eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
4 عکس
7 ویدیو
91 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا از ما نگیرد منت باب‌الحوائج را غمِ او روضه‌ی او صحبت باب‌الحوائج را سر هر روضه‌ای که گریه کردم سفره‌ای دیدم خدا از ما نگیرد هیأت باب‌الحوائج را سرِ راهش گرفتم کاسه‌ام را کاسه‌ام پُر کرد گدا باید بداند عادت باب‌الحوائج را کریمان چشم بر راه‌اند چیزِ کم نباید خواست خدا پاینده دارد دولت باب‌الحوائج را  از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست اگر این خانه دارد برکت باب‌الحوائج را سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد خدا را شکر دارم حضرت باب‌الحوائج را برای قُرب لازم بود اگر ما سجده‌ای کردیم نگیرید از سرِ ما عزت باب‌الحوائج را وصیت کرده‌ام آنروز بگذارند بر چشمم کنارِ مُهرِ تربت ، تربت باب‌الحوائج را تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم نمی‌دانیم اما قیمت باب‌الحوائج را ** خدا لعنت کند سَندیِ شاهک را ، به در بگذاشت نگاهِ دخترِ بی طاقت باب‌الحوائج را سیه چال است جای یک نفر ، یعنی که حس می‌کرد یقینا زیر پایش قامت باب‌الحوائج را سیه چال آنقدر تاریک  زهرا هم نمی‌بیند  کبودی‌های روی صورت باب‌الحوائج را برای سقفِ کوتاهش شکسته ساق پایش را حرامی کم نموده زحمت باب‌الحوائج را دعاکن زیر این زنجیرها شلاق‌ها غُل‌ها نبیند دختر او حالت باب‌الحوائج را نمی‌شد پا شود اما زِ حالش خوب پیدا بود کسی زخمی نموده غیرت باب‌الحوائج را به روی تخته‌ای اُفتاده گِردش چار حمال است، اما شُکر نمی‌بیند رضایش غارت باب‌الحوائج را شاعر: .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
پدر و مادرم فدات_۲۰۲۳_۰۲_۱۲_۲۱_۵۷_۳۰_۵۸۷.mp3
3.14M
🎶 پدر و مادرم فدات 🎤 کربلایی ♦️ (؏) .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ دگر یکسال در پیــــش تن تو روضـه می گیرم به دوراز آب می مانم به دور ازسایه می میرم صدای خنده ات سهم دل من نیست بعد از این که از این مــــادری تنها شده گهــــواره تقدیرم به خـود گفتم که شاید باز گردد قطره ای از تو از آن وقتی که بالا رفــت ، خون تو زمین گیرم سرت بر روی شانه هم به یک انگشت می افتاد که تیرازجنگجوی کوفه خوردی طفل بی شیرم برای گشـــــنگیِ تو عـــــزیزم ســـــیر می گریم برای تشنــــگی ات دیگـــر از ایـن زندگی سیرم بدان که عـمه ات اصــــرار کرد آبی اگر خوردم اگر که شیـــر دارم جان مـادر نیست تقصیرم اگـر افــــتادی از نــــیزه بــــیا فـورا در آغوشم کنم دستان خــــود را باز اگر بگذاشـت زنجیرم شعر: حامد آقایی |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🏴اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ، الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْكَثِيرَةِ... قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد عمری کبوتروار جلد مشهدم مشهد امیدوارانه همیشه پَر زدم مشهد هربار بعد از کاظمینش آمدم مشهد باب الحوائج خیرخواهانه دعایم کرد موسی بن جعفر آستان‌بوسِ رضایم کرد دل‌های مشتاقان همیشه آرزومندش در محشر فردا همه محتاج لبخندش او نیست در بند کسی، دنیاست در بندش اولاد من قربان این بابا و فرزندش عمری بدهکارم بدهکار رضاجانش شد بهترین سلطان عالم طفل دامانش سلطان هوای رعیت‌اش را بیشتر دارد ارباب از حال دل نوکر خبر دارد هرقدر که مهر و محبت این پسر دارد این رأفت‌اش را یادگاری از پدر دارد شمسی که خود می‌پرورد شمس‌الشموس این است در چشم خاص و عام " زین المجتهدین "  است موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود گنجینه‌ی جمع کمالات پیمبر بود او پنجمین ذریه‌ی زهرای اطهر بود جانم به معصومی که خود معصومه‌پرور بود مانند او اولاد او با آبرو هستند سادات ایران بیشتر از نسل او هستند از نسل زهرا از تبار " هاشم" اش خواندند گاهی " وفیّ"  گفتند و گاهی " قائم " اش خواندند اهل ادب، اهل تدبر عالمش خواندند میدانی اصلاً از چه بابت کاظمش خواندند؟ عمری به روی غیظ کردن بست چشم‌اش را حتی ندیده دشمن او نیز خشم‌اش را دارد نسیم مهرورزی عطر خوشبویش تنها تبسم می‌چکد از روی دلجویش سنی و شیعه گوید از اخلاق نیکویش هدیه فرستاده برای شخص بدگویش در هر قنوت خویش مردم را دعا می‌کرد با جمع بدگویانِ خود، اینگونه تا می‌کرد او با زبان حق در این عالم تکلم کرد حتی به روی دشمن خود هم تبسم کرد عمری به هر درمانده‌ای مولا ترحم کرد در پیشگاهش بُشر حافی دست و پا گم کرد این دستگیری‌ها به یُمنِ التفاتش بود احیای دل‌ها هم یکی از معجزاتش بود همراه علم و منطق و برهان امامت کرد بی مزد و منت بارها قصد هدایت کرد جای پدر از منظر اسلام صحبت کرد از پاسخ او بوحنیفه نیز حیرت کرد در کودکی تندیس درک و فهم کامل بود از خردسالی نیز حلّال مسائل بود من خرج مدحش می‌کنم ابیات موزون را وقف وجودش می‌کنم طبع دگرگون را کی چشم پوشی می‌کنم این‌گونه مضمون را؟ باید که یادآور شوم اقرار هارون را جز او کسی آیینه‌ی موسی بن عمران نیست میراث‌دارِ دانش جمع رسولان نیست همچون پدر بر روی منبر درس دین می‌گفت با لحن زیبای امیرالمومنین می‌گفت تفسیری از فحوای آیات مبین می‌گفت شیخ الائمه مدح او را این چنین می‌گفت: قطعاً رحیم است و علیم است و حکیم است او مانند اجدادش کریم بن کریم است او ** افسوس اسیر دست جمعی بی‌مروت شد عمری از این زندان به آن زندان...اذیت شد سهمش از این دنیا فقط درد و مشقت شد در هر سیه‌چالی مکرر هتک حرمت شد شلاق زندان‌بان او خیلی به او بد کرد لعنت به سندی، سندی بن شاهک نامرد هردفعه که راهی زندان بلا می‌شد از دخترش معصومه با حسرت جدا می‌شد در دخمه‌ای با درد غربت آشنا می‌شد ‌ از بی‌کسی هر روز دلتنگ رضا می‌شد آزرده از تنهایی و رنج مصائب بود شب تا سحر هم صحبتش تنها "مسیب" بود یک عده با نامهربانی خسته‌اش کردند با ضربه‌های ناگهانی خسته‌اش کردند با چوب‌های خیزرانی خسته‌اش کردند با ناسزا و بددهانی خسته‌اش کردند هرصبح و شب وقتی به سمت قبله رو می‌کرد بین قنوتش مرگ خود را آرزو می‌کرد مانند زهرا مادر خود درد پهلو داشت عمری نشان از تازیانه روی بازو داشت در صورت نیلی خود، زخمی به ابرو داشت مرثیه در لفافه می‌گویم؛ دو زانو داشت ساق شکسته در غل و زنجیر تا می‌خورد سیلی شبیه مادر خود بی هوا می‌خورد با اینکه رد سلسله بر پیکرش دارد شکر خدا یک جای سالم در سرش دارد حالا که جمعی بی حیا دور و برش دارد الحمدلله جای امنی دخترش دارد معصومه‌اش با چشم‌تر راهی زندان نیست در هر دو پای دخترش خار مغیلان نیست شاعر: . ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
