#مجلس_سالگرد_فوت_مادر
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دیده چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران، رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
روزهای دلتنگیمان را
به یاد خوبیها و مهربانیهایش سپری میکنیم
و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحهای
به روح پاکش گرامی میداریم
❈❈❈
مادر!
یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمیپیچد
و ناباورانه جای خالیات را نگاه میکنیم و به آستانه در چشم دوختهایم
اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت.
ای کاش میتوانستیم احساسمان را بیان کنیم.
اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند و برگ درختان دفتر،
باز هم نمیتوانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!
❈❈❈
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم، خاطرهای از مادر در خیال ما زنده می شود؛
یک سال است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه گرمش را در بین نگاه های سرد دیگران نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که یاد و خاطره اش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.
❈❈❈
راست میگن فرشتهها نمی تونن رو زمین بمونن.
جای فرشتهها تو آسمونه.
مادرم، یک سال از آسمانی شدنت گذشت. خانه بی نور شد…
❈❈❈
#شعر سالگرد فوت مادر
#سالگرد فوت مادر
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
❈❈❈
اولین سالگرد پرگشودن توست؛
«حمد و سوره» گُلی به گلشن توست …
❈❈❈
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظهها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچهها را پایید.
مثل آن روز که میآمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
آه یک سال گذشت مادرم و تو همچنان نیستی!
❈❈❈
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بار نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
❈❈❈
نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما یکسال است که بیتو فقیر شدهایم ” مادر….
❈❈❈
مادر به تو سوگند در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
❈❈❈
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
❈❈❈
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق، غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رویاست هنوز
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#مجلس_سالگرد_فوت_مادر
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دیده چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران، رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
روزهای دلتنگیمان را
به یاد خوبیها و مهربانیهایش سپری میکنیم
و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحهای
به روح پاکش گرامی میداریم
❈❈❈
مادر!
یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمیپیچد
و ناباورانه جای خالیات را نگاه میکنیم و به آستانه در چشم دوختهایم
اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت.
ای کاش میتوانستیم احساسمان را بیان کنیم.
اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند و برگ درختان دفتر،
باز هم نمیتوانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!
❈❈❈
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم، خاطرهای از مادر در خیال ما زنده می شود؛
یک سال است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه گرمش را در بین نگاه های سرد دیگران نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که یاد و خاطره اش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.
❈❈❈
راست میگن فرشتهها نمی تونن رو زمین بمونن.
جای فرشتهها تو آسمونه.
مادرم، یک سال از آسمانی شدنت گذشت. خانه بی نور شد…
❈❈❈
#شعر سالگرد فوت مادر
#سالگرد فوت مادر
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
❈❈❈
اولین سالگرد پرگشودن توست؛
«حمد و سوره» گُلی به گلشن توست …
❈❈❈
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظهها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچهها را پایید.
مثل آن روز که میآمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
آه یک سال گذشت مادرم و تو همچنان نیستی!
❈❈❈
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بار نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
❈❈❈
نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما یکسال است که بیتو فقیر شدهایم ” مادر….
❈❈❈
مادر به تو سوگند در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
❈❈❈
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
❈❈❈
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق، غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رویاست هنوز
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