eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
44 عکس
27 ویدیو
98 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
روضهٔ بدادم زر، گرفتم در عوض جان چه جان، جانِ جهان به به چه ارزان اگرچه زر بدادم سر گرفتم به عالم زندگی از سر گرفتم همین دولت بسم در نشأتینم که من سوداگر رأس حسینم چو من سوداگری سودا نکرده که سودش عقل را دیوانه کرده زسودای سری سودا زدستم که گنج عالمین افتاده دستم ز روی گنج، گردی گر فروشم زیانکارم به فردوس ار فروشم چنان در ملک ترسایی به سیرم که عیسی را فرود آرم به دِیْرم اگر عیسی به چرخ چارمین است مرا سر برتر از عرش برین است از آنم سربلند از عرش برتر که سر بنهاده‌ام بر پای این سر ز راز این لب خشکیده ماتم مگر خضرم لب آب حیاتم و یا موسایم اندر طور سینا کز این سر نور حقّم در تجلا من آن بینم به رای العین از این نور که موسی را ز اَرْنی بود منظور اگر انجام ترسایی چنین است خوشا آئین من آئین دین است خداوندا من اکنون در کنشتم و یا در غرفه‌ی باغ بهشتم من از هر سرفرازی سرفرازم که مهماندار سلطان حجازم همی ناز ای مسیحا بر محمد حسین از کعبه سوی دِیْرت آمد تو ای بانوی مریم! تو کجائی که امشب بایدت بر دِیْرم آیی من آن ترسا و دیرم در کنشت است چرا مهمان من زیب بهشت است سری که سینه‌ی زهراست مهدش چرا دست من ترساست مهدش؟! ✍ مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضهٔ دید راهب به ره شام، پریشانی چند دستِ بسته ز قفا، سر به گریبانی چند خون به دل، جمله ز جور فلک کج‌رفتار موکنان، مویه‌کنان، موی پریشانی چند دید عیسی نفسی بسته به زنجیر جفا همرهش، غم‌زده و خسته و نالانی چند از پس قافله، اطفال پریشانی دید پابرهنه به سر خار مغیلانی چند شام‌گه بود ولی صبح امیدش بدمید شد عیان تا به سنان، مهر درخشانی چند سر شاه شهدا را به سنان دید که بود جاری از لعل لبش، آیه‌ی قرآنی چند داد زر، زرطلبان را و سر شاه گرفت سوی دِیْر آمد و با ناله و افغانی چند شست با مُشک و گلاب، آن رخ و لعل چو عقیق ریخت از دیده به دامان، دُر غلتانی چند هم‌چو آن عاشق دل‌داده که بیند معشوق گفت کای ‌گِرد رُخت، صف‌زده حیرانی چند! کیستی؟ وز چه جدا گشته ز پیکر، سر تو؟ که شدی دست‌خوش فرقه‌ی نادانی چند پاسخش داد: منم سبط رسول مدنی گشته‌ام کشته ز بیداد هوس‌رانی چند ناگهان هودجی آمد ز سما، سوی زمین فاطمه آمد و با حوری و غلمانی چند لعل نوشین بگشود و به سر کشته‌ی عشق ریخت از دُرج گهر، لعل بدخشانی چند گفت کای سرو چمانِ چمن باغ رسول! داشتی همره خود، سرو خرامانی چند آخر از غارت گلچین، چه رسیدت؟ ای گل! گریَم از هجر تو یا غنچه‌ی خندانی چند؟ کسوت فقر به عشق تو به بر کرد «صفا» دست حاجت نبَرد بر در عریانی چند ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضهٔ در فکر گلی بودم و گلزار خریدم گل خواست دلم، خرمن و خروار خریدم   در گلشن فردوس برین هم نفروشند این طُرفه‌گلی را که من از خار خریدم   دیدم که به کف مایه و مقدار ندارم بهر دو جهان مایه و مقدار خریدم دیگر نکشم ناز طبیبان جهان را زیرا که دوای دل بیمار خریدم تا جلوه فروشد به جهان، گوشه‌ی دِیْرم با ذرّه، مهین مطلع انوار خریدم   در جلوه‌گری، غیرتِ خورشیدِ سپهر است ماهی که من از کوچه و بازار خریدم حیف است که با درهم و دینار بسنجم هر چند که با درهم و دینار خریدم   خاک دو جهان بر سر صرّافِ فلک باد! سر بود که با قیمت دستار خریدم سودایی از این‌گونه که دیده است به عالم؟ کم دارم و این دولت بسیار خریدم خلق دو جهان گر بخورد غبطه، عجب نیست چیزی که خدا بود خریدار، خریدم   شاید که چو من، راهبی اسلام برآرد چون رأس حسین از کفِ کُفّار خریدم در ماتمش از دیده، چرا خون نفشانم؟ آخر سر یار است ز اغیار خریدم   دیگر نکنم واهمه‌ی حشر که این سر شمعی‌ست که از بهر شب تار خریدم از سرّ حقیقت، مگر آگه شوم امشب زر دادم و گنجینه‌ی اسرار خریدم   ای دیده! تو را گر سر و سودای تماشاست آیینه‌ی صد عزّت و ایثار خریدم دوزخ دگری راست که دربست بهشتی امشب من از این لشگر خون‌خوار خریدم   «نظمی»! ز هنر هر چه به بازار جهان بود سنجیدم و این طبع گهربار خریدم ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضهٔ به‌دشت ماریه کشتند امیر بطحا را بهم زدند همه روی ملک دنیا را رسیده امر بجائی که سبط پیغمبر مکان و منزل خود کرد دِیْرِ ترسا را در آن دمیکه به‌دِیْرِ یهود سُکنی کرد فتاده لرزه به نُه طاق ملک سکنا را به چرخ چار در آن لحظه جبرئیل رسید خبر نمود از این قصه‌اش مسیحا را که سبط ساقی کوثر در آن شب تاریک نمود رشک ارم منزل نصارا را چو کعبه اهل سماء چون طواف می‌کردند به‌دور آن سر خونین و ماه سیما را به نطق آمده قرآنِ ناطقِ داور بخواند آیه‌ی کهف و رقیم و حسنا را بگوش فاطمه تا که رسید صوت حسین بکند و ریخت ز سر زلف عنبراسا را فتاد شور قیامت به دِیْر نصرانی که خاکیان به‌زمین دید اشک زهرا را به‌حیرتم که پیمبر چگونه صبر نمود به دِیْر ارمنیان دید آل طاها را طناب ظلم به بازوی زینب کبرا دوشاخه در کف آن دختران رعنا را به جسم حضرت سجاد بود زنجیری که سوختی دل هر گونه سنگ خارا را خموش باش ((ذلیلا)) به دِیْر نصرانی مکن خراش جگرهای پاره پارا را ✍ مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضهٔ ز کوفه آل یاسین بار بستند به محمل جمله با افغان نشستند به راه شام ویران بود دِیْری در آنجا معتکف یک اهل خیری یکی راهب بدان دیرش مکان بود ز رویش نور یزدانی عیان بود چه راهب ثانی اثنین مسیحی چه راهب تالی تلو ذبیحی چه راهب روز و شب سرگرم اذکار چه راهب نقطه‌ی حق‌جوی پرگار فراز بام آن دِیْر دل افروز بر آمد از قضا راهب یکی روز زهر سو بود سر گرم تماشا به صنع سرمدی خلاق یکتا که ناگه دید از یکسوی آن دشت ز مشرق شمس رخشانی عیان گشت ز پی طالع مه چندی منور همه چون بدر تابان مطهر پس آنگه دید راهب کوکبی چند همه دنبال هم بر بسته دربند به اطراف مه و خورشید کوکب گرفته شش جهت دیدی یکی شب جمال لا مکان را در مکان دید خدا را زاهد ترسا عیان دید سری چند همچو خورشید از بدن دور مشعشع رویشان چون سینه‌ی طور به پیشاپیش آن سرهای پر خون سری دید از همه در رفعت افزون زنان و دخترانی چندش از پی همه بر سر زنان از غربت وی به‌پای دِیْر او منزل نمودند ز پشت ناقه‌ها محمل گشودند فرود آمد ز دِیْر آن طینت پاک گشودی در بدان افواج بی باک بدیشان گفت لشکر از کجائید مرا واقف از این شورش نمائید شما را این تهاجم بی سبب نیست بگوئید این زنان و این سر از کیست به او گفتند آن خلق تبه کار چو باشد راهبا با این سرت کار کنون ما این عیال و این سران را همی این بسته پرها کودکان را که بینی روزشان را جمله چون شام اسیری می‌بریم از کوفه بر شام چو راهب این سخن زانها شنیدی میان دِیْر خود گریان دویدی گرفت از مخزنِ جان بدرهٔ زر به ایشان داد بگرفت آن جهان سر زری داد و سر جانان خریدی سعادت بین نگو ارزان خریدی به دِیْر آمد به‌روی خویش در بست پسِ زانو دمی در فکر بنشست گهی در ناله، گه در فکر بودی گهی گرم دعا، گه ذکر بودی به دور شمع سر، پروانه گردید ز خویشان جهان بیگانه گردید گشودی راهب عاشق زبان را که جوید شاید آن سِرِّ نهان را در اول گفت ای سر صفوتی تو ویا گنجور پاک رحمتی تو تو نوحی یا که ابراهیمی ای سر؟! و یا هستی ذبیحُ الله اکبر؟! توئی ای سر مگر موسی بن عمران که هست از قبطیانت دیده گریان؟! مسیحی ای سر این شورش صلیبت؟! عجب دارم از احوال عجیبت! تورا ای سر قَسَم اول به اسفار که آمد مر رسولان را ز دادار بحق حرمت تورات اقدس به انجیل و بدان سِفر مقدس تو ای سر از کدامین خاندانی ز بستان کدامین دودمانی؟ نشد زین گفته حلِّ مشکل او نروئیده ز شوره حاصل او دوباره گفت ای محبوب سرمد دهم سوگند ای سرور به احمد بحق بِنْ عم و دامادش ای سر بحق حضرت زهرای اطهر ز خاموشی مرا ای سر مرنجان دمی با من تکلم کن مرا جان چو بردی نام زهرا راهب عشق تجلی کرد هر سو ثاقب عشق به طورش جلوه کردی نور الله زخود بیخود شد آن مردِ دل آگاه ز هر سو دید صد موسی ابن عمران فتاده محو و مات اندر بیابان لب پُر خون آن سر شد چو گل باز تکلم کردن آن سر شد آغاز به افغان گفت کی شوریده ترسا اگر خواهی مرا باشی شناسا من ای راهب غریب این دیارم به دشت کربلا افتد گذارم جوانان مرا لب تشنه کشتند ز یارانم کسی راهب نهشتند تنم را در میان خون کشیدند سرم را از قفا عطشان بریدند ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضهٔ الا که تا سر نی بال و پر درآوردی بگو چگونه شد از دِیْر سر درآوردی چراغ خانۀ زهرا! میان کافِرها در این مکاشفه قرص قمر درآوردی به میهمانی خون خدا بیا راهب! بیا که از دل صندوق، زر درآوردی اسیر منطق دِیْرِ خراب بودی که حسین آمد و از عشق سردرآوردی بیا تو لااقل آزاده باش و این سر را به احترام درآور اگر درآوردی چرا تحیّر محضی؟! به ما بگو راهب! مگر چه چیزی از آن غیر سر درآوردی؟! چرا به ولوله افتاده آسمان و زمین ستون عرش خدا را مگر درآوردی؟! رگ بریده، لب خشک، گَرد خاکستر بگو چه دیدی؟ با چشم تر درآوردی تمام شب تویی و پرسشی که کعبه گریست... حسین جان! چه شد از دِیْر سردرآوردی؟! ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
؛ ؛ بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را بیا و گرم کن از چهره‌ات شبِ ما را "من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی حَرَم چه کُنَم غصه‌های فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه زنانت قسم به نامِ توأم که بُرده گریه‌یِ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه‌ات دو دنیا را مرا بِبَر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا بِبَر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضه‌یِ ما شنیده‌ام که به سر، سر زدی کلیسا را * خوشا به پنجه‌ی راهب که شانه‌ات می‌زد به آنکه بُرد دلِ راهبانِ ترسا را به پیر‌مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را خوشا به بزم عزاخانه‌اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه‌هایِ زهرا را * چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من چرا نشاند به خون این دو چشمِ زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم تَرَک داده رویِ لب‌ها را به رویِ نیزه سرت بود و خیمه‌ها می‌سوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا می‌سوخت ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
قدمت روی دیده‌ام خیر است راهت امشب به گوشه‌ی دِیْر است سربریده عجب ملیحی تو نکند که خود مسیحی تو دیدم از روی نیزه می‌تابی در دل شب شبیه مهتابی نگران است از چه احوالت؟! این زن و بچه کیست دنبالت؟! تو که آواره بین هر شهری لب چرا بسته‌ای مگر قهری؟! هرچه سرمایه داشتم دادم تاکه امشب به دامت افتادم شانه و‌ ظرف آب آوردم کوزه‌ای از گلاب آوردم مثل گل صورت تو می‌بویم زخم‌های سر تو می‌شویم ناگهان دِیْر عرش اعلا شد آن لبان ترک ترک واشد گفت: ای پیرمرد نصرانی تو از امشب دگر مسلمانی زینت دوش مصطفایم من پاره‌ی قلب مرتضایم من بانویی که کنار ما اینجاست مادر قد خمیده‌ام زهراست آه راهب! بدان أنا المظلوم شدم از مِهر مادرم محروم آه راهب! سرم جدا کردند پیکرم بی کفن رها کردند این اسیران که دستشان بستند همه ناموس مصطفی هستند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟ افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟ راهب به خیل می زدگان گفت «گِرد نی امشب شده ستاره فراوان برای چه؟»... بر غربتت گریست کواکب که ماهِ دین امشب شده به صومعه مهمان برای چه؟... پرسیده زآن لبان ترک‌خورده از عطش نام تو چیست؟ کشتۀ عطشان برای چه؟ گفتی که زادۀ نبی‌ام، گفت «پس تو را کشتند مردمان مسلمان برای چه؟» آه ای لبت عزیزترین غنچۀ خدا از تو دریغ آمده باران برای چه؟... صورت خضاب کرده‌ای از خونِ خود، چرا موی تو خاکی است و پریشان؟ برای چه؟... این شمع‌ها برای چه هی شعله می‌کشند؟ قندیل‌های صومعه، لرزان برای چه؟ تمثال مریم از چه به محراب، خون گریست؟ چشم مسیح شد به تو گریان برای چه؟... ای در غمت صحایف پیشین گریسته ظلمی چنین بر اشرف انسان برای چه؟ ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
ای جمال ملکوتی! که چنین زیبایی تو مه چارده یا مهر جهان‌آرایی؟  ای مه منخسف! آیا ز شبستان که ای؟ کامشب از مهر و وفا، شاهد بزم مایی پر زند فوج مَلَک تا به فلک از در دِیْر ز پی عرض سلام تو؛ مگر عیسایی؟  سال‌ها در طلبت، روزشماری کردم به امیدی که شبی در بر من باز‌آیی آمدی امشب و آن هم به سر امّا افسوس! که مرا در خور شأنت نبُوَد مأوایی  خون مظلومی‌ات از هر طرفی می‌جوشد تو مگر، ای سر بُبْریده! سر یحیایی؟  زآن ‌چه در خواب نمودند مرا، دانستم تو حسین بن علی، نور دل زهرایی!  من سرت را به یکی بدره‌ی زر، بسْتاندم به خدا! کس نکند بهتر از این سودایی  از رُخت، پرتو اسلام به دل تافت، مرا من مسلمان شدم و خود تو مرا مولایی  شویَم از اشک و دهم جای تو، در خانه‌ی دل چون مرا نیست جز این خانه‌ی ویران، جایی سر خونین تو را بر سر سجّاده نهم که تو مجلای حق و قبله‌گه دل‌هایی دولت وصل تو، پاداش عبادات من است وه! چه نیکوست، نمازی که تواَش معنایی! لب خشک تو، حکایت کند از تشنگی‌ات ای که لب‌تشنه شهید از ستم اعدایی!  وحشت از عالم برزخ چو «مؤیّد» دارم خوش بُوَد گر ز عنایت، غم ما بزْدایی ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
آمد سراغ صندوق، آمد شبانه راهب از قبل شد کمان‌تر، قدّ کمان راهب یک عمر منتظر بود تا سر بیاید از راه به او سپرده بودند، پیشینیان راهب با مشت زد به سینه، با اشکِ دیده‌اش گفت زیباتر از مسیحا! دردت به جان راهب شاهی که هر دو عالم بودند در امانش آن شب سپرد اما، سر در امان راهب بعد از تنور خولی، قبل از مساجد شام شد نوبت کلیسا، شد میهمان راهب تا شد سرش مرتب، پیش نگاه زینب فوراً رسید خیرش، به خاندان راهب مریم به سینه می‌زد، آسیه گریه می‌کرد در مجلسی که زهرا شد روضه‌خوانِ راهب دردی به جانش افتاد، تا دید وضع سر را دردی که شعله می‌زد، تا استخوان راهب گیسوی چنگ خورده...، ابروی سنگ خورده... اوضاع صورتش برد، تاب و توان راهب وضع بد دهان را، زخم روی زبان را تا دید ناگهان بند آمد زبان راهب آبی نخورد دیگر، نانی نخورد دیگر خونِ جگر از آن پس، شد آب و نان راهب آرام شد رقیه، وقتی که از کلیسا آمد سحر به گوشش، صوت اذان راهب در اوج قِصه بوسه می‌زد به گونه‌ی او جای رباب خالی در داستان راهب ✍سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
کنارِ دِیر، شَبی اِزدحام را دیدم وَ جِلوه‌گر، سَرِ ماهی تَمام را دیدم میانِ بَزمِ شَرابی، در آن سیاهیِ شب به روی نیزه سَرِ یک اِمام را دیدم شَبیهِ حضرتِ عیسی اگر سخن می‌گفت ولی تفاوتِ هَر دو کلام را دیدم به پاره‌ی دِلِ پیغمبر از هَمین مَردُم نَهایتِ اَدب و اِحترام را دیدم! به دین و مَذهبِ خود هَم عمل نمی‌کردند نَتیجه‌های غذایِ حَرام را دیدم وَ دَر اِزای سَری، هَستیِ خودم دادم حَریص بودنِ این خاص و عام را دیدم به لُطف و بَرکتِ این سَر، شدم شَهیدِ حسین وَ روی "عِشقْ عَلیهِ السَّلام" را دیدم ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضهٔ راه گم کردی که از دِیْر نصاری سر در آوردی؟! یا به دنبال مسلمانی در این اطراف می‌گردی؟! با سکوتت پاسخم را می‌دهی هرچند حق داری خسته‌ای، پیداست قدر چند منزل راه طی کردی خط به خط پیشانی خون‌رنگ تو تفسیر صدها زخم زیر این کوه مصیبت خم به ابرویت نیاوردی در نگاه تو بعینه می‌توان تاریخ غم را دید من یقین دارم که با یحیی در این غم‌نامه هم‌دردی در حضور تو چشیدم لذت پروانه بودن را نیمه‌شب تابیدی و بر دِیْر ظلمت سایه گستردی شست‌وشو دادی دل آیینه‌ام را، با نگاهی گرم مشکل از دل بود، می‌دیدم پر از خاکی، پر از گردی هدیه آوردی برایم یک نَفَس عطر مسیحا را با دم توحیدی‌ات در من دمیدی زنده‌ام کردی ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
کاروان آهنگ رفتن ساز کرد سیر معراجی دگر آغاز کرد کرد از کوفه به شام غم خروج بود تا شامش چهل منزل عروج.. هر زنی با یک جهان اندوه و درد بود پیغام‌آور هفتاد مرد اشک سرخ و جامه چون رخ نیلگون چشم هر یک را هزاران چشمه خون هر اسیری بود پیغام‌آوری بر لبش فریاد خونین‌حنجری.. گشت در هر شهر سرها زیب نی نیزه‌ها در پیش و محمل‌ها ز پی.. :: کهنه دیری بود و آنجا راهبی شعله‌های طور دل را طالبی دیر نه، نه، یک جهان دریای نور او چو موسی بر فراز کوه طور ترک دنیا گفته‌ای در کنج دیر همچو عیسی آسمان را کرده سیر لحظه لحظه سال‌ها در انتظار تا شود دیرش زیارتگاه یار بی‌خبر خود رازها در پرده داشت در تمام عمر یک گم‌کرده داشت.. دید در پایین دیر خود شبی هر طرف تابیده ماه و کوکبی.. آمده از طور موسای دگر در غل و زنجیر عیسای دگر سر به روی نیزه می‌گوید سخن یا سر یحیاست پیش روی من؟.. کرد نصرانی نزول از بام دیر گرد سرها روح او سرگرم سیر دیده بر شمع ولایت دوخته چون پر پروانه جانش سوخته راهب پیر و سر خونین شاه رازها گفتند با هم با نگاه شد فراق عاشق و معشوق طی این به پای نیزه او بالای نی ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه کای جنایت‌پیشگان روسیاه کیست این سر؟ کاین چنین خوانَد فصیح وای من، داود باشد یا مسیح؟.. پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟ این سر خونین سر یک خارجی‌ست کرده سرپیچی ز فرمان امیر خود شهید و عترتش گشته اسیر.. ریخت نصرانی به دامن خون دل گشت سر تا پا وجودش مشتعل برکشید از سینه چون دریا خروش گفت ای دون‌فطرتان دین‌فروش ثروت من هست چندین بَدره زر در جوانی ارث بردم از پدر در بهای این همه سیم و زرم امشب این سر را امانت می‌برم می‌کنم تا صبح با او گفتگو کز دهانش بشنوم سرّی مگو شمر را چون دیده بر زر اوفتاد عشق سیمش باز در سر اوفتاد داد سر را و ز راهب زر گرفت راهب آن سر را چو جان در بر گرفت برد سوی دیر سر را با شتاب کرد ناگه هاتفی او را خطاب راهب از اسرار آگه نیستی هیچ دانی میزبان کیستی؟ میهمانت میزبان عالم است هرچه گیری احترامش را کم است این که لب‌هایش به هم خشکیده است بحر رحمت از دمش جوشیده است این که زخمش را شمردن مشکل است زخم هفتاد و دو داغش بر دل است گوش شو کآوای جانان بشنوی از دهانش صوت قرآن بشنوی گرد ره با اشک از این سر بشوی با گلاب و مُشک خاکستر بشوی برد راهب عاقبت سر را به دیر تا خدا در دیر خود می‌کرد سیر شد چراغ دیر آن سر تا سحر دیگر اینجا دیر راهب بود و سر.. گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟ گر محمّد نیستی پس کیستی؟ ناگهان سر غنچۀ لب باز کرد با نصاری درددل ابراز کرد گفت: کای داده ز کف صبر و شکیب من غریبم من غریبم من غریب گفت: می‌دانم غریب و بی‌کسی گشته ثابت غربتت بر من بسی تو غریبی که به همراه سرت همره آید دست‌بسته خواهرت باز اعجازی کن ای شیرین‌سخن لب گشا و نام خود را گو به من آن امیرالمؤمنین را نور عین گفت: راهب من حسینم من حسین من که با تو هم‌سخن گشته سرم نجل زهرا زادۀ پیغمبرم دیده این سر از عدو آزارها خوانده قرآن بر سر بازارها اشک راهب گشت جاری از بصر گفت: ای ریحانۀ خیرالبشر از تو خواهم ای عزیز مرتضی شافع راهب شوی روز جزا گفت: آیین نصاری واگذار مذهب اسلام را کن اختیار راهب از جام ولایت کام یافت تا تشرف در خط اسلام یافت یوسف زهرا بدو داد این برات گفت ای راهب شدی اهل نجات.. ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
شب می‌رسید و دِیْر پر از عطر سیب بود تنهاتر از مسیح، سری بر صلیب بود بر نی سری شکفته‌تر از فرق لاله‌ها در پای نیزه نوحه‌ی صد عندلیب بود اسلام بین مسجدیان آشنا نداشت شاهی میان مملکت خود غریب بود می‌دید پیر دِیْر ظهور مسیح را نه نه مسیح منتظر این طبیب بود با یک نگاه بر سر او دل ز دست داد بر نی هنوز دلبری‌اش بی‌رقیب بود سر را بغل گرفت و دل سیر گریه کرد گویا تمام عمر پی این حبیب بود تطهیر کرد آب روان را ز خون او اینکه فقیه بود مسیحی عجیب بود اشکش گداخت تا به لب خشک او رسید از تشنگی هنوز لبش در لهیب بود جای رقیه خالی از او بوسه‌ای گرفت از این وصال قافله‌ای بی نصیب بود بر گیسوان سوخته او شانه می‌کشید از تاول تنور دلش بی شکیب بود معلوم بود سر ز قفایش بریده‌اند رویش تمام خاکی و خد التریب بود معلوم بود داغ جوان از محاسنش رخسار او ز واقعه شیب الخضیب بود یک تن به او نگفت چه آمد سر حسین وقت حدیث روضه‌ی یابن شبیب بود ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
و با صندوقچه مهمان می‌کند راهب کلیسا را سری در آن تداعی می‌کند روح مسیحا را و راهب خون سر را با گلاب و مُشک می‌شوید و با رگ‌های پاره می‌کند آغاز نجوا را بلور اشک‌هایش روی خاک دِیر می‌ریزد «تو ای سر کیستی؟ پر کرده نورت آسمان‌ها را» «منم فرزند زهرا آن زنی که مادر آب است که هم‌کیشان من بستند رویم آب دریا را!» صدای راهب از محراب می‌آید که می‌گوید: «نبودم کربلا یاری کنم فرزند زهرا را عجب قومی! اگر عیسی پس از خود داشت فرزندی به روی چشم می‌دادیم جا فرزند عیسی را» ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضهٔ اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي از بزم این جماعت مهمان‌کش آمدي دیریست وا نگشته به این دِیْر پای غیر تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر در کسوت مسیح به مهمانی آمدي وقتی به دِیْر راهب نصرانی آمدی تو قصد کرده‌ای همه دنیای من شوی ترسا شدم كه حضرت عیسای من شوی بي پيكر آمدي سر و جانم فداي تو اي سر! بگو چگونه نهم سر به پاي تو اي سيب سرخ! آمده‌اي تا ببويمت بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت اين دِیْر كربلا شده قرباني‌ات شوم قربان زخم گوشه‌ي پيشاني‌ات شوم دامن مكش ز دستم، دستم به دامنت رأست چنين شده‌ست، چه كردند با تنت از وضع نامرتب رگ‌هاي گردنت پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت "زخم لبت" گمان كنم اين زخم، كهنه نيست اين خرده چوب‌ها كه نشسته به لب ز چيست؟! ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•آیه ی عشق... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج‌میثم‌مطیعی ▪️▪️▪️ چنین حکایت تلخی که دیده و که شنیده سه ساله‌ای که غمِ او به عمر نوح رسیده *ما امشب بیچاره اومدیم خودت میدونی، ما امشب خسته اومدیم،خودت میدونی ما امشب با سرِ پایین اومدیم...* شنیده قصه ی؛ مادربزرگ را و ندانم که نازدانه‌ی زهرا، چه از «کشیده» کشیده سه ساله ای که دمیده‌است روضه های غریبی به بازویش که شکسته، به قامتش که خمیده *امشب سفارش ما رو به بابات بکن، ما گرفتار دنیاییم..* «یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته، خدا شاهده... هوای حرم، هوای بهشت ببر کربلا، به جای بهشت...» *من قبولت دارم بی بی سه ساله...من شما رو باب الحوائج میدونم...* عزیزِ جانِ حسین است و رویِ خارِ مغیلان چقدر این سو و آن سو فرار کرده دویده بمیرد آنکه کشیده است معجر از سر طفلان شکسته بادا دستی که گوشواره کشیده سه‌ساله ای که خودش زینبی است با همه خُردی تمام رنجِ سفر را به جانِ خویش خریده رقیه آیه‌ی عشق است و امشب از سرِ بابا شنیده آیه‌ی قرآن، ولی بریده‌ بریده *من یه دختر سه ساله ای میشناسم که گفت:بابا!..* «ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم...» در شهر شام ملعون ها روی یه طبقی پارچه کشیدند،مقابل یه بچه سه ساله گذاشتند.صدا زد که من که غذا نمیخواستم...من بابامو میخواستم...گفتند:پارچه رو کنار بزن...پارچه رو کنار زد...به این سر نگاه می کرد...اول یه سوال کرد..."هذا رأسُ مَن ؟! "این سر کیه؟!" رأسُ أبیکِ الحسین..."سر بابات حسینه."فَرَفَعَتهُ مِنَ الطَّشتِ حاضِنَةً لَه"دستای دختر بچه کوچیکه،سر رو با احتیاط بلند کرد...این دستا توان نداره...غذا نخورده...کتک خورده...تازیانه خورده ...دستا می لرزه...مراقبه این سر از بین دستا نیفته....* پس از تحمل شامِ بلا و رنجِ اسیری به حیرت است که خورشید او به طشت دمیده از این شب این شب دوری به صبحِ دیدن بابا گذشته و نگذشته، رسیده و نرسیده : میلادعرفان پور ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 اَللّهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِيِّکَ‌الْفَرَجَ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Shab03Moharram1403[01].mp3
14M
|⇦•آیه ی عشق... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌میثم مطیعی =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•حالم خرابه.... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی مهدی رعنایی ▪️▪️▪️ حالم خرابه، خرابه برا من عذابه عذابه که دستام میون طنابه گلوبند من با ربابه منم ناموس بنی الزهرا منو کابوس و شب و صحرا اینه قاموسِ تو ای دنیا منم تنها دیگه نا ندارم بابا دیگه پا ندارم بابا واسه بوسه روی صورت دیگه جا ندارم بابا *دید هر چی با باباش حرف میزنه فایده نداره، روشو کرد این طرف..* میخوام عمومو ببینه کبودیه رومو کدومو ،بگم لکنت گفتگومو گلومو، جای سوختگیهای مومو *وقتی مختار قتله ی کربلا رو گرفت.حرمله رو گرفت، گفت شد جایی هم دلت بسوزه؟ گفت سه تا تیر سه شعبه داشتم یکیشو زدم به قلب حسین، یکیشو زدم به چشم عباس، یکیشم زدم گلوی شیرخواره، خوب کجا دلت سوخت؟گفت اونجایی که قنداقه رو زیر عبا مخفی کرد هی میرفت هی برمیگشت... تاریخ نوشته همین سوالو از زجر پرسید..گفت شد جایی دلت بسوزه؟گفت مختار! عاشق اینجوری ندیده بودم که دیدم، گفت چطور مگه؟گفت حسین یه دختر سه ساله داشت رو خار مغیلان دووندمش، پا شد گفت: أبتا..! انگار نه انگار کف پاش پرخاره. با تازیونه زدمش بلند شد گفت: أبتا..! انگار نه انگار زدمش.گفت یجا اینقد زدمش خودم خسته شدم اما دیدم دوباره پا شد گفت: أبتا..!* دختر اگر یتیم شود پیر میشود از زندگی بدون پدر، سیر میشود دشمن به اون نگاه خریدار میکند خوب شاهزاده بوده و تحقیر میشود ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
14000412eheyat-ranaei-roze.mp3
19.37M
|⇦•حالم‌خرابه... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی مهدی رعنایی ▪️▪️▪️ دختر اگر یتیم شود پیر میشود از زندگی بدون پدر، سیر میشود دشمن به اون نگاه خریدار میکند ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•بیابان با وجود تو.... وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی رسولی ▪️▪️▪️ بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست بیابان‌ گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست اگر در به در کوه و بیابانم کنی عشق است اگر زخمیِ صد خار مغیلانم کنی عشق است پریشانم کنی عشق است حیرانم کنی عشق است اگر دنبال معشوق است دل، دنبال سامان نیست بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد مسیر کوفه تا شام بلا را شرح خواهم داد هر آنچه از تو پنهان نیست از من نیز پنهان نیست برادر جان تو ثارُالله، ثارُالله دیگر من حسینِ قبل خنجر تو، حسین بعد خنجر من تجلی میکنم در تو تجلی میکنی در من شهادت یا اسارت هر دو آغاز است پایان نیست بِنِه پا بر زمین این خاک ها مشتاق و لبریزند تمام دختران یک یک مژه بر پات می‌ریزند نباید هم به مهمانداری ات این قوم برخیزند چرا که خلق می‌دانند صاحبخانه مهمان نیست میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی جوانان رشید و نونهالان تماشایی به همره بار گل آورده ام آن هم چه گل هایی غلط گفته هر آنکه گفته این صحرا گلستان نیست نقاب افکن مرا با مظهر حق روبرو گردان طنابی گردن زینب ببند و کو به کو گردان همانگونه که مَردی از شهادت نیست رو گردان به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی رسولی ▪️▪️▪️ محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد اگر زن شیرِزن باشد به جنگ مرد می‌خیزد بجنگم با سنان، هرگز سنان که جزو مردان نیست به زیر سایبان قد و بالای تو میخوابیم من و این کاروان از چشمه ی فیض تو سیرابیم نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم فراتِ بی لیاقت لایق لب های طفلان نیست چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد چه خوشبخت است آنکه روی نعشش عبات افتد یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات افتد دلِ سلطان عالم را به دست آوردن آسان نیست به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید *بذار یه تصویر بهت بدم...دیدی مثلا یه اتفاقی میفته بزرگترا ناراحتن بزرگترا میفهمن، بچه ها که نمیفهمن چه خبره، بچه ها که نمیدونن، بچه ها مثلا دارن بازی شونو میکنن، مشغولن اصن خبر نداره چه اتفاقی داره میفته، یه ذره که ماجرا میره جلو اون بچه کوچیکه هم از حال بزرگترا میفهمه انگار یه خبری هست اون بچه هم ساکت میشه غم میگیره، غصه میگیره، مثلا میبینی شروع میکنه گریه کردن، اما دیگه نوزاد که اینجوری نیست..* به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید برادر جان به ما اصلا سفر کردن نمی آید کسی در خیمه های ما بجز شش ماهه خندان نیست *پرده کنار رفت و دید زینب...* صدا زد آی مردم این شهیدِ ما مسلمان است بزرگ خاندانم را نمیبینید عریان است جواب قاری قرآن زینب بوسه باران است جواب قاری قرآن زینب سنگ باران نیست ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma03041705.mp3
24.49M
|⇦•بیابان با وجود تو... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی رسولی ▪️▪️▪️ اگر در به در کوه و بیابانم کنی عشق است اگر زخمیِ صد خار مغیلانم کنی عشق است پریشانم کنی عشق است حیرانم کنی عشق است ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
زبان حال فرزند شهید ----------- زندگی با تو پدر رنگ خدایی داشته باغچه از بوی تو عطر رهایی داشته من گواه اشک هایت بوده ام وقت نماز دیده ام سجّاده ات عطر خدایی داشته وقت قرآن خواندنت هر صبح در کنج اتاق با نفس هایت دل من همنوایی داشته تا که عکس ات خورد بر دیوار من فهمیده ام عشق اینجا عاشق کرب و بلایی داشته تا گشودی پر به سمت آسمان دانسته ام این قفس مانند تو مرغ هوایی داشته زیر عکس ات می نویسم یادگاری ای پدر تشنه لب شاهی درین خانه فدایی داشته می دهم پیغام خود را ، چون رقیه دختری داغ بابا دیده و نوحه سرایی داشته همصدا با یادگاران شهیدان خدا «یاسر» اینجا نغمه های نینوایی داشته ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