eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
15 عکس
13 ویدیو
95 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
babolharam_sibsorkhi.mp3
3.67M
|⇦•ازم نپرسید چه حالی دارم.. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله، حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بود و هم، لکن خود را حفاظت و حراست از خاطراتِ شُهدای میدانست... کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
|⇦•قرارمون بود بیای.. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله، حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ قرارمون بود بیای ، سر قرارم پدر حالا که تو اومدی ، آروم ندارم پدر قرار بود بیای پیش رقیّه تو خرابه کو آغوشت تو آغوشت بخوابه چشاتو وا کن این آفتاب بتابه سرت رو میبوسم به روی زانوهام نیفتی از دستم امون از بازوهام نه تو دستی داری نه من مویی دارم که دستاتو بابا بذاری تو موهام دست حرامی شده ، حوالۀ صورتم این جای انگشتره نه چالۀ صورتم تو گوشم صدایِ مادرت میپیچه بابا که افتاده کنارِ کوچه بابا فدک، کوچه، کتک، یعنی چه بابا؟ یه بی رحم ظالم منو زجر آور زد که انگاری قنفذ لگد به مادر زد بهش گفتم آقا این انگشتر مالِ بابامه اون هم با همون انگشتر زد دلم گرفته چقدر، دلخورم از آدما به گریه افتادم از، خنده ی نا محرما نگاه کن منو عمه الآن هم سنیم انگار نگاه کن پیر شدیم تو کوچه بازار ما بودیمو یه عده مردم آزار اگه جا میموندم کتک میخورد عمه به سختی تا اینجا منو آورد عمه حالا قبل از اینکه بمیرم آهسته میدونم قبل از من واسه تو مُرد عمه شاعر: کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
babolharam - shabe 3 moharram1399 - narimani.mp3
6.1M
|⇦•قرارمون بود بیای.. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله، حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس سیدرضا نریمانی _ شب سوم 99•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگر لازم شود، کفش هایمان را هم در میآوریم؛ میگویند که این ،برای پابرهنه‌هاست! ...کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سلام ضمن تشکر از حضورتون در کانال نوای ذاکرین✋باستحضار میرساند،تمام تلاش ما ابن است با گلچین اشعارو نواهای مذهبی و سبک و روضه بهتر بتوانیم خادمی کنیم...لطفأ برای دسترسی به اشعار مورد نظرکافی است در قسمت گزینه جستجو سمت راست اقدام نمائید...با تشکر آرامش
غزل حضرت رقيه(س) خواهم امشب همچو عمه راز دل افشا کنم کاف و هاء و یاء و عین و صاد را معنا کنم کاف من کرب و بلا و کربلایم شهر شام نیمه شب ویرانه را چون عصر عاشورا کنم آنقدر گیسو پریشان می کنم تا عاقبت خون پامال تو ای خون خدا احیاء کنم گر چهل سال است اینجا سبِّ جدم می کنند یک شبِ با ناله ام این قوم را رسوا کنم من چو مادر، احتجاجم احتجاج گریه است من در این ره اقتدا بر مادرم زهرا کنم هاء من از هیئت خلقت حکایت می کند وای بر آنکس که از او کج نگاهم را کنم یک زنا زاده بریده گر سرت بابا حسین یاء تفسیرم سخن از حضرت یحیی کنم چون که دیدم نیست تفسیری به عین غیر از عطش نذر کردم تشنه لب جانم به تو اهدا کنم در بیان آخرین حرفم دگر لالم پدر حال صاد خطبه ام را با عمل معنا کنم صاد قتل صبر باشد جمله آثارش نگر صبر کن تا معجرم آرام از سر وا کنم صورت نیلیّ و گوش و ریشۀ مویم ببین رخصتی ده تا سخن از ساق های پا کنم اولین کودک که بی حائل لگد خورده منم نیمه نیمه آه را از سینه ام بالا کنم زجر می زد سیلی ام هر لحظه ای می خواستم تا به یادت نام زیبای تو را نجوا کنم بارها با قصد جانم گردنم را می گرفت جان به کف قسمت بر این شد تا تو را پیدا کنم زیر هر ضرب لگد گفتم: عمو عباس کو؟ گوشوارم گم شده یاری کند پیدا کنم او سواره من پیاده هر دو پا پُر آبله شِکوِه از خار مغیلانِ دل صحرا کنم نیمی از ره را به گیسویی پریشان آمدم بعد از آن از دردِ سر شب تا سحر نجوا کنم کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
غزل مصیبت حضرت رقيه(س) دختر اگر یتیم شود پیر میشود از زندگی بدون پدر سیر میشود هم سن وسالها همه او را نشان دهند دلنازک است دختر و دلگیر میشود باشد شبیه مادر خود نافذالکلام این شهر با صدای او ، تسخیرمیشود فریادهای یا ابتایش چو فاطمه در سرزمین کفر چو تکبیر میشود وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد هر تاب آن چو حلقه زنجیر میشود اصلا رقیه نه به خدا مرد بی هوا با یک شتاب ضربه زمین گیر میشود هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد اینجاست روضه صاحب تصویر میشود دشمن به او نگاه خریدار می کند خوب شاهزاده بوده و تحقیرمیشود فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست بیهوده نیست این همه تکفیر میشود دادند جای غسل تیمم تنش….چرا؟ خون از شکاف زخم سرازیر میشود پایش به سوی قبله کشید و به ناز گفت: امشب اگر نیایی پدر دیر میشود کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_499873677165200451.mp3
9.68M
☑️ بند اول اربعین آمد ، یک قافله از جدایی ها ، دارد گله ۲ می رسد کاروانی ، همره کودکانی ۲ آمده سوی یارش ، خواهر نیمه جانی ( او چه تنها مانده بینِ غم ها مانده قد او تا مانده ) ۲ ( یا حسین یا حسین ۳ ) ۲ ☑️ بند دوم کاروان آمد ، با ناله و غم ذکر یا حسین ، گرفتن دم ۲ رنج دوران کشیدن ، داغ یاران بدیدن ۲ از سرِ نیزه هر دم ، صوت قرآن شنیدن ( تشنه ی دیدارند طاقتی ندارند بی قرار یارند ) ۲ ( یا حسین یا حسین ۳ ) ۲ ☑️ بند سوم پایان هجران ، آخر آمد سوی برادر ، خواهر آمد ۲ شده ذکرم نامت ، گفتم از قیامت ۲ نیمه جان گشتم اما ، من رساندم پیامت ( ولی از دختران رُقیَّت ای جانان مانده کنج ویران ) ۲ ( یا حسین یا حسین ۳ ) ۲ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سلام...خیر مقدم عرض میکنم خدمت عزبزانیکه بتازگی به کانال پیوستن...ان شاء الله بتوانیم خوب نوکری کنیم....ارادتمند تمام ذاکرین آل الله✋🍀🍁✋
دوستانیکه وقت دارند و علاقمند هستند میتوانند بعنوان ادمین در خدمتشون باشیم....در صورت تمایل به پی وی حقیر پیام ارسال کنید...با تشکرآرامش🙏🙏
4_6001462209060800339.mp3
44.55M
زیارت ناحیه مقدسه حاج مهدی سماواتی
یاد امام و (خاکی ها)شهدا.mp3
3.98M
یاد امام و شهدا....دل و میبره کرببلا... نوای حدادیان....
روضه حاج حسن خلج.mp3
6.31M
نوای حاج حسن خلج....ابی عبدالله...
babolharam _ kermanshahi.mp3
12.66M
برای یه بارم شده بخواب من بیا....😭😭😭😭😭
4_5805450235362674914.mp3
3.99M
حاج صادق آهنگران سبکبالان همه... یادش بخیر دفاع مقدس...
