برگی از سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ
پس از طی مسافت بعیدی، به سرحد ایران و روس [...] رسیدیم. [...] پس از طی ده دقیقه مسافت، به یک نقطه رسیدیم که بعض علایم و نشانهها مشهود بود.
کالسکهچی گفت: «آن طرفِ نشانْ خاک ایران و این طرف از روس است».
کالسکهچی را گفتم: «قدری باید ایستاد، من کاری دارم».
[...] آنهم کالسکه را واداشت. پایین آمده، مشتی از آن خاک پاک را برداشتم، بوسیده و بوییده، بر دیدگان مالیدم. گفتم: «ای تربت پاک و ای کحلالجواهر دیدۀ نمناک، شُکر خدای را که دیدارت به من روزی شد و دیده به دیدار توام روشنایی گرفت. تویی که مأمن نیازمندان و مدفن نیاکان مایی! تویی که در مهد ناز خود ما را پروردی و به ناز و عزت نشو و نما دادی! بهجز از ورزش محبت تو، حق تو را ادا نتوانیم کرد. چه آن حقْ بسیار عالی و بزرگ است؛ این است که [...] اسلام [...] در میزان حقشناسی حب تو را همسنگ ایمان قرار داد. دیگر من در وصف تو چه گویم که درخور قدر بلند تو باشد؟»
خلاصه، گریه گلوگیرم گردید و بیاختیار اشک چشمم نثار آن خاک پاک شد. قدری به آرزوی دل دردمند گریۀ شادی کردم. و چنان میدانم که لذت آن گریه تا دم واپسین در گوشۀ دل من به یادگار خواهد بود.
کالسکهچی در نهایت حیرت به من نگران بود. در پایان حیرت گفت: «آفرین بر تو حاجیزاده! من چندین سال است که در این راه آمدوشد دارم. تو را اولین کسی دیدم که خاک وطن خود را گرامی داشت. دل من نیز از این رهگذر داغدار است. ما از اهل گنجهایم. من هم مثل تو سروسودایی با خاک وطن دارم. مملکت ما از بیمبالاتی اسلاف بدبخت شد. [...] چه توان کرد؟
📘(زینالعابدین مراغهای، سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ، به کوشش محمدعلی سپانلو، ١٣٨۵، ص ۵١)
#جرعه_ای_کتابی
@nebeshtan
عزیز من!
دو نفر که عاشقاند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قلهی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.
عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است، اما این سخن بهمعنایِ تبدیل شدن به دیگری نیست .
من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
📘 چهل نامهی کوتاه به همسرم، نادر ابراهیمی.
#جرعه_ای_کتابی
@nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رو به روی من
پنجره ای هست
که پشت آن
صدای باران می آید
می شود چای نوشید
و به یاد تو شعر خواند
@nebeshtan
نونِ نوشتن
🔸اگر رؤیای نوشتن در سر دارید اما نمیدانید نویسندگی را از کجا شروع کنید، این دوره برای شماست.
✔️ برای ثبت نام و کسب اطلاع از شرایط کارگاه به شناسه @nebeshtan_admin پیام بدهید.
@nebeshtan
May 11
هدایت شده از مدرسه نبشتن
NooneneveshtanPof.mp3
2.31M
توضیحاتی درباره دوره نون نوشتن
برای آشنایی بیشتر با این دوره و روند برگزاری کارگاه حتماً این فایل صوتی را از زبان استاد دوره بشنوید.
#نون_نوشتن
#آوای_نبشتن
@nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و صبح زیباتون به خیر و شادی!😊
دیدن زیبایی طلوع آفتاب در ابتدای روز یکی از گامهای بزرگ موفقیت محسوب میشه. اگه تو این توفیق را داری که میتونی زیبایی بالا آمدن خورشید را تماشا کنی تو آدم موفقی هستی.
#موفقیت
@nebeshtan
بعضیها گمان میکنند که اگر میخواهند یک متن حسابی و درخور بنویسند باید حتما نوشتهشان پر از لفاظیهای با زرق و برق و به اصطلاح پرطمطراق باشد و یا پر از کلمات سخت و قلمبه سلمبه باشد؛ در حالی که سادگی بالاترین درجه زیبایی است. لذا شما سعی کنید در حد امکان ساده و راحت بنویسید. ساده نوشتن به معنای نوشتن متن بیحال و بیرمق نیست؛ بلکه به معنای نوشتن واضح و روشن و شفاف است. طوری که خواننده سردرگم و گیج نشود.
#نکته_هایی_برای_نوشتن
@nebeshtan
برای خوب نوشتن، باید خوب دید، خوب شنید و در رفتار و گفتار مردم دقت کرد.
#نویسندگی
@nebeshtan