درجات عبادت
اگر از كودك سؤال كنيم پدر و مادرت را براى چه دوست دارى؟ مى گويد: بخاطر خريد شيرينى و لباس و كفش! امّا اگر از يك جوان سؤال كنيد چرا آنها را دوست دارى، مى گويد: والدين نشانه هويت و شخصيت من و مربّى و دلسوز من هستند.
اگر رشد فرزند بيشتر شود، انس با والدين براى او لذّتبخشتر است و ديگر به فكر كفش و كلاه نيست و چهبسا فرزندانى كه خدمت به والدين را وسيله قرب و كمال خودشان مى دانند و بالاتر از ماديات فكر مى كنند.
پرستش و عبادت خدا نيز اين چنين است و مراحلى دارد:
1. عبادت شکر: گروهى خدا را بخاطر نعمتهايش عبادت مى كنند تا شكر او را بجاى آورند. چنانكه قرآن نيز مى فرمايد: «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ الَّذى اطْعَمَهُم مِنْ جوُعٍ وَ آمَنَهُم مِنْ خَوْفٍ» «سوره قريش، آيه 3» پس پروردگار اين خانه را پرستش كنند كه آنان را از گرسنگى و ناامنى نجات داد.
2. عبادت رشد : در اين مرحله، انسان به خاطر آثار و بركاتِ عبادت، خدا را پرستش مى كند و توجّه به آثار روحى و معنوىِ نماز دارد. چنانكه قرآن مى فرمايد: «انَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنكَر» «سوره عنكبوت، آيه 45» همانا نماز انسان را از بدىها و منكرات بازمى دارد.
3. عبادت انس : خداوند به حضرت موسى مى فرمايد: «اقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى» «سوره طه، آيه 14» نماز را بخاطر ياد من بجاى آر.
حضرت موسى كه نماز را بخاطر آب و غذا نمى خواند، بخاطر دورى از فحشاء و منكرات هم نمى خواند، زيرا او اصولًا از شكمپرستى و منكرات دور است. او پيامبر اولوالعزم است و نماز را بخاطر انس با خدا و ياد خدا بجاى مى آورد. براى اولياى خدا انس با او بهترين دليل براى عبادت است.
آرى اين كودكانند كه در بالاى مجلس نزد بزرگان مى نشينند تا بهتر پذيرايى شوند! اما افرادى هستند كه كنار بزرگان نشستن را بخاطر استفاده هاى معنوى انتخاب مى كنند، براى آنها همين انس با دانشمند يك ارزش است.
4. عبادت قرب : اين مرحله كه بالاترين مرحله عبادت است، عبادت براى شكر و رشد و انس نيست، بلكه براى قرب و نزدیک شدن به خدا. خداوند به پیامبر عزیزمان مى فرمايد: «وَاسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» « سوره علق، آيه 19» سجده كن و به او قرب پيدا كن.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 46)
نمازهاى مشكلگشا (نماز جعفر طيّار)
اسلام سفارش مى كند هرگاه حاجت يا مشكلى داشتيد، با خواندن نمازهايى مخصوص حلّ مشكل خود را از خدا بخواهيد، كه مناسب است در اينجا يك نمونه از آن نمازها را بياوريم.
جعفر طيّار برادر حضرت على عليه السلام است كه در هجرت به حبشه توانست با استدلال و رفتار مناسب خود دل نجاشى و عدّه زیادی را به اسلام جذب كند و مؤسّسِ اسلام در قارّه آفريقا شود.
او در جنگ موته دو دستش را در راه خدا داد و خداوند بجاى آن دو بال در بهشت به او داد و لذا به جعفر طيّار مشهور شد.
هنگامى كه جعفر از حبشه بازگشت، پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: آيا مى خواهى هديه با ارزشى به تو عطا كنم؟ مردم گمان كردند كه حضرت مى خواهد طلا يا نقرهاى به او بدهد و لذا هجوم آوردند تا هديه پيامبر را ببينند. اما پيامبر فرمود: نمازى به تو هديه مى كنم كه اگر هر روز آنرا انجام دهى، از دنيا و آنچه در دنياست براى تو بهتر باشد و اگر هر روز يا هر جمعه يا هر ماه يا هر سال بجاى آورى، خداوند گناهان بين دو نمازت را (گرچه يكسال باشد) بيامرزد. «بحار، ج 18، ص 421»
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: هرگاه مشكل يا حاجتى داشتيد پس از خواندن نماز جعفر دعا كنيد كه انشاءاللّه مستجاب مى شود. اين نماز به سندهاى معتبر از شيعه و سنّى نقل شده است و نام اكسير اعظم و كبريت احمر به خود گرفته است. «بحار، ج 91، باب فضل صلاة جعفر »
شیوه خواندن اين نماز در اوايل مفاتيح پس از ذكر نمازهاى امامان معصوم آمده است. (این نماز را در هر زمان و روز هفته می توان خواند)
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 50)
نماز، ز گهوراه تا گور
نماز يك خط الهى است كه از هنگام تولد تا لحظه مرگ براى ما ترسيم شده است؛ نوزاد كه بدنيا آمد در گوش راست و چپ او اذان و اقامه بگو كه سفارش به نماز مى كند، «حىّ على الصلوة» و به هنگام مرگ نيز او را با خواندن نماز ميّت دفن كن. در طول زندگى نيز همواره در حال عبادت و پرستشِ خدا باش. «واعبُد رَبَّكَ حتّى يَأتِيكَ اليَقِين» «سوره حجر، آيه 99»
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 55)
زینت در نماز
اسلام سفارش مى كند كه: «خُذُوا زينَتَكُم عِنْدَ كُلِّ مُسْجِد» «2» به هنگام شركت در مساجد خود را زينت كنيد و زينتهاى خود را برگيريد. با لباس پاكيزه و معطّر وارد مسجد شويد.
چنانكه سفارش شده زنان به هنگام نماز، زيورهاى خود را همراه داشته باشند و با آنها خود را زينت كنند. «بحار، ج 80، ص 188»
حتّى به مسأله مسواك توجّه شده و در روايات مى خوانيم: نماز با مسواك، هفتاد برابر نماز بدون مسواك است. «بحار، ج 73، ص 133» و فرمودهاند قبل از رفتن به مسجد سير و پياز نخوريد «رساله احكام امام قدس سره، مسئله 915» كه بوى دهان شما ديگران را اذيّت نكند و مردم را از مسجد فرارى ندهد.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 56)
تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟
مساجد كه زمانى ابراهيم و اسماعيل و زكريا خادمش بودند «سوره بقره، آيه 125» و مادر مريم نذر مى كند فرزندش خادم مسجد باشد، «سوره آلعمران، آيه 35» مى رسد به جائى كه خادمانش غالباً افرادى از كار افتاده و پير و مريض و فقير و بىسواد و گاه بداخلاق هستند! راستى چرا غبارروبى حرم امام رضا عليه السلام افتخار است، اما غبارروبى خانه خدا هيچ!
چرا بايد مساجد ما به گونهاى باشد كه هر كس وارد مى شود غم و اندوه و كسالت او را بگيرد؟ مگر مسجد عزاخانه است و يا مجلس فاتحهخوانى كه همواره پارچه سياه بر در مسجد آويزان باشد؟ البتّه بحمداللّه در چند سال اخير حركتى در مساجد پيدا شده و بسيارى از آنها مجهز به كتابخانه و صندوقِ قرضالحسنه و ديگر امور خدماتى شدهاند.
چه زيباست حديثى كه مى فرمايد: روز قيامت سه چيز از مردم شكايت مى كند: عالمى كه مردم به او مراجعه نكنند، قرآنى كه در منزل باشد اما تلاوت نشود و مسجدى كه مورد بىاعتنايى مردم واقع شود. «بحار، ج 2، ص 41»
مسجد در صدر اسلام محل اجتماع مسلمين براى تصميمگيرىها و مشورتها، براى كسب علم و دانشها، پايگاه رزمندگان و جهادگران، محل رسيدگى به مشكلاتِ فقراء و بيماران، مركز قيام عليه حكومتهاى ظالم و ايراد خطابه هاى تند عليه آنان بوده است.
همين جايگاهِ رفيع مسجد بوده است كه در طول تاريخ، مسلمين بهترين معمارىها را در ساخت مساجد بكار برده و براى اداره مساجد اموال بسيارى را وقف مى كردهاند.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 57)
تفسیر اذکار و افعال نماز
نيّت
اوّلين ركن نماز نيّت است. نيّت، يعنى آنكه بدانيم چه مى كنيم و چه مى گوييم و براى كه و چه حركت مى نمائيم.
ارزشِ هر كارى به نيّت و انگيزه آن است، نه فقط صِرف عمل. لذا حساب كسى كه بخاطر حفظ نظم و احترام به قانون، پشت چراغ قرمز مى ايستد از حساب كسى كه از ترس پليس يا جريمه مى ايستد جداست. اصولًا چيزى كه يك كار را عبادت مى كند، نيّتِ الهى آن كار است كه بدون آن، هرچه هم ظاهر كار خوب و صحيح باشد، امّا ارزش عبادت ندارد.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايند: «انَّمَا الْاعْمالُ بِالنّيَّات» «بحار، ج 70، ص 210» كارها به واسطه انگيزه ها ارزش پيدا مى كند وبا آنها سنجيده مى شود.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 60)
نيّت خالص
نيّت خالص آن است كه انسان فقط براى رضای خدا كار كند و از مردم انتظار تشكّر يا پاداش نداشته باشد. نانى كه اهل بيت رسول خدا عليهم السلام در چند شب پىدرپى هنگام افطار به يتيم و اسير و فقير دادند، ارزش مادّىِ زيادى نداشت، اما چون خالصانه بود خداوند بخاطر آن يك سوره نازل كرد. «سوره انسان، آيه 9»
در تاريخ مى خوانيم كه كسى در جبهه كشته شد و همه گفتند: او شهيد است، اما حضرت فرمودند: او «قَتيل الحِمار» است، يعنى كشته راه الاغ! مردم تعجّب كردند، اما حضرت فرمود: هدف او از آمدن به جبهه، خدا نبود، بلكه چون ديد دشمن سوار بر الاغ خوبى است، با خود گفت: او را مى كشم و الاغش را به غنيمت مى برم، اما موفق نشد و آن كافر اين مسلمان را كشت، پس او «قَتيل الحِمار» است. «محجّةالبيضاء، ج 8، ص 104»
خالص كردن نيت، كارى بس دقيق و مشكل است. لذا در روايت آمده است: ريا و شرك از حركت مورچه سياه در شب تاريك بر سنگ سياه، آرامتر و دقيقتر است. «بحار، ج 72، ص 93»
نيّت به قدرى ارزش دارد كه اگر انسان نتواند كار خيرى را انجام دهد، امّا نيّت آنرا داشته باشد كه انجام دهد، خداوند پاداش آنرا به او مى دهد. « محجّةالبيضاء، ج 8، ص 104»
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 61)
خدا را براى خدا بخوانيم
قرآن از كسانى كه خدا را بخاطر خود مى خوانند و فقط در مشكلات به سراغ او مى روند و در غير آن خدا را فراموش و يا حتى انكار مى كنند، به شدت انتقاد كرده است: «فَاذا رَكِبوُا فِى الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ فَلمَّا نَجَّاهُمْ الىَ الْبرِّ اذاهُمْ يُشْرِكوُن» «سوره عنكبوت، آيه 65» هرگاه بر كشتى سوار و در آستانه غرق شدن قرار گيرند، با اخلاص خدا را مى خوانند، اما همين كه به خشكى پا گذاشتند و نجات يافتند مشرك مى شوند.
هر دم که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی
به هرحال، كار براى خود، نفسپرستى است. كار براى مردم، بتپرستى است. كار براى خدا و خلق، دوگانهپرستى است. و كارِ خود و خلق را براى خدا كردن، خداپرستى است.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 64)
عبادت آزادگان
در مناجات مى خوانيم: «الهى ما عَبَدْتُك خَوْفاً مِنْ نارِك وَ لا طَمَعاً فى جَنَّتِك بَلْ وَجَدْتُك اهْلًا لِلْعِبادَة فَعَبْدتُك» «بحار، ج 70، ص 186» خداوندا! عبادتِ من نه از ترس دوزخ و نه به طمع بهشت توست، بلكه بخاطر آنست كه تو را شايسته عبادت و بندگى يافتم پس تو را عبادت كردم.
در كلمات معصومين آمده است: «انَّ قَوماً عَبَدوُا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْك عِبادَةُ التُّجارِ وَ انَّ قَوْماً عَبَدوُا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْك عِبادَةُ الْعَبيدِ و انَّ قَوماً عَبَدوُاللَّهَ شُكْراً فَتِلْك عِبادَةُ الْاحْرارِ» «بحار، ج 41، ص 14»
آرى، اين تجّارند كه به طمع سود كار مى كنند و اين بردگانند كه از روى ترس كار مى كنند، آزادگان و احرار بخاطر شكر نعمتهاى الهى او را عبادت مى كنند.
به قول حافظ:
در ضمير ما نمى گنجد بغير از دوست كس هر دو عالم را به دشمن دِهكه ما را دوست بس
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 66)
كيفيّت يا كمّيت
اسلام به چگونگى كار و هدف و انگيزه آن توجّه بسيار كرده است. قرآن از عملِ بهتر ستايش مى كند نه عملِ بيشتر، و مى فرمايد:
خداوند شما را در بوته امتحان قرار مى دهد تا مشخّص شود كدام شما بهترين عمل را بجاى آورد. «لِيَبْلُوَكُمْ ايّكُم احْسَنُ عَمَلًا» «سوره هود، آيه 7»
حضرت على عليه السلام در ركوع انگشترش را به فقيرى داد و آيهاى از قرآن بخاطر آن نازل شد. مردم گمان كردهاند نازل شدن يك آيه بخاطر يك انگشتر، از آن جهت بوده كه انگشتر قيمتى بوده و لذا گفتهاند: قيمت انگشتر به مقدار خراج و مالياتِ شامات و سوريه بوده است. در حالى كه انگشترى با چنين قيمت هرگز با زهد على عليه السلام سازگار نيست، چنانكه با عدل على هم نمى سازد كه او چنين انگشترى در دست كند و بعضى در فقر و ندارى باشند.
اما حقيقت آنست كه نزولِ آيه «انَّما وَلِيّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيموُنَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» «سوره مائده، آيه 55» بخاطر كيفيت عمل بود نه كميّت آن، بخاطر اخلاص وقصد قربت بود، نه وزن و حجم و قيمتِ انگشتر.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 68)
قصد شهرت
نيّت خالص آن است كه انسان فقط براى رضای خدا كار كند و از مردم انتظار تشكّر يا پاداش نداشته باشد. بهلول گروهى را ديد كه مسجدى مى سازند و ادعا مى كنند كه براى خداست، او بر سنگى نوشت: بانى اين مسجد بهلول است و آنرا شبانه بر سر در مسجد نصب كرد. روز بعد كه كارگران سنگ را ديدند به هارونالرشيد ماجرا را گفتند، او بهلول را حاضر كرد و پرسيد: چرا مسجدى را كه من مى سازم به نام خودت كردهاى؟
بهلول گفت: اگر تو مسجد را براى خدا مى سازى بگذار نام من بر آن باشد خدا كه مى داند بانى مسجد كيست، او كه در پاداش دادن اشتباه نمى كند. اگر براى خداست چه نام من باشد چه نام تو اين كه مهم نيست.
بهلول با اين كار به او فهماند كه قصد قربت ندارد، بلكه قصد شهرت و نام دارد.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 69)
قصد قربت
قصد قربت، يعنى نزديكى به مقام پروردگار، و ناگفته پيداست كه وقتى مى گويند: فلانى به فلان مقامِ كشورى نزديك است، مراد نزديكى مكانى و جسمى و فيزيكى نيست وگرنه پيشخدمتها از همه نزديكترند، بلكه مراد از نزديكى، نزديكى معنوى و مقامى و انس است.
قصد قربت، يعنى كار را براى خدا انجام بده و از نيش و نوشها نهراس. قرآن در وصفِ مؤمنان واقعى مى فرمايد: «يُجاهِدوُنَ فى سَبيلِ اللَّهِ وَ لايَخافُونَ لَوْمَةَ لائمٍ» «سوره مائده، آيه 54» در راه خدا جهاد مى كنند و از سرزش ملامتكنندگان هراسى ندارند.
قصد قربت، يعنى حق را بگو و از احدى جز او پروا نداشته باش. چنانكه قرآن مبلّغين الهى را چنين توصيف مى كند: «الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ احَداً الَّا اللَّه» «سوره احزاب، آيه 39» آنانكه پيامهاى الهى را تبليغ مى كنند و از او خشيت دارند و از كسى جز خدا نمى ترسند.
به قول علّامه شهيد مطهّرى، قصد قربت يك شرط ذاتى است، نه قراردادى و اعتبارى، شرط تكوينى است نه تشريفاتى. « ولاها و ولايتها، ص 290- 293» اگر گفتيم: شرط رسيدن به مكّه پيمودن راه مكّه است، اين شرط طبيعى و ذاتى است نه قراردادى، و شرط رسيدن به مقام قرب الهى، داشتن قصد قربت است و اين شرط ذاتى است.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 62 و 73 و 74)
امتياز نيّت بر عمل
امتيازى كه نيّت كار بر نفس كار دارد، اين است كه در انجام كار، گاهى ريا و خودنمائى مطرح است امّا در نيتّ چون يك امر درونى است و آثار ظاهرى ندارد، ريا و سمعه و امثال آن راه ندارد. امتياز ديگر نيتّ بر عمل آنست كه هميشه و همه جا ممكن است و شرايط خاصى نمى طلبد امّا انجام يك عمل نياز به شرايط و امكاناتِ فراوانى دارد.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 78)
معرفت، مقدّمه قصد قربت
بهترين راهِ رسيدن به قصد قربت و نيّت پاك، معرفت و شناخت است.
اگر بدانيم محبوبيّت پيداكردن نزد مردم بدست خداست. «سوره ابراهيم، آيه 37»
اگر بدانيم عزّت و قدرت تنها بدست اوست. «سوره بقره، آيه 165»
اگر بدانيم نفع و ضرر ما بدست ديگران نيست. «مناجات شعبانيه»
اگر بدانيم كار براى خدا، گاهى دو برابر، گاهى ده برابر و گاهى هفتصد برابر پاداش دارد، براى غير او كار نمى كنيم.
اگر بدانيم روزى را در پيش داريم كه احدى به فرياد احدى نمى رسد و تنها كسانى نجات مى يابند كه قلب سليم داشته باشند. «سوره شعراء، آيه 89»
و اگر بدانيم با نيّت فاسد چه ارزشهايى را از دست مى دهيم، خود را براى انجام كار خالص و با قصد قربت آماده مى كنيم.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 81)
آثار نيّت فاسد
1- مستجاب نشدن دعا.
امام سجّاد عليه السلام مى فرمايد: نيّت سوء سبب قبول نشدن دعاهاست. «بحار، ج 70، ص 375»
2- محروميّت از رزق.
امام صادق عليه السلام فرمود: چه بسا مؤمنى كه نيّت گناه مى كند و خداوند او را از رزق محروم مى كند.
3- سبب شقاوت است.
حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «مِنَ الشّقاءِ فَسادُ النِّيَّة» «غررالحكم، حديث 1610» نيّت فاسد نشانه شقاوت است.
4- بركت از عمر و زندگى مى رود.
حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «عِنْدَ فَسادَ النِّيَّة تَرْتَفِعُ الْبَرَكَة» «غررالحكم، حديث 1615» خداوند بركت را از كسى كه نيتش سالم نيست برمى دارد.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 82)
تكبيرة الاحرام
زائران خانه خدا، اوّلين كلام واجبشان گفتن لبيّك است كه با گفتن آن وارد اعمال حج مى شوند و يك سرى چيزها بر آنها حرام مى شود. نماز نيز با گفتن اللّهاكبر شروع مى شود و امورى را بر نمازگزار حرام مى كند، مانند خوردن، آشاميدن و حرف زدن، لذا به تكبير اوّل نماز تكبيرةالاحرام مى گويند.
«اللّه اكبر»، اوّلين كلمه واجب به هنگام صبح است. (یعنی نماز صبح بر مسلمانان واجب است و اولین جمله واجب آن الله اکبر است).
اوّلين كلمهاى است كه نوزاد مسلمان در آغاز تولد به عنوان اذان و اقامه مى شنود و آخرين كلمهاى است كه بر مرده خوانده مى شود (در نماز ميّت) و سپس وارد قبر مى شود.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 85)
360 مرتبه «اللّه اكبر»
«اللّهاكبر» بيشترين ذكرى است كه هم در مقدّمات نماز، هم در خود نماز و هم در تعقيبات آن گفته مى شود، بدين صورت كه:
1- هر 5 نماز اذان دارد و هر اذان 6 مرتبه «اللّهاكبر» (مجموعاً 30 مرتبه)
2- هر 5 نماز اقامه دارد و هر اقامه 4 مرتبه «اللّهاكبر» (مجموعاً 20 مرتبه)
3- قبل از تكبيرةالاحرام، در هر 5 نماز، 6 تكبير مستحبّ است و تكبير هفتم همان تكبيرةالاحرام واجب است، (مجموعاً 30 مرتبه)
4- تكبيرةالاحرامِ آغاز نمازها كه در مجموع 5 تكبير مى شود.
5- قبل از هر ركوع در 17 ركعت، يك تكبير. (مجموعاً 17 مرتبه)
6- در هر ركعت نماز دو سجده داريم كه براى هر سجده دو تكبير مستحبّ است، يكى قبل و يكى بعد از آن. (مجموعاً 68 مرتبه)
7- هر نماز يك قنوت دارد و قبل از هر قنوت يك تكبير دارد. (مجموعاً 5 مرتبه).
8- در پايان هر يك از نمازهاى 5 گانه 3 تكبير وارد شده است. (مجموعاً 15 مرتبه)
9- بعد از هر نماز 34 مرتبه تكبير به عنوان تسبيحات حضرت زهرا مى گوييم. (مجموعاً 170 مرتبه)
اگر انسان با ايمان و توجّه كامل هر روز بيش از 360 مرتبه بگويد: خدا بزرگتر است، ديگر از هيچ قدرت و ابرقدرت و توطئهاى هراس ندارد.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 85)
آداب تکبیر در نماز
1- هنگام گفتن تكبير اقامه نماز، دو دست را تا مقابل گوشها بالا بياوريم، بطورى كه وقتى دستها مقابل گوش رسيد تكبير تمام شده باشد. امام رضا عليه السلام فرمود: حركت دستها در موقع تكبير در توجّه و ابتهال به خدا و حضور قلب مؤثر است.
2- انگشتان دست موقع تكبير بهم چسبيده باشد و بالا رود.
3- كف دستها رو به قبله باشد.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 88)
معناى تكبير
اللّهاكبر، يعنى خدا برتر از همه موجوداتِ حسّى، ذهنى، مُلكى و ملكوتى است.
اللّهاكبر، يعنى خدا برتر از آنست كه كسى بتواند او را توصيف كند.
اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم وز هرچه گفتهايم و شنيديم و خواندهايم
مجلس تمام گشت و به پايان رسيد عمر ما همچنان در اوّل وصف تو ماندهايم
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: چون تكبير مى گويى بايد همه چيز نزد تو كوچك شود جز او. «سرّالصلوة، ص 78»
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 89)
سوره حمد
پس از گفتن تكبيرةالاحرام، بايد سوره حمد خوانده شود و اگر اين سوره در نماز خوانده نشود، نماز باطل است. «لا صلوة الّا بفاتحة الكتاب» «مستدركالوسائل، حديث 4365»
نام ديگر اين سوره، فاتحةالكتاب است، زيرا قرآن با اين سوره آغاز مى شود. از این نامگذارى، معلوم مى شود تمام آيات قرآن در زمان پيامبراكرم جمعآورى و به صورت كتاب درآمده و به امر ايشان در آغاز و ابتداى كتاب قرار داده شده است.
سوره حمد، تنها سورهاى است كه بر هر مسلمانى واجب است حداقل روزى ده بار آنرا در نمازهاى پنجگانه خود بخواند. و بنا به روايتی از رسول اكرم صلى الله عليه و آله بهترين سوره هاى قرآن است. «تفسير كنزالدقائق»
در اهميت اين سوره همين بس كه در روايات آمده: اگر هفتاد مرتبه اين سوره را بر مرده خوانديد و زنده شد تعجب نكنيد. «بحار، ج 92، ص 257»
سوره حمد مايه شفا است. هم شفا از دردهاى جسمانى و هم شفا از بيمارىهاى روحى.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 94)
«بِسماللّه الرّحمن الرّحيم»
در ميان مردم و اقوام مختلف رسم است كه كارهاى مهّم را با نام يكى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقه آنهاست، شروع مى كنند، تا آن كار با ميمنت و مباركى آغاز شود و به انجام رسد.
البتّه هركس بر اساس افكار و عقايد صحيح يا فاسد خود عمل مى كند. بعضى با نام بتها و طاغوتها و بعضى با نام و ياد خدا و به دست اولياى خدا كارهاى خود را شروع مى كنند. چنانكه امروز رسم شده ساختمانهاى مهم را، افراد مهمّ اولين كلنگش را بر زمين مى زنند، در جنگ خندق نيز پيامبراكرم براى حفر خندق، اوّلين كلنگ را خود به زمين زدند.
بسماللّه، نه تنها در ابتداى قرآن بلكه در آغاز تمام كتابهاى آسمانى بوده است. وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح به ياران خود گفت: سوار شويد كه: «بسماللّه مجراها و مرساها» «سوره هود، آيه 41» حركت و توقف اين كشتى با نام خداست.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 95)
شروع هر کار با «بِسماللّه الرّحمن الرّحيم»
حضرت سليمان نيز وقتى ملكه سبا را به سوى خدا دعوت كرد، دعوتنامه خود را با جمله «بسماللّهالرحمن الرحيم» آغاز كرد.
حضرت على عليه السلام مى فرمود: «بسماللّه» مايه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى امور است. «بحار، ج 76، ص 385»
همچنين به شخصى كه جمله «بسماللّه» را مى نوشت فرمود: «جَوِّدها» آنرا نيكو بنويس. «كنزالعمّال، حديث 29558»
به زبان آوردنِ «بسماللّه» در شروع هر كارى سفارش شده است؛ غذاخوردن، خوابيدن، سوارشدن بر مركب، نكاح و زناشويى و بسيارى از كارهاى ديگر. حتى اگى حيوانى بدونِ گفتن «بسماللّه» ذبح شود مصرف گوشت آن حرام است. و اين رمز آن است كه خوراكِ انسانِ هدفدار و موحّد نيز بايد جهت الهى داشته باشد.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 97)
چرا هر كارى را با «بسماللّه» شروع كنيم؟
همانگونه كه محصولات يك كارخانه آرم و علامت مخصوص آن كارخانه را دارد و مثلًا يك كارخانه چينىسازى علامت خود را روى تمام ظروف مى زند، چه ظرفهاى بزرگ و چه كوچك، و يا هر كشورى پرچمى مخصوص به خود دارد كه هم بر فراز ادارات و پادگانها برافراشته است و هم بر فراز كشتىها و هم بر روى ميز ادارى كارمندان، نام خدا و ياد خدا نيز آرم و نشانه مسلمانى است و جمله «بسماللّه» علامت و رمز اين مسلمانى است و در هر كارى، چه بزرگ و چه كوچك و در هر مكانى، چه مسجد و چه كارخانه و در هر زمانى، چه صبح و چه شام، اين كلام مبارك بر زبان مسلمان جارى است و لذا در حديث مى خوانيم: «بسماللّه» را فراموش نكن، حتى در نوشتن يك بيت شعر.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 97)
آيا «بسم اللّه الرحمن الرحيم» جزء سوره حمد و يك آيه مستقل است؟
به اعتقاد اهل بيت رسول اللّه صلوات اللَّه عليهم اجمعين، كه صد سال سابقه بر رهبران فقهىِ مذاهب اهل تسنّن دارند و در راه خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز بر عصمت و پاكى آنها تصريح شده، جمله «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» خود آيهاى مستقل و جزء سوره است.
علامه شهيد مطهرى در تفسير سوره حمد، ابنعباس، عاصم، كسائى، ابنعمر، ابنزبير، عطاء، طاووس، فخر رازى و سيوطى را از جمله كسانى معرفى مى كند كه بسماللّه را جزء سوره مى دانستهاند.
فخر رازى در تفسير خود شانزده دليل مى آورد كه بسماللّه جزء سوره حمد است و آلوسى در تفسير خود و احمدبن حنبل نيز در مُسند خود بسماللّه جزء سوره مى دانند.
امامان معصوم عليهم السلام اصرار داشتند كه در نماز «بسماللّه» را بلند بگويند و امام باقر عليه السلام در مورد كسانى كه آيه بسماللّه را در نماز نمى خواندند و يا جزء سوره نمى شمردند فرمود: «سَرقوا اكرم آية» «مسند احمد، ج 3، ص 177» بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند! چنانكه معاويه روزى در نماز بسماللّه را نگفت، مردم به او اعتراض كرده و گفتند «أسَرَقْتَ امْ نَسيتَ؟!» آيه را دزديدى يا فراموش كردى؟ « مستدرك حاكم، ج 3، ص 2332»
البتّه در ابتداى سوره برائت (سوره توبه)، بسماللّه نيامده است كه به فرموده حضرت على عليه السلام بخاطر آن است كه بسماللّه كلمه امان و رحمت است و با اعلام برائت از مشركين سازگار نيست.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 98)
واژه اللّه
در قرآن حدود صد نام براى خدا آمده است كه «اللّه» جامعترين آنهاست.
بعضى ريشه «اللّه» را از «الِهَ» بمعناى «عَبَدَ» دانسته اند. بنابراین «اللّه» یعنی معبود واقعى كه تمام كمالات را دارد.
امّا بعضى آنرا از «وَلِهَ» دانستهاند كه بمعناى دلباختگى و عشق و حيرت است. بنابراين «اللّه» يعنى ذات مقدسى كه جذبه او همه را متحير و شيفته خود ساخته است.
بايد توجّه داشت كلمه «خدا» يا «خداوند» ترجمهاى كامل براى كلمه «اللّه» نيست، زيرا «خدا» در اصل «خودآى» بوده كه در فلسفه، واجبالوجود گفته مى شود و كلمه «خداوند» نيز بمعناى صاحب است. چنانكه در ادبيات فارسى مى گوييم: «خداوندِ خانه» يعنى صاحبِ خانه.
و ناگفته پيداست كه معناى صاحب يا وجودِ واجب براى ترجمه اللّه كوتاه و نارساست. بلكه «اللّه» يعنى ذاتى كه شايسته عشق و پرستش است، زيرا همه كمالات را در بر دارد.
( تفسیر نماز؛ استاد قرائتی ، ص 100)