ستاره در خرابه ای دختر آسمانی عشق خورشید نشسته در نگاهت سخت است ، زمین شبیه پاییز دلگیر شده ز اشک و آهت ای پاره ی قلب ماه بر نی در قافله ماهپاره ای تو در شام سیاه بی قراران پُر نورترین ستاره ای تو تو حافظ عزت حسینی بابا به تو افتخار دارد با ما تو بمان که از حضورت این قافله اقتدار دارد خورشید حقایق است بابا تصویری ازین حقایقی تو در گلشن آسمانی ما مجروح ترین شقایقی تو از کرب و بلا به شام ویران بی شیون و اشک و آه رفتی پای تو چقدر زخم دارد آخر تو چگونه راه رفتی شب ها که به خواب رفتند بیدار نشستی و نخفتی از آبله های پایت ای گل چیزی تو به عمه ات نگفتی ای زورق موج سرخ دریا توفان زده و شکسته ای تو اشکت به تلاطم است اما در ساحل غم نشسته ای تو دل می برد از تو رأس بابا با آن قدمی که رنجه داری از دیده خسته اش بپوشان رخسار تو جای پنجه دارد چون گوهر در صدف که زیباست بگرفت سر پدر در آغوش یک بوسه به چهره ی پدر داد از ناله فتاد و گشت خاموش ** محمود تاری «یاسر» کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
دفاع مقدس.... سیدکمال میرصانعی... سلام ما به شهیدان حافظ کشور سلام ما به گل های لاله ی پرپر بیات ما به تو و آن عذار گلگونت درود ما به تو و قطره قطره خونت ز عزم راسخ تو دارد انقلاب قوام ز خون اقدس تو سرفراز شد اسلام تمام خلق وطن شدبخون تومدیون ز عزم تو متجاوزگران شدند بیرون شهید شاهدی و دین ز همتت زنده که دشمنان زجهادت همه سرافکنده زخون پاک تو لرزه فتاده بر دشمن ربوده خواب ز چشم تمام اهریمن فدای صوت دعا و نماز سنگر تو فدای جسم تو و نغمه های آخر تو نهال نهضت اسلام ازتو تضمین است شهید راه حقیقت شریعت دین است کنون درخت تنومند دین ثمر داده درخت دین خدا از تو بار و بر داده تو داده ای به تمامی پیام همعهدی بطور قطع بود صاحب وطن مهدی اگرچه کرده بسی خون پاک توپامال فتاده اند بدامی که نیست غیرزوال هماره هست به پا هفته مقدس ما به خون سرخ شهیدان ماشده امضا حماسه شهدا کی شود فراموشم هنوز نغمه رمز شماست در گوشم اگرچه نیست پیرجماران رهبر آگاه کنون خامنه ای گشته هادی این راه ز عزم رهبر آگاه ماست کاخ سفید فتاده اند به لرزه مثال نخله بید به پاس حرمت خون توپرچم اسلام به اهتزاز بود درجهان با این نام هماره از شهدا (صانعی) طلب دارد شفاعت همگان نزد حق به لب دارد کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سبک : خدایا عاشقان را ... ( علیرضا افتخاری ) ☑️بند ۱ چه شد یادی ز ما بابا در این ویرانه کردی تو ای شمع فروزان یادی از پروانه کردی به مهمانی اگر رفتی چرا خونین سر توست تو ای بابا مرا چون عالمی دیوانه کردی منم پروانه ی تو شدم دیوانه ی تو ببین دشمن چه کرده به این دردانه ی تو تو مهمانی و حبیب منی که من دورت بگردم تو چون جانی و طبیب منی توئی درمان دردم ☑️بند ۲ بگو بابا که رگهای گلویت را بریده کسی اینگونه مهمانی در این عالم ندیده ندارم طاقت دوری تو ای باب خوبم ببین مانند مادر دخترت شد قد خمیده فدای حنجر تو شود این دختر تو ندارم چاره ای جز بمیرم در بر تو چه شب ها پدر چو مرغ سحر نمودم آه و ناله ز عمه بپرس که دارد خبر چه دیده این سه ساله ☑️بند ۳ پدر جان آمدی روشن کنی شام یتیمان که دلداری دهی بر عمه ی زار و پریشان پدر ویرانه دیگر جای این دخترت نیست کمک کن با تو آیم زین خرابه سوی رضوان پر و بالم شکسته شدم نالان و خسته همه غم های عالم به قلب من نشسته خداحافظ ای عزیزان من اسیران و یتیمان که من با پدر سوی اصغرم روم از شام ویران گوشواره : حسین جان حسین ۲ حسین جان ای حسین جان کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_5713079185476419648.mp3
