eitaa logo
مدرسه نبشتن
1.1هزار دنبال‌کننده
187 عکس
87 ویدیو
0 فایل
مجالی برای همنشینی با واژه ها (آموزش نویسندگی) ارتباط با ادمین صفحه نبشتن: @nebeshtan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ور سر ننهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست؟ @nebeshtan
فریاد که گر جور فراق تو نویسم فریاد برآید ز دل هر که بخواند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا که بر سر کویت بساط چهرهٔ ماست به جای خاک که در زیر پایت افکنده‌ست @nebeshtan
تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت @nebeshtan
1 (12).mp3
24.25M
مقصود عاشقان دو عالم لقای توست مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست @nebeshtan
«روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای گریوه‌ای سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس کاروان همی‌آمد و گفت: چه نشینی که نه جای خفتن است؟ گفتم: چون روم که نه پای رفتن است؟ گفت این نشنیدی که صاحب‌دلان گفته‌اند: رفتن و نشستن، به که دویدن و گسستن.» گلستان سعدی، باب ششم @nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این باغ، سروی نیامد بلند که باد اجل بیخش از بن نکند قضا نقش یوسف‌جمالی نکرد که ماهیِ گورش چو یونس نخورد دو بیتم جگر کرد روزی کباب که می‌گفت گوینده‌ای با رباب: دریغا که بی‌ما بسی روزگار بروید گل و بشکفد نوبهار بسی تیر و دی‌ماه و اردیبهشت برآید که ما خاک باشیم و خشت @nebeshtan
آورده‌اند که نوشین‌روانِ عادل را در شکارگاهی صیدْ کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: «نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد.» گفتند: «از این قدر چه خلل آید؟» گفت: «بنیادِ ظلم در جهان اول اندکی بوده است. هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.» اگر ز باغِ رعیت ملک خورد سیبی برآورند غلامانِ او درخت از بیخ به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ 📖 ، گلستان. «بابِ اول: در سیرتِ پادشاهان» @nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان @nebeshtan
Mohammadreza Shajarian - Sar Bar Kenare Janan.mp3
19.03M
دلداده را ملامت گفتن چه سود دارد می‌باید این نصیحت کردن به دلستانان @nebeshtan
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده @nebeshtan
ترک دنیا به مردم آموزند خویشتن سیم و غلّه اندوزند!
خستگانت را شکیبایی نماند یا دوا کن یا بکش یک بارگی
خاکی از مردم بمانَد در جهان وز وجودِ عاشقان، خاکستری @nebeshtan
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن! که شبی نخفته باشی به درازنای سالی @nebeshtan
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر
زمین به تیغ بلاغت گرفته‌ای سعدی سپاس دار که جز فیض آسمانی نیست اول اردی‌بهشت ماه روز بزرگداشت جناب @nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوستان را هیچ دیگر در نمی‌باید به حسن بلکه سروی چون تو می‌باید کنار جوی را @nebeshtan
حکایتی از سعدی.mp3
866.5K
گلستان سعدی، باب هفتم، حکایت شماره ۱۷. با صدای زنده یاد خسرو شکیبایی @nebeshtan
بیا که ما سپر انداختیم، اگر جنگ است @nebeshtan
گفتم نهایتی بود این درد عشق را هر بامداد می‌کند از نو بدایتی @nebeshtan