eitaa logo
مدرسه نبشتن
1.1هزار دنبال‌کننده
191 عکس
94 ویدیو
0 فایل
مجالی برای همنشینی با واژه ها (آموزش نویسندگی) ارتباط با ادمین صفحه نبشتن: @nebeshtan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
انگیزه‌ای ندارم همه چیز در گرو حال خوب است. آدم که حالش خوب نباشد آن انگیزه‌ی لازم را برای انجام خیلی از کارها ندارد. اگر شما هم حالتان خوب نیست؛ به این فکر کنید که قبلاً چه چیزی به شما انگیزه می‌داد یا اکنون چه چیزی به شما انگیزه می‌دهد. کمک به دیگران، یادگیری چیزهای جدید، تماشا و خواندن آثار هنری و ادبی، مرور اهدافتان در زندگی، حضور در محیط‌های الهام بخش، برانگیختن خلاقیت با نوشتن و نقاشی، گذراندن وقت با عزیزان؟ یا هر چیز دیگر. سعی کنید آن چیزهایی که فکر می‌کنید برای شما انگیزه‌بخش است، در برنامه‌ی روزانه خود بگنجانید. @nebeshtan
نویسنده باید به احساست خودش احترام بگذارد همینگوی در رمان "خورشید همچنان می‌دمد" تحت تاثیر "هکلبری فین" شاهکار مارک تواین قرار گرفته و از آن آموخته است که وقایع باید آن‌چنان‌که مشاهده می‌شود بیان گردد و عکس العمل‌های درونی باید به صورت احساسی واقعی ظاهر گردد؛ نه آن‌چنان‌که انسان میل دارد احساس کند، یا گمان می‌کند که احساس کرده است یا دیگران فرض می‌کنند که انسان باید چنین و چنان احساسی داشته باشد. خلاصه، بیان نویسنده باید با صداقتی مطلق نسبت به خویشتن و نسبت به اعمالی که می‌بیند همراه باشد. این شیوه است که از درون، سبك نوشته را پدید می‌آورد و نوشته نیز به نوبه خود معیار و اصلی را بر عهده می‌گیرد. @nebeshtan
در فضیلت موجز‌ نویسی ایجاز یک فضیلت است. در حذف و کوتاه کردن هر کلمه، جمله یا پاراگرافی که هدف مشخصی ندارد، بی رحم باشید. از خود بپرسید: آیا ارائه‌ی این اطلاعات ارزشی دارد؟ آیا راه ساده‌تری برای بیان این ایده وجود ندارد؟ آیا می‌توانم این حرف را با کلمات کمتری بگویم؟ فراموش نکنید که با مختصر بودن، به وقت خوانندگان خود احترام می‌گذارید و نوشته خود را جذاب‌تر و تاثیرگذارتر می‌کنید. @nebeshtan
نامه‌های بدون ارسال یک تمرین خوب برای مواقعی که نمی‌دانید از چه بنویسید و یا قصد دارید توانایی قلم خودتان را محک بزنید. در این تمرین سعی می‌کنید نامه‌هایی به افراد مختلف (زنده یا مرده) بنویسید که قصد ارسال آن‌ها را ندارید. این تمرین به شما اجازه می‌دهد تا افکار و احساساتی را بیان کنید که ممکن است در شرایط و موقعیت‌های معمول، حاضر به بیان آن‌ها نباشید. نوشتن در چنین شرایطی موجب قدرتمندی قلم و زبان نوشتاری شما خواهد شد. ✔️ برای مثال با نوشتن از نمونه‌های زیر، توانایی خود را به چالش بکشید: - نامه‌ای به یک عزیز از دست رفته؛ - عذرخواهی‌ای که هرگز بیان نکرده‌اید؛ - مواجهه‌ای که آرزو داشتید، اما هرگز اتفاق نیافتاده؛ - تشکر از کسی که زندگی‌تان را تغییر داده. @nebeshtan
جهان نویسنده نویسندگی، فرایندی است که ذهن را به کاوش وامی‌دارد. ذهنی که یا باید در صحنه‌های ملموس زندگی قدم بزند یا از میان خطوط و صفحات کتاب‌ها عبور کند. هر نویسنده‌ای، پیش از آن‌که قلم در دست گیرد، باید چشم‌هایی جستجوگر داشته باشد؛ چشم‌هایی که جزئیات کوچک جهان را می‌بینند و معنا می‌بخشند. چراکه کلمات بدون پشتوانه‌ای از تجربه و دانش، خاموش و بی‌اثر خواهند بود. کتاب‌ها و زندگی، دو دریچه‌ای هستند که روح نویسنده از آنها عبور می‌کند تا جهانی تازه برای خوانندگان خود بیافریند. @nebeshtan
هدایت شده از مدرسه نبشتن
برف، استعاره‌ای قدرتمند احتمالا این روزها، خیلی هایتان، از کنار پنجره اتاقتان، فنجان چای بر دست، به تماشای رقص دانه‌های برف نشسته‌اید و یحتمل پرتاب شده‌اید به زیبایی و جادوی روزهای برفی کودکی‌هایتان. شولای سفید و درخشانی که دنیای بیرون را می‌پوشاند و دری به دریچه قلب‌ها می‌گشاید. اما آیا به این فکر کرده‌اید که یک روز برفی، فارغ از همه‌ی زیبایی‌هایش می‌تواند به عنوان ابزاری برای بهبود مهارت‌های نوشتاری شما باشد؟ و این که چه شباهت‌هایی بین نوشته و برف می‌تواند وجود داشته باشد؟ اولین برف فصل همیشه حس شگفتی و هیجان را به همراه دارد. نحوه سقوط دانه‌های برف با ظرافت از آسمان، که هر کدام از نظر شکل و اندازه منحصر به فرد هستند، مانند استعاره‌هایی است که بر نوشته شما می‌نشیند. هر واژه با معنا و منظور خاصی گزینش شده و در جای خاصی از نوشته شما قرار گرفته تا زیبایی متننان را دوچندان کند. درست مثل دانه‌های برف، که هیچ دو کلمه‌ای دقیقاً شبیه هم نیستند. با پیشروی روز، برف شروع به انباشته شدن می‌کند و هر سطحی را که در معرض دید است می‌پوشاند. منظره‌ای که زمانی آشنا بود اکنون به یک سرزمین عجایب زمستانی تبدیل شده است. این دگرگونی، شبیه راهی است که یک نوشته می‌تواند ما را به دنیایی متفاوت منتقل کند. تنها با چند کلمه، یک نویسنده می‌تواند تصویر واضحی را در ذهن خواننده ترسیم کند و او را در فضایی جدید و ناآشنا غرق کند. سکوتی که همراه با یک روز برفی است، استعاره‌ی بزرگی از قدرت کلمات است. در میان همه‌ی هرج و مرج‌ها و سر و صداهای زندگی روزمره، یک روز برفی، حس آرامش و سکون را به ارمغان می‌آورد. همان‌گونه که استفاده از کلمات مناسب می‌تواند حس آرامش را با یک نوشته به مخاطب منتقل کند. و این چیزی نیست جز کیفیت و تأثیر کلمات بر مخاطب. در ادامه، همانطور که روز به آرامی به پایان می‌رسد، خورشید شروع به غروب می‌کند و برف، درخششی طلایی به خود می‌گیرد. این تحول نهایی یادآور اهمیت ویرایش و بازنگری در فرآیند نوشتن است. درست مانند یک روز برفی، که در آن نور خورشید عیوب و ایرادات را در برف زمانی کامل نشان می‌دهد، فرآیند ویرایش به اصلاح و تکمیل یک نوشته کمک می‌کند. علاوه بر این مقایسه بین نوشته و یک روز برفی، نوشتن در مورد یک روز برفی هم می‌تواند به بهبود مهارت‌های نوشتاری ما به روشی عملی‌تر کمک کند. همانطور که سعی می‌کنیم ماهیت یک روز برفی را در کلمات خود به تصویر بکشیم، مجبور می‌شویم خلاقانه فکر کنیم و از زبان توصیفی استفاده کنیم. این تمرین به گسترش دایره‌ی لغات و بهبود توانایی ما در ترسیم تصویری روشن از وقایع، با استفاده از کلمات کمک می‌کند. نوشتن درباره‌ی یک روز برفی، به ما امکان می‌دهد تا تکنیک‌های مختلف نوشتن را تمرین کنیم. و توانایی خودمان را در استفاده از ابزارهای ادبی مانند شخصیت‌پردازی، تشبیه‌ها و استعاره‌ها و ... به چالش بکشیم. تا نوشته‌های خود را زنده کنیم. این یک راه آسان و سرگرم کننده برای کشف و بهبود مهارت‌های نوشتاری ماست. بگذارید این‌طور این نوشته‌ را به پایان ببرم، یک روز برفی تنها یک منظره زیبا برای دیدن نیست، بلکه یک استعاره‌ی قدرتمند برای هنر نویسندگی است. یک روز برفی، به ما منحصر به فرد بودن و قدرت هر کلمه، اهمیت ویرایش و بازنگری و توانایی انتقال خوانندگان به دنیای متفاوت را می‌آموزد. بنابراین، دفعه بعد که توی جمله‌ی «از چی بنویسم؟» گیر کردید، لحظه‌ای به بیرون نگاه کنید و بگذارید زیبایی یک روز برفی، الهام بخش کلمات شما باشد. @nebeshtan
نوآوری در نوشتن ما در نویسندگی باید یا حرف جدیدی برای گفتن داشته باشیم، یا یک موضوع تکراری را در قالبی نو و خلاقانه ارائه کنیم. نوآوری در محتوا و شکل ارائه، کلید تمایز نویسنده است و می‌تواند آثار او را در ذهن مخاطبان ماندگار کند. یکی از آفت‌های جدی در نویسندگی، تکرار مکررات و ارائه حرف‌هایی است که تازگی خود را از دست داده‌اند. مخاطبان امروز، به دلیل دسترسی گسترده به منابع اطلاعاتی، بیش از گذشته به دنبال مطالبی هستند که ارزش افزوده‌ای برای آن‌ها ایجاد کند. اگر نویسنده حرف تازه‌ای برای گفتن نداشته باشد، یا نتواند مطالب تکراری را با نگاهی تازه، در ساختاری بدیع و جذاب ارائه دهد، به‌سرعت از رقابت کنار خواهد رفت. برای جلوگیری از این آفت، می‌توان چند راهکار را مد نظر قرار داد: ▫️تغییر زاویه دید: حتی یک موضوع قدیمی می‌تواند با تغییر زاویه دید به مسئله‌ای تازه تبدیل شود. نگاهی متفاوت به واقعیت‌های شناخته‌شده، می‌تواند جذابیت ویژه‌ای به اثر ببخشد. ▫️ترکیب ایده‌ها: گاهی اوقات ترکیب دو یا چند ایده معمولی می‌تواند منجر به خلق موضوعی جدید شود. این روش خلاقانه، زمینه‌ساز نوآوری در محتواست. ▫️استفاده از داستان و روایت: بازگویی مطالب تکراری با استفاده از داستان، شخصیت‌پردازی و روایت‌های جذاب، نه تنها آن را از یکنواختی نجات می‌دهد، بلکه باعث درگیر شدن بیشتر مخاطب می‌شود. ▫️توجه به نیازهای جدید مخاطبان: با تغییر زمان و شرایط اجتماعی، حتی مسائل قدیمی هم ممکن است جنبه‌های جدیدی پیدا کنند. نویسنده‌ای که نیازهای روز مخاطبان را بشناسد، می‌تواند حرف‌های تکراری را با رویکردی تازه و مرتبط به آن‌ها ارائه کند. ▫️فرم و زبان نوین: استفاده از فرم‌های جدید نوشتاری، مانند تلفیق متن با تصویر، شعر، یا دیالوگ، می‌تواند به مطالب تکراری روح تازه‌ای ببخشد. همچنین، به‌کارگیری زبانی متناسب با سلیقه و سطح مخاطبان، جذابیت اثر را دوچندان می‌کند. در نهایت، نویسنده‌ای موفق است که همواره در جستجوی کشف تازه‌ها باشد و از خلاقیت خود برای تبدیل موضوعات تکراری به محتوایی نو و ماندگار بهره ببرد. مخاطبان همواره تشنه دیدگاه‌ها و تجربه‌های جدید هستند و نویسنده‌ای که این نیاز را برآورده کند، جایگاه ویژه‌ای در دل‌ها و ذهن‌ها خواهد داشت. @nebeshtan
تاثیر نوشتن مستمر در تخلیۀ احساسات یکی از راه های میانبر برای تخلیه احساسات، نوشتن مستمر است. نوشتن مستمر، علاوه بر اینکه شما را در قلم فرسایی توانمند می‌کند، احساسات شما را هم سر و سامان می‌دهد. نوشتن ادامه دار، بهترین گزینه ای است که به شما کمک می‌کند تا تمام احساسات خود را مثل یک لیوان آب روی یک برگه کاغذ چپه کنید. نوشتن آنچه شما را اذیت کرده،سختی های بچه داری، شرایط مالی، خاطره یک روز دلنشین و یا حتی نوشتن یک داستان عاشقانه زیر باران در دل یک عصر پاییزی! همه و همه، ذهن شما را آرام و مثل یک مسکن عمل می کند با این شرط که مستمر باشد. درست مثل مصرف یک قرص استامینوفن 6 ساعته. پس دست به کار شوید. ساعت را کوک کنید؛ و هیچ وقت هر روز، یک قلم و کاغذ، یک فنجان چای داغ و یک ذهن پر از کلمات سرازیر شده را از دست ندهید. ✍️نرجس خرمی @nebeshtan
«ساده نوشتن، اوج هنر یک نویسنده است» قبل‌تر شاید چند بار دربارۀ اهمیت ساده نویسی، نوشته‌ام؛ اما می‌بینم بعضی هنوز در نوشته‌هایشان زور می‌زنند تا لفاظی کنند و از دل سنگ واژه و ترکیب بیرون بکشند که نوشته‌شان به چشم بیاید. بی این که بدانند سادگی در نوشتن، نه تنها نقطه‌ضعف نیست، بلکه نشانۀ قدرت و تسلط نویسنده بر زبان و اندیشه است. بسیاری از نویسندگان بزرگ دنیا، آثار خود را با زبان ساده و روان نوشته‌اند و همین سادگی، عمق و تاثیرگذاری عجیبی به نوشته‌هایشان بخشیده است. ساده‌نویسی به این معنا نیست که سطحی یا بی‌روح بنویسیم، بلکه هدف آن است که پیام خود را بدون پیچیدگی‌های اضافی به دل و ذهن مخاطب برسانیم. یک متن ساده، همانند پلی میان نویسنده و خواننده عمل می‌کند؛ پلی که خواننده را به دنیای اندیشه‌ها و احساسات نویسنده نزدیک‌تر می‌سازد. 🔻اما برای ساده‌نویسی چه کار کنیم؟ ▫️از واژگان ملموس و آشنا استفاده کنیم: کلمات سنگین و پیچیده تنها مخاطب را از ما دور می‌کنند. ▫️جملات کوتاه و منسجم بنویسیم: جملات طولانی با ساختارهای پیچیده، پیام را مبهم می‌سازند. ▫️ساختار متن را شفاف نگه داریم: متن ساده باید به راحتی قابل دنبال کردن باشد و هر بخش آن به روشنی به بخش بعدی متصل شود. ▫️از کلیشه‌ها دوری کنیم: سادگی، یعنی تازگی و صمیمیت. استفاده از عبارات کلیشه‌ای، اثرگذاری متن را کاهش می‌دهد. همان‌طور که آلبر کامو می‌گوید: «هنر، یعنی ساده‌ترین راه برای گفتن پیچیده‌ترین مفاهیم.» یک نویسنده ساده‌نویس می‌تواند عمیق‌ترین احساسات و اندیشه‌ها را به گونه‌ای بیان کند که هر مخاطبی، بدون توجه به سطح دانش یا تجربه‌اش، آن را درک کرده و با آن ارتباط برقرار کند. بنابراین، در مسیر نویسندگی، سادگی را نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت بدانیم. همان‌گونه که قطره‌ای ساده از باران، با تمام ظرافتش می‌تواند دشت‌های گسترده‌ای را سیراب کند، کلمات ساده نیز می‌توانند عمیق‌ترین تأثیرات را بر روح و جان مخاطب بگذارند. @nebeshtan
نکاتی برای سفرنامه‌نویسی سفرنامه یکی از گونه های جذاب در آثار مکتوب است که هم برای خواننده و هم برای خود نویسنده گیرایی خاصی دارد. با توجه به حضور بسیاری از عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در سفر زیارتی اربعین، در این پست، نکاتی را در خصوص نگارش سفرنامه شماره می‌کنیم: ۱. ثبت تجربیات: سعی کنید تمام تجربیات خود در سفر را ثبت کنید. این شامل جاهایی که بازدید کرده اید، و همچنین آدم‌ها و فرهنگ هایی که با آن ها آشنا شده اید، می شود. بنویسید درباره صحنه های دیدنی، غذاها، فعالیت ها و هر چیز دیگری که برای شما قابل توجه بوده و تجربه کرده اید؛ ۲. استفاده از تصاویر: همراه کردن متن سفرنامه خود با تصاویر، می تواند جذابیت و زنده بودن بیشتری به آن ببخشد. بهتر است تصاویر خود را در جای مناسب استفاده کنید و درباره آن توضیحات کافی بیاورید؛ ۳. ثبت جزئیات: جزئیات و حس هایی که در سفر داشته اید را بنویسید. توصیف جزئیات صحنه ها، صداها، بوها و حس هایی که در طول سفر تجربه کرده اید، می تواند خواننده را با شما همراه کند تا جایی که دوست داشته باشد احساس شما را تجربه کند؛ ۴. روایت داستان: سعی کنید سفرنامه را به صورت یک داستان مفصل و جذاب بنویسید. از عناصر روایتی مانند معرفی شخصیت ها، اتفاقات غیرمنتظره و تغییرات در مسیر سفر استفاده کنید. به تأکید بر توصیف مکان ها، وقایع خاص و احساسات شخصی خود دقت کنید تا خواننده را بیشتر به دنیای خودتان نزدیک کنید این امر به خواننده کمک می کند تا ارتباطی عمیقتر با سفر شما برقرار کند؛ ۵. نظم و ساختار متن: مرتب کردن و ساختاردهی مناسب به متن سفرنامه می تواند به خوانایی و قابل فهم بودن آن کمک کند. ۶. ویرایش و تنظیم: نهایتاً، موقع تکمیل نوشته خود، آن را مرور و ویرایش کنید. از جملات کوتاه و گویا استفاده کنید و از املا و قواعد دستوری صحیح پیروی کنید. همچنین، به کاربرد تصاویر خود هم دقت کنید و اطمینان حاصل کنید که همه چیز در جای مناسب قرار گرفته است. امیدارم با رعایت این نکات، سفرنامه‌ای زیبا و جذاب بنویسید. فراموش نکنید: «مهمترین نکته این است که از نوشتن لذت ببرید و صادقانه تجربه خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.» @nebeshtan
✍️ چطور نگاه خودمان را در سفرنامه‌نویسی پیدا کنیم؟ شاید اگر این جمله را به خوبی دریافت کنید، دستتان می‌آید که سفرنامه یعنی چه و چطور باید آن را نوشت. «سفرنامه حاصل نگاه نویسنده به جهان پیرامونی خودش است.» لذا یکی از اولین و مهم‌ترین نکاتی که باید در سفرنامه‌نویسی یاد بگیریم، این است که «نگاه خودمان» را پیدا کنیم. هر گاه شما به عنوان یک سفرنامه نویس، تلاش ‌کنید تا از نوشته‌های خود، پدیده‌ای فراتر از سفر خود ایجاد کنید، اولین گام جهت دستیابی به آن از طریق «نگاه» میسر می‌شود. یعنی شما باید به چیزی فراتر از توصیف مکان ها و آدم‌ها برسید. چیزی که فقط تو دیده‌ای و از زاویه نگاه تو قابل بیان است. چیزی که فقط تو حس کرده‌ای و حالا میخواهی آن حس را بازتاب بدهی. ❓اما شاید بپرسید که چطور نگاه خودمان را در سفرنامه نویسی، پیدا کنیم؟ اینجا من سه کلید ساده را برای شروع در رسیدن به نگاه خود در سفرنامه نویسی آورده‌ام: 1. از خودت شروع کن، نه از مکان‌ها؛ به‌جای اینکه فقط توضیح بدهی «فلان مسجد چقدر قدیمی بود» یا «بازار چقدر شلوغ بود»، از خودت بپرس: «چه چیزی در این مسجد یا این شلوغی من را جذب کرد؟ چه چیزی ذهنم را درگیر کرد؟» 2. به جزئیات شخصی توجه کن؛ همه‌ی زائرها ممکن است از یک مسیر عبور کنند، اما تو تنها کسی هستی که دقیقاً با آن راننده حرف زده‌ای، یا صدای آن مؤذن برایت یادآور خاطره‌ای شده. این‌ها همان چیزهایی‌ست که سفرنامه‌ی تو را خواندنی می‌کند. 3. با احساسات خودت صادق باش؛ اگر جایی تو را به گریه انداخت، یا یک لحظه حوصله‌ات سر رفت، یا چیزی تو را غافلگیر کرد، آن را بنویس. احساسات واقعی، همان چیزهایی‌اند که یک سفرنامه را زنده و خواندنی می‌کنند. و در پایان، به این نکته توجه داشته باشید که شما با نوشتن، نه‌تنها جاهایی را که رفته‌اید ثبتشان می‌کنید، بلکه چشم‌اندازی که از درونتان به آن‌ها نگاه کرده‌اید را نیز برای همیشه حفظ می‌کنید. @nebeshtan
مهارت توصیف، شاه‌کلید دل‌ربایی با کلمات آدمی اگر زبان داشته باشد و نتواند تصویری از جهان به شنونده و خواننده‌اش منتقل کند، گویی چشم دارد اما نمی‌بیند و دهان دارد اما تنها صدا پخش می‌کند، نه معنا. توصیف، آن هنری‌ست که به واژه‌ها جان می‌دهد و از آن‌ها تصویر و احساس می‌سازد. مهارت توصیف یعنی بتوانی صدای باران را با واژه نشان بدهی، نه فقط نام ببری. یعنی وقتی می‌گویی «دلتنگم!»، بتوانی رنگ این دلتنگی را بکشی، صدایش را پخش کنی، عطرش را منتشر کنی. شما اگر می‌خواهید نوشتنتان به دل بنشیند، باید توصیف را جدی بگیرید. باید بلد باشید صحنه‌ای را چنان روایت کنید که خواننده نه فقط آن را بخواند، بلکه ببیند، بشنود، لمس کند. این هنر، تمرین می‌خواهد. شما باید هر روز چیزی را توصیف کنید؛ از چای سرد صبحگاهی‌تان بگیر تا چهره خسته پدری که شب‌ها دیر می‌رسد. کم‌کم واژه‌های شما از پوست بیرونی عبور می‌کنند و به مغز و دل مخاطب نفوذ می‌کنند. @nebeshtan