6.8M
سلام الله علیها بند1⃣ بزار قصه ی شام و واست بخونم بابا یه خط روضه از این مصیبت بخونم بابا ولی قبل از اون واسه ی دیدن تو باید دو رکعت نماز زیارت بخونم بابا باید که تیمم کنم اما تو نپرسی ازم واسه چی دخترم نپرسی ازم که نماز و چرا نشسته میخونی مثه مادرم یهودیی شامی مسلمون کوفی یه جوری بدن که نگو و نپرس با دستای سنگین منو عمه هامو یه جوری زدن که نگو و نپرس بند2⃣ می‌خواستم نشونت بدم بازوهامو بابا دور از چشم نامحرما پهلوهامو بابا چه خوب شد که شب اومدی و میتونم راحت نشونت بدم توی خلوت موهامو بابا ببین دست اتیش چه با حوصله موهای منو بافته با معجرم ببین که چه خوشگل شده دخترت بغل کن منو دست بکش رو سرم یه شب توی صحرا یه نامرد موهامو یه جوری کشید که نگو و نپرس بابا دختر تو رو سنگا و خارا یه جوری دوید که نگو و نپرس بند3⃣ از اون شب که رو نی تو رو دیده بودم بابا از این آدما خیلی ترسیده بودم بابا با اینکه تو کوفه به ما بد شد اما تو شام شنیدم چیزایی که نشنیده بودم بابا باباجون بگو خارجی یعنی چی چرا هرجا رفتیم میگفتن به ما میدونی شدم با کیا همسفر میدونی که ماها رو بردن کجا خرابه که خوبه یه جاهایی رفتم با چشم پراب که نگو و نپرس بابا از یتیمی یا حرف کنیزی بابا از شراب که نگو و نپرس شعر و سبک: امیر آهمند کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_5710646378561011718.mp3
5.48M
سلام علیها بند1⃣ من که میخوام واسه خودم کسی باشم چه راهی بهتر از این که نوکرت باشم رقیه حالا که دنیامو با عشق تو ساختم الهی قیامتم زیر پرت باشم رقیه توو حالو هوای تو نفس کشیدن خوبه قلبم میون سینه برای تو میکوبه آرامش این دنیا بدونه تو آشوبه شور و شعوری باعث غروری سنگ صبوری رقیه رمز عبوری پرچم ظهوری سوره نوری رقیه سیدتی یارقیه خاتون بند2⃣ با دست کوچیکت برام دعا کردی که دخیل شدم‌ یه عمر به پرچمِ بی بی رقیه زندگیم تضمینه توی مسیر تو ندیدیم ازت بجز کرامت و خوبی رقیه واسه من پیش زهرا پادرمیونی کردی من رو واسه غلامی خودت نشونی کردی شرمنده شدم از بس که مهربونی کردی دخترشاهی بهترین پناهی چقد تو ماهی رقیه چراغ راهی موندم تو سیاهی یه نیم نگاهی رقیه سیدتی یا رقیه خاتون بند3⃣ ام البکایی و فدای تو اشکام راهی به دریا نداره چشمه تا جاری نباشه صاحب عزایی و بیچاره اون نوکر که تو بزم روضه های تو براش کاری نباشه تو اون ستاره ای که رو شونه عباسی عشق بابا حسینو دردونه عباسی واسه گره گشایی بهونه عباسی شیرین زبونی خیلی مهربونی آروم جونی رقیه روزی رسونی لطف بیکرونی ذکر جنونی رقیه سیدتی یارقیه خاتون شعر و سبک: ایمان عاقل کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
✅خواب سکینه دختر امام حسین علیهم السلام در خرابه شام 🔷سکینه گفت: چون چهار روز از ماندن ما بگذشت در خواب دیدم و خوابی طولانی نقل کرد و در آخر آن گفت: 🔹زنی دیدم در هودج سوار دست بر سر نهاده پرسیدم: کیست؟ 🔸گفتند: فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت سلام الله علیها. 🔹گفتم: به خدا سوگند نزد او روم و آن چه با ما کردند با او بگوییم پس شتابان رفتم تا به او رسیدم و پیش از او بایستادم گریان و می گفتم: ▪️ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند ▪️ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند، ▪️ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند، ▪️ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند، 🔶گفت: ای سکینه دیگر مگو که بند دلم را گسیختی، این پیراهن پدر تو است از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم. 🔴شیخ ابن نما گفت: سکینه در دمشق خواب دید گویی پنج شتر از نور روی بدو آوردند و بر هر شتری پیرمردی نشسته است و فرشتگان گردان ها بگرفتند و خادمی با آن ها راه می رود پس شتران بگذشتند و آن خادم به طرف من آمد و نزدیک من رسید. و گفت: ای سکینه جد تو بر تو سلام می فرستد. 🔻گفتم: سلام بر او باد ای فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو کیستی؟ 🔻گفت: خادمی از بهشت. ⚫️گفتم: این پیرمردان شترسوار کیستند؟ 🔹گفت: اول آدم صفوة الله است. 🔸و دوم ابراهیم خلیل الله 🔹و سوم موسی کلیم الله 🔸و چهارم عیسی روح الله علیهم السلام. ✳️گفتم: آن که دست بر محاسن داردو افتان و خیزان است کیست؟ گفت: جد تو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است ▫️گفتم: به کجا خواهند رفت. گفت: سوی پدرت حسین علیه السلام. ⚫️پس روی به طرف او کرده دویدم تا آن چه ستمکاران پس از وی با ما کردند با او بگویم. در این میان پنج کجاوه از نور دیدم می آیند و در هر کجاوه زنی بود گفتم این زنان کیستند؟ گفت: 🔹اولی حواء مادر بشر است، 🔸دوم آسیه بنت مزاحم، 🔹و سوم مریم بنت عمران 🔸و چهارم خدیجه بنت خویلد ⚫️و پنجمی که دست بر سر نهاده افتان و خیزان است جده تو فاطم است بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت. ⚪️گفتم: به خدا قسم با او بگویم که با ما چه کردند پس به و پیوستم و پیش او ایستادم گریان و گفتم: ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند. 🔴گفت: دیگر مگوی ای سکینه که جگر مرا آتش زدی و بند دلم را پاره کردی این پیراهن حسین علیه السلام است با من و از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم. پس از خواب بیدار شدم و خواستم این خواب را پوشیده دارم با کسان خودمان گفتم اما میان مردم شایع شد. 🔷(بحار) از هند زوجه یزید روایت است که گفت: در بستر خفته بودم در آسمان را دیدم گشوده و فرشتگان دسته دسته نزد سر مطهر حسین علیه السلام می آمدند و می گفتند: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله در آن میان پاره ای ابری دیدم از آسمان فرود آمد و مردان بسیار بر آن بودند و مردی درخشنده روی مانند ماه در میان آن ها بود پیش آمده خم شد و دندان های ابی عبدالله علیه السلام را ببوسید و می گفت: 🔹ای فرزند تو را کشتند. 🔸می شود تو را نشناخته باشند؟ 🔹از آب نوشیدن تو را منع کردند ای فرزند من جد تو پیغمبرم و این پدرت علی مرتضی و این برادرت حسن علیهم السلام و این عم تو جعفر و این عقیل و این دو حمزه و عباسند. و همچنین یکی یکی خاندان را شمردند، گفت: ترسان و هراسان از خواب برجستم و روشنایی دیدم از سر حسین می تافت در طلب یزید شدم او را در خانه تاریکی یافتم روی به دیوار کرده و می گفت: 🔴 مالی و للحسین، 🔵مرا با حسین چه کار و سخت اندوهگین بود. خواب را با او گفتم سر به زیر انداخت و گفت: چون بامداد شد حرم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را بخواست و پرسید اینجا بمانید دوست تر دارید یا به مدینه باز گردید و جائزتی گران بها به شما دهم. ✳️گفتند: اول باید بر حسین علیه السلام عزاداری کنیم. 