Reza Narimani - Bayad Ba Chadoret Separe Ame Jon Bashi (128).mp3
2.41M
قبل از اینکه ادامه معرفی شهید گذاشته بشه
این مداحی رو بزارین وهمراهش متن رو بخونین❤️
@navayekhat
همسر شهید با لبخندی نگاه به عکس شهید کرد و گفت: مصطفی بسیار مهربان و خوش قلب بود همیشه از شهدا برایم صحبت میکرد و در برنامههای شهدایی حضور داشت، وقتی میخواست برای جنگ با داعشیان اعزام شود خیلی موانع سر راهش بود هر مانعی را بر میداشت به مانع دیگر بر میخورد و این قضیه برای ایشان خیلی نگران کننده بود که مبادا از کاروان مدافعان حرم جا بماند.
از کودکی به مسجد علاقه داشت و در آن زیاد رفت و آمد می کرد.
او در سال ۸۶ در رشته حقوق قبول شد، ولی نرفت. می گفت: دوست ندارم وارد مکانی شوم که دختر و پسر در آن مختلط هستند.
@navayekhat
بعد از مطالعه حس وحالتون رو باما به اشتراک بزارین❤️👇
https://ngli.ir/694385456442
جــاذبــههـا هـمـیـشـه رو
به پایین نیـستند کـافـی
است،پیشانیت به خاک
باشد به ســوی آســمــان
خــواهــی رفــت..(:🕊"
@navayekhat
_Mahmood karimi - Delam Ziro Ru Shod (320).mp3
15.38M
قبل از اینکه ادامه معرفی شهید گذاشته بشه
این مداحی رو بزارین وهمراهش متن رو بخونین❤️
یک شب خواب دید که جماعتی در حسینیهای جمع هستند و هر کس انفرادی یا به همراه دوستانش نزد شخصی که در بالای آن حسینیه نشسته بود میروند و صحبت یا خواسته خود را مطرح میکنند، در همان عالم خواب متوجه میشود آن شخص حجر بن عدی است.
وقتی نوبت به آقا مصطفی رسید بعد از سلام کردن گفت هیچ چیز به ذهنم نرسید و فقط گفتم سلام من را به امام حسین (ع) برسانید. حجر بن عدی هم با لبخندی به نشانه رضایت گفت قبل از این که شما بگویید سلام شما را رسانده بودم.
فردا آقا مصطفی این خواب را تعریف کرد و گفت شاید در رفتنم به حکمت خدا تأخیری باشد، اما یقین دارم که میروم، دیگر نگرانی و دلهرهی جاماندن را نداشت و با امید بیشتر تلاش میکرد.
@navayekhat