#امیرالمومنین_ع_شهادت
ای که سی سال تو با درد مدارا کردی
روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی
بعد تشییعِ تن یاس شکسته هر روز
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی
ماه تنهای پُر از زخم، پس از مادرمان_
کس نفهمید که با چاه چه نجوا کردی
تو از آن روز که مسمار به پهلوش گرفت
سر خود را به دم تیغ مهیا کردی
خندهی آن زن ملعونه تو را کشت، نه تیغ
بعدها راز دل خویش هویدا کردی
خندهی اولی و دومی و قنفذ را
بارها در گذر کوچه تماشا کردی
سرت از تیغ شکست و دلت از ضرب قلاف
فرقِ سر را شبیه پهلوی زهرا کردی
✍ #حسن_کردی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
نمک یا شیر؟ امشب بر کدام اصرار خواهد کرد
چه شیری روزه اش را با نمک افطار خواهد کرد
نمی دانم چرا در پاسُــــخِ دلشــــوره هایِ شَـــهر
فقط " فُزت و ربِّ الکعبه " را تکــرار خواهد کرد
نگــــاهِ آخــرش را " امِّ کُلثوم " اشــــک می ریزد
وداعِ آخــــرش را با در و دیــــوار خواهــــد کرد
به مسجد می رود مِسمــــار می گیرد عبایش را
ولی امشب علی خون بر دلِ مِسمار خواهد کرد
مبادا که قضــــا گــــردد نمــــازِ " ابـنِ مُلجم ها "
علی از خوابِ غفلت مرگ را بیــــدار خواهد کرد
بزن شمشیــــر شیــــرِ خسته از زخـــمِ زبان ها را
مگر این سمّ اثر در حیــــدرِ کــــرّار خواهد کرد؟
بزن شمشیــــر انگار آسمان هم چشم بر راه است
که امشب ماه با خورشیدِ خود دیدار خواهد کرد
امیری را شبانــــه اشــــک ها بر دوش می بُردند
شبِ تشییع هم عاشق، نَظر بر یــــار خواهد کرد
شنیدم پیرمــــردِ کــــورِ در ویرانه ای می گفت:
زمانه کوفه ی بعد از علی را خــــوار خواهد کرد
#ابراهیم_زمانی
#امام_علی_ع
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
پور بوسفیان چو از بیداد و کین
داد حکم قتلِ میر مؤمنین
ابن ملجم جانی رذل و شریر
یافت مأموریتِ قتل امیر
گرگ دون از حیله ی روباه پیر
گشت اندر بیشهٔ حق شیر گیر
هیجده شب چون که بگذشت از صیام
شد به سوی کوفه بن ملجم ز شام
دل به قتل مرتضی بی تاب داشت
چون که طرح قتل در محراب داشت
تیره شب زین ماجرا ناشاد شد
روز هم غمگین از این بیداد شد
شب از این وحشت به کندی میگذشت
روز هم شد کُند، اندر بازگشت
شب نبُد راضی به قتل مرتضیٰ
پس به پیمودی به حِدّت راه را
روز هم از این جنایت، بیم داشت
زین سبب پا را به کُندی میگذاشت
عاقبت شب شد به روز از خدعه زور
وان گهی، ظلمت مسلّط شد به نور
زاغِ شب سوی جنایت پر کشید
تا که قویِ روز را در بر کشید
چون سیاهی در سپیدی جا گرفت
دزدِ جان، در این زمان مأوا گرفت
روز و شب چون رنگِ ضدین آمدی
دزدِ جان، بین الطلوعین آمدی
عاقبت، بین الطلوعین از درنگ
دامنش آلوده شد بر قتل و ننگ
سارقِ جان امیرالمؤمنین
این زمان بنمود در مسجد کمین
داشت ننگ از قتل مولی گرچه شب
لاجرم شب شد به قتل وی سبب
روز را زین قتل اگر عار آمدی
با شب اندر جُرم، همکار آمدی
هر دو در قتلِ علی، گشته شریک
همعنان شد در جنایت زشت و نیک
زشتی شب گر شهادت آفرید
نیکی روزش، سعادت آفرید
آن که شد مولود، در کعبه به ناز
شد شهید حق، به محراب نماز
از ولادت تا شهادت، مرتضیٰ
از قضای حضرت حق بُد رضا
زین سبب وقت شهادت آن امیر
گفت: راحت گشتم از دنیای پیر
"فزت"ُ فرمود آن شهید راه دین
پس "و رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دین
آری، آری از ستم، آسوده شد
از شکنج و رنج و غم آسوده شد
رفت و قدرش بر بشر معلوم گشت
گیتی از عدل علی، محروم گشت
عدل رفت و عادل غمخوار رفت
شیر یزدان، حیدر کرّار رفت
زین مصیبت، خلق گریان علی ست
(شمس قم) دائم نواخوان علی ست
#سید_علیرضا_شمس_قمی
#امام_علی_ع
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
شعر و شجر برای علی گریه می کند
تیغ و سپر برای علی گریه می کند
محراب کنج مسجد کوفه کشید آه
مرغ سحر برای علی گریه می کند
مرغابیان سرشک فشاندند از پی اش
قلابِ در برای علی گریه می کند
جبریل نوحه خواند که ای وای قَد قُتِل
بشکسته پر برای علی گریه می کند
آمد ز راه، فاطمه با ضجه های او
دیوار و در برای علی گریه می کند
شش ماهه محسن است در آغوش فاطمه
دارد پسر برای علی گریه می کند
پیغمبر است آمده همراه انبیاء
خیرالبشر برای علی گریه می کند
صحرا و چاه و کوه و در و دشت و نخل ها
هر خشک و تر برای علی گریه می کند
حکم قضا بر آل علی گشته تیغ و زهر
حتی قَدَر برای علی گریه می کند
گشت است کعبه سخت عزادارِ مولِدش
رکن و حجَر برای علی گریه می کند
با هر یتیم چشم «رئوفی» تمام عمر
یاد پدر برای علی گریه می کند
#حسین_رئوف
#امام_علی_ع
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
دوبیتی
اسير رنج و غُربت بود يک عمر
دلش لبريز حسرت بود يک عمر
على حاجتروا شد امشب ای تيغ
که بیتابِ شهادت بود يک عمر
#یوسف_رحیمی
#امام_علی_ع
دوبیتی
بشکـنـد دستی که فـرقـت را گسست
من بمـیـرم تیـغ تـا ابـرو نـشست
آن که خـورد از سفـرهات نـان و نمک
نـانجـیـب آخـر نمکـدان را شکـست
#مصطفی_محمدی
#امام_علی_ع
دوبیتی
ای خواب به چشمی که نمیخفت بیا
ای خنده به غنچهای که نشکفت بیا
دیوار و درِ کوفه زبان شد که مرو
اما چه کنم فاطمه میگفت بیا
#استاد_علی_انسانی
#امام_علی_ع
دوبیتی
شب تا به سحر نماز میخواند علی
با دیدهی تَر، نماز میخواند علی
آن صبح که سجدهگاه در خون غلتید
گفتند: «مگر نماز میخواند علی؟»
#سعید_بیابانکی
#امام_علی_ع
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹السابقون السابقون🔹
تو را تا دیدهام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم
تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا
به هنگام قنوت برگها، در «ربّنا» دیدم
تو در هفت آسمان سیر و سفر میکردی امّا من
تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم
کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم
صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم
«تو را دیدم که میچرخید گرد خانهات کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم»
تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر
تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم
تو را فرمانبرِ «یا ایها المدثر» از اول
تو را «السابقون السابقون» از ابتدا دیدم
تو را پابند پیمان اَلَست از مطلع هستی
تو را عاشقترین دلدادهٔ «قالوا بلی» دیدم
تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنیآدم»
که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم
تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء»
تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم
اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا
سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم
نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل
تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم
سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگینبخشی
تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم
زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهانآرا
تو را پروانهٔ پیغمبر از غار حرا دیدم
به جولانگاه احزاب و نبرد خندق و خیبر
به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم
به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت
جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم
تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی
تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم
تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر
تو را در بینهایت، در کجا در ناکجا دیدم
چه میدیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت
خلیل بتشکن را روی دوش مصطفی دیدم
«و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که میخواندم
تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم
سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم
تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم
شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی!
چه گویم من که روی دست پیغمبر چهها دیدم
تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک»
شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم
گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی»
تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم
تو را در سورۀ «حا میم تنزیلٌ منَ الرَّحمن»
تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم
تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن»
تو را در یای «یاسین»، ترجمان طا و ها دیدم
تو را در «قُل کَفی بِالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون»
تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم
نه تنها هست اوج رفعتت در قافِ «وَالقرآن»
تو را در سورهٔ «وَالشَّمس» و «طور» و «وَالضُّحی» دیدم
تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش
کنار زاغههای شهر کوفه بارها دیدم
نوازش از تو میدیدند فرزندان شاهد هم
تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم
به مسکین و یتیم از بس محبت کردی و احسان
تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم
چه میدیدم خدا را در سکوت محض نخلستان
تو را هر نیمهشب، در گریههای بیصدا دیدم
شبی که شمع بیتالمال را خاموش میکردی
تو را با بیریایی، خفته روی بوریا دیدم
چو راز غربت خود را به گوش چاه میگفتی
چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم
تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا
صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم
اگر نامردمان دست تو را بستند، آنها را
اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم
در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم
شهادتنامهٔ «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» را دیدم
پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هر شب
تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم
تو را یاریگر خون خدا، با عترت یاسین
تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم
تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا
تو را در سایهروشنهای شام و کربلا دیدم
شب شام غریبان و پرستوهای سرگردان
تو را دلسوخته در شعلهزار خیمهها دیدم
اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد
تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم
تو را با کاروان اهلبیت وحی در غربت
تو را در حیرت از خورشید در تشت طلا دیدم
کسی از آستانت دست خالی برنمیگردد
که در آیینهٔ آیین تو، مهر و وفا دیدم
📝 #محمدجواد_غفورزاده
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
کار حسین اما باش
کنج عُزلت گُزین و تنها باش
بین گمنام هاش پیدا باش
پی سیر و سلوک اگر هستی
خاک شو محضرش تمنا باش
آخرت میوه ی همین دنیاست
پس از امروز فکر فردا باش
نمک عاشقی به رسوایی ست
با جماعت نباش و رسوا باش
دست، پیش کسی دراز نکن
سائل دست های سقا باش
علف هرز هم اگر بودی
در زمین حسین زهرا باش
گرچه اصلا به تو نیازی نیست
پای کار حسین اما باش
زیر خنجر به فکر ما بوده
ما به فکر گناه... ما را باش
میل داری به روضه ی رضوان
هر کجا روضه بود آنجا باش
هدف از گریه خنده ی زهراست
بی خیال ثواب عقبی باش
گریه کن پا به پای طفلی که
گریه میکرد با سر باباش
گفت حالا که آمدی بابا
یا مرا با خودت ببر یا باش
راستی دختری که آن کوچه است
کتک سیر خوردم از باباش
به من و روسریم فکر نکن
فکر بی معجری زن ها باش
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
از محراب تا قتلگاه
روایت می کند اندوه داغی را بدین منوال
نباشد هیچ گلگون پیکری را این چنین احوال
دو تن با چهره گلگون نماز خویش را خواندند
یکی در دامن محراب و آن یک در دل گودال
یکی در کوفه رویش غرق در خون سرش باشد
یکی در کربلا گردد تنش با اسب ها پامال
یکی از بهر او شیر آورند ایتام در کوفه
یکی لب تشنه خنجر روی رگهایش ، زبانم لال
یکی دارد سرِ گلگون به روی بستر ماتم
یکی اما سرش بر نیزه ی خصم ستم افعال
کنار جسم بی جانی به کوفه دیده ها گریان
یکی در کربلا بی سر کنارش خواهری بد حال
یکی زهرا به دیدارش رسد با پهلوی خسته
یکی زینب رود در پیش جسمش خسته خونین بال
یکی آید به استقبال او پیغمبر خاتم
یکی دشمن کند با تازیانه از وی استقبال
در اینجا باغبان بشکسته فرق و کربلا امّا
یکی دارد ز داغ خیل گلهایش قدی چون دال
ز خاک کربلا تا کوفه و شام بلا زینب
اسیر است و رود «یاسر» ولی با عزّت و اجلال
**
محمود تاری «یاسر»
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
گدای کوی تو برگشته از یک راه طولانی
و آوردهست با خود کولهباری از پریشانی
بیابان در بیابان گم شده در وادی ظلمت
گرفتار هوای نَفْس در طوفان حیرانی
بگیر از لطف دستش را که تنها و زمینگیر است
نمانده در بساط او بجز آهِ پشیمانی
به تو امیدوارست و بُریده از همه عالم
یقین دارم که از درگاه خود او را نمیرانی
گرفته دامن عفو تو را این خسته از عصیان
نشسته زیر چتر إلتجا با چشمِ بارانی
تمام خواهش او یک نگاهِ مهربانِ توست
نه تاج خسروانی خواست نه تخت سلیمانی
ببین در صفحهی پیشانیاش حال دل او را
که هم ناگفته میدانی و هم ننوشته میخوانی
مگر او را به (اُدعونی) نخواندی سوی خود یارب؟
کنون آغوش بگشا بندهات آمد به مهمانی
✍ #کمیل_کاشانی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
دوبیتی و رباعی
#امیرالمومنین_ع_شهادت
نمیجنبد ز جا مرداب کوفه
چه دلگیرست و سنگین، خواب کوفه
در این ظلمت بمانید؛ آی مردم!
به خون آغشته شد مهتاب کوفه
دل شب سوگباران شد همیشه
و نخلستان، پریشان شد همیشه
چه میگفتی مگر با چاه؟ مولا!
که چشم چاه، گریان شد همیشه
✍ #محمدرضا_سهرابی_نژاد
#شب_قدر
قرآن و عترتاند؛ نجاتِ دَمِ لَحَد
قرآن به سر بگیر و بگو: یاعلی مدد
✍ #مهران_قربانی
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع خطاب به حضرت زینب(س)
فرقِ مرا، تو طاقت دیدن نداشتی
هجده سَرِ بریده ببینی چه میکنی؟
✍ #سعید_خرازی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
(السّلامُ عَلَيْكَ يٰا عَلِیّ بْنِ اَبیطٰالِب)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#ماه_خدا
#شهادت
#رمضان_المبارک
#شب_قدر
#شهادت_امیرالمؤمنین
« فزتُ و رَبّ الکعبه »
پور بوسفیان چو از بیداد و کین
داد حکم قتل ِ میر مؤمنین
ابن ملجم جانی رذل و شریر
یافت مأموریت قتل امیر
گرگ دون از حیله ی روباه پیر
گشت اندر بیشهٔ حق شیر گیر
هیجده شب چون که بگذشت از صیام
شد به سوی کوفه بن ملجم ز شام
دل به قتل مرتضی بی تاب داشت
چونکه طرح قتل در محراب داشت
تیره شب زین ماجرا ناشاد شد
روز هم غمگین ازین بیداد شد
شب ازین وحشت به کندی میگذشت
روز هم شد کُند ، اندر بازگشت
شب نبُد راضی به قتل مرتضیٰ
پس به پیمودی به حِدّت راه را
روز هم از این جنایت ، بیم داشت
زین سبب پا را به کُندی میگذاشت
عاقبت شب شد به روز از خدعه زور
وانگهی ، ظلمت مسلّط شد به نور
زاغِ شب سوی جنایت پر کشید
تا که قویِ روز را در بر کشید
چون سیاهی در سپیدی جا گرفت
دزدِ جان ، در این زمان مأوا گرفت
روز و شب چون رنگِ ضدین آمدی
دزدِ جان ، بین الطلوعین آمدی
عاقبت ، بین الطلوعین از درنگ
دامنش آلوده شد بر قتل و ننگ
سارقِ جان امیرالمؤمنین
این زمان بنمود در مسجد کمین
داشت ننگ از قتل مولی گرچه شب
لاجرم شب شد به قتل وی سبب
روز را زین قتل اگر عار آمدی
با شب اندر جُرم، همکار آمدی
هر دو در قتلِ علی ، گشته شریک
همعنان شد در جنایت زشت و نیک
زشتی شب گر شهادت آفرید
نیکی روزش ، سعادت آفرید
آنکه شد مولود، در کعبه به ناز
شد شهید حق، به محراب نماز
از ولادت تا شهادت ، مرتضیٰ
از قضای حضرت حق بُد رضا
زین سبب وقت شهادت آن امیر
گفت: راحت گشتم از دنیای پیر
"فزت"ُ فرمود آن شهید راه دین
پس "و رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دین
آری ، آری از ستم ، آسوده شد
از شکنج و رنج و غم آسوده شد
رفت و قدرش بر بشر معلوم گشت
گیتی از عدل علی ، محروم گشت
عدل رفت و عادل غمخوار رفت
شیر یزدان ، حیدر کرّار رفت
زین مصیبت ، خلق گریان علی ست
(شمس قم) دایم نواخوان علی ست
شادروان سید علیرضا شمس قمی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113