گوهر اشک
سائل این درم و جای دگر نشناسم
جز نظرِگاه شما ، هیج نظر نشناسم
رطبِ نخل ولا نیست بجز مِهر شما
غیر ازین میوه ی شیرین که ثمر نشناسم
هر که آورده سپر در برِ دشمن با خود
من بجز جان و سر خویش سپر نشناسم
سود ما در تبعیّت ز ولایت باشد
غیر دوری ز ولایت که ضرر نشناسم
خطری گر که بُوَد می رسد از جانب غیر
غیر ازین درد و بلا هیچ خطر نشناسم
شرر ار می طلبی تا که به دل شعله زنی
بجز از آه ، درین عرصه شرر نشناسم
سفرِ کرب و بلا می روم و می آیم
بجز از کرب و بلا هیچ سفر نشناسم
قمری خواهم اگر ؟ ساقی طفلانی هست
من که جز چهره ی عبّاس قمر نشناسم
گوهر اشک چکد از غمِ گلگونِ حسین
بجز از اشک ز داغش که گهر نشناسم
اِرْباً اِرْبا پسری پیش دو چشم پدرش
بجز اینگونه عزادیده پدر نشناسم
داغ اگر هست بخون خفتن طفلی ست صغیر
بجز این داغ دگر ، داغِ پسر نشناسم
خواهری بود و جدا گشت سری از پیکر
من جگرسوزتر از این که خبر نشناسم
مهدی فاطمه خون گریه کند ، من یاران
بجز از دیده ی او ، دیده ی تر نشناسم
"یاسر" از صبر فقط فتح پدیدار آید
جز ازین راه دگر هیچ ظفر نشناسم
oo
محمود تاری "یاسر"کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
🌺 پیشنهاد برای مادران و مادربزرگ های محترم دارم🌺
📖 حدیث کساء را بخوانید و ترجمۀ فارسی آن را به عنوان قصّه به فرزندان خود یاد بدهید.
چون بچهها قصّههای بدون تنش و درگیری را دوست دارند. قصّۀ حدیث کساء را برای بچههای خودتان بخوانید و تجربه کنید.
جالب اینجاست که بچهها دوست دارند همان قصههای قبلی را دوباره برای آنها تکرار کنید، چون با آن اُنس پیدا میکنند.
⭕قصّۀ حدیث کساء حادثۀ تلخی ندارد که بچه بدش بیاید، ضمن اینکه در این قصه خانواده وجود دارد، خصوصاً که محور داستان هم پدربزرگ خانواده است و بچهها به لحاظ روانشناسی این را دوست دارند.
این داستان سرشار از لطف، زیبایی، صفا و صمیمیت است و خواندش هم خیلی سفارش شده است.
وقتی این بچه بزرگ شد، اگر به او بگویید که امام حسین(ع) مظلوم واقع شده، غم دلش را خواهد گرفت و ارتباط قشنگی ایجاد خواهد کرد. البته دقت کنید که از همان کودکی نباید بچهها را با غمهای اهلبیت(ع) آشنا کنید، بلکه با حدیث کساء آشنا کنید که سراسر شادی و محبت و صمیمیت است.
⭕الان باید در همۀ خانهها قصهها و اشعار مختلفی با موضوع حدیث کساء برای بچهها وجود داشته باشد که مادرها برای بچههای خود بخوانند
🐣قصه "حدیث کسا" با زبان کودکانه و شعر گونه:🐣
(مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه وبقیه مطالب به حالت قصه)
"یه روز حضرت زهرا(س)
مادر ما بچه ها
که خیلی مهربونه
تنها بود و نشسته بود تو خونه"
که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی (ع) سر میزنه"
اون کسی که پشت در بود فرمود:
"منم منم پیامبر (ص)
که اومدم پشت در
سلام بر دخترم
فاطمه اطهرم"
حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو, بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا بودن.
پیامبر فرمودن:
"ای دختر عزیزم
مریضم و مریضم
یدونه عبا میاری
که رو سرم بذاری"
حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن.
بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود.
( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم "اسم عباشون چی بود" باید بپرید بالا و بگید "کسا بود و کسا بود")
یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن.
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام حسن (ع)
سرور هر مرد و زن"
بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"
امام حسن فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن.
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسن هم رفتن زیر عبا
" اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام حسین(ع)
عزیز و نور دو عین"
بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"
امام حسین فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسین دادن.
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسین رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسینم رفتن زیر عبا
" اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام علی(ع)
وصی بعد از نبی(ص)"
امام علی فرمودن:
"سلام حضرت زهرا
دختر رسول خدا"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام امیر مومنین
سلام امام اولین"
بچه ها حضرت علی, همسر حضرت زهرا بودن, ایشون فرمودن:
"بوی خوش پیامبر
پر شده توی خونه
آیا رسول خدا
مهمون خونمونه؟
ادامه داستان👇👇
نوای ذاکرین🙏
ادامه داستان 👇👇
حضرت زهرا فرمودن بله, و جای پ
یامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رو نشونشون دادن..
بچه ها
💐"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
حضرت علی رفتن پیش پیامبر و گفتن:
"سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا"
پیامبر هم اجازه دادن و امام علی هم رفتن زیر عبا, تا الان کیا نشستن زیر عبا, چند نفر بودن ؟
💐"اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود."
"خب بچه ها به نظرتون
دیگه کی مونده بود
که بره بشینه زیر عبا
پیش پیامبر خدا
آفرین بانو حضرت زهرا"
حضرت زهرا رفتن پیش پیامبر و دوباره سلام کردن و گفتن:
"سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا"
پیامبر فرمودن:
"سلام به تو دخترم
سلام پاره تنم
بیا تو هم بشین کنار ماها
تا که همه با هم بشیم
پنج تن آل عبا"
"بچه ها پنج تن آل عبا کیا بودن؟
پیامبر و امام علی
حضرت زهرا
امام حسن و
امام حسین"
💐"اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود"
بچه ها بعد پیامبر دو سر عبا رو گرفتن و دست راستشون رو به طرف آسمون بلند کردن و برای کسانی که زیر عبا بودن و همه کسانی که اون ها رو دوست دارن دعا کردن.
🌷تهیه شده در "گروه کودکانه شیعه کوچولو"باشیداس دعای فراوان
🌺واسه هرکسی که میدونید بچه کوچیک داره بفرستید و تو ثوابش شریک باشید..التماس دعااا
نوای ذاکرین🙏
امام زمان(ع)
گینه جمعه یتیشدی گلمدون سن ین الزهرا
گیجه صبحه کیمین یالوارمیشام من ین الزهرا
اوزاخ قالماقلیقون عاشیقلرون یاندیردی مولا
نیه گلمیرسن ای شاه دوعالم ین الزهرا
فدایم سنه گدایم سنه گوزوم قربانی مهدی(2)
گل ای عاشیق لرین دارونداری ین الزهرا
سالان تحت الشعایه مهروماهی ین الزهرا
فدایم سنه گدایم سنه گوزوم قربانی مهدی(2)
چوگیسوی تومن در پیچ وتابم ین الزهرا
چرایک شب نمی ایی به خوابم ین الزهرا
امیرم تویی عزیزم تویی اباصالح کجایی
اباصالح کجایی .........😭😭😭😭
#اباصالح التماس دعا
😭🏴😭🏴😭🏴
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
زبانحال_مادرشهید»
من مادر شهیدم دل پر ز ناله دارم
داغ جوان رعنا من داغ لاله دارم
با خون دل ترا من چون گل بپروریدم
تقدیم حق نمودم من دل از او بریدم
گشتی شهید داور لیلایم و تو اکبر(2)
ای سرو استوارم بنگر که بیقرارم
باشی عزیز مادر والله افتخارم
ذکر لب است دمادم پسر پسر کجایی
مردم من از فراغت آخر بگو کجایی
گشتی شهید داور لیلایم و تو اکبر(2)
دین وطن ز خونت کردی تو آبیاری
ای نخل سرفرازم تو شیر این دیاری
تا آخرین نفس با دشمن نمودی پیکار
کردی فدا تو جانت مردانه در ره یار
گشتی شهید داور. لیلایم و تو اکبر(2)
گرچه شهادت تو بر مادر افتخار است
کشته شدن در این ره
واصل شدن به یار است
اما چگونه داغت دردل کناره سازم
با جای خالی تو برگو چسان بسازم
گشتی شهید داور لیلایم و تو اکبر(2)
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
من و دل تا مشهد الرّضا (ع)
***
در حرم لطف خدا می رود
هر که به درگاه رضا می رود
دستِ تهی باز نگردد دمی
جانب سلطان که گدا می رود
باز مسافر شده دلداده ای
با دلِ لبریز رجا می رود
بار سفر بسته و امّیدوار
بهر مناجات و دعا می رود
تا که هوایی بشود عاشقی
مرغ دل او به هوا می رود
هر که به پابوس رضا می رسد
از تن او درد و بلا می رود
پنجره فولاد به بَر گیردش
آن که به دنبال شِفا می رود
غرقِ نیاز آمده هر کس ولی
از حرمش غرقِ عطا می رود
تا برسد پای ضریحش به مهر
دیده جدا ، قلب جدا می رود
هر که به مشهد برود تشنه لب
بر لب او آب بقا می رود
تا حرم اَمنِ رضا بُردَمَش
این دل من باز خطا می رود
لطف رضا داشته این دل ولی
در عجبم باز کجا می رود
تا که شود مسّ وجودم طلا
جانب ایوان طلا می رود
مرقد او قبله ی دل ها و دل
هَروَله کن سوی صفا می رود
گاه رود سمت خراسان ولی
گاه دلم کرب و بلا می رود
"یاسرِ " بی پشت و پناه از شعف
نزد مُعینُ الضُّعَفا می رود
ooo
محمود تاری "یاسر"
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