زمینه یا شور شهادت امام کاظم علیه السلام  🏴🏴🏴🏴 دلم برای صحن و سرای با صفای تو پر می زنه دوباره بازم نشسته بین روضه های تو در می زنه ای حریم تو بهتر از بهشت موسی بن جعفر اسمتو خدا رو دلم نوشت موسی بن جعفر با محبت شما حق گل منو سرشت موسی بن جعفر ( یا باب الحوائج مدد ۳ ) یا امام کاظم(ع) ---- گره گشای درد و غمای مادرای ما سفره‌ی توعه فدای اسمت که همیشه رزق کربلای ما سفره توعه من فدای بچه هات شم موسی‌ابن جعفر خاک پاته سرمه چشم موسی ابن جعفر هیچی هم بهم ندی منتت رو می کشم موسی بن جعفر ( یا باب الحوائج مدد ۳ ) یا امام کاظم(ع) حامد شریف و سجاد شرفخانی ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ای عاشقان دنیا، دنیا وفا ندارد مرگ است آخر کار، چون و چرا ندارد هر درد را دوائیست، جز مرگ خانمان سوز این درد ِ ناگهانی، هرگز دوا ندارد داری هزار خانه، بنگر به خانۀ قبر این خانۀ من و توست، ما و شما ندارد تیر اجل به هر شکل، روزی سراغت آید این تیر سرنوشت است، دید خطا ندارد یک روز امیر بودن، یک روز اسیر بودن پیک اجل چو آید، شاه و گدا ندارد شادی مجو ز دنیا، دار غم است اینجا جز قصۀ غم انگیز، این غم سرا ندارد هر جا گل است و گلزار، غرق صفاست آنجا باغی که گل ندارد، هرگز صفا ندارد بر شادی دو روز دنیا مَبند دل را دنیا به جز بلا و جور و جفا ندارد هر کس ستم نماید، بیند سزای کارش چوب خدا به هر شکل، هرگز صدا ندارد 👉 ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نام عدل تو ای انسان بیا کمتر جفا بنما خدا را گر بصیر دانی ز درگاهش حیا بنما در این دنیای پر آشوب که بازار دغل گرم است دل خود را به انوار خدایی آشنا بنما برای لغمهٔ نانی ببین دین می رود از کف اگر که تو مسلمانی بیا این درد دوا بنما بنام دین و قرآن بسکه غارت میشوند مردم خدایا اندر این بحران به ما صبری عطا بنما رسیده آن زمانی که پیمبر اینچنین فرمود نماند بر بشر دینی بیا ترک از خطا بنما خداوندا چقدر سخت است نمایم حفظ دین دیگر مرا در جمع نیک ورزان بدست خویش جدا بنما بظاهر خیر خواه دین ولی باطن چنان شیاد برای دفع این شیطان توکل بر خدا بنما دو روز زندگی هرگز مشو تابع به نفس خویش اگرخواهی سعادت دوری از کار ریا بنما چو کردی کار نیک ایدوست یقین پاداش آن نیک است به توبه از گناه کردن خدای خویش رضا بنما تو میدانی که میگیرد گریبان تو آخر مرگ بیا قبل از اجل آید تو راه خود پیدا بنما (صفا) راهی بجز مردن ندارد آدمیزاده تو هم آماده باش و یادی از روز جزا بنما 👉 ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
کبوترها بپوشیدرخت ماتم که گلچین لانه ام راریخت برهم مگوپروانه هاماتم بگیرند تمام بلبلان ازغم بمیرند شده خاک یتیمی برسرمن کفن پوشیده برتن مادرمن مگومادربگوزیباپرستار بگوشب زنده ی شبهای دیدار مگومادربگوکانون عصمت که سرشاراست ازعشق ومحبت مگومادرکه مادرگفتنی نیست که باشدنمره اش بالاترازبیست بخوان قرآن برای مادرمن به روضه خاک غم کن برسرمن سرودی قطره شعردلنشینی الهی خیرازعمرت ببینی 👉 ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
