eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.5هزار دنبال‌کننده
42 عکس
28 ویدیو
114 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹عهدی که بسته‌ایم🔹 اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند روی تو را ندیده خریدار بوده‌اند «تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند؟».. آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن تا غنچه‌ها به شوق تو آغوش وا کنند.. عهدی که بسته‌ایم، فراموش کی کنیم؟ صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند از ما جمال خویش مپوشان که گفته‌اند: «اهل نظر معامله با آشنا کنند».. «پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:‌ «شاهان کم التفات به حال گدا کنند» 📝
🔹دعا کن!🔹 دعا کن هر گلی پرپر نمیرد کسی با چشم‌های تر نمیرد دوباره جمعه‌ای رد شد، دعا کن دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد در این دنیای خاک‌آلود، ای مرد! عطش جاری‌ست، رودارود، ای مرد! تو با یک آسمان باران می‌آیی کدامین جمعۀ موعود ای مرد؟ دل ما و کویر تفته؟ برگرد! خدا را ای بهار رفته؟ برگرد! تمام جمعه‌ها را صبر کردیم اقلاً جمعۀ این هفته برگرد! شب و آواری از دلواپسی‌ها و تکرار همین «کی می‌رسی»ها نشد این جمعه، شاید جمعۀ بعد رهایم می‌کنی از بی‌کسی‌ها 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
🔹دعا کن!🔹 دعا کن هر گلی پرپر نمیرد کسی با چشم‌های تر نمیرد دوباره جمعه‌ای رد شد، دعا کن دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد در این دنیای خاک‌آلود، ای مرد! عطش جاری‌ست، رودارود، ای مرد! تو با یک آسمان باران می‌آیی کدامین جمعۀ موعود ای مرد؟ دل ما و کویر تفته؟ برگرد! خدا را ای بهار رفته؟ برگرد! تمام جمعه‌ها را صبر کردیم اقلاً جمعۀ این هفته برگرد! شب و آواری از دلواپسی‌ها و تکرار همین «کی می‌رسی»ها نشد این جمعه، شاید جمعۀ بعد رهایم می‌کنی از بی‌کسی‌ها 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
علیه‌السلام 🔹عصر یک جمعۀ دلگیر🔹 عصر یک جمعهٔ دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده‌ست؟ چرا آب به گلدان نرسیده‌ست؟ چرا لحظهٔ باران نرسیده‌ست؟ و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده‌ست به ایمان نرسیده‌ست و غم عشق به پایان نرسیده‌ست بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبۀ احزان به گلستان نرسیده‌ست؟ دل عشق ترک خورد گل زخم نمک خورد زمین مرد زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد فقط برد زمین مرد زمین مرد خداوند گواه است دلم چشم به راه است و در حسرت یک پلک نگاه است ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی برسد کاش صدایم به صدایی... عصر این جمعهٔ دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس تو کجایی گل نرگس؟ به خدا آه نفس‌های غریب تو که آغشته به حزنی‌ست ز جنس غم و ماتم زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده‌ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت نکند باز شده ماه محرم که چنین می‌زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی آجرک الله! عزیز دو جهان یوسف در چاه دلم سوخته از آه نفس‌های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج‌نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت پای رکابت ببری تا بشوم کرببلایی به خدا در هوس دیدن شش‌گوشه دلم تاب ندارد نگهم خواب ندارد قلمم گوشۀ دفتر غزل ناب ندارد شب من روزن مهتاب ندارد همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهٔ دلدادهٔ دلسوخته ارباب ندارد... تو کجایی؟ تو کجایی شده‌ام باز هوایی شده‌ام باز هوایی... گریه کن، گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده‌ست شما دیده‌ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است به گستردگی ساحل نیل است و این بحر طویل است و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهٔ مکشوف لهوف است عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است و ارباب همه سینه‌زنان کشتی آرام نجات است ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است ولی حیف که ارباب «اسیر الکربات» است ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنهٔ یار است و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «اَلشّمرُ...» خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را و بریدند...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می‌گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی تو خودت کرببلایی قسمت می‌دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی تو کجایی... تو کجایی... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
علیه‌السلام 🔹عصر یک جمعۀ دلگیر🔹 عصر یک جمعهٔ دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده‌ست؟ چرا آب به گلدان نرسیده‌ست؟ چرا لحظهٔ باران نرسیده‌ست؟ و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده‌ست به ایمان نرسیده‌ست و غم عشق به پایان نرسیده‌ست بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبۀ احزان به گلستان نرسیده‌ست؟ دل عشق ترک خورد گل زخم نمک خورد زمین مرد زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد فقط برد زمین مرد زمین مرد خداوند گواه است دلم چشم به راه است و در حسرت یک پلک نگاه است ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی برسد کاش صدایم به صدایی... عصر این جمعهٔ دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس تو کجایی گل نرگس؟ به خدا آه نفس‌های غریب تو که آغشته به حزنی‌ست ز جنس غم و ماتم زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده‌ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت نکند باز شده ماه محرم که چنین می‌زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی آجرک الله! عزیز دو جهان یوسف در چاه دلم سوخته از آه نفس‌های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج‌نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت پای رکابت ببری تا بشوم کرببلایی به خدا در هوس دیدن شش‌گوشه دلم تاب ندارد نگهم خواب ندارد قلمم گوشۀ دفتر غزل ناب ندارد شب من روزن مهتاب ندارد همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهٔ دلدادهٔ دلسوخته ارباب ندارد... تو کجایی؟ تو کجایی شده‌ام باز هوایی شده‌ام باز هوایی... گریه کن، گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده‌ست شما دیده‌ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است به گستردگی ساحل نیل است و این بحر طویل است و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهٔ مکشوف لهوف است عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است و ارباب همه سینه‌زنان کشتی آرام نجات است ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است ولی حیف که ارباب «اسیر الکربات» است ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنهٔ یار است و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «اَلشّمرُ...» خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را و بریدند...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می‌گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی تو خودت کرببلایی قسمت می‌دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی تو کجایی... تو کجایی... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
چه بلائی سرت ای نورِ دو عین آمده است تیربارانِ حسن یاد حسین آمده است قرعه ی قائله انگار به اسمت زده اند سنگ، کم آمده از بسکه به جسمت زده اند سرِ لِه کردنِ جسم تو چه بلوا کردند عقده ها از پدرت را سرِ تو وا کردند سینه اَت خُرد شده، بسکه لگدمال شدی زیرِ این نیزه و شمشیر و سنان، چال شدی سیزده ساله ی بشکسته تنم، صبر نما ای شده کشته بجای حسنم، صبر نما بدن هیچ کسی اینهمه پر چین نشده هیچکس مثل تو، چون فاطمه گلچین نشده چو غزالی، گلوی نازکِ تو نحر شده صحن این دشتِ غم، از خونِ تو یک بحر شده چه بلوغی قد و بالای تو دارد، گُلِ من غارتِ گیسوی خونریزِ تو شد قاتلِ من بس مرا خوانده ای، از آهِ تو بیتاب شدم تشنه لب مانده ای، از شرمِ لبت آب شدم ناله ی آخری اَت، لحظه ی افتادنِ تو پیشَت آورد مرا، در دمِ جان دادنِ تو بغلت میکنم اما ز بغل می ریزی چقدَر از دهن ای مست، عسل می ریزی سوی معراج شدی، در برِ چشمِ ترِ من جای تو هست همان پیشِ علی اکبرِ من محمود ژولیده ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
. زمينه شهادت حضرت قاسم صلوات الله عليه محرم ١٤٠٣ گريه نكن قاسمِ من نبينم اشك ميريزي مادر زانوي غم بغل نگير داري از غصه ميشي پرپر غصه نخور فدات بشم توام به ميدون ميري آخر عزيزِ مادر…. اشكاتو ديگه پاكن جانِ حسن دلخونم نكن اي تازه دامادِ من اصلا با عموت خودم حرف ميزنم پاشو اون لباسِ بابا رو كن به تن گريونم خدا رو شكر ديدم دوماديتو گريونم كه عروست ميميره بي تو ٢ گريونم…. واويلا ، امون اي دل امون اي دل چقدر مثل بابات شدي عمو توواين دمه آخري باشه برو عمو ولي كجا ميخواي بي زره بري تموم ترس من اينه كه از تو نمونه پيكري عزيزِ جوونم… ميترسم كه عمو داغتو ببينم ميترسم كنارِ نعشت بشينم ميترسم شبيه اكبرم بشي و با گريه تو رو هم توو عبا بچينم ميــميـــرم ، با خس خس نفس زدنت ميــميـــرم ، تا زيره نعل ميره بدنت ميــميـــرم ، تا نيزه ميزنن دهنت واويلا… واويلا ، امون اي دل امون اي دل ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
پیکرت تو قتلگاه غرق خونه روی زمین وای من که نیزه ها میرن بالا میان پایین خونیه حسین سرتا پات ای فدای اشک چشمات رو زمین صحرا نیست جات واویلا کربلا کربلا کربلا **** جون دادم تا پا گذاشت رو سینه ی مطهرت کهنه خنجرو میزد وحشیونه به حنجرت نیزه با تنت درگیره خواهرت داره میمیره مونده به تن تو خیره واویلا واویلا واویلا واویلا **** هرکی میرسه بهت ساده ازت نمیگذره زخمای رو پیکرت با یه لشکر برابره زیر دست و پا قرآنه دشمنت مگه انسانه کشتنت چه بی رحمانه واویلا واویلا واویلا واویلا 🔻شور ▪️مداحی جدید ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
بسم الله الرحمن الرحیم   روضه جناب حضرت قاسم سلام الله یا نداری جان، لبی بگشایی و آهی کشی یا عسل چسبانده قاسم‌جان لبانت را  به هم ای یتیم خانه‌ام رحمی به حال نجمه کن ریختی در خیمه‌ام گریه کنانت را به هم ناله‌ات می آمد اما پایکوبی داشتند ناله کردم که نریزید این امانت را به هم نذر کردم بین اَبرویت ببوسم بازهم حیف نعلی ریخت اَبروی کمانت را به هم شیر شد لشکر همین که دید قد و قامتت دوخت بر این خاک جسم خون چکانت را به هم عمه‌ات دارد می‌آید اینقدر پا را مکش با تقلایت نریزی عمه‌جانت را به هم کاش می‌شد که بگویم با حسن: حالا نیا آخ پاشیده است تیغی نوجوانت را به هم دشنه‌ای خوردی صدایت را به سینه قطع کرد نیزه‌ای نامرد پیچانده دهانت را به هم در میان سینه‌ات شن ریزه می‌بینم چرا وای ساییدند شن‌ها استخوانت را به هم (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۰) ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال