ما اسیریم و فقیریم و یتیم، ای مهتاب
دخترِ حضرت موسی دلِ ما را دریاب ...
-سلاماللهعلیهما-
@nebeshtan
خوشبختی را در چنان هالهای از رمز و راز فرو نبریم كه خود درمانده شناختنش شويم، خوشبختی را چنان تعریف نکنیم که گویی سیمرغی باید آن را از قلهی قافی بیاورد.
خوشبختی، عطر مختصر تفاهم است که اینک در سرای تو پیچیده و عطریست باقی که از آغاز تا پایان این راه، همیشه میتوان بوییدش.
خوشبختی را ساده بگیریم.
خوشبختی را تنها به مدد طهارت جسم و روح، در خانه کوچکمان نگه داریم.
📘 چهل نامه کوتاه به همسرم،
نادر ابراهیمی
#جرعه_ای_کتابی
@nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن سوی رؤیاها حقیقتی است زیباتر از رؤیا که در انتظار توست.
#تلنگر
@nebeshtan
با سلام و احترام به همه همراهان مدرسه نبشتن، ظرفیت این دوره کارگاه نویسندگی تکمیل شد. به یاری خدا در دوره های آینده در خدمت بقیه علاقه مندان خواهیم بود.
ارادتمند: پشتیبان کلاسهای مدرسه نبشتن 🌷🌷
@nebeshtan
«میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی، همهی ما شبیه یکدیگریم.»
📘 تسخیر شدگان؛ فئودور داستایفسکی.
#یک_جرعه_کتاب
@nebeshtan
عاشق بازارچههای قدیمی هستم. از آنها که فرتوت شدهاند اما سر پایند؛ بس که اصیلند و حسابی. عاشق بوی قدیمیشان. بوی صداقت، بوی راستی، بوی سادهگی، بوی آدمهای درست و حسابی؛ همان پیرمردهای با صفایی که دیگر هیچ وقت تکرار نمیشوند.
به قول حافظ:
غلامِ همَّتِ دُردی کشانِ یک رنگم
نه آن گروه که اَزْرَق لباس و دل سیَهَند
*تصویر بازار کهنه قم
#خاطره_بازی
#امروز_با_حافظ
@nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لذّت نمانده است در آیندهی حیات
از عیشهای رفته دلی شاد میکنیم
#صائب
@nebeshtan
NebeshtanPodcast02.mp3
20.25M
🎧 اپیزود دوم از پادکست نبشتن
📝اهمال کاری در نوشتن
توی این قسمت از پادکست نبشتن درباره اهمال کاری در نویسندگی صحبت کردیم.
#پادکست_نبشتن
@nebeshtan
کارم به یک تغافل دزدیده کن تمام
در کُشتنم به تیغ عتاب احتیاج نیست ...
#حزین_لاهیجی
@nebeshtan
چگونه به دنیای نوشتن برگردیم
برخی این سوال را می پرسند که من چطور پس از یک وقفه طولانی و فاصله با نویسندگی به نوشتن برگردم؟
شما باید با برنامه ریزی، تمرینات نویسندگی خود را تقویت کنید و آن چشمه جاری خلاقهای را که داشتید، دوباره به جریان بیاندازید. در ادامه چند توصیه و نکته کلیدی برای نوشتن میآوریم تا شما را به حال و هوای هنری که دوست دارید یعنی نوشتن، بازگرداند:
1. زیاد بخوانید. هیچ چیز مانند برخی الهام گرفتنها نمی تواند باعث بازگشت به نوشتن شود. مهم نیست چه چیزی را برای خواندن انتخاب می کنید. ممکن است برای برخی آثار معاصرین، الهامبخش باشد و برای عدهای آثار کلاسیک.
2. برای ایجاد عادتهای نوشتاری برنامه ریزی کنید. هر نویسندهای به شما خواهد گفت که راز نویسنده بهتر شدن، وارد شدن به یک روال است. اکثر نویسندهها هر روز در یک زمان خاص مینویسند. شما میتوانید زمان نوشتن خود را در هر وقت از روز برنامهریزی کنید. نکته کلیدی این است که به نوشتن زمانبندی شده در یک دوره طولانی ادامه دهید.
3. تمرینهای مختلف نوشتن را انجام دهید. اگر می خواهید دستان در نوشتن بعد از مدت ها دوری تقویت شود، فقط به تمرین نیاز دارید.
4. یک وبلاگ یا کانال برای خود راه اندازی کنید و برای به روزرسانی آن مقید باشید. شاید هیچ چیز مانند وبلاگ یا کانال شخصی نویسنده را بازگشت به مسیر نویسندگی کمک نمی کند.
