eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
32 عکس
32 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
هیشکی دیگه کنار مسلمت نیست الآن که دارم به تو نامه می‌دم کوفه وفاداره به بی‌وفاییش تنها دارم راهو ادامه می‌دم ظلم اگه شد به من توو شهر کوفه تقاصشو پس می‌ده روزی ظالم شکسته دندونم فدای سرت دندون شیری سه‌ساله سالم فکر نمی‌کردم که جماعتِ صبح شب که بشه راهشونو کج کنن حرمت مهمونو چه زود شکستن خدا نیاره با کسی لج کنن یواش‌یواش باید وصیت کنم غروب عمر من دیگه رسیده به دخترم بگو تو از قول من خیلی بابا دوسِت دارم حمیده بغضِ گلوم همش به اشکم می‌گه قدری امون بده نفس بگیرم نامه نوشتم که بیا حسین جان کاشکی می‌شد حرفمو پس بگیرم بیشتر از اینی که سرم بشکنه دلم شکست از دل سنگ کوفه کاشکی مسیر قافله‌ت نیفته به کوچه پس‌کوچه‌ی تنگ کوفه خبر پیچیده که میای و اینجا کوفیایی که دنبال جهازن با طمع غارت اسباب تو عروسیاشونو عقب میندازن راهتو کج کن و برو مدینه قبل از اونی که راهتو ببندن یه عده رو اجیر گرفتن فقط توو کربلا به گریه‌هات بخندن سنگِ تراش‌خورده برا تو ساختن اونایی که توو کوفه سنگ‌تراشن یه عده هم نمک کنار گذاشتن بیان رو زخمای تنت بپاشن چهل تا نعل تازه دارن فقط برای روی پیکرت دویدن سلاحای جدیدشون جای خود شمشیر کهنه هم اجاره می‌دن کوفه می‌گفت یه روزی جبران می‌شه نماز بارون براشون که خوندی می‌بینم اون ظهریو که رو خاکا آب می‌ریزن وقتی‌که تشنه موندی ✍️ سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
من از لبت شنیدم، تا اسم کربلا را دادند دست روحم، درد و غم و بلا را مانند تو ز من هم، پوشیده نیست اسرار می‌بینم ابتدا را ، می‌خوانم انتها را روز ده محرم، روز قرارتان بود تو زود آمدی تا، راضی کنی خدا را گفتند میهمانید، اما چه میهمانی؟ فعلا که تا به امروز، با ما نشد مدارا! در ابتدا که یا رب، مهمان نیزه‌هاییم ختم به خیر فرما، پایان ماجرا را این‌ها که راه ما را، در کربلا گرفتند دیروز در مدینه، بستند راه ما را من عهد بسته‌ام با، مادر که با تو باشم بفرستشان مدینه، زن‌ها و بچه‌ها را لب تر کنی عزیزم، سر می‌دهم به جایت تغییر می‌دهم من، تقدیر را، قضا را تا قتله‌گاه از تل، من راه می‌گشایم خواهند دید اینجا، موسای بی عصا را بر دوش تو شهادت، بر دوش من اسارت بسپار دست زینب، اولاد مصطفی را صد قطعه از تن تو، در چشم زینب آمد وقتی نگاه کردم، هر جای نینوا را ای کاش بین گودال، عصر دهم عزیزم حداقل ندزدند، از پیکرت عبا را حق دارم ای برادر، دلواپس تو باشم آورده کوفه با خود، خولیِ بی حیا را سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
دیشب کنار شمع از بال‌وپرم گفتم او می‌چکید و من هم از چشم ترم گفتم هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟ مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم تا تحت قبه کاملاً مشغول تو باشم حاجات را به کفشداری حرم گفتم در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم جای شمارا هیچ‌کس در دل نمی‌گیرد و الله این را با تمام باورم گفتم :: گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو هر بار که از دخترت به دخترم گفتم از خشکی لب‌ها و ذبحت با لب‌تشنه امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم ✍️سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
وقتی از خاک تو شفا برسد گر نگاهی کنی، چه‌ها برسد به نوا می‌رسانی‌اش قطعاً بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه! بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد ما ز دست فراق خسته شدیم یک‌نفر هم به داد ما برسد دست ما را بگیر تا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه‌ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم‌ها برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه‌ی کال، مانده تا برسد زخم‌های تو تشنه‌ی اشک‌اند گریه کردم به تو دوا برسد :: با خودش می‌بَرَد مرا حتماً پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد ✍سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
خورشيدِ من‌ آمدی شبانه قدری بغلم کن عاشقانه نشناختمت در اول‌ کار نفرین خدا به این زمانه کی زیر گلوت را عزیزم اینطور بریده ناشیانه تقصیر حرارت تنور است این سوختگی‌ زیر چانه امروز شبیه موی تو سوخت آن موی بلند دخترانه اوضاع مناسبی ندارم چه خوب که آمدی شبانه من که همه عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه رفتم وسط شرابخواران کَت بسته، به زورِ تازیانه "بَر" خورده به من، چرا نبوده؟! برخوردِ کسی مودبانه من دختر شاه عالمینم دادند ولی به من‌ اعانه در راه، شتر تکان نمی‌خورد خوردم کتکی به این بهانه هر بار طناب را کشیدند خوردیم‌ زمین دانه دانه من‌ سیر غذا نخوردم اما خوردم‌ دل سیر تازیانه افتاد سرت ز روی شاخه افتاد سرم به روی شانه هر سنگ که بر سر تو می‌خورد می‌کرد به سمت ما کمانه از خاطر من نمی‌رود... نه... آن ضربه‌ی چوب وحشیانه سالم لب من، لب تو زخمی؟! واللهِ که نیست عادلانه دیگر ز سفر بدم می‌آید کِی می‌بری‌ام پدر به خانه دیدی که ز شب هراس دارم خورشیدِ من آمدی شبانه ✍سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
با ماجرای رنج و غربت آشنا من دیگر نمی‌خواهم شوم از تو جدا من هم تشنه‌ای، هم خسته‌ای، هم داغداری باید که مرگم را بخواهم از خدا من با توست ای سالار زینب انتخابش طفلان من قربانی‌ات گردند یا من؟ دارم در این صحرا دو دریا خونِ غیرت از خونشان بر دست می‌گیرم حنا من این دو به جای خود، اگر پایش بیفتد از جنگ با لشگر ندارم هیچ إبا من من خوب می‌دانم که حساسی به مادر پس خواهشم را رد نکن نگذار تا من... ... پهلوی تو از "پهلوی مادر" بگویم این‌گونه حتماً می‌شوم حاجت‌روا من :: در قتل طفلانم تعلل کرد لشگر بیرون بیایم تا مگر از خیمه‌ها من «سر» پای تو دادند و حالا سربلندم قربانی دیگر اگر خواهی بیا... من اینجا عزیزم غیر زیبایی ندیدم لب به شکایت وا نکردم که: چرا من؟ از دیدن شرمندگی‌ات شرم دارم بیرون نمی‌آیم اگر از خیمه‌ها من وقتی که می‌آوردی آنها را، لباست_ خاکی شده، قربان این رخت و عبا من بگذَر از این دو، لحظه‌ای بنشین کنارم به داغ اکبر گریه کن همراه با من بالاسر اکبر کسی این را نفهمید تو بیشتر می‌سوختی آن لحظه یا من... ✍سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
وقتی از خاک تو شفا برسد گر نگاهی کنی، چه‌ها برسد به نوا می‌رسانی‌اش قطعاً بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه! بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد ما ز دست فراق خسته شدیم یک‌نفر هم به داد ما برسد دست ما را بگیر تا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه‌ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم‌ها برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه‌ی کال، مانده تا برسد زخم‌های تو تشنه‌ی اشک‌اند گریه کردم به تو دوا برسد :: با خودش می‌بَرَد مرا حتماً پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد ✍سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
اسم حرمت آمد و بی‌تاب شدم از شوق زیارت تو بی‌خواب شدم حرف از عطش دیدن شش‌گوشه که شد با یاد لبان خشک تو آب شدم ✍ نور از دل مهتاب بیاور عباس تا درب حرم تاب بیاور عباس خشکیده زبانِ چوبیِ گهواره یک جرعه فقط آب بیاور عباس ✍ کنار اشک دریا روضه‌ی ماست غمش امروز و فردا روضه‌ی ماست قیامت هم، دو تا دست بریده به روی دست زهرا روضه‌ی ماست ✍ اي آب بقا اشک روانت عباس اي نور خدا در دل و جانت عباس يک چشم تو بر آب و يکي سوي حرم قربان دو چشم نگرانت عباس ✍ برگشتنی رباب سرِ این مزار گفت: این قبرِ کوچکِ علی اصغرِ من است ✍ در غزه، هزار طفل غمگین، تشنه‌است صد لاله و صدهزار نسرین، تشنه‌است برگرد و برای کودکان آب بیار! یا حضرتِ عباس! فلسطین تشنه‌است ✍ تو را هربار با احساس می‌خواند تو را هرلحظه‌ی حساس، می‌خواند همین بس در مقام تو که ارباب «بِنَفسی اَنتَ یاعَباس» می‌خواند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
اسم حرمت آمد و بی‌تاب شدم از شوق زیارت تو بی‌خواب شدم حرف از عطش دیدن شش‌گوشه که شد با یاد لبان خشک تو آب شدم ✍ نور از دل مهتاب بیاور عباس تا درب حرم تاب بیاور عباس خشکیده زبانِ چوبیِ گهواره یک جرعه فقط آب بیاور عباس ✍ کنار اشک دریا روضه‌ی ماست غمش امروز و فردا روضه‌ی ماست قیامت هم، دو تا دست بریده به روی دست زهرا روضه‌ی ماست ✍ اي آب بقا اشک روانت عباس اي نور خدا در دل و جانت عباس يک چشم تو بر آب و يکي سوي حرم قربان دو چشم نگرانت عباس ✍ برگشتنی رباب سرِ این مزار گفت: این قبرِ کوچکِ علی اصغرِ من است ✍ در غزه، هزار طفل غمگین، تشنه‌است صد لاله و صدهزار نسرین، تشنه‌است برگرد و برای کودکان آب بیار! یا حضرتِ عباس! فلسطین تشنه‌است ✍ تو را هربار با احساس می‌خواند تو را هرلحظه‌ی حساس، می‌خواند همین بس در مقام تو که ارباب «بِنَفسی اَنتَ یاعَباس» می‌خواند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
اگر ستاره و خورشید و ماه تابنده‌ است تمام علتش این‌ است بر درت بنده‌‌ است به دیده‌ی متکبر که آبِ رو ندهند هرآنکه خاک در توست آبرومند است مرا به گریه بیانداز و خود حکومت کن که پادشاهیِ دریا، به تو برازنده‌‌ است به روز حشر که عالَم به گریه مشغول‌اند جزای گریه‌کنانِ غم شما خنده‌ است از آن زمان که به لب‌های خشک تو نرسید فرات از پدر و مادر تو شرمنده‌ است گریستند به ذبح گلوت حیوانات که جزء گریه کنانت، وحوش درنده‌ است ** بنی اسد چه کند؟! از کجا شروع کند؟! تن تو اين طرف و آن طرف پراكنده‌ است ✍سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
آمد سراغ صندوق، آمد شبانه راهب از قبل شد کمان‌تر، قدّ کمان راهب یک عمر منتظر بود تا سر بیاید از راه به او سپرده بودند، پیشینیان راهب با مشت زد به سینه، با اشکِ دیده‌اش گفت زیباتر از مسیحا! دردت به جان راهب شاهی که هر دو عالم بودند در امانش آن شب سپرد اما، سر در امان راهب بعد از تنور خولی، قبل از مساجد شام شد نوبت کلیسا، شد میهمان راهب تا شد سرش مرتب، پیش نگاه زینب فوراً رسید خیرش، به خاندان راهب مریم به سینه می‌زد، آسیه گریه می‌کرد در مجلسی که زهرا شد روضه‌خوانِ راهب دردی به جانش افتاد، تا دید وضع سر را دردی که شعله می‌زد، تا استخوان راهب گیسوی چنگ خورده...، ابروی سنگ خورده... اوضاع صورتش برد، تاب و توان راهب وضع بد دهان را، زخم روی زبان را تا دید ناگهان بند آمد زبان راهب آبی نخورد دیگر، نانی نخورد دیگر خونِ جگر از آن پس، شد آب و نان راهب آرام شد رقیه، وقتی که از کلیسا آمد سحر به گوشش، صوت اذان راهب در اوج قِصه بوسه می‌زد به گونه‌ی او جای رباب خالی در داستان راهب ✍سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
خورشيدِ من‌ آمدی شبانه قدری بغلم کن عاشقانه نشناختمت در اول‌ کار نفرین خدا به این زمانه کی زیر گلوت را عزیزم اینطور بریده ناشیانه تقصیر حرارت تنور است این سوختگی‌ زیر چانه امروز شبیه موی تو سوخت آن موی بلند دخترانه اوضاع مناسبی ندارم چه خوب که آمدی شبانه من که همه عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه رفتم وسط شرابخواران کَت بسته، به زورِ تازیانه "بَر" خورده به من، چرا نبوده؟! برخوردِ کسی مودبانه من دختر شاه عالمینم دادند ولی به من‌ اعانه در راه، شتر تکان نمی‌خورد خوردم کتکی به این بهانه هر بار طناب را کشیدند خوردیم‌ زمین دانه دانه من‌ سیر غذا نخوردم اما خوردم‌ دل سیر تازیانه افتاد سرت ز روی شاخه افتاد سرم به روی شانه هر سنگ که بر سر تو می‌خورد می‌کرد به سمت ما کمانه از خاطر من نمی‌رود... نه... آن ضربه‌ی چوب وحشیانه سالم لب من، لب تو زخمی؟! واللهِ که نیست عادلانه دیگر ز سفر بدم می‌آید کِی می‌بری‌ام پدر به خانه دیدی که ز شب هراس دارم خورشیدِ من آمدی شبانه ✍سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2