇⚡👇 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش @Aramesh113
متن روضه ۲ 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه... بریم خونه ی امیرالمومنین... 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ای وای...ای وای 🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔸جان علی به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلی سنگینه... شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه... یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا... (مدینه.. عجب روزایی رو دیدی) یه نامردی اومد جلو... صدازد... علی بیرون بیا... زهرای مرضیه حامی ولایته... اومد پشت درب خونه... شاید اینا ببینند دختر پیغمبره... حیا کنند برگردند... فرمود... أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی از خدا نمیترسی نانجیب... برا چی اومدید... مگه نمیدونید... ما عزاداریم... نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونی چه کردم... هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه... فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا سادات منو ببخشید... میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارک زدم... صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیک بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و... هر چقدر توان داشتم جمع کردم... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... 🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود 🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود یا صاحب الزمان 🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روی زمين افتاد.. (منبع: بحارالانوار، ج‏30، ص 492) 🔸بابا ببین که مادر 🔸خورده زمین پشت در بابا بیا ببین... مادرم رو کشتند... 🔸پاشیده روی دیوار 🔸خون از پهلوی مادر روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه... راوى ميگه ديدم... روز عاشورا... يه بى بى مجلله... ميان يه خيمه نيمه سوخته... هی وارد میشه... بيرون مياد... عرضه داشتم بى بى جان... دارید چکار میکنید... خيام حرم آتیش گرفته... فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم... امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده... میترسم بیمارم در آتش بسوزه... 🔸از آن ترسم که آتش برفروزد 🔸میان خیمه بیمارم بسوزد 🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد 🔸میان خیمه بیمارم بمیرد 🔸درون خیمه زین العابدین است 🔸همه دار و ندار من همین است 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 👇⚡👇⚡👇⚡👇 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات 1 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج یابن الحسن... 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج آقای خوبم یابن الحسن... 🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج ایام عزای سیدالشهداست... اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه... آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه... هی میگه پسرم مهدی کجایی... 🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است 🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج (شاعر: سازگار) حالا با همین اشک قشنگت... با همین حال خوبت... آقات رو صدا بزن... هرکجا نشستی ... همه باهم... یابن الحسن...
متن روضه 1 🔹آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود شب چهارم محرمه... امشب دلت رو با من همراه کن... یه سر بریم مدینه... بریم خانه ی امیرالمومنین... 🔹آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔹مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ( ای وای ای وای😭) اگه تو مدینه خانه مادرمون زهرا رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد خیمه های خانم زینب کبری رو آتیش بزنه 🔹از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔹جان علی به پشت در آستانه بود هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود یکعده نامرد ریختند در خانه امیرالمومنین... خدا لعنتش کنه... دومی نامرد صدازد... علی بیرون بیا وگرنه خونه رو به آتیش میکشم... خانم زهرای مرضیه... حامی ولایت... اومد پشت در ایستاد... صدا زد... آی نانجیب حیا نمیکنی... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... نانجیب صدا زد زهرا در رو باز کن وگرنه خونه رو آتیش میزنم... مادرمون زهرا امتناع کرد... در رو باز نکرد... نانجیب صدا زد... هیزمها رو بیارید... پشت در بگذارید ... در رو آتیش بزنید... خدا... خونه ای که جبرئیل برا وارد شدن اجازه میگرفت درش رو آتیش زدند... سادات منو ببخشید... یکی گفت ای بی حیا... توی این خانه دختر پیغمبره... صدا زد اگرچه فاطمه باشه خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... ای وای، ای وای... یاصاحب الزمان آقا منو ببخشید... در خانه رو آتش زدند... میخواهی گریه کنی بسم الله... دیگه کسی آروم نباشه... در نیمه سوخته شد... مادرمون زهرا پشت در ایستاده.... یکدفعه نانجیب حیا نکرد... یاصاحب الزمان... آنچنان با لگد به این در زد که... صدای ناله ی مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا بیا به دادم برس... فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه بابا مگه سفارش منو به این مردم نکرده بودی... یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... پهلوم روشکستند...😭 یا فِضَّةُ الیکِ فخُذینی فَقَدْ وَ اللَّه قُتِلَ ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل (بحار الانوار ج 30 ص 295) ِ فضه به فریادم برس بخدا محسنم رو کشتند... آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... خود نامرد دومی به معاویه نامه نوشت گفت... تا دختر پیغمبر در مقابلم قرار گرفت... آنچنان سیلی به صورتش زدم...😭 زهرا نقش زمین شد... تسلای دل امام زمان صدا بزن... یا زهرا... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در نشان سینه زهرا نبود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات 1 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج یابن الحسن... 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج آقای خوبم یابن الحسن... 🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج ایام عزای سیدالشهداست... اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه... آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه... هی میگه پسرم مهدی کجایی... 🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است 🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج (شاعر: سازگار) حالا با همین اشک قشنگت... با همین حال خوبت... آقات رو صدا بزن... هرکجا نشستی ... همه باهم... یابن الحسن...
