eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
10 عکس
16 ویدیو
91 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
 پایین قدمهایم و شهزادِ حسینم علی ابن حسینم در کرببلا پنجره فولادِ حسینم علی ابن حسینم ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
گريه كردم مُطَهّرم كردند پاكْ مانند ساغرم كردند اسم تو آمد و دلم پَر زد به گمانم كبوترم كردند با نگاهي  ز چشم شهلايت خاكْ بودم ولي زرم كردند پدر و مادرم همان اول نذرِ اولاد حيدرم كردند تا كه گفتم مُحبِّ عباسم دلِ آلوده را حرم كردند شخص بي آبرو چنان من را پيشِ مردم چه محترم كردند شك ندارم كه اين محبت را به دعاهاي مادرم كردند سالياني است آبرو دارم ساليانيست نوكرم كردند يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن باز در علقمه صدايم كن دست بر سينه رو به كرب و بلا السلام عليك يا سقا قمر خانوادة خورشيد صدقه دارد اين قد و بالا پسر چهارمِ امير حُنين دست بر سينة بني الزهرا چشم و ابروي تو سپاه حسين كاشف الكرب سيد الشهدا سيزده ساله فاتح صفين سومين بچهْ شيرِ ، شيرِ خدا ارمني ها مُريد نام تواند شاهدم سفره هاي تاسوعا نامِ تو هم رديف يا فَتّاح چشمهايت مُفَرِّجُ الغَمّاء تو كه هستي ، حسين هم آخر شد پناهنده بر تو عاشورا سايبانِ مُخَدّراتِ حرم پشتْ گرميِّ زينب كُبري إعطِني يا كريم ، انا سائل مستجيرٌ  بِكَ ابوفاضل دست گيرِ همه خدايِ ادب دست پروردة امير عرب نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ سفره ات بهر سائلان پهن است صورتت شير و خالِ تو ، چو رطب مي كند زنده ياد حيدر را چين پيشاني ات به وقت غضب اسدالله كربلا ، عباس بِنِشين با وقار بر مركب قد كشيدي همينكه روي اسب لشكر كوفيان كشيد عقب مي شود روضه را تجسم كرد با كمي فكر ، رويِ اين مطلب تا تو بودي سفر به خير گذشت اي نگهبان محمل زينب تا تو بودي رباب اصغر داشت غرق بوسه سپيدي غب غب تا تو بودي نديد يك مادر طفلش از تشنگي كند لب لب تا تو بودي رقيه معجر داشت روي دوش تو خواب بود هر شب تا تو بودي كسي اجازه نداشت بزند چوب خيزران بر لب رفتي بر غرورها برخورد دست نامحرمان به معجر خورد واي از لحظه اي كه غوغا شد رفتي و در خيام بلوا شد دختري مشك آب دستت داد بر دعا دست عمه بالا شد سايه ات بين نخلها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسيدي كنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد تا قيامت خجل ز لبهايت خنكي هاي آب دريا شد جانب خيمه راه افتادي فكر و ذكرت لبان آقا شد در كمينت چهار هزار نفر تيرها در كمان مهيّا شد قدُّ و بالات كار دستت داد چند صد تير در تنت جا شد بي هوا دستِ راستت افتاد دست چپ هم شكارِ اعدا شد حرمله در شكارِ چشم آمد هدفش چشم هاي شهلا شد نوكِ تير از سرِ  تو بيرون زد تا پرش بين ديده ات جا شد خواستي تير را برون بكِشي گردنت خم به سوي پاها شد از سرِ تو كلاه خود افتاد يك نفر با عمود پيدا شد آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت تا سر چينِ ابرويت وا شد واي بي دست بر زمين خوردي سجده گاه تو خاكِ صحرا شد تيرهايِ كمي فرو رفته خوب بر جسمِ اطهرت جا شد بعدِ سي سال يا اخا گفتي عاقبت مادر تو زهرا شد دورتر از تنت حسين افتاد همه ديدند قامتش تا شد گفت عباس خيز و كاري كن رويِ لشگر به خواهرم وا شد دَمِ خيمه زمان غارت ها سرِ يك گوشواره دعوا شد سند ارث بُردن از زهرا با كف پا به چادر امضا شد پاسخ اَيْنَ عمّيَ العباس سيلي چند بي سر و پا شد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
