eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.9هزار دنبال‌کننده
45 عکس
27 ویدیو
103 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه وتوسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرمㅤ 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است چقدر فاطمه می‌خواهدش کسی را که کنارِ داغِ حسینش غمش غمِ حسن است قسم به گریه‌کنانش که زود میبنم قرار ما همه صحن معظم‌حسن است حسن لطفی *میری حرم امام رضا سعی میکنی از باب الجواد وارد بشی، میگی امام رضا به اسم جوادش که میرسه کسی رو رد نمیکنه، به امام رضا میگی: جان جوادت منم از باب الجواد اومدم... یعنی میشه !یه روز برم‌ حرم امام‌حسن بگم: آقا! من از بابُ القاسم اومدم .. امام حسن، یه نگاه کرد بالا سرش دید حسین یه طرف، عباس یه طرف، زینب و ام‌کلثوم یه طرف، نگاه کرد آروم شد یه لبخند رضایتی زد و نگاه‌کرد دید حسین داره به پهنای صورت اشک میریزه، صدا زد:"ما یَبکی یا اَخا!؟ "چرا داری گریه میکنی بالا بالاسرم‌؟ ابی عبدالله فرمود: چرا گریه نکنم؟ دارم بی برادر میشم، امامم رو دارم از دست میدم... صدازد: حسینم گریه نکن، برادر! من دارم میرم خیالم راحته زن وبچه ام‌ در امانند، دارم میرم خیالم راحته بچه هام عمو‌دارند....زینب خواهرم کنارشونه... اما حسینم! "لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَباعَبْدِاللهِ" همه ی چشمها برای تو‌گریه میکنه، یه روزی میاد روز تو‌ میشه... هیچ‌روزی مثل روز تو نیست "مُصیـبَةً مـا اَعْظَمَـها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها".... حالا برگردیم کربلا.... تا قاسم به عموجانش گفت: شهادت "احلی مِنَ العسل" ابی عبدالله فرمود: آره عزیزِ برادرم! تو رو‌ میکُشن، همه مردا مون رو‌ میکُشن... صدازد: قاسمم حتی به شیرخوار هم رحم‌ نمیکنن... گفت: عمو! یعنی لشکر دشمن تا خیمه ها هم میرسن؟ ابی عبدالله بغلش کرد "فِداکَ عَمُّکَ" عموت فدات بشه... سه بار اباعبدالله، قاسم رو بغل کرده... یه بار شب عاشورا بغل کرد، اون آغوش محبت از سر ذوق بود، یه بارم قبل از میدان رفتن بغلش کرد، وقتی دست خط باباش رو آورد، همچین‌که ابی عبدالله سر نامه اش رو باز کرد یه مرتبه دید بوی مدینه میاد .."فغشی علیهما"انقدر گریه کردن که از حال رفتن... اما بار آخر یه جور دیگه بغلش کرد، دوبار اولی که بغلش کرد پاهاش از زمین بلندتر شد اما بار آخر که بغلش کرد پاهاش رو زمین کشیده میشد ...* دعوا سره یه نوجوونه حمله هاشون چه بی امونه مگه چیزی ازش می مونه *چندتا شهید رو سنگ باران کردن، مثلا عابس رو سنگ باران کردن، دلیلش چی بود؟ کاری کرد دشمن تحقیر شد، بهشون برخورد، از رو‌ لجاجت سنگش زدن، چیکار کرد! عابس اومد وسط میدون پیراهنش رو پاره کرد برهنه شد گفت: " حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی" دیگه چه کسی رو سنگ باران کردن؟ حُر رو سنگ باران کردن، چرا حُر رو سنگ باران کردن؟! به خاطر اینکه حُر اینارو‌ تحقیر کرده بود، تو ساعت آخر رفت تو بغل حسین به یزید و بنی امیه برخورد،به نامردی سنگ بارانش کرد قاسم رو هم سنگ باران کردن، چرا!؟دیدن یه نووجون نه کلاه خود سرشه، نه پاش به رکاب میرسه... وقتی اومد وسط میدون‌جوری رجز خوند حرص دشمن رو درآورد "إن تنکرونی فأنا ابن الحسنِ"من پسر حسنم ..بعد شمشیر برداشت ...تن به تن کسی حریف قاسم‌نشده... یه مرتبه دیدن خیلی اوضاع داره خراب میشه نانجیب گفت: شلوغش کنید دورش حلقه بزنید، گرد وخاک کنید، سنگ باران کنید، بزارید چشاش دیگه نبینه، سنگ باران کردن این بچه رو...هول شد دست و پاش رو گم کرد، گرد وخاک بلند شد، وسط گرد و خاک یهو دید یه نیزه رفت تو‌ پهلوش، تا اومد نیزه رو درآره یه نفر با شمشیر زد تو سرش، دیگه نتونست رو اسب بمونه از بالای اسب ...تا افتاد زمین نانجیبا دیدن الان وقتشه، گفت: بگید اسبا بیان ..حسین.....* انداختنش آه به روی خاکا لگد زدن به پیکرش باچکمهاشون صداش تو آسمونا پیچید دل حسین تو خیمه لر بالاسر اومد،اما چی دید.. *برا دونفر ابی عبدالله با سرعت اومد، این عبارت برا دو نفر اومده، عین باز شکاری، مثل تیری که پرتاب کنی... یکی برا علی اکبر بود، یکی هم برا قاسم... مقتل میگه: رسید بالا سَرِ قاسم، اما دید صدا میاد، اما خودش نیست، دید گرد و خاکِ، صداش میاد هی میگه عمو به دادم برس... اما دید بچه پیدا نیست، لذا صبر کرد یه ذره گرد و خاک‌خوابید، چی دید حسین؟ یه صحنه ای دید صدا گریه اش بلند شد... ابی عبدالله دید قاسم داره پاهاش رو روی زمین میکشه "كان الْغُلَامِ یَفْحَصُ بِرِجْلَیْهِ"هی پاهاش رو‌ میکشید روی زمین... هی میگفت: آخ سینه ام شکست؛ دست و پام‌ خورد شد...
ابی عبدالله بغلش کرد نوازشش کرد، بوسیدش، هی میگفت: سینه ام .. ابی عبدالله چیکار کنه؟ یه عبارتی داره فرمود: خیلی سخته برا عموت تو ازش کمک بخوای، نتونه کمکت کنه ... میدونی چرا این دعارو همیشه سفارش میکنن؟"یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِالحُسَین "تا حالا به معنیش فکر کرده بودی؟ ای خدای حسین! به حق حسین؛ سینه حسین رو شفا بده... یه بار این سینه، سینه شکستۀ قاسم رو بغل کرد،یه بار این سینه بدن اِرباً اِربای علی اکبر رو در آغوش گرفت، یه بار این سینه شده بود گهواره ی بچه اش... داشت بچه اش رو‌ تکون میداد، یه مرتبه تیر سه شعبه زدن ... سینه اش رو با سه شعبه سوراخ کردن، راضی نشدن، یه نفر با چکمه رفت رو سینه اش، بازم راضی نشدن، ده نفر اسباشون رو آوردن هی رفتن و اومدن ....حسین!
روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام شب هفتم محرم 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 سر ظهر است و انتهای نبرد همه جا پر شده صدای نبرد پدرت خسته از بلای نبرد اصغرم حاضری برای نبرد؟ *مگه نمیشنوی بابات داره میگه" هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی"مگه‌نمیشنوی بابات غریب شده وسط بیابون؟....* یار شش ماهه ی پدر، اصغر آبروی مرا بخر اصغر نذر ام البنین چهار قمر سهم لیلا برادرت اکبر زینب آورده بود هر دو پسر نجمه هم داده پاره های جگر نذر من هم تویی، تو تاج سرم همه ی هستی ام برو پسرم *بچه رو داد دست زینب، همچین ‌که اومد بچه رو بده دست خانوم، نگاه آخر رو ‌کرد، میدونست دیگه علی برنمیگرده، همچین که بچه رو داد دست عمه اش آروم دَرِ گوشش گفت:...* از کف و هلهله نترس برو این همه ولوله! نترس برو از صف قافله نترس برو مادر از حرمله نترس برو تو نشانش بده علی هستی با همین سن کم یلی هستی *بچه رو بُرد، همه وجود رباب رفت، نوشتن بچه که رفت خودش رفت ته خیمه نشست دستاشو برد بالا ...* به دلم غم نشاندی اصغر من به چه روزم کشاندی اصغر من زود رفتی نماندی اصغر من رجز گریه خواندی اصغر من هق هق ات مثل نغمه ی تکبیر تو و یک جنگ تن به تن با تیر *تو ‌همین‌حال وهوا بود داشت تو ‌خیمه با خودش نجوا میکرد، یه مرتبه دید بیرون خیمه ولوله شده، یه مرتبه شنید صدای گریه بچه ها بلند شده ،همهمه شده چه خبره ؟!* دلهره دارد این دلم چه شده ؟ می شود غصه قاتلم چه شده ؟ به سر آمد تحملم چه شده ؟ چه خبرشد؟ بگو ! گلم چه شده ؟ پدر پیر تو چرا برگشت ؟ یک قدم آمد و دو تا برگشت ؟ پدرت دست و پاش می لرزد بغض کرده صداش می لرزد اشک بر گونه هاش می لرزد چیست زیر عباش می لرزد؟ می کشد روی تو عبا چه کند؟ می رود پشت خیمه ها چه کند؟ *هرجوری بود با زینب خودش رو رسوند بالاسر علی نشست، نوشتن جلو ابی عبدالله گریه نکرد شکایت نکرد فقط نگاه کرد ...* گریه های مرا تو نشنیدی؟ تو که از مادرت نرنجیدی؟ پاشو اصغر بگو که بخشیدی! تو چرا زیر خاک خوابیدی؟ ترسم از اینکه زیر و روت کنند با سر نیزه جستجوت کنند هستی مادر تو را بردند زیور خواهر تو را بردند آخرش پیکر تو را بردند روی نیزه سر تو را بردند باز هم مقصدِ عمو شده ای روی نی هم قدِ عمو شده ای داوود رحیمی *توی ‌قرآن قصه مادرانه زیاد داریم، یکی از قصه های مادرانه ای که اوج قصه هاست، قصه ی هاجر و اسماعیلِ،این مادر و فرزند چه کردن که خدا تو مناسک حج به احترام مادری که برا پیدا کردن آب آواره و در به درشد، از این کوه به اون کوه تو ‌بیابون سختی کشید ،خدا به احترام این مادر یکی از مناسک حج رو‌گذاشته سعیِ صفا و مروه ، تو این سعی صفا و مروه یه مسیر ی هست مَردا باید هَروله کنند اما زنها نباید هروله کنند، چرا زنها نباید هروله کنند ؟! شاید خدا میخواد بگه یه مادری هروله کرد بسه، یه مادری دلارو‌خون‌کرد بسه، دیگه مادری هروله نکنه، عرش خدا طاقت نداره ببینه... نتیجه چی شد؟ ختم به خیر شد آنقدر این بچه پاش رو زد زمین، از زیر پاش چشمه ی زمزم جوشید، هاجر و اسماعیل عاقبت به خیر شدن قصه به سرانجام رسید، اما اسماعیلِ کربلا، علیِ اصغر، هی پاهاش رو زد به سینه مادرش، هی دست و پا زد، آب که نجوشید، شیر که نداشت مادرش چی کار کردن ؟! یه کاری کردن با تیر سه شعبه... چند سال بعد اسماعیل بزرگ شد، جوان شد، رشید شد، بردن اسماعیل رو برا قربانگاه، تو قربانگاه قصه عوض شد، گوسفندی آمد، وقتی اسماعیل رو آوردن خانه ی هاجر، رفت به استقبال، نوشتن تا نگاش به اسماعیل افتاد دید زیر گلوش سرخه، جای چاقو زیر گلوش مونده، صدا زد: وقتی میرفتی زیر گلوت سالم بود چیکار کردن باهات؟! خبردار شد میخواستن گلوی بچه اش رو ببرند، نوشتن چند روز بیشتر طاقت نیاورد، هی میومد زیر گلوی بچه اش رو ‌نگاه میکرد... اما وای از دلِ رباب، نشست بالا سر بچه اش، دید یه طرف حسین، یه طرف زینبِ ،یه طرف هم گلوی پاره است، نمیتونه گریه کنه، سینه بزنه، ضجه بزنه، فقط نگاه کرد، هی تو گلوش جمع کرد بغضش رو، ‌بغض تو ‌سینه اش تلمبار شد. میدونی کی خودش رو ‌نشون داد ؟ کی گریه کرد؟ چند روز بعدِ عاشورا .. تا اون لحظه رباب تو سایه ی زینب بود نمیخواست خودش رو ‌نشون بده، نمیخواست بیاد وسط میدان، اما همه این غصه و داغ هارو ‌جمع کرد، کجا ظهور کرد؟ اون ساعتی که دید سر حسینش تو تشت طلاست، چوب خیزران بالا میره، دوید، بلند شدخودش رو ‌انداخت رو سر بریده ....ای حسین
روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می شود از دست کمان خسته از ماندن و آماده ی رفتن شده بود بعد یک عُمر رها از قفس تن شده بود مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود مست می آمد و رخساره برافروخته بود آمد، آمد به تماشا بکشد میدان را *اول شهید از بنی هاشم این آقاست .."السَّلامُ عَلَیکَ أوَّلَال شّهیدمِن نَسلِ إبراهیم"همه اصحاب رفتن قرار گذاشته بودن باهم تا ما هستیم ازبنی هاشم کسی به میدان نره، اول شهید ازبنی هاشم آقا علی اکبرِ... امام صادق علیه السلام فرمود : خوشبختی برا یه پدر اینه خدا بهش پسر بده بزرگ بشه خوش قد و بالا بشه، جمالش رو ببینه، و سخترین مصیبت برا یه پدر اینه داغ اون جوان به دلش بمونه... امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اوج سعادت و خوشبختی برا اون پدری است که بچه اش از لحاظ ظاهر و چهره به او شبیه باشه... حالا من سؤالم اینه حالا اگه این‌جوان چهره اش شبیه پیغمبر باشه؟ فرمود هر وقت مشتاق پیغمبر میشدیم علی اکبر رو نگاه میکردیم .. فرمود هر وقت دلمون برا امیرالمؤمنین تنگ میشد علی اکبر رو نگاه می کردیم .. هر وقت دلمون برا مادرمون زهرا تنگ میشد راه رفتنش مثل راه رفتن فاطمه بود ..* آمد به تماشا بکِشد دیدن را معنی جمله ی در پوست نگنجیدن را بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد رفت از میسره، از میمنه بیرون آمد آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه گفت:"لاحول ولاقوة الابالله" *همه عالم مات و مبهوت عباسند، اما عباس میرفت و میومد نگاه به قدو بالای علی اکبر میکرد، هی زیر لب میگفت "لاحول ولاقوة الابالله"چشت نزنن عمو ،چشمت بزنن پدرت پیر میشه * رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی *مرحوم علامه قزوینی یه جمله ای داره، میگه: دو نفر بودن تو ‌کربلا به تنهایی میتونستن ورق کربلارو ‌عوض کنند، به تنهایی میتونستن مقابل سی هزار نفر بجنگند، و دوام بیارن، اما ابی عبدالله نذاشت، انگار مقدر خدا برا این بود، یکیش علی اکبر بود که زره پیغمبر رو تنش کرد، تو روایت داریم آنقدر این آقازاده شبیه جدش بود، اندام بدنشم اندازه پیغمبر بود ، براهمین برگشت گفت: بابا سنگینی زره من رو ‌اذیتم ‌میکنه "ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي"دومین کسی که ابی عبدالله دستش رو بست اجازه نداد بجنگه اباالفضل بود بهش گفت فقط برو آب بیار داداش ...* ناگهان گرد و غبار حرم آرام نشست دیدمت خرم ‌وخندان قدح باده به دست سید حمید برقعی *وقتی میخواست وداع کنه هیچ وداعی بعد از ابی عبدالله به این شلوغی و به این عظمت نشد، کار به ‌جایی رسید ابی عبدالله اومد دستش رو ‌گرفت ازبین زن و بچه کشیدش بیرون فرمود: رها کنید علی اکبرم رو‌... بچه ها همه التماسش میکردن داداش نرو ... زن و بچه دورش میگفتن: به ما رحم‌کن ... اینجا نوشتن ابی عبدالله بهش گفت: بیا برو پسرم... یه نگاهی بهش کرد، این ‌نگاه رو ‌توی ‌تاریخ نوشتن، نگاه ازسر شوق که داره میره میدان، یه نگاهی کرد برو پسرم ... در ظاهر ابی عبدالله بهش اجازه داد برو اما در باطن فقط داره نگاش میکنه، هی دور میشد ابی عبدالله بیشتر نگاش میکرد، چه خبره تو ‌دلِ ابی عبدالله؟! تو ‌نبرد اول نزدیک صد و بیست نفر رو ‌درنبرد تن به تن به هلاکت رسوند... یهو ‌وسط گرما، گرم این نبرد و شلوغی میدون یه نگاه‌کرد به خودش دید همه دارن شمشیر میزنن، اما انگار شمشیرا به علی اصابت نمیکنه، چی شده؟ یه نگاه کرد عقب دیدباباش روی بلندی داره نگاه میکنه، فهمیدبابا هنوز دلش گیرِ علی اکبرِ، فهمید نگاهِ ابی عبدالله هنوز برداشته نشده... مقاتل نوشتن تشنگی رو بهانه کرد، میدونست آبی نیست تو‌خیمه ها .."الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی" وقتی برگشت انگار دنیارو دادن به حسین .. یه کاری کرد ابی عبدالله.."هاتِ لِسانَكَ"ابی عبدالله زبان تو ‌دهان علی گذاشت... نوشتن تا زبان تو‌دهان علی گذاشت هر دو ‌گریه کردن، میخواست بگه بابا من ازتو تشنه ترم ...ادامه👇
*باردوم رفت میدان ‌گفت: بابا! دیگه بذار برم‌ ، ابی عبدالله یه جور دیگه نگاش کرد، مقتل میگه : "فنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ"دیگه نا امید شد، علی رفت میدان ... نوشتن: نزدیک هشتاد نفر رو ‌توی ‌نبرد دوم به درک ‌واصل کرد... دیگه خسته شد، تشنگی فشار آورد، ابی عبدالله هنوز داره نگاه ‌میکنه علی وسط میدانِ، یه مرتبه نانجیبی با شمشیر فرق سر علی رو زد ... همین رو بدون برا روضه علی اکبر همه ی دشمن به حسین خندیدن همه هلهله کردن ..تا فرق سرش زخمی شد خودش رو ‌انداخت رو‌گردن اسب، وقتی سوار زخمی میشه خودش رو ‌میندازه رو‌گردن اسب، اسب متوجه میشه سوار زخمیِ برمیگرده عقب... نوشتن: خون سرش روی ‌چشمای اسب رو‌گرفت، تو ‌اون ‌گرد وخاک‌اسب دیگه جایی رو ندید، به جای اینکه بیاد عقب، رفت وسط لشکر دشمن، ابی عبدالله داره از دور میبینه، نگاه کرد دید وسط میدون شلوغ شد، همه دور یه نفر حلقه زدن، شمشیرا بالامیره .. وسط این شلوغیا یه مرتبه شنید یه صدایی میگه بابا .."ابتا .."حسین... ابی عبدالله اومد، سوار اسبشِ، اومد رسید میدان بالا سر علی .. مقتل میگه: میخواد بگه از اسب پایین اومد باید بگه : “فَنَزَلَ مِنَ الفَرَس”اما هیچ‌جا ننوشتن ... نوشتن تا رسید کنار بدن “فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس”از اسب افتاد زمین .. .دوسه قدم اومد پاشه دید زانوهاش رمق نداره، لشکر نگاه کردن دیدن حسین رو زانوهاش داره راه میره ..حسین ..* پاشو عصای، دست بابا پاشو علیِ ارباً اربا تنت چه دَرهمه واویلا پاشو یه فکری کن برا من رسیده عمه بین دشمن ببین به گریه هام میخندن خدا میدونه دارم میمیرم بعد تو دیگه از تموم دنیا سیرم برای بابات نمونده چاره تن جدا جدا تو رو عبا میذاره *رسید بالا سر علی با تحیر نگاه کرد" فقطّعوه بسیوفهم ارباً ارباً"....ابی عبدالله کنار هر شهیدی رفت باهاش دوسه جمله حرف زد اما کنار علی اکبر نوشتن هی گفت: بابا با من حرف بزن ...* نرو آخه هنوز جَوونی درسته غرق خاک و خونی ولی بگو پیشم می مونی *تارسید کنار علی اکبر نگاه کرد دید یه نیزه به پهلوش زدن ..* چه وضعی داره زخم پهلوت چقدر کبوده دست و بازوت شکسته فرق سر تا ابروت دوباره زخمِ پهلو و سینه کنارتم ولی دلم رفته مدینه *اینجا یه زخم ‌پهلو ‌دید هرکاری کرد نتونست علی رو ‌جمع کنه، بغل کنه ،این بدن رو کنارهم قرارداد خودش رو ‌انداخت رو این بدن ... یه بار دیگ هم این کارو ‌کرد، کجا؟ مدینه وقتی باباش گفت یتیمای فاطمه بیان ... مدینه هم‌خودش رو انداخت روی بدن مادر ....حسین ..*
روضه حضرت عباس علیه السلام شب نهم محرم 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 گريه كردم مُطَهّرم كردند پاكْ مانند ساغرم كردند اسم تو آمد و دلم پَر زد به گمانم كبوترم كردند با نگاهي ز چشم های شما خاكْ بودم ولي زرم كردند پدر و مادرم همان اول نذرِ اولاد حيدرم كردند *امشب ،شب اون آقایی است که روز اول مادرش اون رو‌ فدای حسین‌کرد، وقتی به دنیا اومد، قنداقه اش رو‌گرفت دور سر ابی عبدالله گردوند.. همون روز اول دید باباش علی داره دستاش‌ رو میبوسه و گریه میکنه تا فهمید این دستا قراره جدا بشه اصلا گله نکرد، میگن بلند شد قنداقه رو بغل کرد هی دور سر ابی عبدالله چرخوند... وقتی کاروان برگشت مدینه، ام البنین چهارتا شهید داده، اما گفت : "کُلُّهُم وَمَن تَحتَ الخَضراء بفداءُالحُسین"* تا كه گفتم مُحبِّ عباسم دلِ آلوده را حرم كردند شخص بي آبرو چنان من را پيشِ مردم چه محترم كردند "يَابْنَ امُّ البنين "دعايم كن باز در علقمه صدايم كن دست بر سينه رو به كرب و بلا "السلام عليك "يا سقا قمر خانواده ی خورشيد صدقه دارد اين قد و بالا پسر چهارمِ امير حُنين دست بر سينه ی بني الزهرا چشم و ابروي تو سپاه حسين كاشف الكرب سيد الشهدا ارمني ها مُريد نام تواند شاهدم سفره هاي تاسوعا نامِ تو هم رديف يا" فَتّاح" چشمهايت "مُفَرِّجُ الغَمّها" تو كه هستي ، حسين هم آخر شد پناهنده بر تو عاشورا *شاعر داشت شعر مینوشت عرب زبان بود، رسید به این یه بیت دست خودش نبود قلم چرخید رو‌کاغذ" يَوْمٌ اسْتَجارِ بِهِ الْهُدي"روز عاشورا روزی بود که ابی عبدالله به عباس پناه آورد، یهو قلم رو‌ انداخت چی داری مینویسی؟ حسین به عباس پناه آورد؟حرفت رو‌ پس بگیر حسین امامِ ،گریه کرد رفت زیارت و برگشت، همون شب تو‌ عالم رؤیا ابی عبدالله اومد، گفت: قلمت رو بردار شعرت رو درست کن، گفت: آقاخودم فهمیدم اشتباه کردم، ببخش شما منو‌،گفت آره اشتباه کردی چی نوشتی؟ گفت: آقا نوشتم روز عاشورا شما به عباس پناه آوردی، گفت: آره اشتباه نوشتی، درستش اینه، چی بنویسم آقا شما بگید، درستش اینه روز عاشورا هم من به عباس پناه آوردم‌، هم زن وبچه ام، همه به عباس پناه آوردن ..* سايبانِ مُخَدّراتِ حرم پشتْ گرميِّ زينب كُبري "إعطِني يا كريم ، أنا سائل" "مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل" *ابی عبدالله جوری که برا عباس گریه کرد برا هیچکس گریه نکرد، بلند زیاد گریه کرده ،کنار علی اکبر بلند‌ گریه کرد، کنار قاسم‌بلند گریه کرد ،اما نوشتن کنار عباس"وصَرَخَ الحُسین"از یکی از مراجع پرسیدم "وصَرَخَ الحُسین" گفت گریه ای که با داد زدن باشه میشه "صرخه" کنار عباس حسین داد میزد میگفت داداش ...* دست گيرِ همه خدايِ ادب دست پروردهٔ امير عرب نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ مي كند زنده ياد حيدر را چين پيشاني ات به وقت غضب اسدالله كربلا ، عباس بِنِشين با وقار بر مركب *همچین‌که نشست رو اسب، ابی عبدالله اومد جلو‌ یه نگاه به قد و بالاش کرد، امامِ، امام‌اهل تملق نیست، امام اهل تعارف نیست "مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ"یعنی حرفش وحیِ ،حقیقتِ ،تا نگاش به عباس افتاد صدازد: حسین فدات بشه "بنَفْسي اَنْتَ"کاش میشدمن براتو بمیرم ... * قد كشيدي همينكه روي اسب لشكر كوفيان كشيد عقب مي شود روضه را تجسم كرد با كمي فكر، رويِ اين مطلب تا تو بودي سفر به خير گذشت اي نگهبان محمل زينب تا تو بودي رقيه معجر داشت روي دوش تو خواب بود هر شب تا تو بودي كسي اجازه نداشت بزند چوب خيزران بر لب... واي از لحظه اي كه غوغا شد رفتی ودرخیام غوغا شد سايه ات بين نخلها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد... قاسم‌نعمتی ادامه👇👇