#از_نوشتن
#تمرین
@nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای آنکه طبیب دردهای مائی
این درد ز حد رفت چه میفرمائی؟
#مولانا
@nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظرف دلتنگیمان پر شده آقای رئوف ...
@nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوشتن را یاد بگیرید!
جردن پیترسون، از لزوم نوشتن میگوید. این ویدیوی الهامبخش را با دقت ببینید تا با انگیزهی بیشتری بنویسید.
#از_نوشتن
@nebeshtan
دشوارترین کار این است که انسان نثر سرراست و صادقانه بنویسد. اول باید موضوع را شناخت، بعد باید نوشتن را یاد گرفت. هر دو کار یک عمر وقت میخواهد.
#ارنست_همینگوی
#از_نوشتن
@nebeshtan
Mohammad Esfahani -Hamdam.mp3
8.7M
تو همدم تنهایی پهناورم هستی
آرامش دنیای سرسام آورم هستی
هرشب تو را در ازدحام غم صدا کردم
هرشب برای شانههایت گریه آوردم
#امام_رضای_رئوف
#آوای_نبشتن
@nebeshtan
به گزینی واژگانی
برای هر مفهومی دهها کلمه وجود دارد؛ نباید به نخستین واژهای که به ذهنمان خطور میکند اکتفا کنیم. تنها یک کلمه، یک صفت و یک فعل وجود دارد که میتواند منظور و مقصود نویسنده را پوشش دهد. نویسنده باید در ذهن خود جست وجو کند و آن یک کلمه را بیابد و به کار برد. حتی گاهی نویسنده باید واژه مناسب را برای ادای مقصود خود بسازد و اختراع کند.
در هنگام نوشتن باید بهترین و درست ترین واژه را برگزید.
مثال: بیچاره؛
بی دفاع، ضعیف ،بی اختیار، ناموفق، آدم بدشانس، بدبخت، تهی دست ،مصیبت زده، خوار
#از_نوشتن
@nebeshtan
حکایت
پادشاهی شعری سرود و برای ملک الشعرای دربار خویش بخواند. او گفت شعر متوسط است و در خور پادشاه نیست! پادشاه بر آشفت و امر کرد تا وی را به«آخیه=میخ طویله» آویزان کنند... پس از چند روز شفاعت کردند و شاه او را عفو نمود. مدتی گذشت و دگر بار پادشاه شعری سرود و به ملک الشعرا گفت، بنگر نیک است؟ ملک الشعرا بخواند و به شتاب شروع به دویدن نمود! شاه گفت کجا می روی؟ گفت می روم خود را به آخیه بیاویزم.
(امثال و حکم، دهخدا، ص1776)
#یک_جرعه_کتاب
@nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نویسنده باید بتواند مانند یک نقاش ماهر، زیباییها را به گونه ای تصویر کند که خواننده را در حین مطالعه غرق در لذت تماشای یک تابلوی نقاشی کند.
@nebeshtan
اگر به نوشتن عادت کنیم و هر وقت کمترین نیازی به آن حس کردیم دست به قلم ببریم، اشتهای نگارشیِ ما حفظ میشود.
نویسندگان، که نوشتن در برنامهی روزانهی آنان جا خوش کرده است، همچنان که بیغذا نمیتوان زیست، بینوشتن نمیتوانند عمر به سر برند.
در حقیقت، نوشتن زندگیِ آنها شده است و، بیآن، زندگی برایشان معنی ندارد.
(احمد سمیعی گیلانی، نگارش و ویرایش)
#از_نوشتن
@nebeshtan
▫️همه نويسندهها مردهاند؛ به يادآوردن جك كرواك
جك كرواك نويسنده بود. همين و بس، مىنوشت.
آدمهاى زيادى هستند كه خود را نويسنده مىدانند و اسمشان روى كتابها مىآيد ولى نويسنده نيستند و نمىتوانند بنويسند، مثل گاوبازى كه اين طرف و آن طرف مىجهد ولى گاوى پيش رويش نيست.
نويسنده آن است كه برود وسط ميدان وگرنه اصلاً نويسنده نيست. با رفتن به وسط ميدان، البته خطر شاخ خوردن هم وجود دارد. منظورم از اين، همان چيزى است كه آلمانىها به درستى «روح زمانه» نام دادهاند.
مثلاً روح شكننده جهانى نظير جهان دوران جاز كه اسكات فيتز جرالد در آن زندگى مىكرد- با آن مردان جوان غم زده، شب هاى نورهاى كم سو، روياهاى زمستانى، شكننده، شكننده مثل همان تصويرش كه در بيست وسه سالگى از او گرفتهاند- فيتزجرالد، شاعر دوران جاز. او رفت آنجا [وسط ميدان] و نوشت و آوردش براى نسلى كه آن را بخواند، ولى راه بازگشت را نيافت. از دل «در راه» كرواك، [رمان مشهور وى]، به سوى مكزيك، طنجه، افغانستان و هند يك نسل مهاجر پديد آمد.
نويسندگان، كه البته اين كلمه را محدود به نويسندگان رمان مىكنم، مىكوشند چه كارى انجام دهند؟ آنها تلاش میکنند جهانى بيافرينند كه درش زندگى كردهاند يا دوست دارند زندگى كنند. براى نوشتن در مورد آن، بايد بروند آنجا و به شرايطى تن دهند كه پيشبينىاش را نكرده بودند.
گاهى اوقات، مثل مورد فيتز جرالد و كرواك، نتيجه آنچه نويسنده توليد كرده آنى و لحظهاى است، انگار كه نسلى منتظر نوشته شدن توسط آنها بوده. در موارد ديگر، ممكن است تاخير پيش آيد.
مثلاً داستان علمى- تخيلى به نوعى دارد به واقعيت درمىآيد. به هرحال، نوشتن چنين جهانى توسط نويسندگان بود كه باعث امكان تحقق آن شد.
اين كه نويسندگان تا چه اندازه مىتوانند نوشتهشان را به واقعيت درآورند و اصلاً تا چه اندازه بايد چنين كنند سئوالى است پابرجا. بدين معنى كه آيا مىخواهيد نوشتهتان شبيه به جهان واقعى شود يا مىخواهيد جهان واقعى را شبيه به كارتان كنيد؟
برنده چنين چيزى اصلاً پيروز نخواهد بود. مثلاً تلاش همينگوى براى جامه عمل پوشاندن به كسالت آورترين جنبههاى نوشتههايش و سعىاش براى آن كه به شخصيت آثارش شبيه شود، به نظر من، چندان به صلاحش نبود.
خلاصه اين كه اگر نويسندهاى تاكيد كند بر اين كه قادر است آنچه شخصيتهايش انجام مىدهند را به خوبى انجام دهد، فقط و فقط گستره شخصيتهايش را محدود ساخته.
نويسنده حتى از بد انجام دادن كارش هم بهرهمند مىشود. يك هفتهاى در زندگىام جيببر بودم- به ياد آوردنش نمك بر زخم است- دستيار بسيار بد يك جيب بر. يك هفته هم برايم كافى بود تا متوجه شوم كه مهارت ندارم.
ادامه دارد ...
|ويليام اس. باروز، ترجمه: احسان نوروزى
#از_نوشتن
@nebeshtan
شیلر خطاب به نویسندۀ جوانی که دچار مشکل قفل کردن نویسنده بوده است، نامهی زیبایی مینویسد. این نویسندۀ جوان حرفهای زیادی برای گفتن داشت، اما نمیتوانست بنویسد. این وضعیت، امری متداول است. شیلر به سادگی میگوید: «مسئلۀ تو این است که پیش از آن که بگذاری عامل تغزلی کارش را بکند، عامل انتقادی را وارد بازی می کنی.»
ببینید بر ما در مدارسمان چه میرود: ما یاد میگیریم که از شکسپیر، میلتون، گوته، و هر کس دیگری انتقاد کنیم، و سپس معلم میگوید، حالا یک کار خلاقه انجام دهید. شما مینشینید و این فکر در ذهنتان سیلان پیدا میکند که خدای من هیچ چیز برای نوشتن ندارم. البته نمیتوانید مثل شکسپیر بنویسید، اما اگر خود را رها کنید میتوانید مثل خودتان بنویسید.
📘 الههها، جوزف کمبل، ترجمۀ عباس مخبر
#از_نوشتن
@nebeshtan
نوشتن برای نویسنده این امکان را بهوجود میآورد تا در بیداری، رؤیا یا کابوس ببیند و بنویسید، بیآنکه اغلب تعبیر نوشتههایش را بداند.
(ابوتراب خسروی)
#قصار
@nebeshtan
«احتياط بايد كرد نويسندگان را در هر چه نويسند، كه از گفتار باز توان ايستاد و از نوشتن باز نتوان.»
#تاریخ_بیهقی
@nebeshtan
میشود اول ستمگر کشتهی بیدادِ خویش
سیل دائم بر سرِ خود، خانه ویران کرده است!
#کلیم_کاشانی