خانمان سوز بود آتشِ آهی گاهی ناله‌ای می‌شکند پشتِ سپاهی گاهی داری امید ولی نیست پناهی گاهی دلخوشی گرچه به یک نیمه نگاهی گاهی حیف از آن چشم که یک تیر نگاهش را بُرد داد از آن تیر که چشمان سیاهش را بُرد آه بر روی لبش بود چه آهی ای وای جمع می‌کرد تَنی از سرِ راهی  ای وای رفته از دست چه ماهی و چه ماهی ای وای بعد او نیست نه حالی نه پناهی ای وای  اشک مردی که پناهش همه پاشیده ببین حالِ شاهی که سپاهش همه پاشیده ببین به سرش آمده اما به جراحات رسید این جوانمُرده ببین با چه مکافات رسید موقع غارتِ او  موقع خیرات رسید وسطِ قائله‌ی مردمِ شامات رسید ردِ خونی به زمین از سرِ زین ریخته دید همه جانِ حرمش را به زمین ریخته دید نفَسش بعدِ برادر چقدر می‌گیرد مرد اگر داغ کشد دردِ کمر می‌گیرد بی سبب نیست که از سینه خبر می‌گیرد تیر از سینه که رد شد به جگر می‌گیرد حق بده اینهمه اندوه پَرَت می‌شکند بی برادرشدن  آری کمرت می‌شکند تیر تا خورد به چشمش به کمین خورد ای داد روی پیشانیِ زهرا دو سه چین خورد ای داد بخدا بر جگرِ اُمِ‌بَنین خورد ای داد پدرش از نجف آمد به زمین خورد ای داد اشکِ عباس دل خون زمین را سوزاند در مدینه جگر اُمِ‌بَنین را سوزاند آه ای ماه ببین حال برادرها را آه ای خیمه ببین گریه‌ی خواهرها را آه ای دشت ببین ضجه‌ی دخترها را آه ای داغ ببین قامت مادرها را نیست با شاه کسی بانگ کمک بردارد بین ابرو چقدر سخت تَرک بردارد  کاشکی باد  به خیمه خبرش را نبرد شرح حال بدن مختصرش را نبرد یک حرامی عَلَمش را  سپرش را نبرد پیش طفلان سرِشب نیزه سرش را نبرد باید عمه بدود تا   به همه  سر بزند گره‌ای روی گره  زود به معجر بزند "بیت نخست  تضمینی از معینی کرمانشاهی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
جمع کن طوری بساط منبری افتاده را اینقدر برهم نزن پلکِ تری افتاده را با تکان های سرت اوضاع، بدتر میشود روزی صحرا نکن فرقِ سری افتاده را مجلس ترحیم من برپا شد و هُو می کنند چون کنارم دیده لشکر، لشکری افتاده را دل به دست آوردی عباسم ولی رسمش نبود دست بر پهلو کشاندی مادری افتاده را از کمر افتاده ام با صورت افتادی زمین؟ نیزه ها پُر کرده زیرِ پیکری افتاده را مشک تو پاره تر از این می شود بردارمش ساختی کار رباب و اصغری افتاده را دست.خالی آمدم تشییع تو شرمنده ام برده ام بین عبا پیغمبری افتاده را ما که دست یاعلی دادیم... پاشو یاعلی! تا نبرده ساربان انگشتری افتاده را چشم هایت تیر خورده تا به روی نیزه ها زیر دست و پا نبیند دختری افتاده را از تو پنهان نیست پیدا می کند زینب، دگر در حراجی های کوفه معجری افتاده را ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت تر است نگران حرمم آبرویم در خطر است قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید: بی علمدار شده، دستِ حسین بر کمر است داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است دست از جنگ کشیدند و به من میخندند تو که باشی به بَرَم باز دلم گرم تر است نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟!!! چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است پیش ِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است علقمه پر شده از عطر ِ گل ِ یاس، بگو مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است؟! به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم دستت افتاده ز تن، فرق تو شق القمر است وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل هربار که گفتیم الهی به اباالفضل ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل آقای همه ارمنیان جان سن قربان ای مقصد حاجات گران جان سن قربان ما را بنویسید بدهکارتر از این دیوانه و ویرانه و سربارتر از این ما را بنویسید گرفتارتر از این می‌گفت فقط  مادرِ من جاندی ابالفضل می‌گفت به من آذری ایماندی ابالفضل این کیست علی ابن علی معنی نامش این کیست که خواندند همه ختم کلامش این کیست که جبریل گرفته است لگامش ای جان همه خوش قد و بالایی‌ات آقا بر روی سرم سایه‌ی آقایی‌ات آقا خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب ای سایه‌ی تو روی سرِ محملِ زینب بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش بگذار که فریاد زنم از جگر خویش شرمنده شدی  آب اگر نیست نباشد وای از حرمم  نامِ تو کافیست نباشد برخیز که سوزِ عطش و ضجه‌ی آب است برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را با ضربه‌ی سنگین علم ریختنت را آنقدر زمین ریخته‌ای کم شدی عباس شرمنده شدی آب شدی غَم  شدی عباس ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس ای وای به تیری خَم اَبروی  تو پیچید از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید این تیر چه بد خورد  که مژگان تو را بُرد آن تیغ  چِها کرد  که دستان تو را بُرد این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم هِی داد کشم  دست خودم نیست عزیزم ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
بغلم کن که دل مضطر من آشوب است من اگر سر بدهم قبل تو حالم خوب است بس کن اینقدر به پیراهن خود چاک نزن صورت سوخته ات را به روی خاک نزن نیزه بر خاک زدی من جگرم سوخت حسین خواب دیدم که تو رفتی و حرم سوخت حسین قاتل من شده این بافتهء مادر تو صبر کن هی بزنم بوسه روی حنجر تو کار من بعد تو دلشوره و دلواپسی است تک و تنها شدم و ترس من از بی کسی است قوم خولی و سنان را بنگر، سر دزدند مردهای سرِ این گردنه معجر دزدند وای اگر خیمهء نسوان تو غارت بشود دخترت دربدر راه اسارت بشود ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
عاشق که باشی وضع من را تازه میفهمی این‌گونه سرگردان شدن را تازه میفهمی پروانه را از نیمه شب ، زیرِ نظر داری وقتی سحر شد سوختن را، تازه میفهمی وقتی گناهانِ تو را با گریه میبخشند آن لحظه، لطف پنج‌تن را، تازه میفهمی زهرا برای روضه‌ها ما را سوا کرده ماه مُحرم حرف من را تازه میفهمی شور حسین از شر معصیت خلاصت کرد پس قدر این سینه زدن را تازه میفهمی محشر لباس مشکی‌ات وقتی شفیعت شد خاصیت این پیراهن را تازه میفهمی در کفن و دفن یک مسلمان خوب دقت کن فرق حصیری با کفن را تازه میفهمی گفتم "مُرَمَّلٌ بالدِّماء"، داد تو در آمد چون بعد از آن وضع بدن را تازه میفهمی آنجا که در تشخیص او زینب به مشکل خورد تاثیر سُم ها روی تن را تازه می فهمی یک مُشت نامحرم که وقتی دوره ات کردند آنگاه حال چند زن را تازه می فهمی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
نافع‌ابن‌هلال نیمه‌ی شب  بر در خیمه‌گاه زینب بود داخل خیمه چشم اربابش  بازهم بر نگاه زینب بود عشق در سینه‌اش تموج داشت غرق نورِ حسین  آئینه با ادب ایستاده عابد شب سر به زیر است دست بر سینه نافع از دور می‌شنید آه و گریه و التهابِ زینب را جگرش پاره پاره شد تا که  می‌شنید اضطراب زینب را دل من سوخت ای تک و تنها ظهر فردا چکار خواهی کرد آخرش هم که خواهر خود را  به فراقت دچار خواهی کرد رفت نافع به خیمه‌گاهِ حبیب با دو چشمی که دید گریان است ریخت خاکی به سر ،حبیبِ حرم دخترِ مرتضی پریشان است خون به رگهای پیرمرد آمد گفت برخیز نوبتِ ما شد جان ما  هدیه‌ی بنی‌هاشم مثل شیرِ نری مهیا شد همه اصحاب را صَلا دادند رو به شیران و این دلیران کرد حلقه‌ی یاوران که کامل شد  تیغ خود را حبیب عریان کرد حلقه گشتند یاوران باهم عابس و جون و سالم و جندب منجح و حنظه سعید و وسوید وهب و عمرو و قارب  و شوذب همه رفته با خروش و شکوه همه بر گِردِ خیمه‌ی زینب مثل صخره شبیه قله‌ی‌کوه همه بر گردِ خیمه‌ی زینب آمدیم ای عقلیه‌ی عالم تا دلت زخم این و آن نخورد به تو سوگند تا که ما هستیم آب هم در دلت تکان نخورد یک به یک لب به لب رجز خواندند شیرهای قبیله رو به حرم تیغ چرخان و نعره‌ی لبیک رو به سوی عقیله رو به حرم آنچه پیداتر است در این بِین رگ پیشانی علمدار است وای بر حال  آنهمه لشکر که رجزخوانیِ علمدار است لشکرِ شمر را بهم زده است آنکه تا صبحدم قدم زده است شُکر عباس هست و یاوران اما طور دیگر خدا رقم زده است کم کم از شیرها همه رفتند یک به یک کم شدند پای حسین همه در پیش فاطمه خونین همه درهم شدند پای حسین ساعتی بعد بین علقمه هم وای بر من پناه زینب رفت تکیه‌گاه حسین اُفتادو بین خون تکیه‌گاه زینب رفت دست‌ها را به روی سر بگذاشت آنچه می‌دید بر سرش آمد دید از روی تل به قربانگاه پدر و جد و مادرش آمد تکیه بر نیمه نیزه‌ای داده شاهِ بی یار از این و آن می‌خورد نامشان را که یک به یک می‌بُرد تنِ یاران همه تکان می‌خورد جمع نامحرمان همه جمع است خواهری می‌دوید در گودال قبل از آنیکه زینبش برسد شمر آمد پرید در گودال... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
پیش من نیزه ها کم آوردند به خدا سر نمیدهم به کسی غیرت الله من خیالت جمع من که معجر نمیدهم به کسی تو اگر که اجازه بدهی خویش را پهلویت می اندازم اگر این چند تا عقب بروند چادرم را رویت می اندازم چقدر میروند و می آیند فرصت زخم بستن من نیست آمدم درد و دل کنم با تو جا برای نشستن من نیست جلویش را بگیر تا بلکه دستم از رو سرم بلند شود تو که شمر را نمیکنی بیرون پس بگو مادرم بلند شود هرکه گیرش نیامده نیزه تکیه بر سنگ دامنش کرده همه دیدند دخترت هم دید شمر رخت تو را تنش کرده ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها نوشته اند چه بر روزگارتان آمد نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه ها که زداغ تو بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان  آمد نوشته اند مقاتل که عصر روز دهم بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تبرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر غنیمتی ات همین که غائله خوابید ساربان آمد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
(روضه مکشوف /با حال معنوی مناسب مطالعه شود ) گودال قتلگاه روضه باز نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود بوسه ای سنگ ، بر جبینش زد نوبت تیر ِحرمله شده بود آه، از پشت زین زمینش زد ناله ای میرسد به هركس كه به تنش تیغ میكشد... نزنید مادرش چنگ میزند به رخش دخترش جیغ میشكد... نزنید نوبت یك حرامزاده شد و نوك سر نیزه اش به سینه نشست وزن خود را به روی نیزه نهاد آنقدر تكیه داد نیزه شكست داس هایی بلند را میدید بین دستِ جماعتی خوشحال از سرِ شیب پیكری را ، وای میكشیدند تا ته گودال تبر و داس و دشنه و شمشیر با تنی خُرد جور می آیند تا بدوزند بر زمین ، از راه نیزه های قطور می آیند شمر دستش پُر است و با پایش بدنش را به پشت میچرخاند نیزه ای را حرامزاده زد و نیزه را بین مشت میچرخاند این وسط چندتا حرامزاده بدنی ریز ریز میكردند با لباسی كه از تنش كَندند تیغشان را تمیز میكردند ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد *** ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
هیچ کس ازروی جسمش نیزه ها رابر نداشت دور تا دورش نگاه انداخت ، یک یاور نداشت خواهرش در آن شلوغی ها چطور آمد ندید خواست برخیزد ز جا ، اما  رَمَق  دیگر نداشت گرچه او را قبل گودال از نفس انداختند شاه جانی در تنش بعد از علی اکبر نداشت مادرش با چادرش او را در آغوشش گرفت تا تنش عریان نماند چاره ای دیگر نداشت روی نیزه هم نگاهش از حرم غافل نشد آنچه را می دید با چشمان خود باور نداشت خواهرش تا دید سر تا پا به غارت رفته گفت: کاش دست کم عزیزم دستت انگشتر نداشت پادشاهان تاجدارند، ای بمیرم شاه ما تاج بر سر داشت؟ نه، حتی به پیکر سر نداشت بر زمین خدالتریب افتاد جانِ بوتراب لااقل ای کاش قاتل کینه ازخیبرنداشت تا شنیدم از اسارت آرزو کردم به دل کاش ،شاه کربلا در کربلا دختر نداشت... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
هر قدر خوردم کتک یک لحظه چشمم تر نشد هیچ‌کس مانند من با غم مصمم تر نشد تکه‌های خیمه‌ها را جای معجر می‌برم بیش از این چیزی برای ما فراهم‌تر نشد بچه‌ها در بوته‌ها و دختران در شعله‌ها چشمِ نامردان ولی یک لحظه از غم تر نشد خیمه‌ها غارت شدند و گوش‌ها پاره ولی یورشِ این قوم بر طفلان تو کمتر نشد باز آتش بهتر از نامحرمانِ وحشی است مثل آتش هیچ‌کس اینقدر محرم‌تر نشد بی تعادل بودنِ تو کار دستم می‌دهد هرچه می‌کردند سر بر نیزه محکم‌تر نشد تا نیافتی بازهم بر نیزه‌ات کوبیدنت هیچ دردی مثل این پیشم مجسم‌تر نشد روی نیزه نیست عباسم سرش آویخته خواستم بوسم گلویش ساقه‌اش خم‌تر نشد زیر پای این قبایل چند ساعت بوده‌ای اکبرت هم از تو حتی نامنظم‌تر نشد نه لباسی داری و نه سر نه حلقی نه تنی هیچکس مانند تو اینقدر مبهم‌تر نشد خوب شد قبل هجوم اسب سر را برده‌اند خوب شد این سر از اینکه هست درهم‌تر نشد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
ای تشنه ای که شرح غمت در بیان نبود مارا به سخت جانی خود این گمان نبود ناراحتم زیاد نماندم کنار تو شمر آمد و برای نشستن زمان نبود هر ناقه ای به غربت من گریه کرده است مانند من غریب دراین‌ کاروان نبود ای کاش در رکوع عقیق از تو میگرفت ای کاش بین قافله ای ساربان نبود ماندم چرا به زور کشیدند از تنت آخر لباس کهنه ی تو که گران نبود گفتم به آفتاب نتابد روی تنت شرمنده ام که روی تنت سایبان نبود با لشگری برای سرت جنگ کرده ام پس حق بده اگر که به جسمم توان نبود دیروز شش برادر کرار داشتم امروز دور خواهر تو جز سنان نبود آغوش من که هست چرا مانده ای به خاک جای تن تو برروی ریگ‌ روان نبود لعنت به این سفر که بدون تو میروم تنها شدن که حق من نیمه جان نبود باد صبا ببر به نجف روضه مرا روضه بخوان که دخت علی در امان نبود ما رسممان شهادت و از جان گذشتن است اما دگر اسیر شدن رسممان نبود ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
همین امروز اکبر داشتم حیف همین امروز اصغر داشتم حیف ندارم طاقتِ نامحرما رو که من هفتا برادر داشتم حیف کمانی‌تر از این خواهر نمیشُد حریفِ گریه‌ی مادر نمیشُد می‌ببخشی خواهرت زیرِ کتک بود گلوت از این مرتب‌تر نمیشُد کنارِ ناقه‌های بی جهازم میخندن بر من و سوز و گدازم جنازت‌رو نمی شناختم ولی تو دارم میرم بیا تشیع جنازم رُباب این تیر دنیاتو گرفته سکینه شمر باباتو گرفته کنارِ ناقه‌ی عریان سنانه ببین عباس کی جاتو گرفته رُباب است دلی پرتاب مهتاب نتاب امشب به روی آب مهتاب نزار موی یتیما رو ببینند نتاب امشب به ما مهتاب مهتاب زدن از پیش رو از پشت ای داد زدن با سیلی و با مشت ای داد جدا از پیکرت اصلا نمی شه حرامی دخترت رو کشت ای داد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
کجا شیرین‌تر از این غم در عالم می‌شود پیدا که شادی‌های عالم در همین غم می‌شود پیدا همین که تکیه برپا می‌شود با رخت خون‌آلود هوای روضه در عرش معظم می‌شود پیدا خدا مرثیه‌خوان است و ملائک مستمع هستند در آن بزمی که حتی مثل آن کم می‌شود پیدا هوای شهر رنگ عشق می‌گیرد به خود، وقتی که روی سردر هر خانه پرچم می‌شود پیدا گناهان تمام عمر او بخشیده خواهد شد همین که کنج چشمی اشک نم‌نم می‌شود پیدا حسین بن علی فیض وسیع حضرت حق است که در اطراف او هرجور آدم می‌شود پیدا مگر اعجاز جز این است که با نام این آقا میان چشم‌های ما دو زمزم می‌شود پیدا هوای گریه کردن دارم و دل‌تنگ بارانم مسیر روضه از این بین کم‌کم می‌شود پیدا غمی کهنه دلم را می‌فشارد هر زمانی که هلال تازه‌ی ماه محرم می‌شود پیدا... ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
کاروان، کاروان شورآور کاروان، اشتیاق، سرتاسر همه در حالت سفر از خود همه بی‌تاب چون نسیم سحر همه دل‌باخته چو پروانه همه بر پای شمع، خاکستر پدران از تبار ابراهیم مادران از قبیلهٔ هاجر عارفانِ قبیلهٔ عرفات شاعران عشیرهٔ مشعر... سروهایی به قامت طوبی چشمه‌هایی به پاکی کوثر هم‌رکاب حماسه‌های عظیم در گذر از هزار و یک معبر در دل و جانِ كاروان اکنون می‌تپد این نهیب، این باور: نكند شوكران شود معروف! نكند نردبان شود منكر! مرحبا بر سلالهٔ زهرا هان! «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر» می‌سزد حُسن مَطلعی دیگر وقت وصف عقیله شد آخر در نزولش ز منبر ناقه خطبه‌خوانِ حماسه، آن خواهر شد عصا، شانهٔ علی‌اكبر پای عباس، پلهٔ منبر سرزمین، سرزمین گل‌ها بود پهنهٔ عشق! وه چه پهناور! شد پدیدار صحنه‌ای دیگر کشتی نوح بود و موج خطر ناگهان در هجوم باد خزان كنده شد برگه‌هایی از دفتر! کاش دستان باد می‌شد خشک کاش می‌شد گلوی گل‌ها تر! كیست مردی كه می‌رود میدان كه ندارد به جز خودش لشکر؟! ترسم این داغ شعله‌ور گردد مثل آتش که زیر خاکستر... آه! از زین، روی زمین افتاد پارهٔ جان احمد و حیدر و زنی روی تل برای نبی صحنه را می‌شود گزارش‌گر كه ببین جای بوسه‌های شما شده سرشار بوسهٔ خنجر! می‌بَرَند از تن عزیز تو جان می‌بُرَند از تن حسین تو سر آن طرف صحنهٔ شگفتی هست نه! بسی صحنه هست شرم‌آور رفته از پای دختران خلخال! رفته از دست مادران زیور! كاروان می‌رود به كوفه و شام کاروان می‌رود به مرز خطر كاروان می‌رود ولی خالی‌ست جای عباس و قاسم و اكبر کاروان جاری است در تاریخ کاروان باقی است تا محشر... ✍ حجت‌الاسلام ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
دوباره عطر محبت وزید، بسم الله دوباره ماه محرم رسید، بسم الله سرآمد عاقبت این انتظارِ یک ساله به اذن حضرت شاهِ شهید، بسم الله اگر که آمده‌ای روسیاه و شرمنده میان روضه شَوی رو سفید، بسم الله به اشک، دیدهٔ مهدی‌ندیده را تَر کن اگر که آمده‌ای با امید، بسم الله بیا که روضه مجال دوباره نو شدن است عزیز فاطمه درهم خرید، بسم الله ** رسید قافله‌ی عاشقان به کرب و بلا پُر از ستاره و سرو رشید، بسم الله همین که خواند به لب آیه‌های استرجاع صدای گریه‌ی گل را شنید، بسم الله ندیده عالم از این داغ، داغِ سنگین‌تر نگفت آن‌که سرش را برید، بسم الله ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
یا غیاث المستغیثین آه از کرب و بلا از فلک آمد ندا: واویلا واویلتا تا ابد لعنت به هر چه کینه هست از مرتضی کوفه زد بر طبلِ جنگ و عرش بر طبل عزا بر سر و سینه‌ زنان با عرشیان روح الامین آسمان خون گریه کن، زینب شده صحرا نشین وای از مکر حرامی‌ها حرم آواره شد آسمان از دل کشید آه و زمین بیچاره شد کعبه مشکی پوش از این حج نیمه‌کاره شد تا ابد شرمنده از حاجیِ در گهواره شد از منا آید ندایی: خوش به حال کربلا بهر قربانی حسین آورده اسماعیل‌ها روبرو شد عاقبت با طور سینایش حسین دارد اینجا وعده با رب تعالایش حسین مانده با یک کوفه تنها، مثل بابایش حسین روضه‌خوانی می‌کند با هاهُناهایش حسین باغبان سر بسته گوید با گلستان از خزان کس ندیده بود زینب را چنین دل ناگران کس نگفته خیر مقدم این چنین بر میهمان با کمان، با تیر، با شمشیر، با سنگ و سنان شد رقیه دل پریشان، شد سکینه بی امان بر عقیق دست آقا، خیره مانده ساربان ساربان! قدری بچش از لطف این نعم الامیر تا نگشته دیر از او هر چه می‌خواهی بگیر آه دارد می‌رسد فصل زمستانِ رباب لرزه افتاده است در این خاک بر جان رباب کمتر از ده روز اصغر ، هست مهمان رباب حرمله، تیر سه شعبه، چشم حیران رباب بیشتر از اصغرش دلواپس آقاست او رفته زیر آفتاب و فکر فرداهاست او در مدینه کن خبر ام البنين را ای صبا کمتر از ده روز دیگر می‌شود حاجت روا تا ابد عباس گردد ساقی آب بقا هست آماده برای دیدنش خیرالنسا ای صبا اصلاً نگو بر او حسین تنها شده او نفهمد که امامش ساکن صحرا شده چند روزی مانده تا در این جهان غوغا شود ارباً اربا شبه پیغمبر در این صحرا شود همچو سروی، سیزده ساله گلی، رعنا شود دختر شیرین زبانی کاملاً زهرا شود مرتضی‌ها روی نی قاری قرآن می‌شوند فاطمه‌ها روی ناقه سنگ باران می‌شوند شام را دارند از امروز تزئین می‌کنند خویش را پیش خلیفه خوب شیرین می‌کنند خوب مردم را به حق دارند بدبین می‌کنند کودکان زخم زبان در خانه تمرین می‌کنند نامه‌ای آمد: حسین بن علی شد رفتنی باید آماده شود بزم شرابی دیدنی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ : همه جا کربلا کاروان حـسین ، آمـــــــــده کــــــربلا (۲) می برد او پناه، زین جهت بر خدا (۲) یاحسین یاحسین، یا حسین یا حسین (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غرق دلشـــــورها، دل خواهر شده ملتمس زینبــــش،. بر برادر شده ای برادر بیا، تـــــرک اینجــــــا کنیم جای دیگر رویم، خیمه بر پا کنیم ((یا حسین یا حسین،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینبم زینبم، این زمین کربلاست خاک آن بهر من، تربتی آشناست این زمین زینبم،وعده گاه منست قتلگاه من و، این ســـــپاه منست ((یا حسین یا حسین،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دارم از تو طلب، من شکیبایی ات وقت سیل غم و، وقت تنهایی ات می شود رأس من، از تن من جدا می ســـــــپـارم تو را، آنزمان بر خدا ((یا حسین یا حسین،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می رود از کفت، عون وهم جعفرت قاســــــــــم و اکــــــــبرت، یل نام آورت ((یاحسین یاحسین،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:اسماعیل تقوایی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
4_5992235232034557108.opus
123.5K