🔶گفت: هر چه خواهید کنید پس حجره ها و خانه ها را خالی کرد، در دمشق و هر زن قرشیه و هاشمیه جامه سیاه پوشید و بر حسین علیه السلام شیون و زاری کردند به مدت هفت روز علی ما نقل. 📚منبع: 📘کتاب شریف شیخ عباس قمی رحمه الله علیه س کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
✅خاندان پیامبر صلوات‌الله‌علیه در مجلس یزید 🔹به نقل از قاسم بن بخیت: 🔸یزید به مردم، اجازه داد و آنان وارد شدند. سر، پیشِ رویش بود و با سر چوب دستی‌اش بر دندان‌های پیشینِ حسین علیه‌السلام می‌نواخت. 🔹سپس گفت: این و ما مصداق همان هستیم که حُصَین بن حمام مری گفته است: ▪️یفلقن هامان من رجال احبه ▪️الینا وهم کانوا اعقّ و اظلما ▪️سرهای مردانی را شکافتند که محبوب مابودند؛ ▪️ولی آنان، نافرمانان ترین و ستمکار ترین بودند* 📚شهادت نامه امام حسین علیه‌السلام ص۵۳۳ به نقل از تاریخ الطبری ج۵ ص۴۶۵؛ تاریخ دمشق: ج۶۲ ص۸۵. *در الکامل فی التواریخ ج۲ ص ۵۷۶ این افزوده شده قوم ما، از انصاف دادن، خودداری کردند. از این رو، تیغ های در دستمان، انصاف دادند و خون ها ریختند. ✅ 🔹تنها کسی که از مورخان کهن به مدت اقامت اهل بیت(ع) در شام تصریح کرده است، قاضی ابوحنیفة، نعمان بن محمد تمیمی مغربی، متوفای سال 363 هجری است. او می‏گوید: 🔸«آنها یک و نیم ماه در آنجا ماندند» [1] 🔹سید بن طاووس در نقلی نزدیک به این می‏گوید: 🔸«یک ماه در آنجا ماندند» [2] اما دیگران تنها به ذکر عنوان کلی بسنده کرده‏ اند. 🔹مثل شیخ مفید که می‏گوید: «چند روز در آنجا ماندند» [3] طبری نیز از وی نقل کرده است. [4] . 🔸آری علامه ‏ی مجلسی به نقل برخی از کتابهای اصحاب آورده است که آنان مدت ده روز در شام اقامت کردند، آنجا که می‏گوید: 🔹«بنابر نقل مدت هفت روز برایش عزا گرفتند. چون روز هشتم فرارسید، یزید آنان را فراخواند و به آنها پیشنهاد ماندن داد. اما آنها نپذیرفتند و آهنگ بازگشت به مدینه کردند، پس برایشان کجاوه ساختند» [5] اما معلوم نیست که ایشان مطلب را از کجا نقل کرده و این روایت قابل استناد نیست. 🔹اگر نقل ابن‏ سعد را بپذیریم که یزید کس به مدینه فرستاد و از آنجا چند تن از موالی سالمند بنی ‏هاشم نزد وی آمدند و او چند تن از موالی ابوسفیان را با آنها همراه کرد و سپس اسیران را همراهشان به مدینه فرستاد [6] ، در این صورت - با توجه به زمان فرستادن پیک به مدینه و بازگشت آنها به شام - به طور یقین مدت اقامتشان بیشتر می‏شود. 📚پی نوشت ها: ▪️[1] شرح الاخبار، ج 3، ص 269. ▪️[2] اقبال الاعمال، ص 589. ▪️[3] الارشاد، ج 2، ص 122. ▪️[4] اعلام الوری، ص 249. ▪️[5] بحارالانوار، ج 45، ص 196. ▪️ [6] الطبقات الکبری، ص 84 (زندگینامه‏ ی امام حسین(ع) از بخش چاپ نشده). ✅ 🔹شیخ صدوق از فاطمه(س)، دختر علی (ع)، نقل کرده است که گفت: 🔸«سپس یزید (لعنة الله) فرمان داد زنان حسین (ع) را به همراه علی بن الحسین (ع) در جایی زندانی کردند که نه آنها را از گرما حفظ می‏کرد و نه از سرما، به طوری که پوست صورتشان کنده شد». [1] . 