eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
44 عکس
32 ویدیو
116 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷 هزار هزاران به شهیدان سلام به قطره قطره خون یاران سلام سلام بـه عـاشقـان بـی ادعـا بـه لالـه های سـرخ بـاغ خدا کــبوتـران بـال و پـر شکسـته بـه روی بـام آسـمان نشسته چه مــردهـای پـاک بـودنـد همه فــدائیــان حضـرت فــاطمـه فــدای آن «مــدافیـان حــرم» تــا بــه ابــد نــزد خــدا محترم همان یلان که پاک مذهب هستند پـروانه های شمـع زینـب هستند مــرام شـان تـا به اَبـد منجلـی جـان بــه کفــانِ در سپـاه علی چه شــور و افتخار آفریدند عشق خدا بـه جانمان دمیدند ای پدر و مادر هر چه شهید بوی رفیقان مرا می دهید بوی همانان که کبوتر شدند از فلکی های معطر شدند در ره مقصود پسر داده اید همچوحسین پاره جگر داده اید پسـر بـه راه دین فدا کــرده اید شمـا بـه زینب اقتــدا کــرده اید گوهر عشقید وبه دریا گمید چشم وچراغ همه ی مردمید بــه راه حــق از پسـر نــازنیـن گـذشتـه ایـد بسـان اُم البنیـن زخون شان چراغ دین روشن است سبزو پـر ازطراوت این گلشن است به روح پاک «حاج قاسم» درود کــه عـبد صـالح خـداونـد بــود دلـم شـده دوبـاره دلتنـگ شان کـاش که می شدیم همرنگ شان کاش که جزو شهدا بوده ایم درآسمـان پیش خدا بوده ایم خـوشـا به حال شهدا که رفتند بـرگ رضـایت از خـدا گــرفتند چه مـردهـای نـازنین و پـاکـی چه ساده و چه بی ریا و خاکی نظیرشان ندیده چشم گردون رقص کنـان میـان آتش و خون یاد کنم عین خوش و بانه را کشته شدن های غریبانه را یاد شهیدان دوعیجی بخیر غیرت مردان بسیجی بخیر خاطرتان هست رفیقان جنگ سنگر وخمپاره و تیر و تفنگ پرچم گردان شهادت کجاست خیمه ی مردان رشادت کجاست آی شهیدان شهـادت نصیب بعد شمـا مـانده ام اینجا غریب این منم از قافله جا مانده ام در دل این شهر رها مانده ام شمـا کـزین خانه سفر کرده اید دل بـه جنـون زدیدخطرکرده اید شمـا که آسمان شده جای تان شمـا که جنّت است مأوای تان پیـش خـدا ای که شمـا عزیزید پیـش خــدا و انبیــا عــزیــزیــد دعا کنید تا به سعادت رسم به فیض عظمای شهادت رسم ایـن همه یــاران که روایت شدند جمـله فــدایـیِ «ولایت» شـدنـد بیـا ز کــوفـه درس عبـرت بگیـر تــا نشـوی بــار دگــر بــی امــیر دوباره گــر شـود«ولایت» غریب ز نعمـت «ولی»شـویم بی نصیب حـــق «ولــی» اگـــر ادا نگــردد میــان حـق و نـاحقیـم مُــردد حـق «ولـی» اطـاعـت کـامل است رضـایـت خـدا از او حـاصل است فتنـه ی بـی ولایتـی جـان گـرفت بــرسـر خـویش نیـزه قـرآن گرفت بعـد علی، حسیـن هم شـد غریب حسـن شـده اسیـر یک نـانجیب بیا به خانه ی علی در زنیم به مجلس عزای او سر زنیم گریه کنیم به حال بی قراران نــالـه زنیـم بســان داغــداران به چشم دل ببیـن عـزیـزان او هِـق هِـق و نـالـه ی یتیمـان او حسیـن نهـاده سـر بــه دیوار غم بهــر پــدر حسـن گــرفتـه مــاتـم چـه گـویـم از زینـب و کلثـوم او دگــر ز بـابـا شـده محـروم او نــالـه ی عبـاس اَمــانـم بُــریـد دم بدم ازسینه اش آه می کشید بـه جـای زهـرا به سـر آن حـزین دسـت نــوازش کِشَــد اُم البنیـن به مادریِ او فلک دیـده دوخت ز آه او سینه ی«مداح» سوخت 🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»