آمده قافله ی آل خدا، کرببلا۲ بر لب پاک حسین فاطمه، گشته نوا۲ اعوذ بالله من الکرببلا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گفت زینب به حسینش، که این خاک کجاست شور وغوغای بدی در دل زینب بر پاست اعوذ بالله من الکرببلا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینــب تو نگـــــــران است، بیا برگردیم بین که اشکـــم روانست، بیا برگردیم روبرو دشمــــــن غــــــدار، فراوان باشد اکبــــــره تازه جوانســـــــت، بیا برگردیم اعوذ بالله من الکرببلا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینبم کــــــــرببلا، منــــــزل آخــــــــر باشد جنـــگ در راه خــــــدا، سهم برادر باشد خواهرم صبر نما پیشه در این خاک بلا که برایـــــــم شــــــهادت، مقـــــــــدر باشد اعوذ بالله من الکرببلا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ارباًاربا بشـود اکـــــبر من، تازه جوان شود عباس فـــــدا در ره دیـن وقرآن حلق اصغر بشود پاره به تیر دشمن قتلگاه آید و نالــــــــه بزند مــــادرمان اعوذ بالله من الکرببلا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:اسماعیل تقوایی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
─‌‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅─‌ : دوس دارم نگات کنم تو هم منو نگا کنی... ─‌‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇─‌ حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از همون روزی که من با عشقت آشنا شدم اومــدم تو هیئتـــا سینـــه زن شمــــا شدم ممنونم که رام دادی تو هیئتت ، امام حسین الهـــی بشـــم فــدای غـــربتــت ، امام حسین حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا حسین تا جون دارم میخوام که نوکرت باشم خـــاکِ پــای خــودت  و خـــادمِ  مــادرت باشم تا نفس دارم میخوام ذکر لبم حسین باشه معنــی زندگی و روز و شبــم حسین باشه حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چی میشه لحظهٔ مرگم باشی بالایِ سرم توی آخـــرین نفـــس اسم حسـینــو ببرم تو شب اول قبــــرم تو بیای  سراغ من توی تاریکـــی قبـــر من بشی چراغ من حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عزتی داده به ما نهضت سرخ و پرچمت آبــرو  و اعتبـــار و داریــم  از مُحـــرّمت هستم از بچگیــام مدیون لطف و کرمت عاقبت بخیــره  هر کس باشه زیر عَلَمت حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
4_5911121076682752517.mp3
4.68M
مران يكدم ساربان اُشتر، ناقه ی زينب رفته اندر گل بده ظالم مهلتی آخر زآنكه دارم من عقده‌‌ها در دل بده مهلت تا بمانم من در كنار اين پيكرِ بي‌سر از آن ترسم ساربان امشب آيد و بُرّد دست‌اش از پيكر ندارد چون طاقت ديدن مادرم زهرا، باب من، حيدر در اين صحرا اي شترداران، ماندنم آسان، رفتنم مشكل شترداران بي‌كفن باشد اين تن مجروح اندرين صحرا مرا نَبوَد معجري ديگر تا كفن سازم جسم اين شه را ندارد چون سايه‌اي بر سر غير خاشاك و جز تَفِ گرما اله من كُن تو آگاهم، كشتي عمرم كي رسد ساحل شتربانان ره خطر‌ناک و کودکان مضطر، ناقه‌ها عريان همي ترسم اي شترداران، از شتر افتند کودکان آخر چرا آخر اين همه تعجيل؟ رحم بنمائيد بر دل طفلان رهِ شام و دشمن اندر پيش، از يتيمانْ من چون شوم غافل شتر‌بانان مهلتي آخر، بهر ما نبود قافله‌سالار نباشد چون مَحرمي ديگر بهر ما زنها غير اين بيمار ندارد او طاقتي ديگر، پيکر بيمارش بود تب‌دار همي‌گويد خاشع و غمگين، کربلا خواهم تا کنم منزل ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