🔹قاضی نعمان پس از نقل گریه‏ی یزید گوید: «گویند این واقعه پس از آن بود که آنها را در منزل جای داد که نه از سرما حفظشان می‏کرد و نه از گرما. یک ماه و نیم در آنجا ماندند و به طوری که از گرمای آفتاب پوست صورتشان کنده شد. سپس آزادشان کرد.» [2] . 🔸ابن ‏نما گوید: «زنان در جایی جای داده شدند که نه از گرما حفظشان می‏کرد و نه از سرما به طوری که با وجود پنهان کردن صورت‏ها و سایه انداختن پرده‏ها، چهره‏هاشان پوست انداخت و خونابه جاری گردید. در آن حال شکیب از کف رفته و بی‏تابی بر آنها چیره گشته بود و اندوه با آن زنان بینوا همنشین شده بود.» [3] . 🔹سید بن طاووس گوید: «سپس یزید فرمان داد آنان را در منزلی جای دادند که نه آنها را از گرما حفظ می‏کرد و نه از سرما. آنان آن قدر در آنجا ماندند که پوست صورتشان کنده شد». [4] . 🔹شیخ مفید گوید: «سپس یزید فرمان داد تا زنان را در خانه‏ای جداگانه جای دادند. برادرشان علی بن الحسین بن (ع) نیز همراهشان بود. خانه‏ای متصل به کاخ یزید به آنها اختصاص دادند؛ و چند روزی در آن اقامت کردند». [5] . 🔸از برخی روایات - علاوه بر آنچه گفته شد - چنین برمی‏آید که آن خانه خراب بود، به طوری که بیم آن می‏رفت بر سرشان خراب شود. 🔹صاحب بصائر الدرجات به نقل از محمد بن علی حلبی می‏نویسد: «شنیدم که امام صادق (ع) می‏فرمود: چون علی بن الحسین (ع) و همراهانش را نزد یزید بن معاویه - لعنت خدا بر آنها باد - آوردند، وی را در خانه‏ای جای دادند. [6] یکی از آنها گفت: ما را به این خانه آورده‏اند که بر سر ما ویران شود. (نگهبانان) گفتند: اینان را ببینید که می‏ترسند بر سرشان ویران شود. در حالی که فردا آنها را بیرون می‏برند و می‏کشند. علی بن الحسین (ع) گفت: در میان ما کسی جز من «رطانه» نمی‏دانست و رطانه در نزد اهل مدینه به معنای رومی است». [7] . 🔸طبرانی امامی از یحیی بن عمران حلبی نقل می‏کند که گفت: علی بن الحسین (ع) را با زنان همراهش نزد یزید بن معاویه آوردند. پس آنها را درون خانه‏ای قرار دادند و گروهی عجم را که زبان عربی نمی‏دانستند بر آ
نها گماردند. یکی از (اهل بیت) به دیگری گفت: ما را در این خانه قرار داده‏اند تا بر سر ما خراب شود و کشته شویم. آن‏گاه علی بن الحسین به زبان رومی به نگهبانان گفت: آیا می‏دانید آنان چه می‏گویند؟ اینها چنین و چنان می‏گویند. نگهبانان گفتند: گفته‏اند که شما را فردا بیرون می‏برند و می‏کشند. سپس علی بن الحسین (ع) گفت: هرگز، خداوند چنین چیزی را نمی‏خواهد. آنگاه رو به آنها کرد و مطلب را به زبان خودشان به آنها فهماند». [8] . 📚پی نوشتها: ▪️[1] امالی صدوق، ص 231، مجلس 31، ص 243؛ به نقل از آن، بحارالانوار، ج 45، ص 140؛ نیز ر. ک. روضة الواعظین، ج 1، ص 192. ▪️[2] شرح الاخبار، ج 3، ص 269. ▪️[3] مثیرالاحزان، ص 102. ▪️[4] الملهوف، ص 219؛ نیز ر. ک. تسلیة المجالس، ج 2، ص 396. ▪️[5] الارشاد، ج 2، ص 122؛ اعلام الوری، ص 249. ▪️[6] در روایت دلائل الامامة آمده است: «آنان را درون خانه‏ای قرار دادند»؛ و این درست‏تر است. ▪️[7] بصائر الدرجات، ص 338، باب 12، ح 1؛ به نقل از آن بحارالانوار،، ج 45، ص 177؛ نیز ر. ک. المناقب، ج 4، ص 145. ▪️[8] دلائل الامامة، ص 204، ح 125. ✅خاندان پیامبر صلوات‌الله‌علیه در مجلس یزید 🔹علی بن الحسین زین العابدین علیه‌السلام وزنان، در طناب، پیچیده شده بودند. 🔸زین العابدین علیه‌السلام یزید را صدا زد و فرمود: 🔻《ای یزید! گمان می‌بری اگر پیامبر خدا صلوات‌الله علیه ما را طناب ‌پیچ و عریان و بر شتران بی جهاز می‌دید، چه می‌کرد؟!》