eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.9هزار دنبال‌کننده
42 عکس
51 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه-موسی بن جعفر علیه السلام (باز شبِ حاجت اومد دوباره با اشک و ناله ها زائر جنت میشم با دعای خیر آقام کاظمین میرم یا باز توی حرم امام رضا) ۲ (پا گذاشتم تو کاظمین دوباره گریم اومده) ۲ نمی دونم چه سریه حرمش عین مشهده (عجب صفایی داره اینجا آدم دلش میخواد بشینه) ۲ یه صبح تا شب با اشک چشماش همین دو گنبدو ببینه آه یا ابا الرضا مدد (گوشه ی سرد زندون بال و پرِ رفتن می گیری آخر عمره اما گوشه ی سیه چال اسیری آرزوت تنها اینه رضا رو ببینی و بری) ۲ (لاغر و خسته بی رمق بدنت رویِ زمینه) ۲ خوبه معصومه دخترت تو رو اینجور نمی بینه (یه تخته چوب برات آوردن از بس شدی نحیف و لاغر) ۲ از این بدن چیزی نمونده دیگه شدی شبیه مادر یا ابا الرضا مدد (لحظه های آخر شد نفس منم که سالمه لاغر و خستم اما پیرهن تنم که سالمه زخمی نیستم با نیزه اخه بدنم که سالمه) ۲ (تا غم حسین یادم میاد غم دل خسته خوب میشه) ۲ آخه نصیب کدوم نبی ضرب سنگین چوب میشه (حسین یه بین الحرمین شد برای گریه های زینب) ۲ سرش به روی نیزه رفت و تنش به زیر سم مرکب آه واویلا حسین┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 زمینه ویژه علیه السلام 💠 از شاعـران گرانقدر کارگروه کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــری بند اول: کارگروه جواز نوکری بند دوم و سوم: خانم فاطمه معصومه شریف ➖➖➖ می سوزه روز به روز آب میشه سال به سال روضه یعنی اینکه بگن صارَ کالخیال روی شونه هاش ردّ خونه و بازم زیر لب روضه خونه و دیگه انگاری نمی مونه و ، آه آه که معلوم نمیشه، روز و شبش شد درو دیوار شاهد، تاب وتبش دعای خلصنی یارب، روی لبش۲ می گفت لحظه های آخر مادر مادر مادر بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر 4 --- از فکر غصه‌هاش میشم آشفته حال روضه یعنی اینکه بگن صار کالخیال زخمیِ تنش مثل مادر و روز به روز داره میشه پرپر و می سوزوندش میخِ رو در و ،آه آه که قلب رئوفش، پره غمه خیلی گریه کرده واسش، ولی کمه فاصله ش دیگه با مادر، یه قدمه می گفت لحظه های آخر مادر مادر مادر بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر --- ماهِ زندان ... شده کم کم قامتْ هلال روضه یعنی اینکه بگن صار کالخیال تشنه میشه و یاد کربلاس غرق غربت و غصه و بلاس یاد زنجیر پای بچه هاس آه زیر لب آروم صدا زد، پسرشو غربت و غم آخر سوزوند، جگرشو رفت و ندید روز آخر، دخترشو می گفت لحظه های آخر مادر مادر مادر بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شور / زمینه ➖➖➖ هر کس میاد اینجا، حاجت روا میشه۲ وقتی دو خط روضه، خودِ مشکل گشا میشه مادر بزرگ میگه: توو زندگی بُرده از سفرهٔ موسی بن جعفر(ع) هر کي نون خورده۲ تو کعبهٔ هفتمی، پدرِ قبلهٔ هشتمی تو دلسوزِ عالم و پدرِ معصومهٔ قمی شد مثلِ حسن(ع)ذکرِ لبت ای جانم حسین(ع) ای دارالشفای عالمِیْن؛ شاهِ کاظمین۲ ‌یا بابُ الکرَم، صاحب-حرم، مولا الدّخیل... --- دل میشه نورانی، با کسبِ فیض ِ تو۲ جونم فدایِ حالِ خوب ِ کظم غیظِ تو بیچاره ام کرده، یه کاری واسم کن زندانیِ نفْسم، ازین زندان خلاصم کن۲ تو حضرتِ کاظمی، کرَمِ تو ناب و دائمی باب الحوائجی و ، میخوام ازت رزقِ خادمی آرزومه که، یه روز منم، لازمت بشم امضا کن منم، توی حرم، خادمت بشم۲ ‌یا بابُ الکرَم، صاحب-حرم، مولا الدّخیل... --- هرجا تو این دنیا احساس غم میشه عالم گدای سفره اهل کرم