آهسته زمان رفته و برگشت ندارد خوب و بدمان رفته و برگشت ندارد عمری که فقط با غم دنیا سپری شد چون آب روان رفته و برگشت ندارد دیگر به سر آمد همه ایام جوانی سیمای جوان رفته و برگشت ندارد شد کار دل خسته‌ی ما حسرت این‌که این رفته و آن رفته و برگشت ندارد بیهوده نگردید به دنبال خوشی ها شادی ز جهان رفته و برگشت ندارد گویی غم هجران عزیزان شده عادت انگار که جان رفته و برگشت ندارد 👉 ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نوری که بر افلاکیان گویی چو اختر بود پیچیده در زنجیر و غل، موسی بن جعفر بود تاریک تر از هر کجا، ایام بی پایان در شوره زار جهل و کین، تابان و گوهر بود روزی که دیدند جسم او ورد زبان ها شد باب الحوائج می‌شود آن کس که مضطر بود گر چه نحیف است جسم او وقتی که ظاهر شد از اینکه باشد بی کفن پیکر، که بهتر بود گر این مصیبت بر همه جانسوز و جانکاه است در پیش جدش این فقط یک بیت دفتر بود "آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره موسی بن جعفر بود" 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
صدای روضه می آید مهیّا می شود چشمم خدارا گریه کن ها ! بینتان جا می شود چشمم؟ برای یوسف زندان بغداد اشک می ریزم به نابیناییم شادم ، زلیخا می شود چشمم من از زندان و زندانبان و زندانی چه می دانم بپرس از اشک می بینی که دریا می شود چشمم عبادتگاه یا زندان ؟ نمی دانم ولی با او نماز اشک می خوانم ، مصلّی می شود چشمم بنا بود آنچه می خوانم تسلای دلم باشد عجب جایی میان روضه ها وا می شود چشمم شبِ تاریکِ زندان ، ابنِ شاهک ، خشم زندانبان شب قدر است و با این روضه احیا می شود چشمم گریزِ کربلا را نیز با خود دارد این زندان فرات اشک ! جاری شو که سقّا می شود چشمم تنی در بین زنجیر و تنی بر خاک در گودال میان روضه حیرانم ، معمّا می شود چشمم 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
چه خیری دارد این روضه، چه حالی، احسن الحال است عزا و گریه بر موسی بن جعفر، خیرالاعمال است هر آن کس زد صدا در زندگی، باب الحوائج را علی رغم تمام مشکلاتِ خود، خوش اقبال است کسی که اعتقادش بر شفای روضه اش سُست است اساساً ریشه ی توحید و ایمانش پُر اشکال است همین که نام او در خاطر بیمار می آید طبیب از راه می آید، شفایش هم به دنبال است همیشه کار سائل ها، تمنا از کریمان است کریمان بینشان همواره بخشش، رسم و منوال است زن بدکاره را با یک نظاره زیر و رو کرد و... زن افتاده به سجده، نزد معبودش سبک بال است کسی که عرشیان مشتاق بر پابوسی اش هستند چرا منزلگهش بر خاک نمناک سیهچال است؟! به لب خلصنی یا رب دارد و مانند صدیقه نمی دانم چرا جسمش شبیه باغ آلاله است چرا جسم نحیفش از رد شلاق گلگون شد؟! چرا آخر عبای ریش ریش او لگدمال است؟! چرا مولای ما افتاده گیر بددهانی پست؟! چرا هر صبح و شب در دور آقا جار و جنجال است؟! چگونه ساق پایش را شکسته سندی ملعون؟! تکان که می خورد پایش، تمام روز بدحال است ** چکیده اشک روضه بر لبِ خشکیده از زهرش به یاد غربت لب تشنه ای در بین گودال است مگر آخر چه شد در وقت غارت کردن ارباب؟! به دست هر کسی یک تکه از پیراهن و شال است 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین در لحظه‌های بارش باران بگو حسین هرجا دلت گرفت کمي محتشم بخوان هي در ميان گريه بگو جان، بگو حسين کشتي شکست خورده که ديدي به کارزار در خاک و خون تپيده به ميدان بگو حسين از نام گرم او دل برف آب می‌شود در سردسير سخت زمستان بگو حسين تغيير کرده است لغتنامه‌هايمان زين پس به جاي واژه عطشان بگو حسين روضه بخوان که لحظه‌ي طغيان چشم ماست همپاي چشمه‌هاي خروشان بگو حسين ** ديدي اگر که جسم قمر زير آفتاب مانده سه روز بين بيابان بگو حسين ديدي اگر که جامه‌ي يوسف ربوده‌اند افتاده بين معرکه عريان بگو حسين ديدي اگر که قاري قرآن سرش شکست از سنگِ قومِ دشمنِ قرآن بگو حسين 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
. غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی چه با مرام طبیبی عجب رفیق شفیقی سیاه چال هم از او تو را دمی نگرفته صعود کرده به پایین هلا چه طیِّ طریقی به ساق پا غل و زنجیر معنی اش شده اینکه؛ به ضرب خنجر اضافه کنند ضربه ی تیغی چکیده است به زنجیر،خون پای تو یعنی: مرصع است حدیدی به سنگ های عقیقی چنان به غیظ خودت کاظمی و کوه ترینی؛ که سطحی است تو را هر سیاه چال عمیقی به حُسن خلق تو معذور نیست پیش تو مأمور عجب حضور شگرفی عجب نگاه دقیقی به جای اینکه شود ناجی جهالت یک قوم نجات داده خود بحر را نجات غریقی بعید نیست که در زیر آفتاب پس از حبس تنت بخار شود وای این قدر که رقیقی 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد بی عصا آمده و حضرت موسی شده است ریشه در سلسله ی حضرت جعفر دارد بی سبب نیست اگر حاجت ما را داده به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد چند وقتی است که دنبال اجل می گردد کنج زندان بلا روضه ی مادر دارد چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است اینقَدَر زخم، روی پیکر لاغر دارد از روی تخته ی در، پیکر او بردارید چند تا خاطره ی سوخته از در دارد با عبا زود بپیچید به هم پایش را اینکه اینگونه تنش ریخته دختر دارد پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده یک نفر نیست تنش را ز زمین بر دارد لااقل چند کفن بهر تنش آوردند دست کم روی تن سوخته اش سر دارد پسرش آمده بالای سرش اما باز روضه خوانِ دل من روضه ی اکبر دارد همه جا را تن صد چاک علی می بینم بس که در پیکر خود زخم ز خنجر دارد 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
بس کن یهود زاده ،حرم را بهم نریز هربار، خلوتِ سحرم را بهم نریز من پا به سِن شدم سرِ زنجیر را نکش با هر تکان ِ ضربه پرم را بهم نریز هراستخوانِ لِه شده بد جوش میخورد ارثیه هایِ پشتِ درم را بهم نریز من هم شبیهِ مادرِ خود گیر کرده ام ترکیبِ جسمِ مختصرم را بهم نریز نامرد نامِ فاطمه را بی وضو مبر با حرف هایِ بد جگرم را بهم نریز مویِ سپیدِ من شده بازیِ دستِ تو با ضربه ، هالة قمرم را بهم نریز بردار پایِ نحسِ خودت را ز صورتم تصویرهایِ چشمِ ترم را بهم نریز گودال هم، نهیب زد عمه،برو سنان این کشتة بدون سرم را بهم نریز با نیزه ات عزیز ِ مرا زیرو رو نکن بس کن حرام زاده حرم را بهم نریز بر اسبهایِ تازه نفس گفت دختری بانعلِ تازه ات پدرم را بهم نریز فریاد زد رباب برو حرمله برو با نیزه تربت پسرم را بهم نریز 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ای باب حوائجِ الی الله در ملک خدا امام آگاه ای بـاب مـراد خلق عالم           سر تا به قدم رسول‌اکرم در هـر سخنت پیام قرآن بر هر نفست سلام قرآن   در دیدهء دل چراغ نوری موسای هزار کوه طوری قبر تو چراغ اهل بینش صحن تو بهشت آفرینش کعبه است هماره زیر دِینت تعظیم کند به کاظمینت در حبس، به نُه سپهر ناظم مشهورتر از همه به کاظم ارباب کرم گدای کویت چشم دل اهل دل به سویت تو دسـت عنـایت خـدایی          از خلق جهان گره گشایی   در حبسی و خلق، پای‌بستت سررشتۀ آسمان به دستت حبس تو نهان ز چشم یاران از اشک شبت ستاره باران بر خاک، جمال نازنینت گلبوسهء سجده بر جبینت پیشانی خود