کسی میان مردم نماند، جز آن‌که گریست. 📚شهادت نامه امام حسین علیه السلام ص۵۳۲ به نقل از تذکره الخواص ✅وضعیت خرابه شام و بردن سر مطهر امام حسین به کربلا توسط زین العابدین (متن مستند مقاتل خوانده شده در زیارت اربعین) 📚الآثار الباقیة ابوریحان بیرونی متوفای ۴۴۰ ق : ص ۴٢٢ . فی العِشرینَ رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام إلى مَجثَمِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ ، وفیهِ زِیارَةُ الأَربَعینَ، وهُم حَرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشّامِ.  🔹الآثار الباقیة : در روز بیستم [صفر] ، سرِ حسین علیه السلام به جایگاهش باز گردانده شد تا با پیکرش به خاک سپرده شود و «زیارت اربعین» هم در این روز است . اهل حرم حسین علیه السلام هم در بازگشت از شام [با آن سر] بودند . ✅وضعیت خرابه شام و بردن سر مطهر امام حسین به کربلا توسط زین العابدین   📚أمالی شیخ صدوق: ص ٢٣١ ح ٢۴٣ ، روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری: ص ٢١٢، بحار الأنوار علامه مجلسی، ج ۴۵ ص ١۴٠. 🔸عن فاطمة بنت علیّ علیه السلام: إنَّ یَزیدَ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَینِ علیه السلام فَحُبِسنَ مَعَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیهماالسلام فی مَحبِسٍ، لا یُکِنُّهُم مِن حَرٍّ ولا قَرٍّ حَتّى تَقَشَّرَت وُجوهُهُم…. إلى أن خَرجَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهماالسلام بِالنِّسوَةِ، ورَدَّ رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام إلى کَربَلاءَ.   🔹صدوق ـ به نقل از فاطمه دختر على علیه السلام ـ : یزید فرمان داد تا زنان حسین علیه السلام را با على بن الحسین علیه السلام در زندانى حبس کنند که آنان را نه از گرما و نه از سرما نگاه نمى‌داشت 😭تا آن جایى که صورت هایشان پوست انداخت… تا آن که على بن الحسین علیه السلام با زنان [خاندان خود] حرکت کرد و سرِ حسین علیه السلام را به کربلا ، باز گرداند. ⚫️هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... 🌺از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: ‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... ✳️امان از شام ! 🔴در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر
و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... ⚫️صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین.. ✅ 📚به نقل از کتاب المصابیح، 🔹به سندش از امام صادق‌علیه‌السلام‌، از پدرش امام ‌باقر‌علیه‌السلام‌_از پدرم امام علی‌بن‌الحسین‌علیه‌السلام در باره بردن او به سوی یزید پرسیدم. 🔸فرمود: مرا بر شتری لنگ و بدون جهاز، سوار کردند وسر حسین‌علیه‌السلام بر بالای علمی بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانی بدون پالان، سوار بودند. 🔹کسانی که ما را می‌بردند، از پشت سر و گردا گردمان،بانیزه، مارا احاطه کرده بودند و آزار می دادند. 🔸اگر اشکی از دیده یکی از ما فرو‌ می‌چکید، با نیزه به سرش می‌کوبیدند، تا آن‌که وارد شام شدیم. 📣جارجی جار زد: ای شامیان! اینان،اسیران اهل بیت ملعون‌اند. 📚شهادت نامه امام حسین علیه‌السلام ص۵۱۱ به نقل از کتب ▪️الاقبال ج۳ ص۸۹ ؛ ▪️بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۵۴ ح۳