eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.7هزار دنبال‌کننده
38 عکس
46 ویدیو
78 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور 🔥نمیخوام اول روضه، تیر خلاصو بزنم آخه روضه ی امام صادق، میمونی بین کربلا و مدینه ☑️شیخ جعفر میگه حسنین دنبال باباشون میدویدن نمیدونم همون صحنه بود.. ☄مادرمون یه دست به پهلو یه دست به دیوار اومده کمربند آقا رو گرفته 😭هرچی غلاف زدن، نشد تازیانه زدن نشد جداش کنن فاطمه س ☑️یه بی حیایی گفت من میدونم این خونواده رو عفت خیلی حساسه گرفتی دیگه ها؟؟ 🔸زِ هُرم شعله ي در ياس را كه پژمردند 🔸در آن هجوم علي را به ريسمان بردند 🔹ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود 🔹شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود 🔰از اینجا میتونم گریز بزنم نوشتن برا امام صادق، 4هزارتا شاگرد بود تو مدینه 4هزارتا شوخی نیست ☑️از یه طرف میگی 72تن یاران امام حسین، غوغا کردن تو کربلا... 💠اون لحظه ای که دستای آقارو بستن این پیرمرد رو میبردن این 4هزارتا شاگرد کجا بودن ارث برد از جد غریبش امیرالمومنین ☑️کجا بودن اوناییکه سر سفره ی پیغمبر بزرگ شدن نون و نمک علی رو خوردن کجا بودن اون صحنه ای که جلو چشم مولا... 🍃از آن غروب غم انگير، چند سال گذشت 🍃كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت 🔘مدينه همدم اندوه دودمان 🔘و باز شاهد مردي ز خاندان ◀️كه باز آمده آتش در آستانه ي او 💠همچین که آتیش زدن در خونه ی آقارو، نازدانه های امام صادق،،، زن و بچه های امام صادق تا دیدن آتیش زبانه میزد مث بید میلرزیدن 🔰آی قربون دلت برم اما کسی آسیب ندید کسی جراحتی بهش وارد نشد خیمه ها میسوزن و معجرا میسوزنو دامنا ... 🔹كه باز آمده آتش در آستانه ي او 🔹هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند ☑️گفت با هرحالی که هست، آقارو بیارید امشب میخوام کارو تموم کنم رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند امام صادق هفتاد ساله را ببرند 🔸تصورش چقدر سخت مي شود اي واي 🔸بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي 🔹كسي نگفت مگر پيرمرد بُردن داشت؟ 🔹تَن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟ 🔸ميان گريه ي آرام او بلند نخند 🔸به دست بي رمقش لااقل طناب مبند ☑️من دارم میگم پیرمرد هفتاد ساله رو پشت ناقه میکشوندن ✔️آقامون سن و سالی داشت... درست اما مرد بوده یه دختر سه ساله،چهل منزل پشت ناقه دَووندنش ✔️یه دختر سه ساله ی یتیم، با تازیانه میزدنش از آقایی داریم میخونیم، میگفت روضه بخون ما گریه کنیم دلم برا روضه ی جد غریبم حسین، تنگ شده این همه آوازه ها از شهر بود گرچه از حلقوم عبدلله بود ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9