eitaa logo
محتوای جامع نماز
126 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
1 فایل
مرکز تخصصی‌نماز @namazmt بانوی باحیا @banoy_ba_haya دعوت به نماز @d_b_namaz احکام نماز @ahkam_namaz سخنرانی‌کوتاه نمازی @sokhanrani_namaz ذکرهای نماز @navb111 محتوای نماز @navb112 عناوین کانال https://eitaa.com/navb110/7162
مشاهده در ایتا
دانلود
آثار ركوع‏ امام باقر عليه السلام مى ‏فرمايد: كسى كه ركوع خود را كامل انجام دهد از وحشت قبر در امان است. «وسائل، ج 4، ص 928» امام صادق عليه السلام مى ‏فرمود: ركوع و سجود طولانى، ابليس را عصبانى كرده و مى گويد: واى بر من! اين مردم با اينگونه بندگى، ديگر مرا اطاعت نمى ‏كنند. «وسائل، ج 4، ص 928» خداوند به فرشتگان مى گويد: ببينيد بندگان من چگونه مرا تعظيم مى ‏كنند و در مقابل من ركوع مى ‏كنند، من نيز آنان را بزرگ خواهم كرد و به آنان عزّت و عظمت مى ‏بخشم. «جامع‏الاحاديث، ج 5، ص 203» امام صادق عليه السلام مى ‏فرمايد: ركوع و سجود طولانى در طولانى‏شدن عمر مؤثر است. «وسائل، ج 4، ص 928» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 135)
آداب ركوع‏ در روايات مى ‏خوانيم كه رسول خدا عليه السلام در ركوع چنان كمر مباركش را كشيده و صاف مى ‏نمود كه اگر قطره آبى روى كمرش مى ‏ريخت وسط كمر مى ‏ماند و به سمتى جارى نمى ‏شد. «وسائل، ج 4، ص 942» سفارش شده است در ركوع گردن خود را بكشيد تا رمز اين باشد كه من ايمان آورده‏ام گرچه گردنم در راه او برود. «وسائل، ج 4، ص 942» از ديگر آداب ركوع آنست كه مردان آرنج‏ها را همچون بال‏ پرندگان به بيرون دهند، نه آنكه به پهلوها بچسبانند. كف دست را به زانوها بگذاريم و انگشتان دست را باز كنيم. پاها در يك خط، نه جلو و نه عقب، و ميان دو پا به مقدار يك وجب فاصله باشد. به هنگام ركوع نگاه به ميان دو قدم باشد و پس از ذكر ركوع، در همان حال بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستيم. البتّه تكرار ذكر ركوع حداقل سه مرتبه مورد سفارش و عنايت است. «وسائل، ج 4، ص 920 تا 924» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 135)
ركوع اولياى خدا امام صادق عليه السلام مى ‏فرمايد: حضرت على عليه السلام به قدرى ركوع خود را طول مى ‏داد كه عرق از ساق مباركش جارى مى ‏شد. «بحار، ج 85، ص 110» خود آن حضرت در اوّلين خطبه نهج‏البلاغه مى ‏فرمايد: خداوند فرشتگانى دارد كه همواره در حال ركوعند و هرگز قيام نمى ‏كنند. البتّه در فرشته خستگى و گرسنگى مطرح نيست، لذا انسان‏هاى عارف و عاشق كه چنين ركوع‏هاى طولانى انجام مى ‏دهند، فرشتگان را به تمجيد خود وادار مى ‏كنند. اين حالت اولياى خداست، امّا حال ما چطور؟ پيامبر اكرم در مسجد نشسته بودند، مردى وارد شد و به نماز ايستاد، اما ركوع و سجودش را ناقص و سريع انجام داد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: او همچون كلاغ نوكى زد ورفت، اگر او با اين نماز از دنيا برود بر دين من نمرده است. «وسائل، ج 4، ص 9223» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 136)
