eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
47 ویدیو
77 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
اهل توحید چنین نقل کرامت کردند ساقی بدری و توصیف مقامت کردند در شب هفدهمِ ماه خداوند، علی سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک دل خود را همه دربست به نامت کردند برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی ساقیانِ دو جهان سجده به جامت کردند صبح فردا شد و آن‌ها که مقابل بودند با رجزخوانی‌ات، احساس ندامت کردند تیغت آن‌قدر از آن بی صفتان کشته گرفت شرحِ برپایی تصویرِ قیامت کردند آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند خودشان را همه‌ی عمر ملامت کردند ** ساقی بدر، نبودی که ببینی در طف چه ستم‌ها که به اولاد کرامت کردند به حُسینت به خدا هیچ کسی آب نداد پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند یاعلی، ساقی طفلان حرم حیران شد تیرها خون به رخِ ماه تمامت کردند تا که بی دست زمین خورد، به جسم و بدنش... نیزه داران به نوک نیزه، لئامت کردند وسط علقمه یک بی سر و پا گفت: حسین لشگری حمله سوی اهل خیامت کردند 🔸شاعر: ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش اما لگد به تربت کرب و بلا نزن آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟ حداقل مقابل همسایه ها نزن با تازیانه ات به سر و صورتم بزن حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن بالای مرکبی و خجالت نمی کشی پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن موی سپید دارم و شیخ الائمه ام هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین" زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود تشنه لبم... عزیز دلم... دست و پا نزن 👉 🔹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
از تب زهرِ نفسگیر، تنت می لرزد همچنان مار گزیده، بدنت می لرزد چه کنم ناله ز دل، وقت تردد نکشی؟! چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟! رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده مهربان، دست رئوفت چقدر سرد شده شمس نورانی افلاک، زمین افتادی باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است تا به حجره، پر خود را مکش اینقدر بس است به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی یاد مادر، به در حجره ی خود خیره شدی میخ در، ناله ی جانسوز چرا سر داده؟! جای در، شعله به جان جگرت افتاده عمر پر برکت و پر مرحمتت شد طی، وای رو به قبله شده ای، قبله ی عالم، ای وای خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟! نه رد سرمه به چشم است، نه رد اخم است کار گریه به حسین است، دو پلکت زخم است خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد اندکی صبر کن آقا که جوادت برسد غم مخور تا که جوادت به دلت تاب دهد تشنه ای؟ زود به دستت قدحی آب دهد بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت دم آخر احدی دست به خنجر نَبَرد بین این حجره کسی پیرهنت را ندرد داغدار غم جدت شده ای؟ نیست عجیب بازهم روضه بخوان، ناله بزن یابن شبیب... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم 😭😭😭😭😭😭 اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مَوْلاَتِی یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ «السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مَحَالِ‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ» هرچه سروده محتشم زینب و حسین دریافت کرده از قلم زینب و حسین باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است در زیر سایه ی علم زینب و حسین سرهایِ قدسیان همه بر زانویِ غم است هر شب به یادِ قد خم زینب و حسین جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند در روضه های دم به دم زینب و حسین دیدند هر دو داغ دو فرزند را ولی لغزش نبود در قدم زینب و حسین ذرات، کائنات، محالات، ممکنات بستند چشم بر کَرَم زینب و حسین حتی نوشته اند ز امر ظهور هم وا می کند گره قسم زینب و حسین حسرت همیشه میخورم ای کاش میشدم من هم مدافعِ حرم زینب و حسین سوگند میخورم که شهید است زنده است هرکس که جان دهد زِ غم زینب و حسین زهرا نبی علی حسن آنجا نبوده اند خوردند سنگ جای همه زینب و حسین بر امیرِ غریبِ این لشکر سخت شد کار بی علی اکبر قامتش را غمش مورب کرد روزگار حسین را شب کرد بر روی خاکِ بادیه خسته اشک می ریخت زار و پیوسته غیرتِ خواهرش به جوش آمد زینب از خیمه با خروش آمد گفت باید که روبراه شوی من نمردم که بی پناه شوی صبر کن تا کفن به تن بکنم رزم و پیکار چون حسن بکنم اشک تو قاتلم شده بس کن عقده ای بر دلم شده بس کن نذر عشق است نذرِ خواهر تو پسرانم فدای اکبر تو *بچه هاشُ آماده کرد ، گفت برید پیش دایی تون .. شمشیر براشون حمایل کرد سلام کردن بر دایی عزیزشون ، افتادن رو پاهای حسین ..* از دلیریِ این دو رزمنده دشمنت می شود سرافکنده رویِ اشکت عجیب حساسند این دو شاگردهایِ عباسند اشک از دیده شاه افشاند و اِذن میدان نداد بر آن دو قسمش داد زینبِ کبری به علی و به عصمت زهرا گریه می کرد گریه با اصرار تا که بُرد از دلِ حسین قرار عاقبت از حسین اجازه گرفت رفت در خیمه جانِ تازه گرفت تا نبیند حسین را محزون دیگر از خیمه اش نشد بیرون دل ز عون و محمدش کنده که نباشد حسین شرمنده ناگهان هر دو نعره سر دادند اهل کوفه به لرزه افتادند بچه هایِ عقیله آمده اند شیرهایِ قبیله آمده اند لشگرِ در فرار بسیارند نوه هایِ علی چه کرارند رزم کردند و حیدری کردند کربلا را چه محشری کردند کارِ دشمن مصیبت و غم بود ضربه هاشان مکمل هم بود زیر خورشید، غرق تب گشتند خسته از جنگ و تشنه لب گشتند دوره کردند این دو را آخر ریخت بر خاک باده ی کوثر خورد ناگه، در اوجِ غربتشان سنگ از هر طرف به صورتشان بعد باران سنگ و نیزه و تیر زخم شان می زدند با شمشیر نیزه خوردند و یاد مسمارند بس که غیرت به فاطمه دارند عشق را بر جهان، نشان دادند پای دایی حسین، جان دادند خوب شد هر دو روسپید شدند خوب شد هر دوتا شهید شدند غرقِ در خون غروبِ عاشورا خوب شد پر زدند سوی خدا چشم هاشان ندید آن شب را بین زنجیر دستِ زینب را .. شاعر: دو بچه شیر از اولادِ جعفر قربانی هایِ دخترِ حیدر این دو رزمنده دل زِ عالم کنده تا نشود مادر یک لحظه شرمنده یا ذبیح الله یا اباعبدالله .. بر دوشِ اینها کرده حمایل شمشیری مادر با ابوفاضل آبرو دارن، چون حیدر تبارن جایِ زینب اینها راهی پیکارن یا ذبیح الله یا اباعبدالله .. زمیدان آمد تا حسین دلخون زینب نیامد از خیمه بیرون یعنی برادر گریه نکن دیگر این دو جوانِ من قربانیِ اکبر یا ذبیح الله یا اباعبدالله .. شنیدستم سلیمانی زِ یک مور قبولِ تحفه کرد ای مرتضی پور من آن مورِ ضعيف و ناتوانم که طفلانم برایت هدیه دارم
بر شعله ی جگر، نم باران می آورند باران نبود، دیده ی گریان می آورند با هلهله کنار حرم دف نمی زنند در پیش محتضر به خدا کف نمی زنند فکری برای غربت یوسف نمی کنند این جا به تشنه آب تعارف نمی کنند دلواپس از پلیدی کرکس شدن بس است مرد غریب خانه و بی کس شدن بس است تا این که چنگ بر جگر خاک می کشی رخت سیاه بر سر افلاک می کشی حرف از غلاف و همسر یعسوب دین بزن نفرین به دومی کن و مُشتی زمین بزن خاکی شده تمام عبایت بلند شو هر طور هست روی دو پایت بلند شو در آسمان چشم یتیمان قمر بمان ابن الرضا... بیا و کمی بیشتر بمان رنگت پرید، قلب رئوفت مذاب شد از سرفه کردنت دل عالم کباب شد خون جگر به دامن زهرایی ات نریز ساعات آخر است کمی صبر کن عزیز این قدر جسم لاغر خود را زمین نکش حالا که می پری، پر خود را زمین نکش خنده بس است در وسط خانه بس کنید افتاده بین حجره غریبانه بس کنید ای حامل امام به قدش نظاره کن پایش کشیده شد به زمین، فکر چاره کن تا بام، قبلِ هر قدمی احتیاط کن در بین راه پله کمی احتیاط کن دیگر حیا کن و برو از روی پشت بام او را رها کن و برو از روی پشت بام این پشت بام از ته گودال بهتر است در زیر سایه بانِ هزاران کبوتر است از روی پشت بام کسی رد نمی شود یا این که لااقل فرسی رد نمی شود رأس کسی به خنجر و سم آشنا نشد با ضربه ی دوازدهم آشنا نشد این جا کسی برای اسیری نمی رود جسم امام بین حصیری نمی رود این جا کسی به خاطر غارت گذر نکرد نیت برای بردن شال کمر نکرد یک عمر گریه کردم و حقش ادا نشد داغی شبیه غارت خون خدا نشد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
شدی به زهر حرامی دچار، افتادی به راه حجره به چشمان تار افتادی شبیه فاطمه، بی اختیار افتادی نوشته اند که پنجاه بار افتادی به لب رساند مکافاتِ زهر، جانت را عبایِ روی سرت کُشت شیعیانت را دلیل و منشأ نور و وجود خورشیدی اگرچه خاک بر اندام و جامه ات دیدی تنت ضعیف شد از سوز زهر و لرزیدی شبیه مارگزیده به خویش پیچیدی به چشم خیس، دو دستت به سوی در بردی به یاد فاطمه بودی و بد زمین خوردی گلیمِ جمع شده، از خجالتت گریید عبای روی سر از هتک حرمتت گریید میان مشت تو، تسبیح تربتت گریید دو پلک زخم و ترت، وقت غربتت گریید نبود حجره ی دربسته، بسترت ای کاش زمان پر زدنت بود خواهرت ای کاش به گریه زمزمه کردی وَ إن یَکادت را طلب نموده ای از سوی حق، مرادت را از آستان خدا خواستی شهادت را صدا زدی به لب تشنه ات جوادت را به خاک حجره تنت را رسانده ای آقا هزار شکر که تشنه نمانده ای آقا هزار شکر که با شمر، رو به رو نشدی اسیر خنجر خولی تندخو نشدی به دست خواهرت ای شاه، جست و جو نشدی هزار شکر که با ضربه، پشت و رو نشدی چقدر خورد به گودی قتلگه، ضربه حسین و خنجر کُند و دوازده ضربه ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
با ضرب پا افتاد گُل، گلزار خونی شد در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر چشمِ پر آبِ حیدر کرار خونی شد از بس فشار آمد به بار شیشه آن گل روی سپید غنچه اش انگار خونی شد بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بود بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد از بس که با کینه به جسمش نیزه جا کرد حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد
بسم عشقی که نشسته در دلم عُلقه اش آمیخته شد با گلم هست کل آبرو و حاصلم فخر دارم تا قیامت سائلم خوشه چینم، خوشه چینم، خوشه چین خوشه چین بر خوان زین العابدین بهره می گیرد زمین از خنده اش شمس، سائل بر رخ تابنده اش بنده ی حق است و عالم بنده اش هست زین العابدین زیبنده اش شکر، نامم عبد خانه زاد شد نام او هم حضرت سجاد شد آشنا کرده دلم را با حسین یاد داده تا بگویم یا حسین گفته در هر غم بگو تنها حسین پشت بر هر کس نما الا حسین هر که هستی هر چه هستی بنده باش با حسین بن علی پاینده باش او به ما لحن دعا آموخته در صحیفه رازها آموخته هم ابوحمزه به ما آموخته هم بساط روضه را آموخته با علی بن حسین بن علی شد به دل ها نور ایزد منجلی ما همه انسان سجادیم و بس تشنه ی عرفان سجادیم و بس در پی رضوان سجادیم و بس دست بر دامان سجادیم و بس کاش ما را در کلاسش جا دهد مشق حب حیدر و زهرا دهد حال خوبم بد شد از یک داغ و غم قامتم را یک مصیبت کرده خم با که گویم ای خدا از این ستم مانده آقای دو عالم بی حرم بر خلاف هر کسی مولای من... سنگ قبری هم ندارد، وای من در بقیعش مشهدی خواهیم ساخت صحن های بی حدی خواهیم ساخت روی قبرش مرقدی خواهیم ساخت بر فرازش گنبدی خواهیم ساخت قبر او هم چون خراسان می شود شهربانو شاد و خندان می شود 🔸شاعر: ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
مدح_امام_زمان    بعد سرما بهار می آید لطف پروردگار می آید بی قراری؟ قرار می آید به سر این انتظار می آید جام اعلاتری دهید امشب باده ی کوثری دهید امشب مژده بر عسکری دهید امشب دلبرِ گل عذار می آید عید موعودِ نیمه ی شعبان روز مسعودِ نیمه ی شعبان برکت و جودِ نیمه ی شعبان ناجی روزگار می آید پسر نرجس، آفتاب زمین بهجت و شور هر دل غمگین آرزوی تمام صدیقین نور لیل و نهار می آید مهر جانانِ خود نگه دارید در دل، ایمان خود نگه دارید عهد و پیمان خود نگه دارید مرد باشیم، یار می آید لحظه لحظه گناه من را دید واسطه شد، خدا مرا بخشید باز چشم از معاصی ام پوشید با بدی ام کنار می آید دیده ام اشک بار می بیند همه را جز نگار می بیند مثل یعقوب، تار می بیند مرهمِ چشم تار می آید از کرامات حضرتش خجلم مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم... ...با نگاهش به بار می آید شده قلبم به ذکر او مأنوس مُحرمش نیستم هزار افسوس خسته ام از فراق، نه مأیوس مژده بر دل، نگار می آید چهره اش انعکاسی از مادر روی دوشش عبای پیغمبر بر سر خود عمامه ی حیدر یار با اقتدار می آید هیبتش مثل هیبت زهرا وارث نور عصمت زهرا باز با یادِ غربت زهرا... ... بر دل او فشار می آید می شود دولتش به نام حسین سر دهد در جهان، پیام حسین می رسد روز انتقام حسین صاحب ذوالفقار می آید روضه با آه و ناله می خوانَد روضه از باغ لاله می خواند گر که از آن سه ساله می خواند چشم ما هم به کار می آید یاد عمه رقیه و حالش یاد آتش گرفتنِ بالش یاد حال کنار گودالش اشک، بی اختیار می آید
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان از درد ما که باخبری صاحب الزمان ما ندبه های پشت سر مرکب توایم پایان راه در به دری صاحب الزمان دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟! شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟! ای که امید چشم تری صاحب الزمان عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟! حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست آقای سامرا نظری صاحب الزمان امشب دعا به حال دل تنگ ما نما از کربلا که میگذری صاحب الزمان ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
بر دور کمر شال بهم ریخته دارد اندام کهنسال بهم ریخته دارد آتش نکشانید بر این خانه که این مرد از فاطمیه حال بهم ریخته دارد مانند علی رد طناب است به دستش در بند، پر و بال بهم ریخته دارد در پشت فرس از نفس افتاده، بمیرم آخر قدِ چون دالِ بهم ریخته دارد حالا سر پیری به روی خاک نشسته پیراهن پامال بهم ریخته دارد افتاده زمین پشت فرس، یاد رقیه چشم تر و احوال بهم ریخته دارد خون از کف پایش به زمین ریخت و فریاد از آن همه خلخال بهم ریخته دارد   مثل همه ی عمر فقط گریه و زاری بر روضه ی گودال بهم ریخته دارد h =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