نهاده بر خاک بگذاشته پا به فرق افلاک زندان تو محفل دعا بود میعادگه تو و خدا بود  زنجیـر، سلام بر تو می‌داد  از دوست پیام بر تو می‌داد اینجا که فراق نیست در بین بر توست مقام قاب قوسین اینجا که تجلی خدایی‌ست تاریکی حبس، روشنایی‌ست قرآن زده بوسه بر لب تو العفو، نوای هر شب تو در حبس به جز خدا ندیدی خود را ز خدا جدا ندیدی دردا که بدان جلال و جاهت زندان تو گشت قتلگاهت ای روح لطیف رنجه دیده هر صبح و مسا شکنجه دیده آب وضوی تو اشکهایت خون بود روان ز ساق پایت افسوس که حرمتت شکستند بازوی تو را به حبس بستند ای پاسخ مهربانیت قهر ای قلب تو پاره پاره از زهر آثار شکنجه در تنت بود زنجیر ستم به گردنت بود با آن همه دختـر و پسرها رفتی ز جهان غریب و تنها معصومه کجاست؟ تا که آید زنجیـر ز گـردنت گشاید ای یوسف عترت پیمبر تابوت تو بود تختهء در آخر بدنت به اوج عزّت تشییع شد ای غریب عترت کردند ز پیکر تو تجلیل می رفت به عرش، بانگ تهلیل بس نوحه که در غمت سرودند زنجیر ز گردنت گشودند با آن همه زخم حلقهء غُل کردند نثار پیکرت گُل دیگر نزدند بر تنت سنگ از خون جبین نشد رخت رنگ دیگر به سرت نخورد شمشیر دیگر نزدند بر دلت تیر دیگر نبرید کس سرت را در خون نکشید پیکرت را دیگر سر تو نرفت بر نی در طشت طلا و مجلس می بردند به دوش پیکرت را دیگر نزدند دخترت را دارم به دل آه سینه سوزی چون روز حسین نیست روزی تا شیعه توان گریه دارد باید به حسین اشک بارد تا از دل شیعه ناله خیزد «میثم» به حسین اشک ریزد 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دیگر دلم به سیر چمن وا نمی‌شود  دیگر نشاط، هم نفس ما نمی‌شود  حتی اگر مسیح، طبیب دلم شود  دارد جراحتی که مداوا نمی‌شود  موسی اگر کند گذری سوی کاظمین  دیگر روان به وادی سینا نمی‌شود  از زخم‌های سلسله چون یاد آورم  زنجیر شعله از جگرم وا نمی‌شود  یک تن نگفت سلسله در آن سیاه چال  درمان زخم گردن مولا نمی‌شود  حبس و شکنجه، قعر سیه چال و سلسله  این احترام یـوسف زهرا نمی‌شود  گویی که آن ستمگر حق ناشناس را  جز با شکنجه عقده دل وا نمی‌شود  معصومه تسلیت که نصیب تو بعد از این  دیـگر زیـارت رخ بـابا نمی‌شـود  مولای من کسی است که در حبس سال‌ها  غـافل دمی ز حی تعـالی نمی‌شود  "میثم"هر آنچه بر سر عبد خدا رود  عبد خداست، بنـدۀ دنیـا نمی‌شود 🔸شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
(در نفس های آخرم بر زمین مانده پیکرم)2 ‌ ‌💠 میچکد اشک غربتم بر قدمگاه مادرم2 در نفس های آخرم بر زمین مانده پیکرم میچکد اشک غربتم بر قدمگاه مادرم2 (بی قرارم در این شام دلگیر ندارم توان زیر زنجیر اما نه تن خسته وپیر رضا جان کجایی؟ که مردم من از این جدایی2)2 من غریبم،غریبم غریبم غریبم... در نفس های آخرم بر زمین مانده پیکرم میچکد اشک غربتم بر قدمگاه مادرم2 بی قرارم در این شام دلگیر ندارم توان زیر زنجیر اما نه تن خسته وپیر رضا جان کجایی؟ که مردم من از این جدایی2 من غریبم،غریبم غریبم غریبم. *آجرک الله یا بقیه الله* [(صورت فاطمی من پر ز رد کبودی است)2 چون شکنجه گرم خدا نانجیبی یهودی است2]2 [رد شلاق به روی تن من پر از زخم سر و گردن من شده پاره پیراهن من (پر از آه و افسوس به لب هایم ذکر قدوس)2]2 من غریبم،غریبم غریبم غریبم... حسین حسین... ‌ ‌ (در دل آه و گریه ها غصه ای میکشد مرا)2 (با لب تشنه خوانده ام روضه شاه کربلا2)2 جد من را لب تشنه کشتند بمیرم زیر دشنه کشتند کسی را شبیه او نکشتند سرش را بریدند تنش را در خون کشیدند2 یا حسین جان(حسین جان)6..... سرش را بریدند┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
4_5920249600173671938.mp3
2.01M
( سخته از قفس ، پروازه یه مرغ پرشکسته سخته رو زمین افتادن ، با دست و پای بسته ) ‌ ‌ ( سخته که ببینم بچه هامو ... واویلا ) نشنوه کسی آه صدامو ... واویلا حلقه‌ی غل و زنجیر دشمن ... تا کرده شبیه کمرم ، ساق پامو ... واویلا خدا بخواد دارم میرم از زندونی که تاریکه ( خدا بخواد پر می‌کشم وقت پروازم نزدیکه ) ۲ { یا باب الحوائج ... یا موسی بن جعفر ۲ }۲  ( با شکنجه ها مأنوسم ، روی تنم نشونه‌ست روزه‌دارم و افطارم ، با ضرب تازیونه‌ست ) ۲ ( دشمنِ بی حیا ، بد زبونه ... واویلا ) باز منو رو زمین میکشونه ... واویلا وقتی که می‌چکه اشک غربت ... از چشمام زخمای صورتمو میسوزونه ... واویلا خدا بخواد تموم میشه شب‌های سخته زندونم ( خدا بخواد تموم میشه اشکِ چشمای گریونم ) ۲ { یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ۲ } ۲ گرچه عمرمُ سر کردم ، با رنج این همه سال لحظه لحظمُ می‌سوزم ، به یاد داغ گودال ( وقتی که سری‌رو می‌بریدند ... واویلا ) ۲ نالۀ خواهرشو می‌شنیدند ... واویلا ‌ وقتی که پیراهن پاره پاره ... غارت شد جسمشُ رو زمین می‌کشیدند ... واویلا پیش خواهرش شد آخر مهمون بالای نیزه شد سر حسین تا محشر سردار تنهای نیزه ( حسین ... غریب مادر ) ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام 🏴🏴🏴🏴 دواى درد بى تابى در اين زندان به جز تب نيست كسى بين غل و زنجير مثل من معذب نيست كسى غير از دو زندانبان سراغ از من نميگيرد ميان آسمان من، ستاره نيست كوكب نيست غروبى گريه ميكردم، به ياد دخترم بودم اگر نامه ندادم غير خون اينجا مُرّكب نيست پَرِ زخم، دلِ مضطر، غل و زنجير، جاى تنگ همه اينها به جاى خود، نگهبان هم مؤدب نيست به كه گويم سر سجاده ام خيلي كتك خوردم كه اينسان ناجوانمردى ميان هيچ مذهب نيست خلاصه اينكه اين شبها نگهبان بدي دارم كه حتي دست بردار از سَرِ من نيمه شب نيست لگد خوردم، زمين خوردم، دمادم خون دل خوردم ولي اين چارده سالم، چنان يك روز زينب نيست نگهبان زد مرا اما، نگهبان داشت ناموسم زنى از خاندانم پا برهنه پشت مَركب نيست كسى معصومهٔ من را به بَزم مِى نخواهد برد شرابى نيست دستي نيست، چوبى بر روى لب نيست تنى دور از وطن دارم، ولى چندين كفن دارم شبيه جد عطشانم، تن من نا مرتب نيست :محمد جواد پرچمی *علی بن محمد نوفَلی میگه : وقتی هارون الرشید مأمور فرستاد دنبال موسی بن جعفر آقا مشغول نماز بود. نوشتن بیست و یک‌ نفر آقا رو دوره کردن یکی عمامه از سرش انداخت، یکی سجاده از زیر پاش می کشید، چنان آقا با صورت به زمین افتاد محاسنش به خون خضاب شد، مگه چه‌جوری انداختند روی زمین؟ دیدن شروع کرده به گریه کردن، هارون صدا زد: یا موسی! براچی داری گریه میکنی؟ شماها آستانه تحملتون بالاست؟! فرمود: برا خودم‌ گریه نمیکنم، یادِ مصیبتای جدم ابی عبدالله افتادم... عجب دنیايی است، عجب رسمیه، هرکس تو این عالم باب الحوائج شده وقتی میری نگاه میکنی میبینی اونایی که به مقام باب الحوائجی رسیدن، اونهایی بودن که بد جوری دست و پازدن، اونهایی بودن جون دادنشون فرق میکرد با بقیه... یه باب الحوائج علی اصغر بود، ابی عبدالله دید این بچه داره سخت دست و پا میزنه، خنجر رو برداشت گوشه ی قنداق رو پاره کرد گفت: حالا دست و پا بزن... یه باب الحوائج این‌جوری دست و پا زده... یه باب الحوائج هم‌ کنار نهر علقمه، ابی عبدالله تا رسید، نوشتن: دید عباس هی میخواد پاهاش روجمع‌کنه، امام اومده بالا سرش، خجالت میکشه جلوی ابی عبدالله پا نشده، نوشتن:"اِرْتَجَحُ جَسَدَه" دیدن از خجالت بدن عباس داره میلرزه... یه باب الحوائج هم اینجوری بود.... اما من بمیرم برا اون آقایی که تو قعر سیاه‌ چال هرچی اومد دست و پاش رو تکون بده این غل و زنجیر اجازه نداد...* هربلایی سرم آمد کفنم‌ دست نخورد وقت تشییع تنم پیروهنم پاره نشد ساق من‌ خم شده اما تن‌ من کامل بود قدر انگشت بریده بدنم‌ دست نخورد صَلی اللّه عَلیک یا مَظلوم صَلی اللّه عَلیک یا سَیدنَا الْعَطشان صَلی الّله عَلیک یا سَیِدنَا العُریان گریه زیاد کردم‌ روضه زیاد خوندم‌ پشت سرت خیلی وَ اِن یَکاد خوندم‌ وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا نیزه فرو شد به تنت وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا خودت بگو از کفنت 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
💠 (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) «مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مَرَضٍ أَوْ عُقُوبَةٍ أَوْ بَلَاءٍ فِي الدُّنْيَا فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَثْنِيَ عَلَيْهِمْ الْعُقُوبَةَ فِي الْآخِرَة» هر بیماری یا گرفتاری یا بلایی که در دنیا به آن دچار می‌شوید، نتیجه اعمال ناپسندی است که خود‌تان انجام داده‌اید، (اما با این حال) خداوند متعال بزرگوارتر از آن است در آخرت هم، برای این اعمال ناپسند شما را عقوبت نماید. 📗 الدعوات للراوندی، ص۱۶۷ 🔹کفارۀ گناهان🔹 ای در دلِ تو زلال ایمان جاری ای زخمِ زمانه بر وجودت کاری دامان صبوری، اگر از کف ندهی کفارۀ معصیت شود بیماری 📝 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
من که جلد بام شاه مشهدم دست بر دامان پُر مهرش زدم نان خوبان‌ می‌خورم گرچه بدم (مَن اَراد الله) خواندم آمدم سفره دار ما گدایان السلام کاظمین الغیظِ قرآن السلام هرکجا سخت آمده دنیا به ما گوشه‌ چشمی کردی ای آقا به ما یک علی دادی و‌یک‌ زهرا به ما جور شد پس فیض دقُّ الباب ما گرچه دورم ای صفای کاظمین طوس و قم‌ دارد هوای کاظمین گریه آوردم‌ که خوشحالم کنی می‌شود آیا سبک بالم کنی.. گر نشد صَفْوانِ جمالم کنی.. راضیم براینکه حمالم‌ کنی  دلخوشم‌ حمال کوی دلبرم بار زُوار شما را می‌برم تا نظر سمت کلافی می‌کنی بر گلیمت عرش بافی می‌کنی خوش بدی‌ها را تلافی می‌کنی بُشر مُطرب را تو حافی می‌کنی کاش ای آقا که ذره پروری یک سحر از کوچه‌ی ما بگذری بنده‌ی نفسیم ایمانی بده نسخه‌ی فوری درمانی بده یاد ما رسم مسلمانی بده سفره را وا کن به ما نانی بده انبیا هم مثل ما پشت درند نان خشکت را تبرک می‌برند ای فدای اشک‌های جاری ات داغ بر دل شد شب از بیداری ات بین‌ آن بیتوته ی اجباری ات دادْ زندانبان عجب دلداری ات یا مُخَلِّص گفتی و دل‌ْ زار شد مادرت بالا سرت تبدار شد هرکس آمد رد شد از روی عبا وای من ماندی به زیر دست و پا زیر لب گفتی امان از کربلا ذبح شد جدِّ غریبم بی هوا تا سواران بین خیمه تاختند عمه جانم‌ را زمین انداختند شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113