میشه لطفت بهم داده این حس و باور رو کی کم میارم تا دا رم موسی بن جعفر رو سرتا پا کرامتی، آخر هرچی سخاوتی چشم ما به دست تو از تو هر لحظه عنایتی یا باب الهدی، باب الشفا، باب الحوائج یا کهف الوری ، شمس الضحی، باب الحوائج ➖➖➖ بند۱و۲: بند۳ : ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 شهادت_امام_کاظم(ع) 🌴شد میعاد این دل‌های مشتاق 🌴مشهد، کاظمین، قم، شاهِچراغ 🎙 میثم_مطیعی ⏯ واحد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏯ استودیویی احساسی 🍃باور اول و آخرمه 🍃مادر کربلا مادرمه 🎙 محمدحسین_پویانفر 👌بسیار دلنشین ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یانار قلبیم مرحوم حاج سلیم_موذن_زاده ۲۵ یا_حسین_مظلوم🖤❤️💚 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃نوکرت هستمو 🎤 کربلایی حسین ستوده یا_حسین_مظلوم🖤❤️💚 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 شهادت_امام_کاظم(ع) 🌴دلم زاره 🌴رو سینه‌ام یه عالم غصه تلمباره 🎙 حسن_عطایی ⏯ زمینه 👌بسیار دلنشین ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبک جدید ختم پدر جوان 📝 👤 👌👍 خدا طاقت ندارُم_داغِ علی برارُم۲ گِووم هنی جوونه دیه نیا به حونه بگوون پیام پرویزی یاهه سی گِوم بخونه خدا طاقت ندارم_داغِ علی برارُم۲ چه دردی بی به جونت یه دم ندا امونت وقتت نبی بمیری یتیم اِوین بچونت خدا طاقت ندارم_داغِ علی برارُم۲ زِ دست چرخ گردون بنالم تا هِدُم جون مو چندی هی خُورُم غم بِوینُم داغ شیرون خدا طاقت ندارم_داغِ علی برارُم۲ اُوی داغ سَرِ داغُم تشی وسته به باغُم بیوهین وادیارُم که کور وابی چراغُم خدا طاقت ندارم_ داغِ علی برارُم۲ اجل نداره مُروت سُهدُمه تا قیومت به نامردی بِزیدُم یه تیره سخت زِحکمت خدا طاقت ندارُم_ داغِ علی برارُم۲ 🎤
دوستان سلام مداحی با موسیقی تناسب ندارد. و از نظرجوامع مداح پسندیده نیست لذادر مداحی امروزه متأسفانه باب شده نماهنگ و‌موسبقی با خواندن مداحان مخصوصأ در مزارمتوفیان همزمان اجراء میشود. میطلبد بزرگان و اساتیدجوامع محترم مداحان یک آسیب شناسی کلی داشته باشند...تا ازمسیر مداحی سنتی خدایی نکرده خارج نشویم🙏
🩸« سَمّ » با بدن مبارک حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام چه کرد ... چند گزارش دردناک از این مصیبت به ما رسیده است که به آن‌ها اشاره می‌کنیم: 🥀 سندی بن شاهک ملعون بعد از این که خرماهای مسموم را در مقابل موسی‌بن جعفر علیه‌السلام گذاشته و ایشان چند دانه از آن خرماها را خورده بودند، آمد و به ایشان گفت: چرا بیشتر نمی‌خورید؟! امام علیه‌السلام به او فرمودند: 📋 حَسْبُکَ قَدْ بَلَغْتَ مَا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ فِیمَا أُمِرْتَ بِهِ ▪️همین قدر برای تو کافی است؛ به مقصودی که تو داشتی و آن‌کس که تو را مأمور کرده بود، رسیدید!(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 مُسیّب گوید: بعد از آنکه حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام به من فرمودند من سه روز دیگر از دنیا می‌روم، در شب روز سوم، مولایم مرا خواستند و فرمودند: چنان چه گفته بودم من دارم به نزد خداوند عزّوجلّ می‌روم. وقتی از تو آب خواستم و نوشیدم، 📋 وَ رَأَیْتَنِی قَدِ انْتَفَخْتُ وَ ارْتَفَعَ بَطْنِی وَ اصْفَرَّ لَوْنِی وَ احْمَرَّ وَ اخْضَرَّ وَ تَلَوَّنَ أَلْوَاناً فَخَبِّرِ الطَّاغِیَةَ بِوَفَاتِی ▪️ و دیدی که وَرَم کرده‌ام و شکمم بالا آمده و رنگم زرد و سرخ و سبز می‌شود و همین طور رنگ به رنگ می‌شوم، برو به این ستمگر بگو که من از دنیا رفته‌ام.