*دو تا بردار با هم زدن به دل لشگر، ابی عبدالله یه طرف، عباس یه طرف، قرار شد عباس از نخلستان بره که تو‌ نخلها خودش رو‌ گم‌ کنه‌ که به آب برسه، بتونه از لای نخلها برگرده... قرارشد ابی عبدالله حواس دشمن رو پرت کنه، اولین باره این دوتا داداش از هم‌ جداشدن، اولین باره حسین دلشوره گرفته ....* تا رسيدي كنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد تا قيامت خجل ز لبهايت خنكي هاي آب دريا شد *هی علقمه التماس کرد، گفت عباس از من یه ذره آب بخور، چند قطره لبات رو‌ تر کن ،گفت التماسم نکن من لب به آب تو‌ نمیزنم، دست بُرد زیر آب، آب رو آورد بالا، دیدین آدم آب زلال رو میاره بالا عکس خودش رو‌ تو آب میبینه؟ یه شاعر آذری میگه: وقتی آب رو آورد بالا به جای اینکه تصویر خودش رو‌ ببینه لبای علی اصغر رو‌ دید، دید بچه داره بال بال میزنه گفت قسم به فاطمه لب به آب تو‌ نمیزنم آب رو برداشت ...* جانب خيمه راه افتادي تيرها در كمان مهيّا شد قدُّ و بالات كار دستت داد چند صد تير در تنت جا شد بي هوا دستِ راستت افتاد دست چپ هم شكارِ اعدا شد حرمله در شكارِ چشم آمد هدفش چشم هاي سقا شد نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد *تیر خاصیتش اینه سوراخ میکنه اما تیر سه شعبه فرق داره پاره میکنه، بهم‌ میریزه ... * نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد تا پرش بين ديده ات جا شد خواستي تير را برون بكِشي گردنت خم به سوي پاها شد از سرِ تو كلاه خود افتاد يك نفر با عمود پيدا شد *یه نفر اومد جلو، عباس تویی!؟ این عباس که میگن تویی!؟ اینی که لشکر رو‌ معطل کرده تویی!؟ این که همه ازش میترسن تویی!؟ توکه دست نداری ،منکه دارم، دو دستی با عمودآهن..* آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت تا سر چينِ ابرويت وا شد واي بي دست بر زمين خوردي سجده گاه تو خاكِ صحرا شد بعدِ سي سال يا اَخا گفتي عاقبت مادر تو زهرا شد دورتر از تنت حسين افتاد همه ديدند قامتش تا شد گفت عباس خيز و كاري كن رويِ لشکر به خواهرم وا شد دَمِ خيمه، یکی دوساعت بعد سرِ يك گوشواره دعوا شد قاسم نعمتی *گفت نزن الان میرم به عموم‌میگم ... حسین .. ابی عبدالله کنار هر بدنی اومد، نزدیک سیزده، چهارده تا شهید رو خودش اومد بالاسرشون، هر شهیدی که می اومد مینشست، حرفاش رو‌ میزدبا خیال راحت، اون شهید رو بغل میکرد میذاشت با خیال راحت جون بده، اجازه نمیداد سرش رو جدا کنند، کنار هر شهیدی اومد بدون اضطراب نشست میدونی چرا ؟چون خیالش راحت بود عباس کنار زینب هست، اما کنار عباس که رسید اضطراب داشت هی بلند میشد عقب رو‌ نگاه میکرد... هی بلند میشد خیمه رو‌ نگاه میکرد ... دید عباس داره گریه میکنه، چرا داری گریه میکنی؟! عباس! من بی برادرم شدم.. گفت: دارم برا شما گریه میکنم...چرا من؟ گفت: داداش! الان شما سرم رو‌ بغل کردی، خیالم راحته تا زنده ام کسی سرم رو‌جدا نمیکنه، اما شمارو‌ تو گودال قتلگاه زنده، زنده سرت رو‌ می بُرند ...حسین
روضه وتوسل به امام‌حسین علیه السلام دهم محرم 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند یک عده حق، یک عده باطل برگزیدند  *بالاخره رسید شب عاشورا "گفتم‌ که فراق را نبینم دیدم، آمد به سرم از آنچه‌ میترسیدم" آخرین شبی است که این خواهر و برادر کنار هستند...* در انتظار صبح فردا می خروشند  یک عده جان، یک عده ایمان می فروشند  یک دسته راه نار را در پیش دارند  یک عده عشق یار را با خویش دارند  *امشب به خودمون یه نهیب بزنیم، ما جزو کدوم‌دسته ایم؟ تکلیفمون معلومه یا نه؟ ما جزو‌سپاه امام زمانموم هستیم یا نه؟ امشب شب تصمیمِ ،شب تغییره ،حر امشب شد حر، امشب تصمیم‌گرفت از وسط دوزخ‌‌ و آتش اومد تو بغل بهشت... * امشب حسینیون نمی گنجند در پوست  فردا بود معراجشان از دوست تا دوست   امشب بلا جویان عاشق، در نمازند  فردا به نوک نیزه سرها، سر فرازند  *این امشب و فردا جگر زینب روخون کرده، امشب فقط زینب میگه: مکن ای صبح طلوع ...* امشب دهد آل علی را پاس، عباس  فردا ندای اهل خیمه وای، عباس   امشب عدو دارد هراس از خشمِ عباس  فردا به میدان خون رود از چشمِ عباس  امشب شود وقف ولایت هستِ عباس  فردا جدا گردد ز پیکر دستِ عباس  امشب به جای آب، سقا اشک دارد  فردا نه دست و نه عَلَم نه مشک دارد   امشب شب است و نغمۀ قرآنِ اکبر  فردا عطش آتش زند بر جانِ اکبر    امشب علی اصغر درآغوش رباب است * لالایی بخونم ... فکر کن مادرش تو‌خیمه است شیر نداره اما هی داره بچه رو تکون میده...* لالالا مادرِتو بدونِ شیره این لبه یا مثل کویره گریه نکن صدات میگیره لا لا لا لا... لا لا لا قناریِ بی آب ودونه لالایی گلِ پونه خدا خودش روزی رسونه *امشب رباب برا علی اصغر تو بغلش لالایی میگفت، امشب رباب بچه تو بغلش آرومش می کرد، فردا مثل این ساعت بچه اش کجاست؟ فردا این ساعت نشسته جلو‌خیمه ها هی دنبال بچه اش میگرده...* امشب علی اصغر درآغوشِ رباب است فردا در آغوش پدر در پیچ‌ و تاب است امشب چو گُل زینب گریبان را دریده  تا شنید داداشش داره اشعاری میخونه به استقبال مرگ‌میره " یَا دَهْرُ أُفُّ لَكَ مِن خَلیلی"نوشتن اینجا زینب گریه کرد .. تا شنید شب، شب آخره عمره برادره، نوشتن سیلی میزد تو صورت خودش از حال رفت، بیهوش شد ..* امشب چو گُل زینب گریبان را دریده  فردا چه خواهد‌کرد با حلق دریده امشب حسین است و شب و چشم تَرِ او  فردا روان برخاک، خونِ حنجر او   امشب سرشک از چشم‌ پیغمبر روان است فردا سر فرزند زهرا بر سنان است   ای کاش خورشید از افق بیرون نیاید  تا جانب گودال شمر دون نیاید  ای کاش عُمر این‌جهان پایان بگیرد   تا خیمه های فاطمه آتش نگیرد   ای اسب ها حُرمت بر این مولا گذارید  فردا مبادا روی قرآن پا گذارید  ای سنگ دشمن، نشکنی آیینه اش را *چیزی نمونده چند ساعت دیگه نا نجیب سنگی برداشت پیشانی حسین رو‌ هدف گرفت، سَرِ حسین‌ رو شکست، خون از چهره راه افتاد پیراهنش رو بالا زد ...* ای سنگ دشمن، نشکنی آیینه اش را ای نیزه! نشکافی به مقتل سینه اش را  *وقتی پیراهنش رو بالا زد، نانجیب دید سینه حسین پیدا شد... نانجیب سینه رو‌هدف گرفت سه شعبه رو زد... سه شعبه سینه رو سوراخ کرد، هرکاری کرد از جلو‌ تیر بیرون نیومد، کمرش رو‌خم کرد ... حسین تیر رو‌ که از کمردرآورد، مرحوم شیخ مفید میگه: دیگه نتونست رو اسب بمونه، ذوالجناح یه اسب معمولی نبود، با ابی عبدالله زندگی کرده بود، فهمید حسین زخمی شده، فهمید ابی عبدالله تیر خورده، آروم دستاش رو گذاشت جلو،آروم‌خم‌شد... دید حسین داره زیر لب میگه" بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ"یه مرتبه دید حسین با صورت از بالا افتاد... این اسب با بقیه اسبا فرق داشت... اسب باهوشه، اسب تعلیم دیده است، اسب معرفت داشت، جدای همه اینا حسین رو میشناخت تا دید امام افتاد، لشگر داره هجوم میاره، چیکار کنه؟ تنها چیزی که به ذهنش رسیدرفت سمت خیمه ها، گفت برم زن و بچه هاش رو بیارم، شاید به خاطر زن و بچه هاش بهش رحم‌کنند، رفت به طرف خیمه ها زن وبچه ریختن بیرون، دنبال ذوالجناح بچه ها اومدن بالای بلندی، دیدن دورِ بابا حلقه زدن... یکی با شمشیر میزنه، یکی باسنگ...حسین ..
4_5985652223990828469.mp3
2.41M
‍ . 🔊 سوزناک... ⭕ متن:اگه آثار مرگ... 🎤 کربلایی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 اگه آثار مرگ در من دیدید تا میتونید بالا سرم بمونید منو رو به قبله کنید و چند خط روضهٔ قتلگاه برام بخونید برام بخونید از شاه بی سر روضهٔ حلقومِ زیر خنجر ببین که زهرا میگه تو گودال برات بمیرم ای جان مادر صدات در نمیاد ولی منو هی صدا میزنی بمیرم که پیش چشام داری دست‌وپا میزنی حسینم حسینم حسین 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 توی خلوتم از غم تو آقا گوهری از چشم تر میارم روضهٔ عصر عاشورا میخونم گریهٔ آسمون رو در میارم غروب عاشورا وقت غارت به جای آب آزاد شد جسارت قمر شده شرمنده سر نی مخدراتو رخت اسارت رقیه شده بی‌توون سکینه پر از دلهره ربابم داره جای آب فقط آفِتاب میخوره ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
4_5985652223990828470.mp3
8.11M
شور شهزاده علیه السلام شب_ششم_محرم سلام الله علی القاسم مِنَ الاَقوی مِنَ القاسم صدا پیچیده در صحرا أنا القاسم، أنا القاسم بانگ تکبیر تک یلِ حسن آمد او به قصد پیکار تن به تن آمد بی کُلَه خود و جوشن و لباس رزم این دلاور با تکه‌ای کفن آمد به قدرت قدر و در شهامت قمره به میدان که نه او رفته رمیِ جمره پس از ازرق شامی همه می‌دانند به زیر ضرباتش سپر بی‌ثمره به هر جنگ‌ و جدل قاسم نلرزد چون جبل قاسم رجز می‌خواند و گوید أنا القاسم، أنا القاسم پشتِ پای قاسم همیشه هرباره پشته از کشته روی هم تلمباره حال و روز فرماندهان یک لشکر در مصاف این نوجوان چه غمباره زده تیغ نگاهش که تیغ دودمه به آرایش جنگیِ دشمن صدمه اگر گفته شهادت رو احلی من عسل یقین داره به‌راهش که ثابت قدمه چه گویم در مَثَل قاسم حسن کندو، عسل قاسم حسن را این چنین خوانید أبا القاسم، أبا القاسم انعکاسِ رفتار مجتبی قاسم در شباهت تکرار مجتبی قاسم روز عاشورا در رکاب ثارالله وارث و پرچمدارِ مجتبی قاسم به سیرت حسنه، در بصیرت حسنه به خصلت حسنه، در فضیلت حسنه کریم بن کریمِ کرامت داره دقیقا حسنه، در حقیقت حسنه کربلایی وحید شکری ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
65441_1399524040026_1294122.mp3
1.29M
نوحه زنجیر زنی حضرت رقیه دل شب آمده ز ره مهمان من نشسته میهمان روی دامان من به گیسویش اسیرم – ز رویش بوسه گیرم – کنارش من بمیرم  پدر جانم پدر (۳) گل یاست پدر شده نیلوفری گمانم ناز من تو امشب می خری منم در اشک و ناله – منم دلخون چو لاله – منم پیر سه ساله پدر جانم پدر (۳) چرا لبهای تو شده چون ارغوان بگیرم بوسه من ز جای خیزران بقربان سر تو – بگو کو پیکر تو – چه شد انگشتر تو پدر جانم پدر (۳) به زانویم دگر نما باشد رمق نشساه آمدم کنار این طبق تو با چشمان خونبار – ببین در این شب تار – بود دستم به دیوار پدر جانم پدر (۳) ببینی گر مرا به چشمان ترت پدر جان می کنی تو یاد مادرت ببین ای نور دیده – شبیه آن شهیده – بُود قدم خمیده پدر جانم پدر (۳) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Mahmood Karimi - Sooz Bede Bar Sokhanam (320).mp3
5.9M
نوحه زنجیر زنی سه ضرب شماره 2: محمود کریمی – بابا بیا شام را ویران کردم؛ با ناله ی بابا بیا●♪♫ حالم را حیران کردند، با ناله ی بابا بیا●♪♫ من را ببر؛ بابا بیا…●♪♫ ای همسفر، بابا بیا…●♪♫ آشفته گشته موی دخترِ تو، بابا بیا●♪♫ رویم شبیه روی مادرِ تو، بابا بیا●♪♫ شرمنده ام ز روی خواهر تو؛ بابا بیا●♪♫ وای از زخم گلوی پرپر تو؛ بابا بیا● ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Moharam 98 - Sogand Be Zeynab(320).mp3
6.17M
نوحه زنجیر زنی سه ضرب شماره 3- سنگین: سوگند به زینب●♪♫ که اسیرِ غمِ عشق است●♪♫ سوگند به حیدر●♪♫ که اسیرِ غمِ عشق است●♪♫ نامش به خدا حک شده؛ بر خاتمِ عشق است●♪♫ سوگند به زینب… سوگند به زینب… ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Moharam 98 - Shod Khazani Lalei Az Ale Hashem (320).mp3
3.84M
نوحه زنجیر زنی سه ضرب شماره 4- سنگین: شد خزانی؛ لاله ای از آل هاشم●♪♫ ای عمو جان؛ در کجایی؟●♪♫ کن تماشا… من دگر جان بر لبم●♪♫ من به زیر دست و پای مرکبم●♪♫ ای عمو جان… ای عمو جان ●♪♫ باغبانا لاله ات را تشنه لب؛ با نیزه چیدند!●♪♫ گه به این سو گه به آن سو؛ پیکرم را می کشیدند●♪♫ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Moharam 98 - Ey Karevan Aheste Ran (320).mp3
13.7M
نوحه زنجیر زنی سه ضرب شماره 6: ای کاروان آهسته ران؛ کارام جانم می‌ رود ●♪♫ وان دل، که با خود داشتم●♪♫ با دلستانم می رود ●♪♫ در رفتنِ جان از بدن ●♪♫ گویند، هر نوعی سخن ●♪♫ من خود به چشمِ خویشتن●♪♫ دیدم که جانم می رود● ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Mahmood Karimi - Beyne Meydan Gharghe Ashko Aham (320).mp3
6.32M
نوحه زنجیر زنی سه ضرب بوشهری شماره 7: محمود کریمی بین میدان غرق اشک و آهم، ای عمو●♪♫ یا حسین… ای عمو…●♪♫ پای برهنه پی ذوالجناحم؛ ای عمو●♪♫ یا حسین… ای عمو…●♪♫ ای عموی بی کس و بی سپاهم؛ ای عمو●♪♫ یا حسین… ای عمو…●♪♫ من با تو در میان قتلگاهم؛ ای عمو●♪♫ یا حسین… ای عمو…●♪♫ من غرق اشک و آهم؛ ای شاه بی سپاهم●♪♫ من با تو راهی آن گودالِ قتلگاهم، ای عمو●♪♫ یا حسین… ای عمو…● ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Moharam 98 - Kabeye Shooro Ehsas (320).mp3
3.65M
نوحه زنجیر زنی تک ضرب شماره 9: کعبه ی شور و احساس ●♪♫ کجایی ای گل یاس؟ ابوفاضل، یا عباس…●♪♫ کجایی ای برادرم؟●♪♫ پشت و پناه و لشگرم●♪♫ ماهِ بنی هاشم؛ بیا●♪♫ شکسته شد، بال و پرم●♪♫ منتظرت هستیم همه؛ تا که بیای از علقمه●♪♫ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Moharam 98 - Lala Ey Dokhtare Khaste (320).mp3
9.86M
نوحه زنجیر زنی تک ضرب شماره 6: لالا لالا ای دخترِ خسته، بخواب●♪♫ لالا لا لا ای دل شکسته، تو بخواب●♪♫ نیمه ی شب؛ هنوزم بیداری●♪♫ آرومِ جونم، گلِ محزونم●♪♫ هنوز عمه نمرده بخواب؛ من خودم لالایی برات میخونم●♪♫ پلکاتو ببند؛ لالا جای تو میگم بابا●♪♫ چرا ای بلبل من با سوز جگر مینالی؛ چنین میخونی●♪♫ به آب دیده ی خو،د عالمو به آتش غم میکشونی●♪♫ خونین جگرم، گریه مکن●♪♫ من خسته ترم، گریه مکن●♪ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱ (دم بازاری امام جواد ع) ‏(زمینه۲) ۱ شد جواد آل طاها کشته از بیداد اعدا العطش گفت در شهر بغداد همچو جدش حسین تشنه جان داد تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲ ۲ زهر ام الفضل ملعون کرده او را دل پر از خون غم گرفته تمام فضا را همسرش کشت ابن الرضا را تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲ ۳ اهل عالم غم به پا شد روز اندوه و عزا شد خسرو دین رضا بی پسر شد شیعه در ماتمش خونجگر شد تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲ ۴ آسمان را غم گرفته چهره ی عالم گرفته شمع عمر تقی گشته خاموش شهر بغداد گشته سیه پوش تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲ ۵ شد تقی اندر جوانی سیر از آن زندگانی همسرش آتشی را برافروخت از ره کینه پا تا سرش سوخت تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲ (دم بازاری امام جواد ع) ‏(زمینه۱) ۱ ابن الرضا مسموم از جفا شد محزون از این غم قلب ماسوا شد غم کاظمین را،فرا گرفته امام هادی،عزا گرفته ۲ جواد آل مصطفی کشته شد قلبش به خون جگر آغشته شد غم کاظمین را،فرا گرفته امام هادی،عزا گرفته ۳ جسمش به بام خانه تا سه شب بود لب تشنه چون حسین تشنه لب بود غم کاظمین را،فرا گرفته امام هادی،عزا گرفته ۴ مسموم کردند حجت خدا را نور دل سلطان دین رضا را غم کاظمین را،فرا گرفته امام هادی،عزا گرفته ۵ دور از وطن اندر دیار بغداد کشته شد از زهر هلاهل جواد غم کاظمین را،فرا گرفته امام هادی،عزا گرفته ۶ یا رب حق تقی و جدش حسین نصیب کن زیارت کاظمین غم کاظمین را،فرا گرفته امام هادی،عزا گرفته ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳ (دم بازاری امام جواد ع) ‏(زمینه۷) ‏۱ شد سالروز رحلت جواد مظلوم کز زهر ام الفضل دون گردیده مسموم برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۲ مسموم کردند از جفا ابن الرضا را خاموش کردند از ستم شمع هدی را برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۳ نور دو چشمان رضا در شهر بغداد همچون حسین ابن علی لب تشنه جان داد برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۴ دهم امام شیعیان عزا گرفته دلش ز هجر و ماتم بابا گرفته برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۵ در آسمان گویا چنین صوت منادی است شال عزا بر گردن امام هادی است برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۶ جان داد عطشان از ستم آبش ندادند بر بام خانه جسم پاکش را نهادند برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۷ در خانه از ظلم و ستم ها ناله ها داشت با رنگ خون در باغ قلبش لاله ها داشت برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۸ همچون امام مجتبی از همسر خویش بودی میان خانه هم محزون و دلریش برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۹ در آفتاب بام خانه شد مکانش اما شدی بال کبوتر سایبانش برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را ‏۱۰ الهنا به جسم اندر آفتابش برگیر یا رب از رخ مهدی نقابش برپا نمایید،بزم عزا را کشتند از کین،ابن الرضا را =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴ (دم بازاری امام جواد ع) ‏(زمینه۳) ۱ ماتم جواد است،ای مردم عالم زین روست که باشد،دل ها همه پر غم هادیش سیه پوش است با غصه هم آغوش است یا جواد مظلوم۲ ‏۲ گفتا که چه کردم،ای همسر ملعون از کینه تو با زهر،کردی جگرم خون هادیش سیه پوش است با غصه هم آغوش است یا جواد مظلوم۲ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
32970-attachment-taheri-shab-shahadat-imam-javad-1401-04-08-3.mp3
2.07M
محمد رضا طاهری طاهری یکی آب بیاره آقام بی قراره  لباش تشنه مونده میگه یا حسین  دلم رو سوزونده میگه یا حسین  آهای کنیزا یکم یواشتر  برسه صدای آقا  نگاه کنید پا داره میکشه رو خاکا  امون از این غم  زنده شده داغِ شب هشتِ مُحرم  این علی اکبرم داره  جون میده کم کم  تنت روی بومه کار تو‌ تمومه اگر چه کشیدی تو‌خیلی عذاب  نمونده تنت زیر آفِتاب ای داد بیداد خوبه گذار تو به ساربان نیوفتاد سرِ تو‌ دست خولی وسنان نیوفتاد رحمی نداشتن  اما یه پیرهن که برا تنت گذاشتن  به روی سینه ی تو‌آقا پا نزاشتن او‌ می کشید و  او‌ن خنجر کهنه حنجرو‌نمی برید و زینب چه آهی از تو‌سینه می کشیدو او‌می برید و  ناله ی زهرا مادرش رو‌می شنید ای وای من  زینب به مقتل می رسید  ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
"یکی بخیل میشود یکی جواد میشود یکی مرید میشود یکی مراد میشود یکی امیر میشود برای سلطنت ولی یکی تمام عمر عبد خانه زاد میشود از آن دری بیا که سائلت نشسته پشت آن بدون تو که کار و بار من کساد میشود فقیر شد کسی که روز و شب گدایی ات نکرد کنار توست رزق و روزی ام زیاد میشود به اعتقاد بنده تا که هست حرز نام تو دگر کجا کسی دخیل "و ان یکاد" میشود طلایه دار رحمت کثیر و مهربانی است کسی که از طفولیت رضانژاد میشود ز برکت نگاه ویژه ی تو است اگر کسی کمیت و دعبل و فرزدق و فؤاد میشود به گریه گفتمت که میشود حرم عطا کنی ؟ نگاه ذره پرورت جواب داد: میشود حسین میشوی و حجره ات دوباره شاهد نزول کاف و ها و یا و عین و صاد میشود شاعر : علیرضا خاکساری خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم همراه با ملائکه مشغول خدمتم این لطف فاطمه است که داده لیاقتم عبد علی و آل علی تا قیامتم من نوکر و محب و فدائی اهل بیت بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت دارم به سر هوای جگر گوشه رضا افتاده ام به پای جگر گوشه رضا ممنونم از عطای جگر گوشه رضا ای جان من فدای جگر گوشه رضا عمریست زیر دین جواد الائمه ام دلتنگ کاظمین جواد الائمه ام ای نایب امام رضا ، حضرت جواد یابن الرئوف ! شاه وفا ! حضرت جواد پروردگار جود و عطا ، حضرت جواد دریاب روزگار مرا ، حضرت جواد آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد ای سومین محمد این خانه، السلام ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام ای صاحب کرامت جانانه السلام عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده چیزی به جز کرم که به این در نیامده وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده مولود از تو با برکت تر نیامده تنها امام لایق فرزندی رضا ! وصفت کجا و ذهن گنهکار من کجا شاعر ::محمد حسین رحیمیان" ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