متن روضه 1 🔹آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود شب چهارم محرمه... امشب دلت رو با من همراه کن... یه سر بریم مدینه... بریم خانه ی امیرالمومنین... 🔹آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔹مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ( ای وای ای وای😭) اگه تو مدینه خانه مادرمون زهرا رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد خیمه های خانم زینب کبری رو آتیش بزنه 🔹از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔹جان علی به پشت در آستانه بود هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود یکعده نامرد ریختند در خانه امیرالمومنین... خدا لعنتش کنه... دومی نامرد صدازد... علی بیرون بیا وگرنه خونه رو به آتیش میکشم... خانم زهرای مرضیه... حامی ولایت... اومد پشت در ایستاد... صدا زد... آی نانجیب حیا نمیکنی... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... نانجیب صدا زد زهرا در رو باز کن وگرنه خونه رو آتیش میزنم... مادرمون زهرا امتناع کرد... در رو باز نکرد... نانجیب صدا زد... هیزمها رو بیارید... پشت در بگذارید ... در رو آتیش بزنید... خدا... خونه ای که جبرئیل برا وارد شدن اجازه میگرفت درش رو آتیش زدند... سادات منو ببخشید... یکی گفت ای بی حیا... توی این خانه دختر پیغمبره... صدا زد اگرچه فاطمه باشه خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... ای وای، ای وای... یاصاحب الزمان آقا منو ببخشید... در خانه رو آتش زدند... میخواهی گریه کنی بسم الله... دیگه کسی آروم نباشه... در نیمه سوخته شد... مادرمون زهرا پشت در ایستاده.... یکدفعه نانجیب حیا نکرد... یاصاحب الزمان... آنچنان با لگد به این در زد که... صدای ناله ی مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا بیا به دادم برس... فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه بابا مگه سفارش منو به این مردم نکرده بودی... یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... پهلوم روشکستند...😭 یا فِضَّةُ الیکِ فخُذینی فَقَدْ وَ اللَّه قُتِلَ ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل (بحار الانوار ج 30 ص 295) ِ فضه به فریادم برس بخدا محسنم رو کشتند... آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... خود نامرد دومی به معاویه نامه نوشت گفت... تا دختر پیغمبر در مقابلم قرار گرفت... آنچنان سیلی به صورتش زدم...😭 زهرا نقش زمین شد... تسلای دل امام زمان صدا بزن... یا زهرا... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در نشان سینه زهرا نبود
متن روضه 1 🔹آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود شب چهارم محرمه... امشب دلت رو با من همراه کن... یه سر بریم مدینه... بریم خانه ی امیرالمومنین... 🔹آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔹مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ( ای وای ای وای😭) اگه تو مدینه خانه مادرمون زهرا رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد خیمه های خانم زینب کبری رو آتیش بزنه 🔹از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔹جان علی به پشت در آستانه بود هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود یکعده نامرد ریختند در خانه امیرالمومنین... خدا لعنتش کنه... دومی نامرد صدازد... علی بیرون بیا وگرنه خونه رو به آتیش میکشم... خانم زهرای مرضیه... حامی ولایت... اومد پشت در ایستاد... صدا زد... آی نانجیب حیا نمیکنی... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... نانجیب صدا زد زهرا در رو باز کن وگرنه خونه رو آتیش میزنم... مادرمون زهرا امتناع کرد... در رو باز نکرد... نانجیب صدا زد... هیزمها رو بیارید... پشت در بگذارید ... در رو آتیش بزنید... خدا... خونه ای که جبرئیل برا وارد شدن اجازه میگرفت درش رو آتیش زدند... سادات منو ببخشید... یکی گفت ای بی حیا... توی این خانه دختر پیغمبره... صدا زد اگرچه فاطمه باشه خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... ای وای، ای وای... یاصاحب الزمان آقا منو ببخشید... در خانه رو آتش زدند... میخواهی گریه کنی بسم الله... دیگه کسی آروم نباشه... در نیمه سوخته شد... مادرمون زهرا پشت در ایستاده.... یکدفعه نانجیب حیا نکرد... یاصاحب الزمان... آنچنان با لگد به این در زد که... صدای ناله ی مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا بیا به دادم برس... فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه بابا مگه سفارش منو به این مردم نکرده بودی... یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... پهلوم روشکستند...😭 یا فِضَّةُ الیکِ فخُذینی فَقَدْ وَ اللَّه قُتِلَ ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل (بحار الانوار ج 30 ص 295) ِ فضه به فریادم برس بخدا محسنم رو کشتند... آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... خود نامرد دومی به معاویه نامه نوشت گفت... تا دختر پیغمبر در مقابلم قرار گرفت... آنچنان سیلی به صورتش زدم...😭 زهرا نقش زمین شد... تسلای دل امام زمان صدا بزن... یا زهرا... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در نشان سینه زهرا نبود ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
🏴 🏴 آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد جان علے به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلے سنگینه... شیعه تا قیامت، با این مصیبت میسوزه یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا یه نامردے اومد جلو صدازد... علے بیرون بیا زهراے مرضیه حامے ولایته اومد پشت درب خونه شاید اینا ببینند دختر پیغمبره حیا کنند برگردند فرمود از خدا نمیترسے نانجیب برا چے اومدید ما عزاداریم... نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونے چه کردم... هر چے صدا زدم زهراے مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهراے مرضیه بازم استقامت میکنه... میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارڪ زدم... صداے ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیڪ بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایے که از علے داشتم افتادم و... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهراے مرضیه یه جورے ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... یا صاحب الزمان اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آے غیرتے ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روے زمين افتاد.. روضه من تمام... فقط همینو بگم... *همۀ این خانواده، خانوادۀ کرامتند .. تو زیارت جامعه میخونے عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ .. فاطمه اے که سه روز گرسنه غذاے خودش رو به سائل داد ..وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ برا شما خانواده‌ست ..* اما مدینه یه مادر دیگه هم که از کریمان بود، سراغ داره .... هر سال میومد در خونه ے قمر بنے هاشم،خرج سالشو از عباس مے گرفت،میرفت...." اون سال هم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ے عباس و کوبید،کنیزے اومد درو باز کرد،چے میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گداے هر ساله اومده و میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتے نکردم شما ناراحت شدید؟! من گداے عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزڪ با همون حالت اشڪ و ناله و بغض گفت اے مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چے شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزڪ جواب داد نه" آقاے تو خیلے آقاتر از این حرفاس، اما آقاے تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشڪ پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایے که شما میزنے من آقامو هر سال مے دیدم ، اون پهلوونے که من دیدم،مگه کسے حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه اے مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن . ..سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ے قمر بنے هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چے کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چے بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چے بگم؟چے جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزڪ کے بود در میزد؟عرض کرد بے بے جان (مے خواست بے بے رو ناراحت نکنه) کسے نبود ،رفت،فرمود وقتے سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلے بود برا گدایے اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلے نداره؟چے میگفت؟تو چے گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بے بے جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنے هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسے نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشے دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، امشب گدایے کن بگو بے بے جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنے چی؟برا اینکه شما بودے وقتے خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتے از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟* *بے بے روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر مے کشید زیر لب زمزمه اے داشت؛ چے کار کردے پسرم؟!!* باور نمے کنم که زمین خورده اے پسر 2 تشنه کنار مشڪ تهے مرده اے پسر... *پسرم ، پسرم.... عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🏴 🏴 میخواستم که با تو بمانم ولی نشد در غربت تو اشک فشانم ولی نشد میخواستم شرار دل داغ دیده را ساکت کنم به اشک روانم ولی نشد *هیچی برا مادر سخت تر ازین نیستا* میخواستم که زینبِ خود را بغل کنم بر رویِ زانویم بنشانم ولی نشد گفتم که در زبانۀ آتش خلیل وار نام تو گل کند با زبانم ولی نشد گفتم به کوچه بند ز دست تو وا کند از دست دشمنت برهانم ولی نشد گفتم برای دلخوشیِ تو نماز را یک بار ایستاده بخوانم ولی نشد *ان شاءالله هیچوقت مادرتو تو بستر نبینی .. نوجوونا و جوونا میفهمن ، لمس میکنن ، درک میکنن اما بعضی چیزارو تا نبینی یه خورده سنت بالاتر نره نمیتونی قبول کنی .. مریضِ بد حال اینطوریه روزای آخر مخصوصاً روز آخر ، همه میگن‌حالش خوب شد بعد در و دیوار مادر از جا نتونست بلند بشه اما روز آخر تا بچه ها بلند شدن دیدن مادر تو بستر نیست خوشحال شدن .. دیدن مادر نشسته داره خونه رو آب و جارو میکنه .. اینقدر خوشحال شدن همه به هم خبر دادن .. روز آخر خودش خونه رو آب و جارو کرد،خودش بچه هاشو شست و شو داد .. موهای زینبُ خودش شانه کرد زبان حال بگم ، هی میگفت مادر ان شاالله هیچوقت این موها پریشون نشه .. حتی تو گودال .. فرمود تنورُ روشن کنید بچه هام چند وقته دستپختِ منو نخوردن .. لذتِ مادر اینه که خودش برا بچه هاش غذا درست کنه خودش شروع کرد نان پختن .. غسل کرد رفت تو حجره رو به قبله دراز کشید فرمود تا چند لحظۀ دیگه منو صدا کن ، اگه دیدی جواب نمیدم زود برو مسجد علی رو خبر کن .. چشم خانوم . روپوش سفیدُ رو صورتش کشید تک و تنها .. ساعتی گذشت صدا زدم یا فاطمه دیدم جواب نمیده رنگم پرید یا بنت محمد المصطفی ؛ دیدم جواب نمیده یا زوجة ولی الله ؛ یا اُم الحسن و الحسین .. دیدم جواب نمیده به سر و صورتم زدم .. اومدم برم‌ مسجد علی رو خبر کنم دیدم دوتا آقازاده اومدن ؛ اسماء چه خبر شده مادرمون کجاس ؟ گفتم بچه ها بیاید برید غذاتونُ بخورید نخواستم بچه ها رو زود خبر بدم یه وقت دیدم آقا یه نگاهی کرد فرمود اسما تا به حال کی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم؟.. یه نگاه کردم گفتم آقازاده ها از این به بعد دیگه باید بی مادر غذا بخورید .. دوتا آقازاده اومدن یکی میگه مادر من حسنم .. یکی میگه مادر من حسینم .. (حاضری همۀ دنیا رو سرت خراب بشه ولی زمین خوردن باباتو نبینی ..) یه وقت علی با اون عظمت بچه ها اومدن به بابا خبر بدن بابا ؛ تا علی صدایِ بچه ها رو شنید ، از مسجد تا خونۀ زهرا راهی نبود .. دیدن علیِ خیبر شکن با عجله میدوه هی زمین میخوره .. هی صدا میزنه زهرا ..* ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