(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀در نقلی دیگر نیز آمده است: زهر آنچنان در پیکر مبارک امام کاظم علیه‌السلام اثر گذاشت که حضرت فرمودند: 📋أَنِّی قَدْ سُقِیتُ السَّمَّ فِی تِسْعِ تَمَرَاتٍ وَ ألقَیتُ دَماً مِن کَبِدي ▪️به من نُه دانه خرمای زهرآلود داده‌اند؛ آن خرماها کاری با من کرد که از جگرم خون بالا آوردم!(۳) 📚(۱)عیون المعجزات، ص۹۵ 📚(۲)عیون أخبارالرضا علیه‌السلام، ج۱ص۱۰۰ 📚(۳)لهیب الأحزان،بحرانی، ص۸۰ ؛ الامالی،شیخ صدوق، ص۱۴۹ {با اندکی تفاوت}
تجلّی غربت این که می آید ز خلوتگاه دوست ناله ی زنجیر یا آوای اوست کیست این افتاده در کنجِ قفس می کشد در موج اشک و خون نفس زورق اشکش که در خون می رود آتش آهش به گردون می رود کنج زندان صوت جانسوزِ چه کس با غُل و زنجیر گشته همنفس گوشه ی زندان نباشد جای شیر در غُل و زنجیر شیر حق اسیر حضرت موسی بن جعفر بی قرار جز غبار غم ندارد غمگسار آن که با خود عشق را همراه کرد قعر زندان را عبادتگاه کرد گوشه ی زندان کین سخت است سخت در عبادت این چنین سخت است سخت از شرار آهِ دل آئینه سوخت ناله ای آتش گرفت و سینه سوخت آنچه از او دیده در خون می رود آهِ شبگیری به گردون می رود ناگهان در بحر توفان می شود نامسلمانی مسلمان می شود آن به خلوتگاه جانان برده ره روز را نشناسد از شام سیه گرچه سرسبز است مانده خون به دل چون درختی در میان آب و گِل می زند سوسو چراغِ چشم او دارد آن مرد از رهایی گفتگو شعله های آهِ او گردد خموش می رسد فریادِ خَلِّصنی به گوش این شده مسموم از زهر جفا جانش از زندان تن گردد رها طور جان را وسعتِ سیناست او یوسف آل علی ، موساست او تا خزان می روید از عمق نگاش ارغوانی می شود گلبرگ هاش طایر گلزار حق ، گلگون نفس شد شهید از زهرِ کین کنج قفس از درون محبسِ خصم زبون پیکرش در اوجِ غربت شد برون در فضا پیچید ناگه بوی سیب حمل می شد پیکرش امّا غریب سینه از ماتم در آتش شعله ور دیده از غم در فراز و در نشیب جسم او بر شانه های اهلِ درد سینه ها لبریز از داغِ طبیب از اُفق های غم انگیز فلک می رسید آوایی از اَمَّنْ یُجیب روی تابوتِ غمش باید نوشت بر حبیب خود فدا شد این حبیب گرچه در زندان شده مویش سپید لیک در میدان نشد شیب الخضیب گرچه شد خَلِّصنی اش تفسیر لیک روی نی رأس اش نگردیده خطیب گرچه شد معصومه اش اندوهگین کس نزد بر دختران او نهیب چشم هستی غرقِ در خون از غمش قلبِ "یاسر" از غم او ناشکیب oo محمود تاری "یاسر" ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایام شهادت جانگداز و مظلومانه هفتمین نور ولایت و امامت، آقا موسی بن جعفر علیه الصلاة و السلام است، هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آن حضرت، و عرض تسلیت به محضر ولی نعمتمون، آقا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء و بی بی دو عالم فاطمه معصومه سلام الله علیها، عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.  (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
قدم دوم: مناجات👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است 🔸چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است آجرک الله... یا بن الحسن... 🔸جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه 🔸دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفاش... 🔸مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست 🔸بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است امشب آسمان و زمین... عزادار آقا موسی بن جعفر هست... امشب همه عالم عزادارند.. بانی تمام روضه ها... مادرش زهراست... 🔸زندان نگو، که گرم مناجات با خداست 🔸غار حرای حضرت موسی بن جعفر است قربون غریبیت برم آقا... 🔸از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر 🔸ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است 🔸باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس 🔸لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است 🔸ای من فدای شال عزای شما شوم آقا جان... یا بن الحسن... قربون شال عزات برم آقا... 🔸ای من فدای شال عزای شما شوم 🔸آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است هر کجا نشستی... حالا امام زمانت رو دعوت کن... یا صاحب الزمان...
قدم سوم: متن روضه👇
متن روضه 1 اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ... وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ... 🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد زبانحال آقامون موسی بن جعفر... گوشه ی زندان... 🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد 🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم قربون غریبیت برم آقا... 🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله 🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر... 🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت گوشه زندان تنهای تنها... 🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت 🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم در حالات حضرت آوردند: (لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ) چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو... از این زندان به اون زندان منتقل میکردند... (: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند) خدا ميدونه تو این سالها... چقدر به امام رضا سخت گذشت... چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت... نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه... هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی... توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت... اما...بلاخره یک روز خبر دادند... گفتند آی شیعیان... قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه... شاید شیعیان خوشحال شدند... اومدند پشت درب زندان ایستادند... منتظرند... بعد چهارده سال... قراره آقاشون رو ببینند... شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد... من دستهاش رو میبوسم... یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم... یک نفر گل آورده... الهی امید کسی نا امید نشه... یکدفه دیدند درب زندان باز شد... چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن... یه نفر صدا میزنه... ( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ ) : عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99 آی شیعیان انقدر منتظر بودید... اینم امامتون... ای وای... ای وای... 🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند 🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند 🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت 🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند هر طوری بود شیعیان اومدند... جنازه آقا رو تحویل گرفتند... با احترام کفن کردند... روی دست شیعیان... تشییع جنازه باشکوهی شد... با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند... اما عرضه بداریم... لا یوم کیومک یا اباعبدالله... کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند... صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب تاختند که... استخوانها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠💠 روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام 🏴😭🏴😭 آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه دلها به يادِ غصه او پُر ز آذر است افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار مردي که با تمامي خلقت برابر است مرثيه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانيِ روضه، حضرت زهراي اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حراي حضرت موسي بن جعفر است مرغي که در قفس، نفسش تنگ آمده از وي به جاي مانده فقط يک بغل پَر است *یعنی اینقدر به امام کاظم سخت میگرفتن، آقامون خیلی لاغر شده بود، فقط پوست و استخوان مانده بود، گوشتای بدن آقا آب شده بود...* از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است *بچه های فاطمه مثل مادرشون فاطمه بهشون جسارت شد، مثل مادرشون کتک خوردن... امام رضا علیه السلام می فرمایند: بابام موسی بن جعفر هر روز صد ضربه شلاق کتک میخورد...* باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن يهوديِ بي دين که کافر است *روزا رو آقا روزه می گرفت اما اون زندان بان نانجیب می اومد، با تازیانه به سینه، به پهلوی آقا می‌زد، ناسزا می گفت... ان شالله مزد گریه های شما کاظمین باشه... هرکی هر حاجتی داره، مریضا، گرفتارا زندانی دارا، اوني كه بچه نداره.... اين خانواده خانواده ي كَرَمند، محاله كسي از در خونشون دست خالي برگرده... تو زندان آخری خیلی به آقامون سخت گذشت، هی طلب مرگ می کرد، هی میفرمود: خدا مرگ منو برسون....* شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند *مگه سنان چیکار کرد؟ راوی میگه: وارد گودال قتلگاه شد، نیزه ای رو برداشت، چنان به دهان ابی عبدالله زد...* شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند *مثل فردا همه ی مردم شیعیان اومدن جلوی در زندان، همه منتظر آقا هستند، یکی میگه الان آقام میاد من بغلش میکنم، یکی میگه آقام میاد درد دل باهاش میکنم...* شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند * تمام عشق دختر باباشه، خدا نكنه جلو چشم دختری باباش رو بزنن، خدا نکنه بابایی جلو دخترش زمین بخوره...* دوری تو از خانواده بد نبوده وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند *وقتی خبر دادن: یا حضرت معصومه! باباتون رو کشتن، دیدن بی بی افتاد رو زمین،رمق از زانوهاش رفت، زیر بغلای دختر موسی بن جعفر رو گرفتن، اما "لا یوم کیومک یا اباعبدالله" دلا بسوزه به حال اون دختر نازدانه ای که توی خرابه سر باباش رو براش آوُردن، شروع کرد به گریه کردن، بابا! حالا فهمیدم اون موقع چوب خیزاران اون نانجیب به کجا میخورد، به لب و دندان تو می‌زد... دخترت برات بمیره بابا...* ساقت شکسته بود اما سینه ات را در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند خدا را شکر مردم حنجرت را درگیر با کُندی باخنجر ندیدند *دم در زندان عده ی زیادی اومدن، یکی میگفت من برا آقام کفن آوردم، یکی تاج گل آورده بود، یکی قربانی آوُرده، اما یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، چهارتا حمال بدن امام کاظم رو غریبانه بیرون آوُردن، اما به هر حال بدن آقای ما رو با احترام به خاک سپردن، کفن کردن، نماز خوندن، اما کربلا..." أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان" سلام بدن هایی که بدون کفن به خاک سپرده شدن... ای حسین!...* به صحرا، سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت الهی می مُردم نمیدیدم اینقدر جسارت به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم ندیدی چشای ترم رو با غیرت! شلوغی دور و برم رو یا مظلوم! حسین جان! حسین جان!... به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم شبی که می رفتم برات کاسه ی آب گذاشتم، واویلا حسین جان! تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه خدا حافظی کردی با زینبت زیر نیزه یا مظلوم *خدايا! به سوز دل امام رضا و حضرت معصومه، ظهور امام زمان ما برسان، کربلای این جمع امضا بفرما، این جمع رو به کربلا برسان،به موسی بن جعفر مریض هامون رو شفا بده، به موسی بن جعفر باران رحمتت رو بر سر ما نازل بفرما...* بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد عمری کبوتروار جلد مشهدم مشهد امیدوارانه همیشه پَر زدم مشهد هربار بعد از کاظمینش آمدم مشهد باب الحوائج خیرخواهانه دعایم کرد موسی بن جعفر آستان‌بوسِ رضایم کرد دل‌های مشتاقان همیشه آرزومندش در محشر فردا همه محتاج لبخندش او نیست در بند کسی، دنیاست در بندش اولاد من قربان این بابا و فرزندش عمری بدهکارم بدهکار رضاجانش شد بهترین سلطان عالم، طفل دامانش موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود گنجینه‌ی جمع کمالات پیمبر بود او پنجمین ذریه‌ی زهرای اطهر بود جانم به معصومی که خود معصومه‌پرور بود مانند او اولاد او با آبرو هستند سادات ایران بیشتر از نسل او هستند دارد نسیم مهرورزی عطر خوشبویش تنها تبسم می‌چکد از روی دلجویش سنی و شیعه گوید از اخلاق نیکویش هدیه فرستاده برای شخص بدگویش در هر قنوت خویش مردم را دعا می‌کرد با جمع بدگویانِ خود، اینگونه تا می‌کرد او با زبان حق در این عالم تکلم کرد حتی به روی دشمن خود هم تبسم کرد عمری به هر درمانده‌ای مولا ترحم کرد در پیشگاهش بُشر حافی دست و پا گم کرد این دستگیری‌ها به یُمنِ التفاتش بود احیای دل‌ها هم یکی از معجزاتش بود همراه علم و منطق و برهان امامت کرد بی مزد و منت بارها قصد هدایت کرد جای پدر از منظر اسلام صحبت کرد از پاسخ او بوحنیفه نیز حیرت کرد در کودکی تندیس درک و فهم کامل بود از خردسالی نیز حلّال مسائل بود همچون پدر بر روی منبر درس دین می‌گفت با لحن زیبای امیرالمؤمنین می‌گفت تفسیری از فحوای آیات مبین می‌گفت شیخ الائمه مدح او را این چنین می‌گفت: قطعاً رحیم است و علیم است و حکیم است او مانند اجدادش کریم بن کریم است او * * افسوس اسیر دست جمعی بی‌مروت شد عمری از این زندان به آن زندان... اذیت شد سهمش از این دنیا فقط درد و مشقت شد در هر سیه‌چالی مکرر هتک حرمت شد شلاق زندان‌بان او خیلی به او بد کرد لعنت به سندی، سندی بن شاهک نامرد هردفعه که راهی زندان بلا می‌شد از دخترش معصومه با حسرت جدا می‌شد در دخمه‌ای با درد غربت آشنا می‌شد ‌ از بی‌کسی هر روز دلتنگ رضا می‌شد آزرده از تنهایی و رنج مصائب بود شب تا سحر هم‌صحبتش تنها "مسیب" بود یک عده با نامهربانی خسته‌اش کردند با ضربه‌های ناگهانی خسته‌اش کردند با چوب‌های خیزرانی خسته‌اش کردند با ناسزا و بددهانی خسته‌اش کردند هرصبح و شب وقتی به سمت قبله رو می‌کرد بین قنوتش مرگ خود را آرزو می‌کرد با اینکه رد سلسله بر پیکرش دارد شکر خدا یک جای سالم در سرش دارد حالا که جمعی بی حیا دور و برش دارد الحمدلله جای امنی دخترش دارد معصومه‌اش با چشم‌تر راهی زندان نیست در هر دو پای دخترش خار مغیلان نیست ✍ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
مقتل... 😭😭😭 🩸هرکه از راه می‌رسید، لگدی بر بدن مبارک حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام می‌زد 😭😭 در نقلی آمده است: وقتی که بدن مبارک حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را از زندان بیرون آورده و بر روی پُل بغداد گذاشتند🏴 ▪️عده‌ای از منافقین پَست‌فطرت از هر طرف به بدن مبارک هجوم آوردند؛ درگیری و هیاهو بر بالای جنازه مطهر، بالا گرفت در حالی که بدن مطهر بر روی لنگهٔ دری، در وسط راه، بر روی پل بغداد گذاشته شده بود. 😭😭😭 ▪️هر کس از آن منافقان، وارد و یا خارج از آن درگیری و هیاهو می‌شد، با پای نحسش لگدی هم به بدن مبارک موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام می‌زد. 😭😭😭 ✍ این مادّه «رَفَسَ»، دل یک‌ دلسوخته را به دو مصیبت دردناک دیگر هم می‌کشاند: 😭😭😭 ➖ ... قباله فدک را از دست فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها کشید و با سیلی او ، آن حضرت نقش بر زمین شد؛ در این هنگام صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها ناله‌ای کشید و مردم دور آن حضرت جمع شدند؛ آن نانجیب که وضع را اینگونه دید، رنگش تغییر کرد و گفت: فاطمه (علیهاالسلام) می‌خواهد مرا با این کارش بترساند! 😭😭😭 ▪️پس جلو آمد و با پای نحسش، لگدی به آن بانوی مظلومه زد که حضرت نقش بر زمین شد. 😭😭😭 ➖ ... سیدالشهداء علیه‌السلام بی‌رمق و بی‌حال در این گودال قتلگاه افتاده بود که شمر ملعون وارد قتلگاه شد،😭😭😭 ▪️آن حضرت رمقى نداشت و از تشنگى، زبانش را در دور دهانش مى‌چرخاند که شمر ملعون جلو آمد و با پای نحسش، لگدی بر آن حضرت زد و بدنش را چرخاند ... 😭😭😭 📝 وقتی که ارباب از عطش می‌رفت از حال از دور زینب دید، شمر آمد به گودال چشم پلیدش را درشت و ریز می‌کرد ای کاش قاتل خنجرش را تیز می‌کرد ای کاش روی سینه‌اش با پا نمی‌رفت با زانویش بر گردن آقا نمی‌رفت 😭😭 هی مُشت بر روی گُلی پژمرده می‌خورد هی ضربه بر آن حلقِ نیزه خورده می‌خورد 😭😭 بدجور دنیا را به کامش زهر کردند نامردها ارباب ما را نَحر کردند 😭😭 او را به آه غربتش وابسته کردند آقای ما را بین مقتل خسته کردند لب‌های خشکش، عطر باران دعا داشت😭 آنجا فقط دلواپسی خیمه را داشت 😭😭😭 خیلی جسارت، شمر بر ارباب‌مان کرد با چکمه پشتش را به سمت آسمان کرد ...😭😭 بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
مقتل... 🩸آقای ما حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را در یک «زیرانداز» پیچیدند و بدن مبارکش را لگدمال کردند ... 🏴😭🏴😭 نقل‌های متقدّم تاریخی، مصیبت دردناکی از مصائب حضرت😭 موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را برای ما نقل کرده‌اند، که کمتر گفته و شنیده شده است … نوشته‌اند: ▪️هارون‌الرشید ملعون،(بعد از آنکه خرمای مسموم به آن حضرت خوراند، تصمیم گرفت که هرچه سریعتر کار آن حضرت را یکسره کند … لذا) به سندی بن شاهک یهودی دستور داد تا موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را درون یک زیرانداز بپیچند و او را لگدمال کنند؛ او‌ هم آمد و آن حضرت را درون یک زیرانداز پیچید و دستور داد یک عدّه فرّاش مسیحیِ خدانشناس، بر روی صورت مبارک آن حضرت نشستند و او را لگدمال کردند.😭 ✍ پَربسته بود و وقت پریدن توان نداشت😭 مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت😭 خو کرده بود با غم زندان خود ولی دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت 😭😭 آنقدر زخمیِ غل و زنجیر بود که اندازه‌ی کشیدن یک آه جان نداشت 😭😭 زیر لگد صداش به جایی نمی‌رسید زیر لگد شکست و توان فغان نداشت 😭😭 با تازیانه ساخت که دشنام نشنود دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت 😭😭 هرچند میزبان تنش تخته پاره شد هرچند روی پل بدنش سایبان نداشت 😭😭 دیگر تنش اسیر سم اسب ها نشد دیگر سرش به خانۀ نیزه مکان نداشت بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
فاطمه دارم، علی دارم، حسن دارم ولی حاجتم را بیشتر موسی‌بن‌جعفر می‌دهد ✍ مصیبت حضرت معصومه (س) به دارد آدابی اگر دل‌جویی از اشک یتیم دختری را می‌شناسم در خرابه، بگذریم... ✍ نگاهی کن به این چشمانِ مضطر هزار امید آوردم بر این در من و این اشک... یا باب الحوائج من و این آه... یا موسی بن جعفر شاعر: با خط: مانند او، اولاد او با آبرو هستند سادات ایران بیشتر از نسل او هستند شاعر: با خط: یک جرعه از آن نگاه لازم داریم درسینه فقط حبِ اعاظم داریم آن‌روز که بندگان همه حیرانند روزی‌ست که ما امامِ کاظم داریم ✍ زیر علم امام کاظم بودن غرق کرم امام کاظم بودن خوب است ولی عجب صفایی دارد یک شب حرم امام کاظم بودن ✍ وا می‌کند بر روی ما بن بست‌ها را باب الحوائج شد بگیرد دست‌ها را ✍ هرگاه غمت به سینه با ناز آید جان بر تن غمدیدۀ من باز آید تا صحن و رواق کاظمینت با شوق مرغ دل خسته‌ام به پرواز آید ✍ موسایی و صد جلوه به هر طور کنی هر جا گذری، حکایت از نور کنی تو باب حوائجی و ما حاجتمند ما را نکند ز درگهت دور کنی ✍ من عبد و غلام والدینت هستم تا روز ابد به زیر دینت هستم تو باب حوائجیّ و من محتاجم مشتاق سفر به کاظمینت هستم ✍ چون سرو همیشه راست‌قامت بودی معنای شرافت و شهامت بودی در بُهت سکوت و ظلم هارون، عمری فریادِ رسای استقامت بودی ✍ به‌لطف حضرت موسی‌بن‌جعفر است اگر... که در سراسر ایران حرم فراوان است ✍ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
پربسته بود و وقت پریدن توان نداشت مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت خو کرده بود با غم زندان خود ولی دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت جز آه زخم‌های دهان ‌باز‌ کرده‌اش در چارچوب تنگ قفس، هم‌زبان نداشت آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که اندازه‌ی کشیدن یک آه، جان نداشت زیر لگد صداش به جایی نمی‌رسید زیر لگد شکست و توان فغان نداشت با تازیانه ساخت که دشنام نشنود دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت * * هرچند میزبان تنش تخته‌پاره شد هرچند روی پل، بدنش سایبان نداشت دیگر تنش اسیر سم اسب‌ها نشد دیگر سرش به خانه‌ی نیزه مکان نداشت ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
امام هفتم ما، پاره پاره شد جگرش نشسته گرد یتیمی به چهره‌ی پسرش بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح مگر چه آمده زیر شکنجه‌ها به سرش انیس و مونس او بود در سیاهی شب صدای حلقه‌ی زنجیر و ناله‌ی سحرش سیاه چال کجا، طایر بهشت کجا هزار حیف که یکباره ریخت بال و پرش نیاز نیست ببندند چشم‌هایش را که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش شراره‌ی دل او گشت اجر روزه‌ی او درست موقع افطار پاره شد جگرش سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر فراق روی رضا بود غصّه‌ی دگرش بسوز ای دل «میثم» در آتش دل او که سوز شعر تو دارد حکایت از شررش ✍