eitaa logo
نماز اول وقت بخوانیم
3.2هزار دنبال‌کننده
79 عکس
1هزار ویدیو
248 فایل
@namazmt مرکز تخصصی نماز بانوی باحیا @banoy_ba_haya دعوت به نماز @d_b_namaz احکام نماز @ahkam_namaz سخنرانی‌کوتاه نمازی @sokhanrani_namaz ذکرهای نماز @navb111 محتوای نماز @navb112 شهید رئیسی (بصیرتی) @shahid_reisii عناوین کانال eitaa.com/navb110/7162
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی١٢| جایزه بزرگ 💠مناسب: پاسخ به یک شبهه: ⭕️ میگن امیرالمؤمنین، وقتی در نماز بودن در رکوع به فقیر صدقه دادند حالا برای من سوال شده حضرت به خدا توجه داشتن یا به فقیر؟ اگر به فقیر توجه داشتند پس یعنی حضور قلب نداشتند؟؟؟ 😦🙄⁉️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی١۳| قبر نورانی 💠مناسب: یه سوال⁉️ من به نماز علاقه دارم و دوست دارم نماز بخونم. ولی صبح‌ها خوابم میاد. 😴ظهرام مشغول کارم و فرصت ندارم. 🤓 فقط شبا وقتم آزاده. کاش میشد، هر پنج تا نمازمو توی یه زمان با هم بخونم. 😌 علت این که نمیشه اینکار رو کرد و وقت نماز در طول روز پراکنده است، چیه⁉️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی١۴| صلوات فرشتگان 💠مناسب: حضرت جبرئیل به همراه هفتاد هزار فرشته،✨ در تشیع جنازه او شرکت کرد و همگی، مدام بر او سلام و صلوات می فرستادند 📿 چرا که این شخص مقید به خواندن سوره‌ای از سوره‌های قرآن بود 📖 و آن سوره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی ١۵| گل بهشت کجاست؟ 💠مناسب: رکعت اخر نماز بودیم. من نماز تموم شده بود و داشتم تسبیحات می‌گفتم.📿 اما اون هنوز تو سجده بود و انگار خیال بلند شدن نداشت. بلاخره بعد از چند دقیقه سر از سجده بلند کرد. نمازش که تموم شد، گفتم: قضیه‌ی این سجده طولانی چیه⁉️😳 گفت: کمک به پیامبر😅. هاج و واج نگاهش کردم. 🤯 گفت: این قصه رو گوش کن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی١۶| شتر دیدی ندیدی 💠مناسب: اشک می‌ریخت و می‌گفت: من مطمئنم این مریضی 🤒 بخاطر گناهیه که کردم. بهش گفتم: چرا فکر می‌کنی خدا منتظره تو یه اشتباه بکنی و بلافاصله عذابت🔥 کنه⁉️😟 گفت: خب این دنیا نشه، اون دنیا می‌شه. منم گفتم بزار این دنیا، عذاب بکشم. بهش گفتم: مثل این که غفور بودن خدا رو فراموش کردی. مگه ماجرای شتر 🐫 دیدی ندیدی رو نشنیدی؟ گفت: نه! برام بگو. گفتم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی١٧| از شنبه 💠مناسب: خداوند آیه توبه رو نازل کرد. شیطان🔥 دو دستی به سرش کوبید و فریاد زد: شیطان‌ها... جمع بشید❗️گفتند: چه خبره؟ گفت: بیچاره شدیم. 😖 دیگه نقشه‌های ما نقش بر آب شد و آدم‌ها می‌تونن با توبه به سمت خدا بر‌گردن. خنّاس، که یکی از اون شیطان‌ها بود، یه راهکاری ارائه داد تا آدم‌ها نتونن به راحتی توبه کنند و اون راهکار... ⤴️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی ۱۸ | ملاقات با فرمانده 🔹مناسب: 🌹امام خمینی رحمه الله علیه یک فرمانده داشت که هر بار 6⃣ مرتبه می‌گفت: (حَیَّ) 🗣 امام آب دستش بود زمین می‌گذاشت و به سمتش می‌رفت. 👣 این حَیَّ یعنی قرار مهم‼️
984.6K
پاسخ به چند پرسش نمازی
