حضرت علی اصغر(ع)شهادت
😢😔😢😔
ای تیر! کجا چنین شتابان؟...آرام
قدری به کمان بگیر دندان...آرام!
😢😔😢😔
ای تیر!به حرفِ حرمله گوش نکن!
برگرد...نرو تو را به قرآن...آرام
😢😔😢😔
شاعر: عارفه دهقانی
عطش غنچه / نوحه
سبک ناظم
-------------
غرقه به خون گشته گلوی اصغر
ببین که گلگون شده روی اصغر
چهره اش لاله گون حنجرش غرق خون
تیر سه شعبه تا رها شد
در تشنگی اصغر فدا شد
واویلتا آه و واویلا ....
طفل صغیر عرصه ی نینوا
غنچه ی سرخ پرپر کربلا
روی دست پدر می زند بال و پر
شهید شش ماهه ی قرآن
وقت شهادت شده خندان
واویلتا آه و واویلا ....
پدر دو دیده را به خون می کشد
تیر سه شعبه را برون می کشد
از جفای عدو پاره گشته گلو
بر داغ او گردون بگرید
تیر سه شعبه خون بگرید
واویلتا آه و واویلا....
طفلی که زد بوسه عطش به رویش
شد لاله گون از موج خون گلویش
گل خزانی شده آسمانی شده
گردیده گلگون روی ماهش
آغوش بابا قتلگاهش
واویلتا آه و واویلا ....
با غنچه ی پرپر خود باغبان
بر گشته سوی خیمه ها پریشان
مادری بی قرار می کشد انتظار
تا لاله از ماتم بچیند
رخسار فرزندش ببیند
واویلتا آه و واویلا ....
**
محمود تاری «یاسر»
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
زمزمه یا زمینه حضرت علی اصغر
لا لائی علی اصغر چرابی صبروتابی
ندارم قطره شیری روا باشد نخوابی
عزیز جان خیمه علی جان ربابی
عمو رفته برایت بیاره جرعه آبی
لا لائی علی اصغر لا لائی علی اصغر
----------
نداره سینه ام شیر بنوش اشک دودیده
عمو رفته فرات و به خیمه نرسیده
شده مشک عمویت ز تیری پاره پاره
دو دست عمو عباس ز تن گشته بریده
لا لائی علی اصغر لالائی علی اصغر
----------
تلظی مکن اصغر به بابا بسپارم
تحمل کن علیجان که قنداقه بیارم
فراز دست بابا شوی خورشید تابان
که شاید جرعه آبی دهند برگلعذارم
لا لائ علی اصغر لا لائی علی اصغر
----------
چه شد تیر سه شعبه به حلقت کارگرشد
علی قتلگه تو سر دوش پدر شد
رباب از دیده گریان پدر خونین جگرشد
ز تیر حرمله حلقِ این ششماهه تر شد
لا لائی علی اصغر لا لائی علی اصغر
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_1663484353.mp3
7.31M
دلتنگ حرم اربابم:
#مداح_میرداماد
#لالا_پسر_دریا
🖤🌹🖤🌹🕊🕊🕊
لالالالا پسر دریا برو تا بابا نمونه تنها
لالالالا نفس مادر کی به داد تو میرسه آخر
خجالت میکشم از تو ندارم قطره آبی
دارم فکر میکنم امشب چطور رو نیزه میخوابی
خجالت میکشم از تو که لبات تشنه شیره
شاید آبی فراهم شه ولی اون وقت دیگه دیره
علیم لای لای بالام لای لای
****
لالالالا فدای صبرت دلم جا مونده تو دل قبرت
لالالالا امون از داغت کفن خونیت شده قنداقت
میترسم حتی تو خاکم تو رو پیدا کنه نیزه
میترسم بپری از خواب چشاتو وا کنه نیزه
میترسم پای مرکبها بیاد رو پیکرت مادر
آخه خیلی نحیفی تو بمیره مادرت مادر
علیم لای لای بالام لای لای
****
لالالالا آروم جونم چی میشه باشه سرت رو شونم
لالالالا خیلی بی تابم لااقل امشب بیا تو خوابم
صدای گریه های تو هنوز میپیچه تو گوشم
هنوز باور نکردم که دیگه نیستی تو آغوشم
هنوز باور نکردم که گل نشکفته پژمردمی
برام سخته ببینم که رو نی دندون در آوردی
علیم لای لای بالام لای لای
شب هفتم محرم
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع )
دیده بگشا تا شود تنهایی من باورت
اصغرم ای اصغرم
من نمی دانم چه گویم در جواب مادرت
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع )
نوه آخر شاهنشه خیبر شکنم
یل شش ماهه منم
مادرم بسته دو دستم که قیامت نکنم
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع )
روی دست شاه دین شش ماهه پرپر میزند
یابن زهرا العجل
زینب اندر خیمه گه بر سینه و سر می زند
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع )
بی زره آمده ای حیدر در گهواره
ای بنازم به رباب
عرش را ریخت بهم خون گلوی پاره
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع )
تا صدای نالهء هل من معین آمد به گوش
خون من آمد به جوش
عازم میدان شدم لب تشنه و قنداقه پوش
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع )
سفرهء این خانواده شیر میدان پرور است
هر نفر یک لشگر است
اکبر و اصغر ندارد کودکش هم حیدر است
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع )
از حرم تنها نه طفلی شیرخوار آورده ام
ذوالفقار آورده ام
حیدر شش ماههء دشمن شکار آورده ام
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع )
پیش چشمان ترم دیگر مزن هی دست وپا
آه و صد واویلتا
ای پسر گم کرده بابا راه خود تا خیمه را
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#شب_هفتم_محرم
#اشعار_محرم
#بحرطویل
گرم روز است و تمام خورشید
آفتاب است که میبارد تیغ
نیست آبی که لبی تَر گردد
نیست اشکی که زند حلقه به چشمی بی جان
گوشهیِ خیمهای از بی تابی
مادری میخواند
نغمهیِ لالایی
شاید اینگونه بخوابد طفلش
ولی اینبار چه آرام و ضعیف
تشنگی جوهرهیِ لالایی او را بُرده
تا که هُرمِ نفسش
میخورَد بر رُخِ کودک آرام
چهرهی سوختهاش میسوزد
مادری چشم به راه
گونههایش زخم است
رَدِ سرخی است که از ناخنِ طفلش مانده
هردو باهم تشنه
هردو باهم بی تاب
هردو دل داده به آوازِ پدر
تا کلامی گوید
ساقی از راه رسید
باز هم مَشکِ پُر آب
چقدر طولانی است
انتظارِ رُخِ تاول زدهای
نَفَسِ سوختهای
کمی آنسوتر از او
زیرِ یک خیمهی تفدیده و خشک
کودکانی جَمعند
همگی دلواپس
چشم دارند به دلگرمیِ یاسی کوچک
دختری پوشیده
زیرِ یک چادرِ سبز
نازدانه که چنین میگوید
دلتان قرص
خیالِ همگی راحت باد
به خودم گفته که برمیگردم
قول داده به حرم میآید
دلتان قرص که دریا با اوست
ولی انگار در این لحظه شنیدند کسی میآید
کسی از دور به سمت خیمه
او عمو نه خود باباست ولی وای چرا اینگونه
قامتش خَم شده است
دست دارد به کمر
دست دیگر به عمودی که پناهِ حرم است
میکِشد خیمهیِ عباس زمین میاُفتد
بُهت در جمعِ حرم میپیچد
بغضها میشکند
نالهای میآید
گوشها را دگر از قبل سبکتر بکنید
عمه در حلقهی ماتم زدهی دخترکان
گرهای بر گرهی معجر آنان میزد
گوئیا سوخت و خاکستر شد خیمهی مادر طفل
تازه میخواست زبان باز کند
تازه میخواست که بابا گوید
غرق در حال پریشانیِ خود بود که دید
پدرش میگوید
کودکم را آرید (اصغرم را بدهید)
تا که سیرابِ دو کف آبِ گوارا گردد
طفل را بابا بُرد
بازهم در دلِ او نورِ اُمیدی پر زد
خواست تشویش بیاید به سراغش اما غم به خود راه نداد
گفت اینبار علی سیراب است
بازهم چشم به راه به درِ خیمهی خود
کُند تَر میگذرد ثانیهها که سیاهیِ کسی پیدا شد
چشمهایی که زِ فرطِ عطش تار شده خیره نمود
زیرِ لب با خود گفت :
پس علی کو؟
چه شده؟
بچهام با او نیست
دید باباست ولی چهرهی او خونین است
گوشههایی زِ عبایش خونرَنگ
میرود پشتِ خیام
سر به زیر است چرا
خواست حرفی بزند بُهت وجودش را برد
نفسش بند آمد
بعد بغضی سوزان رفت دنبال حسین
چشمهای تارش
دید در پشت حرم
گودی قبری را کوچک اما کم عمق
دستِ بابا خاکی دید در سینهی آن
کودکش خوابیده
خندهای بر لب اوست
چشمهایش باز است
زلفهایش خونین
بِینِ قنداقهی سرخ
مثلِ یک کابوس است
سرش انگار به مویی بند است
از گلویش خبری نیست ولی
خبری نیست از آن حلق سفید
گوئیا حنجرهاش
تارهای صوتی
همگی سوختهاند
خبری نیست از آن حَلق سفید
جایِ آن
تیغهیِ یک تیرِ مهیب از سه طرف بیرون است
طولِ آن بیشتر از قدِ علی
حجم آن بیشتر از حجمِ سرش
گوش تا گوش نمانده چیزی
حرمله میخندد
زانوانش خم شد
چشمهای پدر از شرم زمین مینگرد
دستِ خود بُرد به سمتِ لحد و چید بر آن
پنجه بر خاک زد و رویِ مزارش پاشید