دو بزرگوار در ایتا به کانال نوای ذاکرین پیوستن...ضمن خیر مقدم ان شاء الله دوستان دیگر را هم از طریق لینک دعوت خواهند کرد..البته حقیر هنوز تبلیق کانال را نکرده ام ....التماس دعا
مسافر کربلا
در بلا افتاد قلبم تا که گفتم کربلا
یا که گفتم - یا حسین و - یا که گفتم کربلا
بی سبب هرگز نباشد گر به چشمم گل شکفت
آسمانی شد دلم هر جا که گفتم کربلا
قبل ازین بی بال و پر بودم ، جدا از آسمان
پر گشودم تا خدا حالا که گفتم کربلا
گوهر از دریای چشمانم به خاک افتاده است
هر زمان پیدا و ناپیدا که گفتم کربلا
در کنار مرقد خون خدا مأوا گرفت
هر زمان با عشقِ آن مولا که گفتم کربلا
خویش را در نینوا دیدم شرر افروخته
در میان شعله نجوا که گفتم کربلا
ناگهان افتاد در جوش و خروشِ تشنگان
در تلاطم شد به هر دریا که گفتم کربلا
اشتیاق کربلا را داشتم ، از آن سبب
غرقِ در خون شد دلِ شیدا که گفتم کربلا
واقعیّت داشت بی تاب و تبی در چشمِ من
همره "یاسر" به هر رؤیا که گفتم کربلا
محمود تاری "یاسر"
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
نسیم بی کران / غزل
کرده ایم آکنده از شبنم محیطِ سینه را
شُسته ایم از اشکِ هجران چهره آئینه را
تا که افتاد از نگاه دوستان یک قطره مِهر
برده ایم از خاطرات خویش فکر کینه را
ما هزاران گنج آوردیم از یاران به دست
گر ز کف دادیم یک گوهر ازین گنجینه را
روی آسایش نمی بیند ز دنیا هیچ هیچ
هر که بر تن می کند این جامه پشمینه را
غرقِ در دریا شدند آئینه رویان ، این عجب
کس نبرده سوءِ ظن این قاتل دیرینه را
ای که داری بر جبینت پینه از رنگ و ریا
محو کن از روی پیشانی خود این پینه را
شُستشو دِه دیده را از اشک بهرِ وصلِ یار
آسمانی کن به شوقِ یارِ خود پیشینه را
تا رسد آن یار "یاسر" با نسیمِ بی کران
در نظر داریم دائم جلوه ی آدینه را
محمود تاری "یاسر"
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متن شعر قصه بابا
مادر برام قصه بگو...
دل تنگ و تنگه...
قصه بابا رو بگو
دل تنگه و تنگه
مادر مادر مادر مادر(۲)
مادر برام حرف بزن...
از ایمونش بگوووو...
مادر برام حرف بزن
از پیمونش بگوووو...
مادر تو دونی و خدا
از خوبی هاش بگوووو...
از مهربونی و... از مهر و وفاش بگووو
از جونفشونی و... از رزم بابام بگوووو
مادر مادر مادر مادر(۲)
دیشب خواب بابا رو دیدم
دوباره...
نوری بهشتی دیدم بر چهره داره
وقتی به نزدیک بابا رسیدم
دیدم ملائک به دورش بیشماره
نگاش کردم...
دلم لرزید.. صداش کردم...
به روم خندید... بغل واکرد...
منو بوسید لباش خندون ، چشاش گریون...
منو بوئید... منو بوسید...
بابا منو بوسید، بابا منو بویید..
با دیدن اشکم...
خون در رگش جوشید...
بابا نوازش کرد ، بابا سفارش کرد..
در جنگ با دشمن ، ننگه که سازش کرد...
مادر مادر مادر مادر(۲)
بابا برام یه لاله چید..
منو تو آغوشش کشید..
درد دلامو که شنید...
حرف حسین و پیش کشید
خونم مگه رنگین تره خون حسینه
جونم مگه شیرین تره جون حسینه
یه جون اگه دادم،به راه دین و ایمون
صد جون هزارونش به قربون حسینه
بگو به مادرررر
هرگز نخور غم ،حسین و بابا ، هستند الله
مادر نخور غم نگیر ماتم حسین و بابا هستند باهم....
😭🏴😭🏴😭🏴
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
سرود وصل
هلا ، ای چهره ی ماهت فروغِ خانه ی دل ها
تویی روشنگر جانها تویی خورشید محفل ها
دلِ دریاست توفانی دو چشم عشق بارانی
به شوقت موج می گیرد نشان از روی ساحل ها
برای خیلِ مشتاقان پس از هجران بی پایان
سرودِ وصل می خواند صدایِ زنگِ محمل ها
بریز ای دیده ی هستی به پایِ نخلِ دل اشکی
که با اشکِ زلال تو دهد این نخل حاصل ها
کنارِ خانه ات ای غم دلم زد خیمه ی ماتم
در این وادی به یکدیگر چه نزدیک اند منزل ها
به آسانی رها نتوان شد از زنجیر گیسویت
مگر دستِ تو بگشاید گره از کارِ مشکل ها
به میدان بلا "یاسر" تو رخشِ عشق را زین کن
بخوان آهنگِ جاءَالْحق که بگریزند باطل ها
oo
محمود تاری "یاسر"
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin