#بنال_ای_دل_که_روز_اربعین_است
#اربعین #همان_خواهر
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
بنال ای دل که روزاربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
بنال ای دل که جانها برلب آید
دوباره سوی گودال زینب آید
بنال ایدل که امروز روزسختی است
به زینب روزطاقت سوزسختی است
بنال ای دل که زهرا منظر آید
سر قبر برادر خواهر آید
یکی آید به استقبال زینب
خدا رحمی کند بر حال زینب
همان زینب همان مظلومه خواهر
نشد یک لحظه غافل از برادر
همان خواهرکه شام را زیرو روکرد
یـزید و آل را بـی آبـرو کرد
همان خواهر به نطق حیدرانه
گرفته قلب دشمن را نشانه
تمام مرد و زن را باور آمد
بخود گفتند یارب حیدر آمد
سکینه گفته بود قربان عَمّه
امام ساجدین گفت جان عَمّه
بخوان عَمّه که این احساس داریم
دوباره ما عمو عباس داریم
همان خواهر چو بابایش سخنور
فَصاحت در بیان مانند حیدر
همان خواهرکه شب رفت روزبرگشت
شکسته شد ولی پیروز بـرگشت
همان خواهرچهل روز بادل وجان
پرستاری نموده از یتیمان
همان خواهرکه برزخمش نمک خورد
بدور از چشم عباسش کتک خورد
همان خواهر که حرفش گریه دارد
بـدل داغ و غـم رقـیّه دارد
همان خواهرکه دل شکسته ترشد
چهل روز از حسینش بی خبرشد
چهل روزی بیابان گرد گشته
اسیر اشک و آه و درد گشته
چهل روزاست این غمدیده خواهر
عزادار است و دلتنگ برادر
چهل روزاست که درشوروشین است
فقط ذکر لب او یاحسین است
چهل روز خون دل بارَد سکینه
رقیه خواند و زینب زد به سینه
چهل روز آنچه را بادیدگان دید
چهل سال حضرت سجاد نالید
چهل روزاست زینب نوحه خوان است
ز غم پیر و ضعیف و نا توان است
چهل روز کار زینب ناله ها شد
پـرسـتار بـرادر زاده ها شد
چه ها با قلب زینب کرده غم ها
گمانم که حسین نشناسد او را
چهل روز در دلش غم موج می زد
خودش در بَحر ماتم مـوج می زد
اگر شد کوه استقامت و صبر
فقط یک نـاله زد افتاد بر قبر
به حقِ حضرت زهرا و حیدر
نگردد هیچ خواهر بی برادر
نگو«مداح»دگر غش کرده زینب
دل مـا را مُشَـوّش کـرده زینب
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
#ستاره_ای_سوی_ماه_می_آید
#نوحه_اربعین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
ستاره ای سوی ماه می آید
قافله ی اشک و آه می آید
دوباره یک خواهر دلخسته
به دیدن قتلگاه می آید
شمع فروزانم و خون از جگرم می چکد
آتش افروخته از چشم ترم می چکد
نام تو از روی لب نوحه گرم می چکد
قافله سالارت از شام غم
خسته دل و بی سپاه می آید
زینب غمدیده ات از شام بلا آمده
باز به دیدار تو در کرببلا آمده
قافله ی اشک به سوی شهدا آمده
رأس تو بر نیزه و طشت زر
دیده و بی سرپناه می آید
تشنه لب افتاده لب آب گل یاس من
خورده ترک از غمش آیینه ی احساس من
ساقی من ساغر من حضرت عباس من
منتقم خونتان در راه است
یوسف پنهان ز چاه می آید
زینب دلسوخته ای عمه ی نام آورم
نام تو بنوشته به سربند به روی سرم
اسلحه در دست مهیای دفاع از حرم
رو به تو با جان و دل می آیم
زانکه گدا سوی شاه می آید
چله نشین تو چهل روز شدم یا حسین
سوختم و شمع شب افروز شدم یا حسین
شاعر این نوحه ی جانسوز شدم یا حسین
شاعر شوریده ات گلدسته
در طلبت رو سیاه می آید
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:مرحوم گلدسته
بانوای:کربلایی علی اکبراسفندیار
#نوحه_اربعین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
چوبی به لبت نشسته دیدم
دندان تو را شکسته دیدم
چشمان تو را پر آب دیدم
دور سر تو شراب دیدم
چون مجلس کینه رابیاراست
خصم تو زما کنیز می خواست
داغی به درون سینه افتاد
لرزه به تن سکینه افتاد
خونین شدن سرت تو دیدم
جان کندن دخترت تو دیدم
عباس کجاست تا نشیند
رخسار کبود من ببیند
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:؟
بانوای:کربلایی علی اکبراسفندیار