مُشت خاکی به سرش
بعد آهی جانکاه
اثر از قبر نبود
حال زینب ماند و مادری خاک آلود
پیرمردی تشنه
چهکند با این مرد
به کدامین برسد
ساعتی تلخ گذشت
در غروبِ سرخی
که حرم شعلهور از دستِ غارت شده است
خیمه آتش شده است
دختران میسوزند
همهی هستیشان
مثلِ گهواره به غارت رفته
چشمِ مجروح رباب
دید در پشتِ خیام
از همانجا که نشانش کرده
در همان نقطه که خاکش کرده
گودیِ قبری هست
گودیِ کوچکی اما
خبر از کودک معصومش نیست
سر خود را چرخاند
طرفِ طبل زنان
طرف هلهله ها
نیزه دارانی دید
به سرِ نیزهی افراشتهی خونین قطور
اصغر خود را دید که به او می نگرد
حرمله میخندد......
#حسن_لطفی
1_1663893203.mp3
10.43M
🏴#شب_هفتم_محرم
🏴#سنگین
🎤مداح :کربلایی حمید علیمی
لالایی عزیزم گلم لالا
روی دستام آروم بخواب حالا
بخواب و بگو که چجوری من
جواب رباب و بدم حالا
لالا لالا که تو رو دارن
فرشته ها میبرن بالا
برای لبای تو آب خواستم
جوابم رو بابا با تیر دادند
من و از تو شرمنده کردن تا
با اشکام به کام تو شیر دادم
دلم رو کندی
چرا میخندی
چرا چشماتو نمی بندی
◼️ لالایی اصغر ◼️
لالایی گلم رو خزون کردن
تا قنداق تو غرق خون کردن
با تیر سه شعبه گلو تو نه
که قلب باباتو نشون کردن
تورو کشتن
منو کشتن
قد مادرت رو کمون کردن
شدی گرچه پنهون تو خاک اما
میخوان باز کنند.نده داغت رو
غروب وقتی غارت شروع میشه
میگیرن با نیزه سراغت رو
شبیه بابا
می ی رو نی ها
میری رو نیزه مثه سقا
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
دارد نظری سمت کجا تیر سه شعبه
آمد به سراغ تو چرا تیر سه شعبه
آغوش تو امن است ولی حیف ، کجا برد
امنیت آغوش تو را تیر سه شعبه
آیینه ی اکبر به روی دست تو بود و
برداشت ترک آینه با تیر سه شعبه
فرزند تو آن است که تا حرمله را دید
لبخند زد و گفت بیا تیر سه شعبه
حلقوم علی اصغر تو معبد تیر است
آنجا که شده گرم دعا تیر سه شعبه
بی اذن تو برگی به زمین ، نه نمی افتد
با اذن تو گشته است رها تیر سه شعبه
در حسرت دیدار تو ماندیم و نمردیم
ای کاش که می خورد به ما تیر سه شعبه
محسن ناصحی🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده
داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده
پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی
ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده
خبرِ کشتنِ تو تا که رسیده به زنان
حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده
ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو
لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده
این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی
صحنهی مادر و مسمار مجسم کرده
خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را
داغ تو شادی این قوم فراهم کرده
چه شده جسم تو از لایِ زره میریزد
نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده
فرصتی داشته دشمن که چنین پیکر تو
قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده
دختری بعد تو با اذن عمو عباسش
زیر چادر گره مقنعه محکم کرده
شاعر: #قاسم_نعمتی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای
علی اکبر، علی اصغر شده ای در نظرم
خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمه ی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
شعر از گروه #یا_مظلوم🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
میوه ی عمر پدر، شعله نزن بر جگرم
پا نکش روی زمین، درد نکش ای پسرم
مثل قرآنِ بهم ریخته، درهم شده ای
آه ای خیر کثیرم چقدر کم شده ای
به برم بودی و این قافله پیغمبر داشت
پدرت حال خوشی داشت، علی اکبر داشت
خواستم بار دگر تا که بگویی چیزی
لخته ی خون به روی دامن من می ریزی؟!