🎞 قصه بندگی١٨| 💠مناسب: در حال بسته‌بندی کمک‌های معیشتی برای نیازمندان بودیم. او با حرارت و علاقه کار می‌کرد. ناگهان گلدسته‌های مسجد، صدای اذان را پخش نمودند. من که وضو گرفته بودم، به سمت محل نماز حرکت کردم. او را دیدم که همچنان مشغول کار است. گفتم: نماز نمیای؟ گفت: من جاش چند برابر کار می‌کنم. متعجب خشکم زد: یعنی چه؟ لبخندی زد: یعنی من بجای وقت گذاشتن برای چیزی که خدا بهش نیاز نداره، برای خلق خدا کار میکنم. دیگه مطمئن شدم که موضوع رو اشتباه فهمیده و باید یه مطلبی رو حتما براش توضیح بدم. 👤حجت الاسلام رحیمیان 👨‍💻پایگاه مجازی آموزش عملی نماز 📲 @amozeshnamazmedu 📲 @parvareshi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی١٨| 💠مناسب: در حال بسته‌بندی کمک‌های معیشتی برای نیازمندان بودیم. او با حرارت و علاقه کار می‌کرد. ناگهان گلدسته‌های مسجد، صدای اذان را پخش نمودند. من که وضو گرفته بودم، به سمت محل نماز حرکت کردم. او را دیدم که همچنان مشغول کار است. گفتم: نماز نمیای؟ گفت: من جاش چند برابر کار می‌کنم. متعجب خشکم زد: یعنی چه؟ لبخندی زد: یعنی من بجای وقت گذاشتن برای چیزی که خدا بهش نیاز نداره، برای خلق خدا کار میکنم. دیگه مطمئن شدم که موضوع رو اشتباه فهمیده و باید یه مطلبی رو حتما براش توضیح بدم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی ١٩| رفوزه‌ها چی میگن؟ 💠مناسب: کارنامه‌اشو 🔖دستش گرفته بود و با خوشحالی بالا و پایین می‌پرید و می‌گفت: آخ جون من رتبه اول کلاس شدم. 😍 با لبخند بهش گفتم: امیدوارم هیچ‌وقت رفوزه نشی. متعجب گفت: چی می‌گی بابا! من می‌گم اول شدم اونوقت تو می‌گی الهی رفوزه نشم. 😒 گفتم: تو به خیلی چیزا اهمیت نمیدی و حتی وقتی بهت می‌گم منو مسخره می‌کنی، 😏 مطمئنی تو کارنامه اعمالت هم بیست می‌گیری و اول می‌شی؟ به فکر فرو رفت. 🤔 گفتم: می‌دونی وقتی از رفوزه‌های اون دنیا می‌پرسن چرا رفوزه شدین، چی می‌گن⁉️ اونا می‌گن: ما به چهار علت رفوزه شدیم. اول...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی ٢٠| زنگ حساب 💠مناسب: کتاب و دفترش📚 رو با عجله جمع کرد و به سمت در کلاس رفت. گفتم: کجا؟ گفت: میرم خونه.🏠 متعجب گفتم: پس کلاس ریاضی 📐📏 چی میشه؟ گفت: نمیتونم بمونم. هیچی نخوندم. 😓 دستشو گرفتم و گفتم: بیا هنوز یک ربع وقت داریم. هرچقدر بتونم بهت یاد میدم. با استرس نشست. گفت: اخه توی یه ربع چی یاد میگیرم؟ 😢 گفتم: عجب... منو یاد قضیه زنگ حساب انداختی. هرچقدر بتونم الان بهت یاد میدم. هرچقدر هم موند، بعدا جبران کن ولی هیچوقت از زنگ حساب فرار نکن‼️ چون بلاخره پایان سال، توی امتحان باهاش مواجه میشی. آروم‌تر شد. گفت: قضیه زنگ حساب چیه؟ لبخند زدم و کتاب ریاضی رو باز کردم. 📖 گفتم: باشه بعد تمرین بهت میگم.😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی٢١| شب عروسی 💠مناسب: هردم که سرت به درد آید🤕 نالان شوی و سوی من آیی😢 تا درد سرت شفا بدادم😇 یاغی شوی و دگر نیایی😒 وصف حال جالب این شعر رو در قالب یک تمثیل و قصه بشنوید.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی ٢٢| بهترین شروع 💠مناسب: شب عروسی بود. 💐 عروس رو به داماد کرد و تقاضایی کرد. تقاضایی که بهترین شروع برای یک زندگی عاشقانه 💌 بود. عروس گفت...
30.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💓 دختر نمونه حضرت معصومه 💓 کلیپ کوتاه برای دختران گل مقطع ابتدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی٢۴| جوان خوش‌سیما 💠مناسب: اسم عزرائیل که میاد، لرزشی بر وجود انسان میافته. چون به یاد لحظات مرگ میافته. 😰 بنظرتون عزرائیل چه شکلیه⁉️ برخی میگن زشت و ترسناک ☠ و برخی میگن زیبا و جذابه. 😍 اما عزرائیل...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی٢۵| رنج و گنج 💠مناسب: 🔻نگاه نگاه 👀 وضعش از ما بهتره☹️ 🔺خب این بنده‌ی خدا سال‌ها درس خونده، حقشه. 🔻هِه... بنده‌ی‌خدا😒 این شیطانم بنده نیست❗️ 🔺الله اکبر😨 این چه حرفیه؟ بعدش هم هرکسی تلاش کنه، خدا نتیجه‌ی تلاش‌هاش رو می‌ده. 🔻پس من چی که صبح تا شب دعا می‌خونم و ذکر می‌گم؟ خدا نباید به منم از این نعمت‌ها بده؟ 🙁 🔺این عالم قواعدی داره. در برابر تلاشت، پاداش می‌گیری. مثلا یه ورزشکار، با ذکر خوندن که بازو نمیاره تا بتونه یه وزنه سنگین رو بلند کنه. بله، ذکر یه نیروی موثر و برکته اما در کنار تلاشت! نشنیدی میگن از تو حرکت، از خدا برکت⁉️ 🔻به نظر من که اصلا خدا نباید به این بی‌نمازا چیزی بده. 😣 🔺حضرت ابراهیم علیه السلام هم فکر می‌کرد کسی که خدا رو قبول نداره، نباید از نعمت خدا بهره‌مند بشه. 🔻جدی؟ 😳 بهم بگو... می‌خوام هم جواب سوالمو بدونم،هم این ماجرا رو.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی٢۶| جاش کجاست؟ 💠مناسب: با خوشحالی بالا و پایین می پرید. گفت: نمی‌دونی چقدر خونشون جالب بود. 😍 با هیجان گفتم: وای بگو دیگه. خیلی با کلاس بود؟ خیلی شیک بود؟ 🤩 نشست رو زمین و گفت: نه بابا! خیلی صمیمی و خودمونی بود. 😊 گفتم: پس چیش انقدر جذاب بود؟ 😒 گفت: همین سادگی و حس راحتیش، تابلو‌ها، گلدون‌ها... اصلا همه چیزش، خیلی معنوی بود.😇 گفتم: اوووه دیگه زیاده‌روی می‌کنی؟ گفت: ببین حتی برای نمازش هم محراب درست کرده بود. خندیدم‌: مگه مسجده؟😆 گفت: نه ولی همین کار باعث شد، موقع نماز، خیلی حس قشنگی داشته باشم. 😇 فکر کن به جای این‌ که مثل ما، هرجای خونه که رسید، یه مهر بزاره و وایسه به نماز، اومده بود با پارچه‌های محرابی 🔹🔸 یه گوشه‌ی خونه، جایگاه مخصوص نماز درست کرده بود. کم کم داشت حرف‌هاش برام جالب می‌شد.😊 پرسیدم: یعنی داشتن جای نماز، روی نماز خوندن آدم مؤثره؟ 🧐 گفت: شک نکن! قطعا داشتن یه جای مخصوص، اونم با رعایت شرایط، می‌تونه نماز آدم رو تغییر بده.😉 چه فکر خوبی💚 منم باید این کار رو می‌کردم. با هیجان پرسیدم: چه شرایطی؟😍 گفت: سه شرط داره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی٢٧| خواستگار اصلی 💠مناسب: 🔘 سلام رفیق. ✋خوبی؟ میبینم که هر روز میای امامزاده. تو که قبلا اصلا حال نداشتی بیای. حالا چی شده؟ 🙄 ▪️ میدونی دم کنکوره.🎓 الان دیگه هرچی بخونم خیلی فایده‌ نداره، 😩 برای همین، روزا بعد از تست زنی📝 میام امامزاده. می‌گم لااقل اینجا بشینم، یه کم دعا بخونم، بلکه فایده‌ای داشت. 🔘 عجب❗️پس تو امامزاده رو برای قبولی کنکورت می‌خوای⁉️ تازه اونم با حس شک و تردید.😐 ▪️خب چه اشکالی داره؟ مگه خودشون نمیگن هرچی میخواین از ما بخواین؟ 😌 🔘 اون که درسته. اهل بیت علیهم السلام، دریای 🌊 کرامت و بخشش‌اند ولی خودت بگو از بین این دو تا دوست👬 کدوم رو انتخاب می‌کردی؟ اونی که همیشه و در همه احوال هوات رو داره و سراغت رو میگیره یا اونی که فقط موقع نیاز و احتیاج 💳💰به سراغت میاد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی٢٨| یه محاسبه عجیب 💠مناسب: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم یک فرشته‌ی خیلی خیلی عجیب ‼️ دید. هزار دست 🖐🖐🖐 داشت و در هر دستش هزار انگشت... ☝️☝️☝️🤯‼️از جبرئیل پرسید: کار این فرشته چیه⁉️😳🤭 جبرئیل گفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی٣٠| چاله چوله 💠مناسب: ➖دیگه هیچ‌ کس رو تو این عالم ندارم. 😭 اون گریه می‌کرد و من هرکار می‌کردم، نمی‌تونستم این بیقراری‌هاش رو آروم کنم. 😞 نمی‌دونستم چی باید بگم؟ خب حق داشت. از دست دادن پدر، خییییلی سخت بود. 😢 یکهو در اتاق باز شد. 🚪این کی بود❓چقدر چهرش آشنا به نظر میومد. یه لیوان شربت گلاب خنک ❄️ با خودش آورده بود. آروم کنارمون نشست. گفت: اگر همه‌ی عالم برن، یکی هست که همیشه هوات رو داره. ❣ فکر می‌کردم خودش رو می‌گه. اما تسبیحی📿 در آورد و داد بدست دوستم.😯 گفت: تنها یادگار پدرمه. هروقت باهاش ذکر می‌گم، قلبم آروم میشه. بیا مال تو. ☺️ تسبیح رو گذاشت تو دست دوستم و گفت: آدم تو همین آزمایش ‌هاست که روحش بزرگ میشه. صدای گریه دوستم قطع شده بود. همراه با بغض عجیبی، یواش یواش سرش رو بالا آورد و به اون دختر خانم نگاه کرد... آها یادم اومد، کی بود. 😭 وقتی اون دختر خانم بلند شد و رفت. اتاق عجیب بوی گلاب 🌸 گرفته بود. نمیدونم بوی شربت بود یا عطر تسبیح شهید🌷 مدافع حرم. 😢
33.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیوه پاسخگویی 1 ؛ اهمیت پاسخگویی به شبهات و سوالات نماز @navb110
35.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیوه پاسخگویی 2 ؛ تفاوت پرسش و شبهه و فواید پاسخ به شبهه @navb110