اهميّت سجده‏ سجده، بهترين راه براى نزديكى به خداست. «وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ» « سوره علق، آيه آخر» نشانه ياران با وفاى پيامبر آن است كه آثار سجده در سيماى آنان ديده مى شود. «سيماهُمْ فى‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ اثَرِ السَّجُودِ» «سوره فتح، آيه 29» سجده، انسان را هماهنگ با كلّ هستى مى ‏سازد، زيرا همه موجودات آسمان و زمين، از ستاره و سبزه به درگاه الهى ساجد و خاضع‏اند. «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الْارْضِ» «سوره نحل، آيه 49» سجده، هماهنگى با فرشتگان الهى است. حضرت على عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ طبقه‏اى از طبقات آسمان نيست مگر آنكه گروهى از فرشتگان در حال سجده‏اند. «نهج‏البلاغه، خطبه 91» سجده، عالى‏ترين درجه عبوديت و بندگى است، زيرا انسان بالاترين نقطه بدن خود، يعنى پيشانى را بر خاك مى سايد و اظهار ذلّت و عجز به درگاه عزيز قادر مى برد. ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 138)
خداوند پيامبرش را فرمان به سجده مى ‏دهد، آن هم نه فقط در روز كه به هنگام شب: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ ...» «سوره انسان، آيه 26» سجده ‏هاى شبانه، يكى از نشانه ‏هاى بندگان صالح خداست: «عِبادُ الرَّحْمنِ ... الَّذينَ يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً» «سوره فرقان، آيه 64» سجده، مايه مباهات خداوند بر فرشتگان است و لذا عنايت او را بدنبال دارد، تا آنجا كه در هر سجده يكى از گناهان انسان محو و پاداشى بزرگ براى او ثبت مى شود. «جامع‏الاحاديث، ج 5، ص 466» حضرت على عليه السلام مى ‏فرمود: اگر انسان بداند به هنگام سجده چه رحمتى او را فرا گرفته است هرگز سر از سجده برنمى ‏دارد. «جامع الاحاديث ج 5 ص 482» سجده، روح خودخواهى و غرور را از ميان برده و انسان را از تكبّر نجات مى ‏دهد. «جامع الاحاديث ج 5 ص 453» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 139)
پيامبر اکرم مى ‏فرمود: من در قيامت امّت خود را از آثار سجده كه بر پيشانى دارند مى شناسم. «مسند احمد حنبل، ج 4، ص 189» و آن گوشه از زمين كه بر آن سجده شده است، در قيامت گواه عبادت انسان مى گردد «جامع‏الاحاديث، ج 5، ص 189» و در دنيا نيز از آن نقطه نورى به آسمانها مى ‏رود. «مستدرك وسائل، ج 4، ص 485» همانند ركوع، سجده ‏هاى طولانى نيز سبب بقاى نعمت‏ها و طول عمر انسان مى شود. «وسائل، ج 4، ص 928» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 140)
حكمت‏هاى سجده‏ از اميرالمؤمنين على عليه السلام درباره حكمت‏هاى سجده پرسيدند، حضرت فرمود: سجده اوّل، يعنى آنكه در ابتدا خاك بودم و چون سر از سجده برمى ‏دارى يعنى از خاك به دنيا آمدم. سجده دوم يعنى دوباره به خاك باز مى ‏گردم و سر برداشتن از آن، يعنى در قيامت از قبر برمى ‏خيزم و محشور مى ‏شوم. «بحار، ج 85، ص 139» امام صادق عليه السلام فرمود: چون سجده براى خداست پس نبايد بر خوردنى‏ها و پوشيدنى‏ها كه مورد توجّه اهل دنياست، سجده كرد. سجده بايد انسان را متوجّه خدا سازد نه شكم و لباس و مادّيات. «الفقيه، ج 1، ص 272» در حديث مى ‏خوانيم: دليل سجده سهو براى هر كم و زيادى سهو و يا كلام و قيام و قعود نابجا، آن است كه ابليس تو را گرفتار حواس‏پرتى كرد و در نماز تو خللى ايجاد نمود، پس تو بعد از نماز دو سجده بجاى آور تا بينى او به خاك ماليده شود و بداند هر لغزشى ايجاد كند تو دوباره در برابر خداوند به سجده مى ‏افتى. «وافى، ج 8، ص 992» حضرت على عليه السلام فرمودند: ظاهر سجده، صورت‏گذاردن بر خاك از روى اخلاص و خشوع است، اما باطن آن دل كندن از همه امور فانى و دل بستن به سراى باقى و رهايى از تكبر، تعصّب و تمام وابستگى‏هاى دنيوى است. «مستدرك وسائل، ج 4، ص 484» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 140)
آداب سجده‏ به گوشه‏اى از آداب سجده، اشاره مى ‏كنيم: پس از ركوع براى آمدن به سجده، دستها قبل از زانوها به زمين برسد. به هنگام سجده دستها در برابر گوش قرار گيرد، در مردان، آرنج به زمين نچسبد و از دو طرف همچون دو بال باز باشد. نه فقط پيشانى بلكه بينى نيز بر خاك نهاده شود. هنگامى كه نمازگزار بين دو سجده مى ‏نشيند، روىِ پاى راست را بر پشت پاى چپ بيندازد، بطورى كه سنگينى بدن روى سمت چپ بيفتد، زيرا كه چپ رمز باطل است و راست رمز حق. در سجده، علاوه بر ذكر واجب صلوات بفرستد، دعا كند و از خوف خدا اشك بريزد. هنگام برخاستن از سجده، تكبير بگويد و به هنگام تكبير دستها را بالا بياورد. «وسائل، ج 4، ص 950 تا 980» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 142)
خاك كربلا گرچه سجده بر هر خاكى، بلكه هر سنگ و چوب پاكى جايز و صحيح است اما تربت امام حسين عليه السلام امتيازاتى دارد، كه امام صادق عليه السلام جز بر خاك كربلا سجده نمى ‏كرد. سجده بر خاك كربلا حجاب‏هاى هفتگانه را پاره مى ‏كند. هم نماز را بالا برده و به قبولى مى ‏رساند. سجده بر خاك حسين، يعنى نماز همراه ولايت، يعنى نماز همراه شهادت، يعنى بزرگداشت خاطره آنان كه براى نماز و در راه نماز خون دادند. سجده بر خاك حسين، يعنى هر روز عاشوراست و هر زمين كربلا، يعنى در راه مبارزه با ظلم، سر و جان بده، امّا تن به ذلّت نده. تسبيحى كه از خاك کربلا درست شود، اگر در دست بچرخد، براى صاحبش پاداش «سبحان‏اللّه» دارد، گرچه او ساكت باشد و اگر ذكر خدا بگويد و تسبيح را بچرخاند براى هر ذكرى 70 برابر پاداش مى گيرد. مخفى نماند اهميتى كه براى خاك كربلا نقل شد تا چهار ميل از اطراف قبر امام حسين را در بر مى گيرد. «مباحث این قسمت از كامل الزيارات باب 89 است» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 143)
سجده شكر سجده مخصوص نماز نيست، بلكه در موارد ديگرى نيز مطرح است و حتى گاهى واجب مى شود، مانند تلاوت يكى از چهار آيه‏اى كه سبب سجده مى گردد. يكى از موارد شكر، سجده شكر است. سجده شكر، يعنى تشكر از نعمت‏هاى بى‏پايان الهى كه بر ما و خانواده ما نازل شده است. امام صادق عليه السلام مى ‏فرمايد: هرگاه ياد نعمتى افتادى، صورت خود را براى تشكر بر زمين بگذار و اگر ديدى كه مردم ترا مى ‏بينند به احترام آن نعمت كمى خم شو. «وافى، ج 8، ص 825» پيامبر اكرم را ديدند كه از شتر پياده شد و پنج سجده كرد و فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و پنج بشارت به من داد و من براى هر بشارتى يك سجده كردم. «محجّةالبيضاء، ج 1، ص 346» حضرت على عليه السلام گاه در سجده شكر بيهوش مى ‏شد «جامع الاحاديث، ج 5، ص 459» و از امام‏ زمان عليه السلام نقل شده كه لازم‏ترين سنّت‏ها، سجده شكر است. «جامع الاحاديث، ج 5، ص 453» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 143)
در سجده شكر هرگونه ذكر و دعايى جائز است، امّا گفتن‏ «شُكْراً لِلَّه» و «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و ياد نعمت بزرگ ولايت اهل بيت عليهم السلام سفارش شده است. «جامع‏الاحاديث، ج 5، ص 469» خداوند مى ‏فرمايد: پاداش كسى كه سجده شكر كند آن است كه من هم از او تشكر مى ‏كنم. «الفقيه، ج 1، ص 334» گرچه سجده شكر زمان و مكان بخصوص ندارد، اما بهترين زمان آن پس از هر نماز و به عنوان يكى از تعقيبات نماز است. اگر در نماز نقصى بوده كه با نوافل هم برطرف نشده، سجده شكر آن را جبران مى ‏كند. رضايت پروردگار را به دنبال دارد. دعاى در سجده شکر مستجاب مى شود و ثواب ده صلوات دارد و ده گناه بزرگ را محو مى ‏كند. در قدر و منزلت سجده شكر همين بس كه خداوند با آن بر فرشتگان مباهات مى ‏كند. «الفقيه، ج 1، ص 331» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 144)
سجده ‏هاى اولياى خدا امام صادق عليه السلام مى ‏فرمايد: دليل آنكه حضرت ابراهيم به مقام خليل‏اللّهى رسيد، سجده ‏هاى زياد او بر خاك بود. «بحار، ج 85، ص 163» شبى كه بنا شد حضرت على در جاى پيامبراكرم بخوابد تا آن حضرت از تيغ دشمنان در امان بماند، از رسول خدا پرسيد: اگر من اين كار را بكنم جان شما به سلامت خواهد بود؟ وقتى پيامبر جواب مثبت داد، حضرت على لبخندى زد و به شكرانه اين توفيق سجده شكر كرد. «وافى، ج 8، ص 882» وقتى سر بريده ابوجهل، رهبر مشركان را به نزد پيامبر آوردند، حضرت سجده شكر كردند. «جامع‏الاحاديث، ج 5، ص 475» امام سجّاد عليه السلام در پايان هر نماز به شكرانه انجام آن سجده شكر مى ‏كرد و هرگاه بلائى از او دور مى ‏شد و يا ميان دو مسلمان را اصلاح مى ‏كرد به شكرانه آن سجده مى ‏كرد. آن حضرت سجده خود را به قدرى طول مى ‏داد كه غرق در عرق مى ‏شد. «بحار، ج 85، ص 137» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 145)
چند نكته‏ 1- جاى سجده به قدرى ارزش پيدا مى ‏كند كه در حديث مى ‏خوانيم: پس از نماز بر جاى سجده دست بكش و به صورت و بدن خود بكش تا از امراض و آفات و ناگوارى‏ها در امان بمانى. «سفينةالبحار» 2- سعى كنيم سجده شكر بعد از نماز مغرب را فراموش نكنيم كه‏ دعا در آن مستجاب است. «وسائل، ج 4، ص 1058» 3- سجده مخصوص خداست و در مقابل هيچكس حتّى پيامبر خدا سجده جايز نيست‏ «وسائل، ج 4، ص 986»، چه رسد به قبور امامان و امام‏زادگان كه بعضى‏ها به عنوان پابوسى در مقابل آنها به سجده مى ‏افتند. سجده حضرت يعقوب و فرزندانش در برابر حضرت يوسف نيز نه بر يوسف، بلكه براى خداوند بود، لكن به شكرانه نعمت وصال يوسف (یعنی یوسف مانند کعبه که قبله ماست برای آنها قبله بود). «وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» «سوره يوسف، آيه 100» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 146)
ذكر تسبيح‏ نمازگزار در ركوع و سجود، خدا را تسبيح مى ‏كند. هنگامى كه آيه‏ «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيم» «سوره واقعه، آيه 74» نازل شد پيامبر فرمود:اين فرمان را در ركوع خود قرار دهيد و بگوييد: «سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ» پروردگار بزرگ من كه به ستايش او لب گشوده‏ام، از هر عيب و نقصى منزّه است. و چون آيه‏ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّك الْاعْلى‏» «سوره اعلى، آيه 1» فرود آمد، فرمودند: آنرا در سجده قرار دهيد و بگوييد: «سُبْحانَ رَبِّىَ الْاعْلى‏ وَ بِحَمْدِهِ» من پروردگارِ برترم را همراه با ستايش، تسبيح و تنزيه مى ‏كنم. «تفسيرالميزان، ج 19، ص 160» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 148)
جايگاه تسبيح‏ تسبيح و تنزيه خدا، ريشه تمام عقايد و تفكرات صحيح اسلامى است: توحيد، يعنى منزّه دانستن خدا از شريك. «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكوُنَ» «سوره طور، آيه 43» عدل، يعنى منزّه دانستن خدا از ظلم. «سُبْحانَ رَبّنا انَّا كُنَّا ظالِمينَ» «سوره قلم، آيه 29» نبوت و امامت، يعنى منزه دانستن خدا از بى‏هدفى، بى‏برنامگى و رهاكردن مردم در درياى هوسها و سليقه ‏ها. «وَ ما قَدَروُا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ اذْ قالُوا ما انْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَئ» «سوره انعام، آيه 91» آنها مى ‏گويند خداوند پيامبرى نفرستاده، در حقيقت خدا را درست نشناخته‏اند. معاد، يعنى منزه دانستن خدا از اينكه آفرينش را پوچ و باطل، و پايان جهان را نابودى قرار دهد. «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَك» «سوره آل‏عمران، آيه 191» «افَحَسِبْتُمْ انَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ انَّكُمْ الَيْنا لا تُرْجَعُونَ» «سوره مؤمنون، آيه 115» آيا گمان كرديد ما شما را بيهوده آفريديم و بازگشت شما بسوى ما نيست؟ آرى خدا از اين كار عبث و بيهوده منزّه است. ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 148)
تسبيح خدا، نه فقط سرچشمه عقايد اسلامى ، بلكه مايه بسيارى از كمالات روحى و معنوى است: سبحان‏اللّه، سرچشمه رضاست. اگر او را از هر نقصى منزّه بدانيم، به مقدّرات او رضا مى ‏دهيم و تسليم مشيّت حكيمانه او مى ‏شويم. سبحان‏اللّه، سرچشمه توكل است. كسى كه از هر نيازى بدور و از هر ضعف و عجزى منزّه است، چرا بر او تكيه و توكل نكنيم. «سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِىُّ» «سوره يونس، آيه 68» سبحان‏اللّه‏، مايه عشق به خداست. ذاتى كه از هر عيب و نقص پاك‏ باشد، محبوب انسان است و به او عشق مى ‏ورزد. سبحان‏اللّه‏، مقدمه حمد و ستايش خداست. ستايش از ذاتى كه هيچ زشتى و ناپسندى در او راه ندارد. لذا در تسبيحات اربعه، سبحان‏اللّه مقدم بر الحمدلِلّه آمده است. سبحان‏اللّه‏، كليد نجات از همه خرافات و بافته ‏هاى بشرى است. «فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» «سوره انبيا، آيه 22» شايد بخاطر همين جهات است كه در قرآن، فرمان به تسبيح الهى بيش از اذكار ديگر آمده است. امر به تسبيح 16 مرتبه، به استغفار 8 مرتبه، به ذكر خدا 5 مرتبه و به تكبير 2 مرتبه آمده است. آن هم امر به تسبيح در همه حال و زمان، تا انسان دائماً به خدا توجّه داشته و او را همواره از هر عيب و نقصى پاك بداند: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّك قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ اطْرافَ النَّهارِ» «سوره طه، آيه 130» هم به هنگام پيروزى و شادكامى خدا را تسبيح كنيد: «اذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحِ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّك» «سوره نصر » و هم در اوج گرفتارى و سختى كه تسبيح مايه نجات است: «فَلَوْلا انَّه كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ. لَلَبِثَ فى‏ بَطْنِهِ الى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «سوره صافات، آيات 143- 144» اگر نبود اينكه او (حضرت يونس) از تسبيح گويان بود، تا روز قيامت در شكم ماهى حبس مى ‏شد. آرى، انسان بخاطر محدوديت‏هاى فراوان هرگز نمى ‏تواند خدا را بشناسد، پس بهتر است كه به ضعف خود اقرار كند و بگويد: تو از اينكه دست فكر و خيال به تو رسد، منزّهى و از آنچه ديگران توصيف كنند برترى. «سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوّاً كَبيراً» «سوره اسراء، آيه 43» تنها بندگان مخلص خدا هستند كه با راهنمايى و امداد الهى مى ‏توانند خداوند را معرفى كنند. «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ. الَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ» «سوره صافّات، آيات 159- 160» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 150)
پاداش تسبيح‏ امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى ‏كند كه وقتى بنده‏اى‏ «سُبْحانَ اللَّهِ» مى گويد، هرچه زير عرش الهى است همراه او تسبيح مى گويد و به گوينده اين كلمه ده برابر پاداش مى ‏دهند و وقتى‏ «الْحَمْدُ لِلَّهِ» مى گويد، خداوند نعمت‏هاى دنيا را بر او ارزانى مى ‏دارد تا با خدا ملاقات كند و بر نعمت‏هاى آخرت وارد شود. «وسائل، ج 7، ص 187» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 150)
تسبيح عملى‏ امام صادق عليه السلام فرمود: يكى از سخت‏ترين و مهم‏ترين امورى كه خداوند بر خلق خود لازم كرده، ذكر كثير است، آنگاه فرمود: منظورم ذكرِ «سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمدُ لِلَّهِ وَ لاالهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اكْبَر» نيست، گرچه اين هم جزء آن است، لكن مرادم‏ «ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ ما احَلَّ وَ حَرَّمَ» ياد خدا به هنگام كارهاست، اگر كارى اطاعتِ خداست، انجام دهد و اگر معصيت اوست ترك كند. «كافى، ج 2، ص 80» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 151)
تكرار تسبيح‏ شخصى وارد خانه امام صادق شد. آن حضرت را در حال ركوع ديد كه به تسبيح خدا مشغول است و تا 60 مرتبه تسبيح را تكرار كرد و در سجده تا 500 مرتبه. «وافى، ج 2، ص 107» چنانكه در نماز، علاوه بر ذكر ركوع و سجود، در ركعت سوّم و چهارم نيز تكرار تسبيحات اربعه آمده است كه طبق روايات شيعه و سنّى مراد از باقيات الصالحات در آيه 46 سوره كهف، همين تسبيحات اربعه است. «تفسيرالميزان، ج 13، ص 540» چنانكه به فرموده على عليه السلام ذكر حضرت ابراهيم به هنگام ساختن خانه كعبه، «سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاالهَ الَّا اللَّهُ وَاللَّهُ اكْبَر» بوده است. «وسائل، ج 4، ص 1207» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 151)
تسبيح موجودات‏ همه هستى، از آسمان‏هاى هفتگانه و زمين و آنچه بين آنهاست، تسبيح‏گوى اويند. «سوره جمعه، آيه 1» چه جاندار چون پرنده و چه بى‏جان چون كوه‏ «سوره انبيا، آيه 79» و رعد و برق. «سوره رعد، آيه 12 و 13» آن هم تسبيحى آگاهانه و از روى شعور! «كُلٌ‏ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ» «سوره نور، آيه 41» تسبيح فرشتگان به قدرى گسترده است كه پيامبر مى ‏فرمود: در آسمان‏ها يك وجب نيست مگر آنكه فرشته‏اى در حال نماز و تسبيح است. «تفسير قرطبى، ج 8، ص 5581» در روايات به ما سفارش شده است به صورت چهارپايان نزنيد زيرا آنها در حال تسبيح‏اند. «تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 168» جمله ذرّات عالم در نهان با تو مى ‏گويند روزان و شبان ما سميعيم و بصيريم و هوشيم‏ با شما نامحرمان ما خاموشيم دسته‏اى گنجشك جيك‏جيك‏كنان از مقابل امام سجاد عليه السلام عبور كردند، حضرت رو به اطرافيان كرده و فرمودند: مرغان هر صبح خدا را تسبيح گويند و قوت روزشان را مسألت بنمايند. «تفسيرالميزان، ج 13، ص 206» رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مرگ حيوانات زمانى است كه تسبيح خدا را ضايع كنند. «تفسير الميزان، ج 13، ص 203» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 153)
قنوت‏ قنوت، در لغت به معناى اطاعت همراه با خضوع است. چنانكه خداوند خطاب به حضرت مريم مى ‏فرمايد: «يا مَرْيَمُ اقْنُتى‏ لِرَبِّك» «سوره آل‏عمران، آيه 43» اما مراد از قنوت در نماز، همان دعائى است كه در ركعت دوّم هر نماز مى ‏خوانيم. امام صادق عليه السلام در تفسير آيه‏ «و تَبَتَّلْ الَيْهِ تَبْتيلًا» «سوره مزمّل آيه 8» مى ‏فرمايد مراد از «تبتّل» آن است كه در نماز دستها را به دعا بلند كنيم. «وسائل، ج 4، ص 912» «تبتّل» در لغت بمعناى قطع اميد از غير خداست. «مفردات راغب‏» قرآن كه به ما سفارش مى ‏كند: «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» «سوره اعراف، آيه 55» پروردگار خويش را در حال زارى و نهان بخوانيد، يكى از نشانه ‏هاى تضرّع و زارى بدرگاه الهى، دست بلندكردن به دعاست. «معانى صدوق، ص 369» انسان فقير دست خود را بسوى بى‏نياز مطلق دراز مى ‏كند و فقط از او مى ‏خواهد و دل از غير او مى ‏شويد. گرچه قنوت در نماز مستحبّ است، اما به قدرى مورد توجّه است كه امام رضا عليه السلام در نامه‏اى به مأمون مى ‏نويسند: قنوت يك سنّت واجب در تمام نمازهاى شبانه‏روزى است‏ «بحار، ج 82، ص 197»، كه البتّه مراد امام تأكيد بر اهميت قنوت است. چنانكه اگر انسان آنرا قبل از ركوع فراموش كرد، مستحبّ است بعد از ركوع قضا نمايد و اگر در سجده يادش آمد بعد از سلام آنرا قضا كند. ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 158)
در آداب قنوت آمده است: دستها را تا برابر صورت بالا بياوريد، كف دستها رو به آسمان باشد، دو دست را كنار هم قرار دهيد و بجز انگشت شصت، باقى انگشتان را بهم بچسبانيد. به هنگام خواندن دعا به كف دست خود نگاه كنيد و دعا را بلند بخوانيد، البتّه نه به حدّى كه امام جماعت آن را بشنود. «مسائل قنوت در توضيح‏المسائل‏» قنوت، دعاى خاصى ندارد و انسان مى ‏تواند هر دعايى بخواند. البتّه روشن است كه دعاهاى قرآنى و يا دعاهائى كه معصومين عليهم السلام در قنوت خود مى ‏خوانده‏اند از فضيلت و اولويّت خاصى برخوردارند. ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 160)
قنوت معصومين‏ ابوذر از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: كدام نماز بهتر است؟ حضرت فرمودند: نمازى كه قنوتش طولانى‏تر باشد و كسى كه قنوتش را طولانى‏تر بخواند در مواقف قيامت راحت‏تر است. «بحار، ج 82، ص 199» ابن‏مسعود، دليل مسلمان شدنش را مشاهده نماز سه نفرى پيامبراكرم و حضرت على و حضرت خديجه عليهم السلام و قنوت طولانى آنها مى ‏داند. «بحار، ج 38، ص 280» در سلامى كه در زيارت آل‏يس به حضرت مهدى عجل اللّه تعالى فرجه مى ‏دهيم، مى ‏گوييم: «السَّلامُ عَلَيْك حينَ تُصَلّى‏ وَ تَقْنُتْ» سلام بر تو هنگامى كه به نماز و قنوت مى ‏ايستى. جاى تعجب است كه چرا قنوت با اين همه بركاتش در ميان برادران اهل سنت تعطيل شده، مگر حضرت على و خلفاى راشدين در نماز قنوت نمى ‏خواندند؟ در قنوت فقط به فكر خود و حاجات خود نباشيم. از حضرت زهرا عليها السلام ياد بگيريم كه مى ‏فرمود: «الْجار ثُمَّ الدَّار» «بحار، ج 43، ص 81» ابتدا به فكر همسايه‏ات باش آنگاه خانواده خود. زيرا خداوند وعده فرموده است كسى كه براى ديگران دعا كند خداوند حاجات خود او را هم برآورده مى ‏سازد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در قنوت خود گروهى را با نام و مشخصات نفرين مى ‏كرد و حضرت على عليه السلام در قنوت نمازش به معاويه و عمروعاص لعن مى ‏كرد. «بحار، ج 82، ص 201» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 163)
تشهّد «اشهد ان لااله الّا اللّه وحده لا شريك له و اشهد انّ محمّداً عبده و رسوله اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد» در تشهّد، به يگانگى خداوند و رسالت پيامبرش حضرت محمّد صلى الله عليه و آله شهادت و گواهى مى ‏دهيم. گرچه در اذان و اقامه، بارها به اين دو امر گواهى داده‏ايم، امّا آن شهادت به هنگام ورود به نماز بود و اين گواهى به هنگام خروج از نماز. اين همه تكرار حكيمانه است، زيرا انسان خيلى زود دچار غفلت و فراموشى مى شود و ولىّ نعمت خود را فراموش مى ‏كند. ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 164)
شعار توحيد «لا اله الّا اللّه»، اولين شعار همه انبياست. «لا اله الّا اللّه»، كلمه‏اى است كه هر مسلمانى به هنگام تولد در گوش خود مى ‏شنود و به هنگام مرگ با آن تشييع و در قبر به او تلقين مى شود. «لا اله الّا اللّه»، محبوب‏ترين كلمات در نزد خداوند و سنگين‏ترين عمل در ميزان است. «بحار، ج 93، باب التهليل و فضله‏» «لا اله الّا اللّه»، دژ محكم الهى است كه هر كس در آن داخل شد از عذاب در امان است. «كَلِمَةُ لا الهَ الَّا الَّهُ حِصْنى‏ دَخَلَ حِصْنى‏ امِنَ مِنْ عَذابى‏» «بحار، ج 3، ص 13» «لااله الّا اللّه»، مرز ميان كفر واسلام است. هر كافرى با گفتن آن در امان اسلام در مى ‏آيد. پيامبر اكرم از مسلمانى كه به گفتنِ «لا اله الّا اللّه» يكى از سربازان دشمن اعتنايى نكرد و او را كشت، انتقاد كرد و فرمود: با اظهار اين كلمه هر كسى در امان است، گرچه ندانيم در بيان آن صادق است يا نه. «اشاره به آيه: «ولا تقولوا لمن القى اليكم السّلام لست مؤمناً». سوره نساء، آيه 94» «لا اله الّا اللّه»، شعار مسلمين به هنگام عبور از صراط قيامت است. «جامع الاحاديث، ج 1، ص 188» در تاريخ مى ‏خوانيم كه ابوجهل به پيامبر گفت: آيا ما 360 بت را رها كنيم و يك خدا را بپذيريم؟ ما حاضريم 10 كلمه بگوييم اما اين يك جمله را نگوئيم. ولى پيامبر فرمود: همين جمله است كه شما را به عزت و قدرت مى ‏رساند و شما را بر تمام امّت‏ها برترى مى ‏دهد. «فرازهايى از تاريخ اسلام، ص 111» در تشهد به جمله «لا اله الّا اللّه» اكتفا نمى ‏كنيم بلكه مى ‏گوييم: «وَحْدَهُ لاشَريكَ لَه‏» يعنى احدى با او شريك نيست، نه در آفرينش، نه در اداره و نه در قانونگذارى: «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريك فِى الْمُلْك» «سوره اسراء، آيه 111» ( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 165)