تنم افتاده کنارت، مددی می گویم
ولدی یا ولدی یا ولدی می گویم
ارباً اربا شدنت، داد جزایم را... حیف
خُرد کردند سر پیری عصایم را حیف
سوختم تا که غریبی مرا حس بکنی
نیست انصاف ببینم که تو خس خس بکنی
چه شد اینگونه بهم ریختنت؟! حرف بزن
یوسفم، پس چه شده پیرهنت؟! حرف بزن
نگذار این همه غم در دلم آکنده شود
أشهدُ أنّ عَلی گو پدرت زنده شود
هر چه کردم به خدا جمع نشد، جمع نشد
بدنت بین عبا جمع نشد، جمع نشد
مثل یک دشت پر از لاله و گلگون شده ای
بس که نیزه به تنت خورده، دگرگون شده ای
سینه ات، سوخته انگار به چشمم آمد
ماجرای نوک مسمار به چشمم آمد
عمه ات آمده از خیمه برایش برخیز
دست بر معجر خود برده، به پایش برخیز
بر دلم آتش این داغ مدام است مدام
بعد تو صحبت لبخند حرام است حرام
"ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی"
رفتی و خون به دل مضطر لیلا کردی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم محرم
😢😔😢😔😢😔
شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
تعالی شمه ایی از شأنِ اعلای علی اکبر
*شب جوانانِ، امشب علی اکبر رو صدا نزنی کی صدا بزنی؟...*
شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
تعالی شمه ایی از شأنِ اعلای علی اکبر
مُعادِ پیچش زلفش نمادِ محشر کبری
قیامت جلوه ایی از قد و بالای علی اکبر
*جای همهی شهدا خالی اونایی که سربند بسته بودند،،: یا علی اکبرِ حسین*
تجلی های پیغمبر در این آیینه بی وقفه
حرم را میکند محو تماشای علی اکبر
*ان شاءالله بریم کربلا پایین پای ابی عبدالله، خدا قسمت کنه...*
هماوردی ندارد شیر حق در جنگ رو در رو
هزار الله اکبر، کیست همتای علی اکبر
به یک جولان چشمش، قلب اردوگاه دشمن ریخت
عجب شوری به پاکرد است غوغای علی اکبر
نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آماده است
خدا آغوش وا کرده مُحَیای علی اکبر
*جانم علی اکبر، همچین که میومد جلو خیمه، همه خانواده دورش رو میگرفتن، خواهر و عمه ها دورش رو میگرفتن، عمه قربونِ قد وبالات بره...*
نه تنها بهر استقبال پیغمبر آماده است
خدا آغوش وا کرده محیای علی اکبر
اگرچه حسرت عُمر حسین از دست رفت اما
به رسم صبر تاب آورده تا پای علی اکبر
*حالا میخوام بی مقدمه برات روضه بخونم، امشب پدرا برا پسرا دعا کنن، پسرا هم امشب اونایی که باباهاشون سایشون بالا سرشونه قول بدن هر طور شده دست بابا هارو ببوسن، اگه بابا سوال کرد بگو: آخه امشب شب علی اکبرِ، منم از علی اکبر یاد گرفتم دست بوس بابام باشم... یا علی اکبر!...*
میروی میبَری از سینه دلِ خونِ پدر
زخمی سوخته ات را کمی آهسته ببر
*ای جانم! اومد مقابل بابا، سر پایین، بابا جان! اجازه به من میدی برم میدان؟ حرف علی تموم نشده بود، فرمود: علی جان! برو.. همچین که علی اومد بره میدان، یه وقت دیدن ابی عبدالله صدا زد: علی! صبر کن، همه گفتن: حتما میخواد ممانعت کنه بگه نرو میدان، حسین! حرفش رو عوض میکنه...
صدا زد: علی جان! قبل از رفتنت بابا چند قدم جلو من راه برو میخوام قد و بالات رو ببینم...*
شانۀ صبر دلم پشت سرت میلرزد
چه کنم پیر شدم چاره ندارم دیگر
به پدر حق بده که این همه بی تاب شده
به خدا دیدن این منظره سخت است پسر
که ببینم نفست بین گلو ذبح شده است
یا که افتاده گلویت سر راهِ خنجر
ناخودآگاه تمام بدنم تیر کشید
به گمانم باید دست بگیرم به کمر
عمه ات را پسرم گرم در آغوش بگیر
شاید آرام شود در بغلِ پیغمبر
چون تو ای لاله! در این باغ گلی پر پر نیست
و از این پیر جوان مرده، کمانی تر نیست
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
*چه کنم شب هشتمِ، نمیشه نگم، یا ابا عبدالله! خدا نیاره یه بابا زمین خوردن بچه اش رو ببینه، خدا نیاره یه بابا صورت بچه اش رو زخمی ببینه، خدا نیاره یه بابایی کتک خوردن بچه اش رو ببینه...
علی اکبر رفت میدان، همه گفتن پیغمبر اومده، شبیه ترین فرد خَلقاً و خُلقاً و مَنطقاً به رسول خدا بود، صدای تکبیر بلند شد تا این که شروع کرد خودش رو معرفی کردن: من نوۀ پیغمبرم، من نوۀ علی ام، من نوۀ فاطمه ام، من پسر حسینم، علی ابن حسین بن علی، علیِ الاَکبر...
جنگ نمایانی کرد، بعضیا گفتن تشنه اش شد، برگشت یه نگاه به بابا کرد دید بابا از خودش تشنه تره، اینقدر خواهرها براش گریه کردن، داداش! مواظب خودت باش، عمه زینب داره دعا میکنه، سکینه داره دعا میکنه، اما نالۀ اهل خیمه بلند شد میدونی کدوم ساعت؟ اون ساعتی که حسین دست رو سر گذاشت.. آخه مگه خبر نداری، مگه نمیدونی علی اکبر رو چطور کشتن؟ یکی نیزه به پهلوش زد، یکی شمشیر به فرقش زد، اما نتونستن یه کاری کنن از اسب واژگون بشه، این اسب اسبی است که میدونه سوارش چقدر ماهره، تربیت شده است، اونایی که سوار کارن میدونن دستش رو انداخت دورگردن اسب، یعنی اینکه دیگه توان ندارم، من رو برگردون سمت خیمه، خونِ سر علی جلو چشم اسب رو گرفت، عوض این که سمت خیمه ها بره رفت وسط دلِ دشمن، حسین یه وقت دید شمشیرا بالا میاد، همچین که با عجله دوید از خیمه گاه تا قتلگاهِ علی، هی زمین میخورد، بلند میشد، صدا میزد: وَلَدی! دید علی داره پاهاش رو روی زمین میکشه، صورتش رو گذاشت رو صورت علی...
میدونی چرا بغلش نکرد؟ آخه بدنِ سالم رو میشه بغل گرفت، حسین هر طرف رو میگرفت، یه طرف دیگه روی زمین میریخت... ناله بزن: حسین!...*
رسید حسین
چجوری تا جسم علی دوید حسین
اون آخرا خودش رو میکشید حسین
فقط خدا میدونه که چی دید حسین
سرش یه جا
دونه دونه اعضای پیکرش یه جا
جداشد از هم تَنِ پَرپَرش یه جا
جمع نمیشه علی اکبرش یه جا
این لشکر داره تو دلش
کینه از اسمِ تو علی
تا خیمه شاید نمونه
چیزی از جسم تو علی
لخته لخته خون
روی این لبا
ای کاش که تنت
جاشه تو عبا
*پسرم! چرا این طوریت کردن؟ بابا! عزیز دلم! بلند شو همه ی اهل خیمه دارن گریه میکنن...
آی
رفقا! آی بزرگترا! رزمنده ها! قربون همتون برم جَوُونا یادتون باشه هرکی رو زمین افتاد امام حسین رفت آوُردتش خیمه دارالحرب، حواست هست؟ زینب چهار پنج ساله بود وقتی سر قبر مادر میرفتن، علی میگفت: حسن جان! حسین جان! این روشنایی هارو کم کن نمیخوام چشمی قد و بالای زینب رو ببینه...
روضه علی اکبرِ چرا از زینب دارم میگم؟ کار دارم باهات آی غیرتیا، حسینیا، تنها کشته ایی که پای ناموس حسین رو وسط میدون وا کرد علی اکبر بود، همچین که صورتش رو گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: بابا! بابا بلند شو ببین دارن به من میخندن، پسرم علی اکبر! چرا اینقدر علی اصغر شدی بابا؟ یه وقت دید یه دستی مثل دست مادر اومد رو شونش، برگشت نگاه کرد دید زینبِ، صدا زد: حسین! خدا صبرت بده...
یه جمله ای حسین گفت صدا زد:...*
علی جان خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
در کنار توام و باز به خود میگویم
نه حسین! این تنِ پوشیده به خون اکبر نیست
*بازم ناله بزن بگو: یاحسین!..*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
صدای وای وای عالمینه
تموم دشت غرق شور و شینه
عبا برداشت مولا...چند ساله
که تابوتت سر دوش حسینه
الهی نشکنه مردِ ستیزی
نشینه رو دلی داغ عزیزی
برای دلخوشی زینبش بود
عبا آورد...یعنی مونده چیزی
یه عده تا که اسمش رو شنیدن
برای کشتنش با سر دویدن
جلو چشم کتاب الله ناطق
رسول اکرمو سر میبریدن
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
داغیست که آتش زده بر هر چه در است
دردیست که شش ماهه از آن با خبر است
این مرثیه هر بار مروری شد، دید:
جانسوزتر از تیرِ سه پر، میخ در است
دنبال خوشی نگرد ای حال خراب
در شور و شعف نباش ای چشم پر آب
تقویم خدا دوازده ماه، گریست
در غصه ی شش ماهه ی زهرا و رباب
میخواست که دشت را ز خون واحه کند
راه همه را جدا ز بیراهه کند
جانم به فدای خاندانی که در آن
شش ماهه اش اقتدا به شش ماهه کند
شاعر: #مسعود_یوسف_پور🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_1664609585.mp3
5.62M
سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
😢😔😔😢😔
حسین ای جان من جانان من
حسین ای دین من ایمان من
حسین ای روح من ریحان من
امیده دلهای بیتاب منو دریاب اباعبدالله
قلبم رو غرق عشقت کن مثه اصحاب اباعبدالله
ای تنها آشنای من غریب ارباب اباعبدالله
یا ثارالله و بن ثاره
زهرا خیلی دوسِت داره
حسین ای ماه من مصباح من
حسین ای عشق من دلخواه من
حسین ای ذکر من همراه من
مثل حر اومدم اینبار ابالاحرار اباعبدالله
از خوابِ غفلت با لطف تو شدم بیدار اباعبدالله
پاتو آقا روی چشم ترم بگذار اباعبدالله
کافر اینجا مومن میشه
ناممکن ها ممکن میشه
یا ثارالله و بن ثاره
زهرا خیلی دوسِت داره
حسین ای راز من اعجاز من
حسین ای شور من آواز من
حسین ای بال من پرواز من
از من نگیر این پرچم رو پناهم رو اباعبدالله
پیرهن مشکی این نور مجسم رو اباعبدالله
علت زنده بودنم محرم رو اباعبدالله
یا ثارالله و بن ثاره
زهرا خیلی دوسِت داره
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🖤🙏 *امام* *حسین*(ع) *بر* *سرِ* *نعش* *علی* *اکبر*🙏🖤
با زانو آمده پسرش را صدا کند
شاید جراحت جگرش را دوا کند
گرچه جگر نداشت نگاهش کند ولی
بالینِ او نشسته پسر را صدا کند
لکنت گرفته پیرِ جوان مرده، حق بده
سخت است واژه ی "پسرم" را ادا کند
آمد به پا بلند شود، خورد بر زمین
مجبور شد که خواهرِ خود را صدا کند
کارش به التماس کشیده ولی چه سود؟!
باید حسین(ع) چند عبا دست و پا کند
مثل انارِ دانه شده ریخت بر زمین
وقتی ز خاک خواست سرش را جدا کند
بوده حسین(ع)، یکّه و تنها، عدو زیاد
ایکاش می شد اینهمه لشگر حیا کند
می کوشد از میانِ تبرها و دشنه ها
حتی ز روی تیغ، علی را سوا کند
درگیر بود ساقه ی نیزه به سینه اش
راهی نبود تا گره ی بسته وا کند
کِتفش ز ضربِ تیر و سنان ها شکسته بود
هر نیزه آمده که یکی را دوتا کند
بد جور دوخته اند سرش را به روی خاک
باید شروع به کندنِ سرنیزه ها کند
مانند خاک روی زمین پخش شد تنش
طوری زدند آرزوی بوریا کند
🔵 خادم الذاکرین کربلایی مهدی فراهانی
۱۳۹۶
🌹🙏بیاد همه شهدا و درگذشتگان و برآورده شدن حاجات بانیان خیر و ملتمسین دعا و شفای عاجل بیماران ووو 🙏🌹
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
خورشید گلگون / نوحه
سبک دیگری از ناظم
------------
افتاده غرقه خون اکبر به میدان
آمده در برش خورشید تابان
با چشم لاله گون با کام عطشان
گوید علی جان
ای جان بابا
وا کن به رویم
چشمان خود را
آه و واویلتا آه و واویلا ...
مرکب بر پشت خود دارد صنوبر
رفته با راکبش در قلب لشکر
خورده بر جسم او صد تیغ و خنجر
افتاده لاله
پرپر به صحرا
لبریز ناله
شد آل طاها
آه و واویلتا آه و واویلا ...
افتاده بار غم بر دوشم اکنون
پیچد آوای تو در گوشم اکنون
پر شد از عطر تو آغوشم اکنون
ای نور چشمم
ای سرو و طوبا
در خون نشسته
آن قد رعنا
آه و واویلتا آه و واویلا ....
ای موج بحر خون ای روح دریا
تو غرق خون و من غرق تماشا
اکنون در پیش من خفتی به صحرا
با روی خونین
ای ماه زیبا
در خاک و در خون
کردی تو مأوا
آه و واویلتا آه و واویلا ....
**
محمود تاری «یاسر»
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع
سوی میدان رفتنت اصرار میخواهد مگر؟
شوق چشمت از پدر انکار میخواهد مگر؟
تو خودت پیغمبری و وارث تیغ دو سر
رزم شیر پهلوان هشدار میخواهد مگر؟
دورهی تحصیلیت در مکتب عباس بود
با وجودت لشگرم سردار میخواهد مگر؟
چند گامی در برم بردار و بعد از آن برو
رفتنت در سینه ام آزار میخواهد مگر ؟
اکبرم پشت و پناه تو دعای عمه ات
اکبرم نام قشنگ تو نوای عمه ات
در کشاکشهای جنگیدن صدایت قطع شد
سنگ آمد ناله ی یاربنایت قطع شد
ضربه های پشت هم کرده تو را از هم سوا؟
یا که زیر سم مرکب دست و پایت قطع شد
نیزه داری نیزه ای در پهلویت جا کرد و رفت
بعد از آن دیگر نفسهای رهایت قطع شد
جرمتو حب ید الله است مثل مادرم
سینه و بازوی تو بشکست مثل مادرم
عضو عضوت بر زمین بابا زپیکر ریخت
تار تار گیسویت انگار از سر ریخته
تیغ بر فرقت چطور خورده که بابا اینچنین
جمجمت چون مرتضی ؟!نه ، بلکه بدتر ریخته
شک ندارم که تو را چشمت زدند ؛ که اینچنین
قامتت با وسعت دریا برابر ، ریخته
بر مشامم از دل این دشت بویت میرسد
ناله از صحرا می آید وااای اکبر ریخته
ای علی !!! هر تکه ی تو بر زمین افتاده است
خون جاری تو در این سرزمین افتاده است
#محمد_کیخسروی
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر_ع
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت علی اکبر
كمی روبرویم بمان تا
تماشا كنم قامتت را
كه تا لا اقل اِن یكادی
بخوانم بر آن قد و بالا
بمان ای همه شوق و ذوقم
كه دلتنگ پیغمبرم من
كه سخت است و تلخ است و سنگین
ز دیدار تو دل بریدن
علی جان علی جان، برو سوی میدان
شده عید قربان، شده عید قربان
الوداع، علی اكبر
خدایا تو اینك گُواهی
كه من میفرستم به میدان
همه خاطرات خوشم را
به سوز دل و چشم گریان
رخش آینه دار زهرا
قد و قامتش مثل حیدر
سخن گفتنش، خَلق و خُلقش
یكایك شبیه پیمبر
خدایا در این دم، رود جانم از تن
سوی اینهمه گرگ، رود یوسف من
الوداع، علی اكبر
تحمل كن این تشنگی را
یل خسته تشنه كامم
كه آبی بجز اشك حسرت
نمانده دگر در خیامم
خدایا مبادا كه اسبش
كنون گم كند راه خود را
رود سوی اردوی دشمن
شود سرو من ارباً ارباً
من و دیده تر، تو و حرف آخر:
لبم گشته سیراب، ز دست پیمبر
الوداع، علی اكبر
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #کنار_قدمهای_جابر
شاعر: #محمد_مهدی_سیار
#کربلایی_سعید_صادقی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت علی اکبر
سوی میدان برو ای مه انورم قدری آهسته تر نازنین دلبرم
که بود دیده ام به رهت از قفا آه و واویلتا، آه و واویلتا
برده دین و دلم قد و بالای تو آتشم می زند چشم شهلای تو
نظری کن پسر پدرت در نوا آه و واویلتا، آه و واویلتا
سر منِه روی خاک گل زیبای من آتش افکنده ای به سراپای من
عمه در خیمه گه به غمت مبتلا آه و واویلتا، آه و واویلتا
از چه خونین شده طرّه ی موی تو برده هوش از سرم جلوه ی روی تو
تشنه کامیِ تو زده آتش مرا آه و واویلتا، آه و واویلتا
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #همه_جا_کربلاست
شاعر: #موحد (با تغییر)
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام
لاله ی ليلا
برروی خاك صحرا ،گرديده اربأ اربا ،
لالـه ی ليلا
زينب بياكمك كن بردارم اين بدن را،
از روي صحرا
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
پُركرده ام چمن را،اين دشت واين دمن را، .
ازناله هايم
پيچيده ام دراين جا، اين پاره پاره تن را،
بين عبايم
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
جسمش به خون نشسته، فرق علی شكسته،
مانندبابا
شدپهلويش پُرازخون، باجان قلب وخسته ،
شبيه زهرا
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
ازعرشيان محزون برخاك می چكدخون ،
برحرمت من
برگـو مـؤذن من ، خيـزد اذان بگويـد ،
برغُربت من
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
ازبس كه زخم ديده ، پا بر زمين كشيده ، درپيش قاتل
بااين تن پُراز خون ،درخاك وخون طپيده ،
چون مرغ بسمل
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
تااوزخون وضوكرد ، روسوی اوعدو كرد ،
ای وای ازاين غم
هركس كه نيزه ای داشت ،برپيكرش فروكرد ،
ای وای ازاين غم
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
#سید_هاشم_وفایی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه شهادت حضرت علی اکبربه سبک(همه جا کربلا..)
می روی ای پسر کمی آهسته تر۲
قدمی ره برو پیش چشم پدر۲
ولدی یا علی ولدی یا علی۲
_؛؛؛
سوی میدان رود شبه پیغمبرم
من به دنبال او پدری مضطرم
ولدی یا علی....
_
وای بر من چرا ابتا گو شده
نکند دشمنش چیره بر او شده
ولدی یا....
_
ای علی آمده پدرت در برت
پاره پاره شده پس چرا پیکرت
خیز واز جا بگو سخنی جان من
شادمان کن مرا روح وریحان من
ولدی یا علی....
_
بوده ای ای علی حاصل عمر من
خیز از جا شرر بر وجودم مزن
بین علی گریه ام، خنده دشمنم
برسر نعش تو خسته جان می کنم
ولدی یا علی......
__
عمه ات آمده بهر دلداریم
دیده حال مرا آمده یاریم
خواهرانت همه منتظر درحرم
بی اذان گو شده ای علی لشگرم
ولدی یا علی....
شعر:اسماعیل تقوایی🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
مثل آهی که نهاد از مصدرش بیرون کشید
نیزه را بابا ز حلق اکبرش بیرون کشید
دشنهای،نای اذانگویِ حرم را باز کرد...
چندتا اَشهَد ز عُمق حنجرش بیرون کشید
فرض کن شمشیر با فَرقِ جوانی لج کند...
تیغ را باید چگونه از سرش بیرون کشید!
آنقَدَر پا خورد..،جلد مصحفش پاشیده شد
برگه برگه میتوان از دفترش بیرون کشید
با عبایی که حسین آورد در آن ازدحام...
چندعضوی را فقط از پیکرش بیرون کشید
زخم پهلوی پسر را دید..،داغش تازه شد...
میخ را با چه عذابی مادرش بیرون کشید
هر دری زد تا علی "بابا" بگوید که..،نشد
لخته ی خون را اگرچه آخرش بیرون کشید
روی نعش شاهزاده داشت جان می داد..،آه...
شاه را از این مصیبت خواهرش بیرون کشید
شاعر: #بردیا_محمدی🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش