#مصائب_غصب_فدک
🩸آه... نفرین به روزگاری که پای دو «إنسیّةالحَوراء» را به میان مجلس دو نانجیب، باز کرد...
دو واقعه تاریخی...
دو مصیبت مُشابه...
دو عبارت لطیف...
که صدها روضه در آن نهفته است...
یک روز برای «مادر» و یک روز برای «دختر» :
👈 وقتی به صدیقه کبری سلاماللّهعلیها خبر رسید که ابوبکر، فدک را غصب نموده است، چادر به سر انداخته و پوشیه بر روی مبارکش کشید و همراه با زنهای بنی هاشم به راه افتاد،
📜 «حَتَّی دَخَلَتْ {فٰاطمَةُ} عَلَی أَبِی بَکْرٍ»
▪️تا اینکه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها وارد مجلس ابوبکر شد.
در حالی که او بین جمع کثیری از مردانِ (نانجیب) از مهاجرین و انصارِ نشسته بود.
📚بلاغات النساء،ج۱ ص۱۶
📚الاحتجاج، ج۱ ص۲۵۴
👈 سالیانی نگذشت که مثل این واقعهٔ دردناک در شهر کوفه برای دخترِ این مادر ، تکرار شد...
📜 أُدْخِلَ عِيَالُ اَلْحُسَيْنِ علیهالسلام عَلَى اِبْنِ زِيَادٍ
▪️نوامیس سیدالشهداء علیهالسلام را وارد مجلس ابن زیاد کردند.
📜 فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ اَلْحُسَيْنِ فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً
▪️پس زینب کبری سلاماللّهعلیها در بین مخدّرات به صورت ناشناس وارد مجلس ابن زیاد شد.
📜 وَ عَلَيْهَا أَرْذَلُ ثِيَابِهَا، تَستُرُ وَجهَها بِکُمّها لِأنَّ قِناعَها أُخِذَ مِنهٰا
▪️آن بانوی مظلومه، لباس مناسب شأنش را به تن نداشت و صورت مبارکش را با آستین، پنهان کرده بود؛ چون که معجرش را به غارت برده بودند.
📚الارشاد، ج۲ ص۱۱۵
📚المنتخب، ص۴۶۷
✍ما سرافکندهایم...شرمنده
از غم آکندهایم...شرمنده
متن روضه خودش جگرسوز است
ما سُرایندهایم...شرمنده
«دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَی ابنِ زِياد»
همچنان زندهایم...شرمنده...
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#مصائب_غصب_فدک
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🩸دو «فریاد» و دو «استغاثه» بیجواب...
وقتی که صدیقه کبری سلاماللّهعلیها با آن سوز و گداز، خطبه آتشین فدکیه را در بین آن جمعیت نمکنشناس ایراد نمودند، در اواخر آن خطبه چنین فرمودند:
📜 تُوَافِیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلاَ تُجِیبُونَ،؟! وَتَأْتِیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلاَ تُغِیثُونَ؟!
▪️من شما را دعوت به حق میکنم اما مرا اجابت نمیکنید؟! ناله و فریاد مرا میشنوید، اما باز مرا یاری نمیکنید ؟!
📚بلاغات النساء،ج۱ ص۱۶
📚الاحتجاج، ج۱ ص۲۵۴
✍ این «صَرخهها» جای دیگر هم بیجواب ماند؛ آنهم صرخههای مظلومانه دخترِ همین مادر... در آن وقتی که مقاتل نوشتهاند:
📜 خَرَجَتْ زَينبِ اِبنةُ عَليّ «علیهماالسلام» مِن الفُسطاط إلى جَهةِ المَعرِكة
▪️زینب کبری سلاماللّهعلیها پای از خیمهها بیرون گذاشت و به طرف گودال قتلگاه رفت...
📜 وَ انْتَهَتْ َنحوَ الحُسين علیهالسلام، وَ قَد دَنا مِنُه عُمرُ بنِ سَعد و الحُسينُ يَجودُ بِنَفسِه
▪️خرامانحال، با شیون و فریاد آمد تا به نزدیک برادرش رسید؛ عمر بن سعد ملعون هم در همان نزدیکی ایستاده بود؛ در همین حال بود که سیدالشهداء علیهالسلام داشت در گودال قتلگاه، دست و پا میزد.
📜 فَصاحَتْ بِه: «أيْ عُمر، وَيحَك، أیُقتَلُ أبوعبدِاللّه و أنتَ تَنظرُ إلَيه؟ » فَصَرفَ بِوَجهِهِ عَنها
▪️آن بانوی مظلومه در آن هنگام با صدای بلند فریاد زد: وای بر تو ای عمر! اباعبدالله علیهالسلام دارد کشته میشود و تو نظارهگر شدهای؟! اما آن ملعون روی خودش از آن حضرت برگرداند.
📜 فَعِندَ ذلك، صاحتْ زينبُ بِالقوم:
«وَيحَكم، أمٰا فِيكم مُسلم»؟ فَلَم يُجِبْها أحَدٌ.
▪️در اینجا بود که زینب کبری سلاماللّهعلیها رو به تمام آن حرامیان نموده و فریاد زدند: وای بر شما! آیا مسلمانی در بینتان پیدا نمیشود ؟! اما باز کسی جوابش را نداد.
📝 یا اباعبدالله...
هیچ داغی شبیه داغَت نیست
همه بر غربت تو خندیدند!
هیچ دردی از این فراتر نیست
که به تَل، خواهر تو را دیدند...
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۴۶
📚الارشاد، ج۲ ص۱۱۲(با اندکی تفاوت)
📚مقتل الحسین علیهالسلام، مقرم ،ص۲۵۴ (با اندکی تفاوت)
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#مصائب_غصب_فدک
🩸دوّمی با مُشت به سینه مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها کوبید و قباله فدک را پَس گرفت ...
إبن أبی الحدید، در کتاب شرح نهجالبلاغه از علمای شیعه، چنین نقل میکند:
فاطمه زهرا سلاماللهعلیها قباله فدک را از ابوبکر گرفت و به راه افتاد؛ در بین راه عمر جلوی راه آن حضرت را گرفت و دستش را دراز کرد تا آن قباله را پس بگیرد، اما صدیقه کبری سلاماللّهعلیها مانع او شد.
📋 فَدَفَعَ بِیَدِهِ فِی صَدرِها و أخَذَ الصَحیفةَ
▪️پس عمر با مُشت ضربهای به سینه مبارک آن حضرت کوبید و قباله را پس گرفت.
📋 فَخَرقَها بَعدَ أنْ تَفَلَ فیها فَمَحاهٰا
▪️و بعد از اینکه آب دهانش را در آن قباله انداخت ، آن قباله را پاره کرد و از بین برد...
📚شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶ ص۲۳۴
✍️ کارْ زارِ بین کوچه، کارِ ما را زار کرد
حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد
دیدهٔ شیر خدا را دور دید و شیر شد
آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد
داشت مادر حرف میزد بیحیا مهلت نداد
ناشنیده وحی را با سیلیاش انکار کرد
مادر نازک تر از برگ گُل ما را زدند
سنگ میداند چه با آیینهٔ رخسار کرد
نیمی از گلبرگ او پژمرد از سیلیِ خصم
نیم دیگر را چو لاله، ضربهٔ دیوار کرد
او رشیده بود، آه افتاد و آن افتادنش
زخمهایی را به زخم کهنهاش تکرار کرد...
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#مصائب_غصب_فدک
🩸شرح مصیبتِ کوچه بنی هاشم و جسارتهای دوّمی در مسیر برگشت صدیقه کبری سلاماللّهعلیها به خانه ...
در نقلها آمده است:
عمر، راه را در کوچه بر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بست و خواست تا قباله را از دست آن حضرت بگیرد. حضرت امتناع فرمود و کمی عقب عقب رفت؛ اما عمر جلو آمد.
📋 فَلَطَمَ عَلَى وَجهِها فَاْنكسَرتْ قُرْطُها.
▪️پس چنان با دستش بر صورت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها سیلی زد که گوشواره آن حضرت شکست و بر زمین افتاد.
🥀 پس حضرت صدای گریه و نالهاش بلند شد و فریاد زد: پدرجان! نگاهی به دختر مظلومهات بینداز؟! در دوران حیاتت ما را عزیز میداشتند اما حالا ما را اینگونه ذلیل میکنند!
🥀 در این هنگام صدای صدیقه کبری سلاماللّهعلیها به گوش مردم رسید و دور آن حضرت جمع شدند؛ عمر که وضع را اینگونه دید، رنگش تغییر کرد و گفت: فاطمه (علیهاالسلام) میخواهد مرا با این کارش بترساند!
📋 فَتقَدّمَ إليها و رَفَسَها بِرِجْلِه...
▪️پس جلو آمد و با پای نحسش، لگدی به آن بانوی مظلومه زد که حضرت نقش بر زمین شد.
🥀 سپس نامه از دست حضرت کشید و در آن آب دهن ریخت و آن را پاره کرد.
وقتی که حضرت به هوش آمدند دیدند که قباله ردّ فدک، پاره پاره روی زمین افتاده و باد آن را بالا و پایین میاندازد.
🥀 پس رو به عمر نموده و فرمود: همان طور که قباله فدک را پاره کردی، خدا شکمت را پاره کند!
📋 فَاستَنَدَتْ بِإحْدىٰ يَدَيها إلَى الجِدارِ و جَعَلَتْ الأُخرىٰ عَلَى جَنبِها الوَجِعَة
▪️سپس حضرت یکی از دستانشان به دیوار و دست دیگر را به پهلو دردناک خود، گرفت و به طرف خانه راه افتاد.
📋 وَ رَجَعَتْ إلَى بَيتِها فَسَقَطتْ عَلَى الأرض و نٰادَتْ: «قَتَلَني عُمَر»
▪️وقتیکه به خانه رسیدند، همان دَمِ در، روی زمین افتاده و فریاد زدند: عمر دیگر مرا کشت!
📚جامع النورَین،سبزواری،ص٢٠۶
📚موسوعة الکبری،ج۱۱ ص۹۹
📚الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ص٣٢١
✍ویران شود آن کوچه که مادر زمین خورد
بین گذر با دیده های تر زمین خورد
زهرا و حیدر آینه بودند، هم را
زهرا زمین که خورد، پس حیدر زمین خورد
در سر وقار مرتضی را با خودش داشت
بد شد ؛ میان جمعیت با سر زمین خورد
حوریه ای که با تلنگر لطمه میدید
با پا لگد که خورد محکمتر زمین خورد
هر جا پیمبر بوسهاش می زد کبود است
یعنی سفارش های پیغمبر زمین خورد
طفلی حسن در کوچه خیلی دست و پا زد
تا پا شود مادر ، ولی آخر زمین خورد
این رفتن و این آمدن، چه دردسر داشت !
یک گوش سنگین شد، دو تا گوهر زمین خورد
خیلی دلش می خواست که زینب نفهمد
امّا ؛ نرسیده به پشت در زمین خورد...
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
.
#فاطمیه
#مصائب_غصب_فدک
#نوحه
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
#مصائب_کوچه_بنی_هاشم
#وداع
چادر تو حبل المتین فاطمه فاطمه
رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه
روز قیامت ، ناقه سواری
بر چشم عالم ، پا می گذاری
زهرا یا زهرا
ای مادر هر سینه زن فاطمه فاطمه
ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه
در مهربانی ، تو بی نظیری
دستان مارا ، محشر بگیری
زهرا یا زهرا
در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه
صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه
زیر لگدها ، نقش زمینی
ناله کشیدی ، فضه خذینی
مظلومه زهرا
تاکه در خانه شکست فاطمه فاطمه
محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه
در جای تنگی ، شدی گرفتار
گفتی به گریه ، لعنت به مسمار
مظلومه زهرا
گرچه میان بستری فاطمه
پشت و پناه حیدری فاطمه فاطمه
گشته دعایت ، با گریه هرشب
عجل وفاتی،یاربی یاری
زهرا یا زهرا
ای همه آرامش من فاطمه فاطمه
رد نکنی خواهش من فاطمه فاطمه
خیلی برایم زهرا عزیزی
می میرم از جایت بر نخیزی
زهرا یا زهرا
بوسه زدی روی حسین فاطمه فاطمه
شانه زدی موی حسین فاطمه فاطمه
دلواپسی تو ، بهر لبانش
پنجه نیفتد ، در گیسوانش
زهرا یا زهرا
باشد قرار ما دوتا فاطمه فاطمه
شبهای جمعه کربلا فاطمه فاطمه
پیراهنش را ، بر سر گزاری
آبهای خود بر ، حنجر گزاری
جانم حسین جان
ناله زنی ای بی کفن یا بنی حسین
عریان شدی در پیش من یا بنی حسین
جمعت کنم از ، خاک بیابان
بر خورده بر من ، شدی تو عریان
جانم حسین جان
ناله رسد ز کوچه ها مادرم مادرم
ذکر امام مجتبی مادرم مادرم
کوچه عذاب ِ ، ما غیرتی هاست
چون قتلگاهِ، اولادِ زهراست
آه و واویلا
مسیر خانه بسته شد آه واویلتا
حرمت ما شکسته شد آه و واویلتا
چشمان مادر، شد تیره و تار
یکی زسیلی ، یکی زدیوار
آه و واویلا
دیدی توباچشمان خود ای حسن جان حسن
وقتی قباله پاره شد ای حسن جان حسن
تا خانه مادر ، را می کشاندی
آهسته چادر ، را می تکاندی
ای مهربان تر از همه مادر ای مادر
أمُّ الاَحبا فاطمه مادر ای مادر
خدمت گذارت ، روح الامین است
چون خانهٔ تو ، عرشِ زمین است
زهرا یا زهرا
با آنکه هستی بی حرم مادر ای مادر
بر ما سوا داری کرم مادر ای مادر
از دامن تو ، حسن کریم است
ارباب عالم ، صاحب حریم است
زهرا یا زهرا
دارد ورم بازوی تو مادر ای مادر
خونین شده پهلوی تو مادر ای مادر
اوضاع خانه ، شد نا مرتب
شانه نخورده ، گیسوی زینب
بازی نکن با جان من فاطمه جانم
حرف ِ جدایی را مزن فاطمه جانم
شرمنده ام از ، رویت عزیزم
ماندم چه خاکی، بر سربریزم
زهرا یا زهرا
آتش به دلها می زنی فاطمه جانم
داری کفن تا می زنی فاطمه جانم
آهسته بارِ ، سفر ببندی
باید به تابوتِ خود بخندی!!!
زهرا یا زهرا
دستان لرزانم ببین فاطمه جانم
با زانو افتادم زمین فاطمه جانم
جان دادنت را ، باید ببینم
روی تن تو ، لحد بچینم
ای قمر هاشمیان ابوفاضل مدد
عموی صاحب الزمان ابوفاضل مدد
صحن و سرایت ، قبلهٔ حاجات
باب الحوائج ، عموی سادات
جانم اباالفضل
#قاسم_نعمتی✍
#حاج_منصورارضی🎤
#مصائب_غصب_فدک
🩸اهانتهایی از جانب «اولی» که چه بسا زخمش دردناکتر از تازیانههای «دومی» است ...
🔖 به حکم روایت امیرالمؤمنین علیهالسلام که فرمود:
📋 ضَرْبُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السِّنَانِ.
▪️ضربت و زخم زبان شدیدتر از ضربت شمشیر و نیزه است.(۱)
🖇 بخش عظیم و دردناکی از مصائب صدیقه کبری سلاماللهعلیها ناظر به اهانتهای زبانی اصحاب سقیفه به آن حضرت است.
📄 بعد از ایراد خطبه فدکیه، ملعون «اولی» بر فراز منبر رفت و اهانتی را به صدیقه کبری سلاماللّهعلیها نمود که به فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام:«اگر تا روز قیامت بر روی پاشنه پا ایستاده و به درگاه الهی، «اولی» و «دوّمی» را لعنت کنیم، بازهم کوتاهی کردهایم.»(۲)
📉 آن نانجبیب بعد از آنکه _ العیاذبالله, العیاذبالله, العیاذبالله _ حضرت زهرا سلاماللهعلیها را به «روباه» و امیرالمؤمنین علیهالسلام را به «دُم روباه» تشبیه کرد، دهان نحسش را باز کرد و گفت:
📋 يَسْتَعِينُونَ بِالضَّعَفَةِ وَ يَسْتَنْصِرُونَ بِالنِّسَاءِ كَأُمِّ طِحَالٍ أَحَبَّ أَهْلُهَا إِلَیْهَا الْبَغْیَ... (۳)
▪️از محضر امام زمان «ارواحنافداه» شرم دارم که این اهانت را ترجمه کنم...😭
خدا عذاب «اولی» را مضاعف بگرداند!
✍ اللَّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً یَسْتَغِیثُ مِنْهُ أَهْلُ النَّارِ ...
📚(۱)جامع الأخبار،ص۲۳۷
📚(۲)کتاب سُلیم،ص۱۴۷
📚(۲)بحارالانوار ج۳۰ ص۳۲۱
📚(۳)بحارالانوار ج۲۹ ص۳۲۶
📚(۳)شرح نهج البلاغه،ابن ابىالحديد،ج۱۶، ص۲۱۴
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
#مصائب_غصب_فدک
🩸خلاصهٔ مصائب وارده بر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از لسان مبارک خود آن حضرت...
اصحاب سقیفه و پیروان آنها به اندازهای حضرت زهرا سلاماللهعلیها را اذیت و آزار دادند، که در خطبه فدکیهٔ، صدیقه کبری سلاماللّهعلیها به آنها فرمود:
📋 وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى وَ وَخْزِ السِّنانِ فِي الْحَشا...
▪️در برابر آزارهایتان صبر میکنیم؛ مانند صبر کسی که با چاقوهای بزرگ و پهن پیکرش را بُرِش دهند و سر نیزه را در شکمش فرو برند!
📚الاحتجاج ج۱ ص۲۶۷
✍ آه از غصهای گلوگیر و
آه از یاس زخمی و پرپر
آه از بستری به خون گلگون
آه از حال و روز یک مادر
آه از بوی دود دلگیری
که در جایجای خانه پیچیده
میکند زنده صحنهای را که
فاطمه بین شعلهها دیده
آه از خانهای که هر دم از آن
نالهای سینهسوز میآید
آه از زخم سینهای که از آن
خون تازه هنوز میآید
آه از درد سینه و بازو
آه از زخم کاریه پهلو
ای خدا! من چگونه گویم از
جای دستی که مانده بر ابرو
آه از صورت کبودی که
روی زخم علی نمک میزد
تا که میدید، با خودش میگفت:
«همسرم را عمر کتک میزد!»
آه… تنها علی و یک زهرا
آه… تنها امام و یک مأموم
آه… از لحظهای که در کوچه
رفت مظلومه در پیِ مظلوم
آه نفرین به یثربی که در آن
لِه شده دیگر احترام علی
بیسر و پا ترینشان حتی
روی گردانَد از سلام علی
آه از یگ نگاه پُر دردی
که دگر میل پَر کشیدن داشت
آه از التماس یک مردی
که کجا طاقت بریدن داشت؟!
آه از حال بچه هایی که
نیست اصلاً گمان و باورشان
که به هر صبح و شام و هر لحظه
آب میرفت جسم مادرشان
آه از روح و از روان حسن!
آه از اشک بیامان حسن!
آه از لُکنت زبان حسن!
آه از مادر جوان حسن!
آه از قلب مضطر زینب
غصه های برابر زینب
ای فلک! عاقبت بگو با من
که چه میآوری سرِ زینب؟!
اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال