eitaa logo
🇮🇷 ندای فطرت🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
106.1هزار عکس
76.4هزار ویدیو
537 فایل
آدرس کانال ندای فطرت در سایر پیام‌رسان ها: بله: https://ble.ir/nedayefetratt
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺جو بایدن: ایران به ساخت بمب اتم نزدیک‌تر شده است! ➕ هرچند تاحدودی میتوان بیان این جمله از سوی بایدن را بمنظور مصرف داخلی آمریکا و در راستای زیر سوال بردن سیاست ترامپ در قبال ایران و دستاورد سازی با برجام در نزد افکار عمومی آمریکا دانست اما باید توجه داشت که میتواند نوعی زمینه چینی از سوی بایدن برای امتیاز طلبی از ایران و اعمال برخی اصلاحیه‌ها در برجام (در صورت پیروزی‌اش در انتخابات) نیز محسوب شود! @tahlile_siasi @tahlile_siasi
🔴ذوالنوری گفته مردم خواهان اعدام حسن روحانی ان به شادوماد برخورده، شادوماد که بدون داشتن هیچ لیاقتی جزو مدیران ارشد جمهوری اسلامی شدی، اگه جرات داری یک روز فقط یک روز بدون محافظ و... برو وسط بازار داد بزن من داماد روحانی ام، ببینم تا پای جانت واسه حسن روحانی می مونی یا مثل قذافی... :)) "بهلول" @tahlile_siasi @tahlile_siasi
ما امام‌رضا(ع) داریم، لکن مذاکرات امام‌رضا(ع) نداریم برای پیشبرد اهداف است، اما مناظره برای اثبات آن @tahlile_siasi @tahlile_siasi
🔴 به سوی مذاکره جمع‌آوری گسترده دارو از داروخانه‌ها و انتقال آن به عراق را با برچسب عادی شده‌ی «قاچاق» ساده‌سازی نکنید! موضوع فراتر از آن و در راستای ایجاد بحران دارو در کشور به عنوان قطعه پازلی در راستای تکمیل محاصره مردم و دامن زدن به طغیان عمومی است. از حالا نظارت در توزیع دارو را جدی بگیرید. @tahlile_siasi @tahlile_siasi
🕌فضیلت زیارت از دیدگاه برخی معصومین(علیهم السلام) :👇 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽 🎞سکانسی از سخنان و وصایای با یاران و اصحاب و جمعی از شیعیان خود در سریال «ولایت عشق» ساخته جناب فخیم زاده:👆 @TarikhEslam
💠پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی :👇 @TarikhEslam
👤ذهبی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد : وقتی از ابونواس شاعر برجسته عرب می‌پرسند : تو راجع به همه چیز شعر سرودی، چرا راجع به علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) شعر نمی‌گویی؟ او می‌گوید : 📋《قِيلَ لِي أَنْتَ أَحْسَنُ النَّاسِ طُرًّا فِي فُنُونٍ مِنَ الْمَقَالِ النَّبِيهِ لَكَ مِنْ جَيِّدِ الْقَرِيضِ مَدِيحٌ يُثْمِرُ الدُّرُّ فِي يَدَيْ مُجْتَنِيهِ فَعَلامَ تَرَكْتَ مَدْحَ ابْنِ مُوسَى وَالْخِصَالَ الَّتِي تَجَمَّعْنَ فِيهِ قُلْتُ لَا أَسْتَطِيعُ مَدْحَ إِمَامٍ كَانَ جِبْرِيلُ خَادِمًا لِأَبِيهِ》 ♦️به من گفته شد تو در رشته سخن از همه مردم برتری. تو ثناگویان بسیاری داری و کسی که پای سخن تو بنشیند، گویا درّ و جواهر می چیند. با این اوصاف چرا با آن همه کمالات و خصلت های نیکوی فرزند موسی بن جعفر(ع) مدح او را ترک کرده ای؟ در جواب گفتم : من هرگز توان مدح شخصیتی را که جبرئیل خادم پدرش بود، ندارم.(۱) 📚منبع : ۱)تاریخ الاسلام ذهبی، ج۵، ص۱۲۸ @TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚 8⃣7⃣ :📚 کتاب «عیون أخبار الرضا(ع)» مجموعه ای کامل در باب ذکر فضائل و زیارت ؛ اثر مرحوم شیخ صدوق📚✍👇 @TarikhEslam
عیون أخبارالرضا(ع)(1).pdf
6.35M
✍📚✍📚✍📚✍📚✍ کتاب «عیون أخبارالرضا(ع)» @TarikhEslam
سوال4⃣6⃣ : علت آمدن به «ایران» چه بود؟ 🔹پاسخ به این سوال :👇 @TarikhEslam
◾️لقب ایشان : رضا ▪️کنیه ایشان ابوالحسن است. ▪️زاد روز:۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری ▪️زادگاه:مدینه ▪️مدت امامت:۲۰سال (از سال ۱۸۳ تا ۲۰۳) قمری ♦️شهادت:۳۰ صفر سال ۲۰۳ هجری قمری در سن ۵۵ سالگی ▪️مدفن:مشهد(ایران) 🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ▪️امام على بن موسى الرضا(ع) هشتمين پيشواى شيعيان می باشد. ▪️مادر ایشان حضرت نجمه خاتون می باشد. ▪️به این منظور که با پدر گرامیشان امام موسی کاظم(ع) که ابوالحسن اول خوانده می شد، اشتباه نشود، کنیه ی ایشان ابوالحسن ثانی است. ▪️همسر امام رضا(ع)سبیکه نام داشت، که گفته شده از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر(ص) بوده است. ▪️در برخی از منابع تاریخی آمده است که مأمون به امام رضا(ع) پیشنهاد داد، که با دخترش «‌ام حبیبه‌» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت. ▪️درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا(ع) اختلاف است. برخی فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشته‌اند. ▪️امام(ع) با سه خلیفه عباسی هم عصر بود: ۱)هارون الرشید(۱۷۰–۱۹۳) ۲)امین عباسی(۱۹۳ - ۱۹۸) ۳)مامون عباسی(۱۹۶–۲۱۸) ▪️لقبی که ایشان بدان مشهور است، همان«رضا» است. در باب این نام گذاری روایتی از امام جواد(ع) چنین گفته اند که؛ مقصود از رضا کسی است که خدا و پیامبر(ص) و امامان شیعه از او راضی و خشنودند و دشمنان و دوستان نیز به وی راضی بودند. ▪️در سیره علمی امام رضا(ع) نوشته اند: وقتی ایشان در مدینه حضور داشت در روضه نبوی می‌نشست و دانشمندانی که از پاسخ سوالات درمی‌ماندند، از امام یاری می‌خواستند. پس از حضور در مرو نیز از رهگذر مناظراتی که برپا می‌شد، به بسیاری از شبهات و سوالات پاسخ می‌گفت. افزون بر آن امام(ع) در منزل خود و در مسجد مرو، حوزه علمی تشکیل داد. ▪️برخی از نویسندگان ۳۶۷ نفر را در زمره اصحاب و راویان حدیث امام رضا(ع) ذکر می‌کنند. برخی از اصحاب حضرت(ع) عبارتند از : یونس بن عبدالرحمن، علی بن مهزیار اهوازی، صفوان بن یحیی، محمد بن سنان، علی بن اسماعیل میثمی، زکریا بن آدم، ریان بن صلت، دعبل بن علی و.. ▪️گروهی از اصحاب امام کاظم(ع) بعد از شهادت حضرت(ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند، که به اینان واقفیه می گفتند. ▪️امام رضا(ع) در سال ۲۰۰ هجری با درخواست مامون از مدینه به سمت مرو رفت. ▪️حدیث(سلسله الذهب) از زبان مبارک ایشان در این سفر در نیشابور روایت شده است. ▪️سرانجام سه سال بعد مامون در سفر به بغداد، وقتی با همراهانشان به سرخس رسیدند، وزیر مامون ترور شد و دو روز بعد وقتی به توس رسیدند، امام رضا(ع) مسموم شد و به شهادت رسید. ▪️ابن حِبّان از محدثان و رجال شناسان قرن چهارم  هجری می‌نویسد : علی بن موسی الرضا(ع) به وسیله سمی که مأمون به وی خوراند، به شهادت رسید. ▪️مامون دستور داد، ایشان را در کنار مقبره پدرش هارون الرشید دفن کنند. 📚منبع: ۱)سیره پیشوایان مهدی پیشوایی، از ص ۴۶۵ تا ص۵۲۱ @TarikhEslam
✍پاسخ: مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می‌کرد : 1⃣اولین و مهم‌ترین آن‌ها، تبدیل صحنه‌ مبارزات حاد انقلابی شیعیان، به عرصه‌ فعالیت سیاسی آرام و بی‌خطر بود. همان‌ طور که گفتم، شیعیان در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگی‌ناپذیر و تمام‌نشدنی داشتند. این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیف‌ناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت. آن دو ویژگی، یکی مظلومیت بود و دیگری قداست. شیعیان با اتکا به این دو عامل نفوذ، اندیشه‌ شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود می‌رساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود، به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می‌ساختند و چنین بود که دائره‌ تشیع، روز به‌ روز در دنیای اسلام گسترش می‌یافت و همان مظلومیت و قداست بود که با پشتوانه تفکر شیعی، این‌جا و آن‌جا در همه‌ دوران‌ها قیام‌های مسلحانه و حرکات شورشگرانه را برضد دستگاه‌های خلافت سازماندهی می‌کرد. مأمون می‌خواست یک‌باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدین وسیله کارآئی نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبه‌روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار، مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می‌گرفت؛ زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق‌العنان وقت و متصرف در امور کشور است، نه مظلوم است و نه آن‌چنان مقدس. این تدبیر می‌توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه‌ عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت، قرار دهد و آن را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاه‌ها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم به خصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام‌برانگیز است، خارج سازد. 2⃣تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافت‌های اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافت‌ها بود. مأمون با این کار به همه‌ شیعیان، مزورانه ثابت می‌کرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافت‌های مسلط که همواره جزء اصول اعتقادی شیعه به حساب می‌رفته، یک حرف بی‌پایه و ناشی از ضعف و عقده‌های حقارت بوده است، چه اگر خلافت‌های دیگران نامشروع و جابرانه بود، خلافت مأمون هم که جانشین آن‌هاست، می‌باید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا(ع) با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته، پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت، برخوردار بوده و باشند و این نقض همه‌ ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا(ع) بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف می‌گرفت، بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایه‌ حکومت‌های قبلی است نیز درهم می‌کوبید. علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بی‌اعتنایی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض می‌شد، و چنین وانمود می‌شد که آن حضرت(ع) فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته‌اند، نسبت به آن زهد می‌ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، به سوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند. 3⃣این‌که مأمون با این کار، امام(ع) را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود، در کنترل دستگاه‌های خود قرار می‌داد و به جز خود آن حضرت(ع)، همه سران و گردنکشان و سِلَحشوران علوی را نیز در سیطره خود در می‌آورد؛ و این موفقیتی بود که هرگز هیچ یک از اسلاف مأمون چه بنی‌امیه و چه بنی‌عباس برآن دست نیافته بودند. 4⃣این‌که امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤال‌ها و شکوه‌ها بود، در محاصره مأموران حکومت قرار می‌داد و رفته‌رفته رنگ مردمی بودن را از او می‌زدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبت‌های مردم فاصله می‌افکند. 5⃣هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می‌کرد. طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر این‌که فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است، ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دین‌داران به دنیاطلبان از آبروی دینداران می‌کاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‌افزاید. 6⃣آن‌که در پندار مأمون، امام با این کار به یک توجیه‌گر دستگاه خلافت بدل می‌گشت. بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوایی امام با آن حیثیت و حرمت بی‌نظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده می‌گرفت، هیچ نغمه‌ مخالفی نمی‌توانست خدشه‌ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد؛ این همان حصار منیعی بود که می‌توانست همه‌ خطاها و زشتی‌های دستگاه خلافت را از چشم‌ها پوشیده بدارد. ⬅️به جز این‌ها، هدف‌های دیگری نیز برای مأمون متصور بود. 📚منبع: کتاب انسان ۲۵۰ ساله، صص۳۰۷-۳۱۲ @TarikhEslam
👤حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》 ♦️به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏ شود، که هيچ مؤمني او را زيارت نمي‏ کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۱) 👤امام صادق(علیه السلام) : 📋《تُقْتَلُ حَفَدَتِی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِی مَدِینَةٍ یُقَالُ لَهَا طُوسُ! مَنْ زَارَهُ إِلَیْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِیَدِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْکَبَائِرِ》 ♦️نوه‌ام در سرزمين خراسان در شهري كه آن را طوس می نامند، شهيد خواهد شد. هركس او را زيارت كند و به حقّ او عارف باشد، در قيامت دستِ او را گرفته و به بهشت داخل می كنم، هرچند از اهل گناه‌ كاران بزرگ باشد.(۲) 👤امام رضا(علیه السلام) : 📋《أَلاَ! فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ يَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّي وَ طَاعَتِي فَأَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعَاءَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ نَجَا وَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ وِزْرِ اَلثَّقَلَيْنِ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ》 ♦️آگاه باشید! هر که مرا زيارت كند، در حالی که حق و طاعت مرا که خداوند بر او واجب کرده، بشناسد، من و پدرانم در روز قیامت شفیع او هستیم و هر که ما شفیع او باشیم نجات یابد، اگر چه بار گناهان او به اندازه گناهان جنيان و آدميان باشد.(۳) 👤امام رضا(علیه السلام) : 📋《مَنْ زَارَنِي عَلَى بُعْدِ دَارِي أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا : إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا! وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ! وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ!》 ♦️هر كس مرا در غربت زيارت كند روز قيامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس هاى آنجا نجاتش دهم : ۱)هنگامى كه نامه ‏هاى اعمال مردم از راست و چپ به پرواز درآيد.(و به صاحبان خود تعلّق گیرد) ۲)نزد پل صراط! ۳)نزد ميزان(دادگاه عدل الهی)!(۴) 👤علی بن‌ مهزيار نقل می کند : به امام جواد(ع) عرض كردم : 📋《جُعِلْتُ فِدَاكَ! زِيَارَةُ الرِّضَا(ع) أَفْضَلُ أَمْ زِيَارَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ(ع)؟》 ♦️فدايت شوم! زيارت حضرت رضا(ع) برتر است يا زيارت ابی عبدالله‌ الحسين(ع)؟ امام جواد(ع) فرمودند : 📋《زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ》 ♦️زيارت پدرم برتر است! زيرا حضرت اباعبدالله‌ الحسين(ع) را تمامي مردم زيارت می كنند، ولي پدرم را جز جمعی از خواص شيعيان زيارت نمی كنند.(۵) 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ ۲)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۵، ص۳۹۷ ۳)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، ص۲۳۳ ۴)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۰۴ ۵)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۲، ص۵۸۲ @TarikhEslam
✅پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) هارون الرشید در بغداد یکی از دژخیمان خونخوار خود را به نام عیسی بن یزید جَلُودِی را به مدینه فرستاد و به او دستور داد که؛ 📋《أَنْ يُغِيرَ عَلَى دُورِ آلِ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ أَنْ يَسْلُبَ نِسَاءَهُمْ وَ لَا يَدَعَ عَلَى وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ إِلَّا ثَوْباً وَاحِداً》 ♦️به خانه های آل ابوطالب(ع) هجوم ببرد و تمام دارایی های آنها از قبیل لباس و اثاث و زر و زینت زنهایشان را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس باقی نگذارد. جَلودیّ ابتدا با لشکر خود وارد مدینه شد و طبق دستور هارون، تمام خانه های علویان را غارت نمود. 📋《فَصَارَ الْجَلُودِيُّ إِلَى بَابِ دَارِ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) هَجَمَ عَلَى دَارِهِ مَعَ خَيْلِهِ》 ♦️هنگامی که به خانه امام رضا(ع) رسید، با لشکر خود به خانه آن حضرت(ع) نیز هجوم آورد. 📋《فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الرِّضَا(ع) جَعَلَ النِّسَاءَ كُلَّهُنَّ فِي بَيْتٍ وَ وَقَفَ عَلَى بَابِ الْبَيْتِ》 ♦️هنگامی که امام رضا(ع) در مقابل این حادثه تلخ قرار گرفت، همه زنان خانه را در اطاقی جمع کرد و خود جلوی در آن اطاق ایستاد. آنگاه جلودی نزد امام رضا(ع) آمد و بین آنها گفتگو شد. جلودی گفت : 📋《لَابُدَّ مِنْ أَنْ أَدْخُلَ الْبَيْتَ فَأَسْلُبَهُنَّ كَمَا أَمَرَنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ》 ♦️چاره ای نیست جز اینکه باید وارد این اطاق شوم و لباس های زنان را (جز یک لباس) غارت نمایم، همانگونه که امیرالمومنین اینچنین دستور داده اند. امام رضا(ع) فرمود : 📋《أَنَا أَسْلُبُهُنَّ لَكَ وَ أَحْلِفُ أَنِّي لَا أَدَعُ عَلَيْهِنَّ شَيْئاً إِلَّا أَخَذْتُهُ فَلَمْ يَزَلْ يَطْلُبُ إِلَيْهِ وَ يَحْلِفُ لَهُ حَتَّى سَكَنَ》 ♦️من خودم لباس های آنها را می گیرم و به تو تحویل می دهم و سوگند می خورم که چیزی باقی نگذارم. ولی جلودی همچنان اصرار می کرد که خود، این کار را انجام دهد، تا اینکه حضرت(ع) سوگند یاد کرد و جلودی پذیرفت و آرام گرفت. 📋《فَدَخَلَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) فَلَمْ يَدَعْ عَلَيْهِنَّ شَيْئاً حَتَّى أَقْرَاطَهُنَّ وَ خَلَاخِيلَهُنَّ وَ أَزْرَارَهُنَّ إِلَّا أَخَذَهُ مِنْهُنَّ وَ جَمِيعَ مَا كَانَ فِي الدَّارِ مِنْ قَلِيلٍ وَ كَثِيرٍ فَلَمَّا كَانَ فِي هَذَا الْيَوْمِ》 ♦️پس آن حضرت(ع) به اندرونی خانه داخل شد و هر چه همراه زنان بود از جمله لباس و زر و زیور، گوشواره و خلخال و دستبند همه را هر چه بود، گرفت و تحویل جلودیّ داد، و غیر اینها هر چه از اثاث در آن خانه بود همه را از کم و بیش به غارت بردند. گذشت تا اینکه بعد از مرگ هارون، پسرش مامون جانشین او شد و امام رضا(ع) نیز از مدینه به ایران آمده بود و ولایت عهدی را پذیرفته بود. عیسی بن یزید جلودی نیز از کسانی بود که از بیعت با امام رضا(ع) خودداری نمود. روزی مامون در محضر امام رضا(ع) درباره کسانی که از بیعت سرپیچی کرده بودند، حکم می کرد. نوبت به جلودی رسید، پس او را به حضور مامون آوردند. هنگامی که جلودی داخل شد، نگاه امام رضا(ع) به جلودیّ افتاد و به مامون فرمود : 📋《يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ! هَبْ لِي هَذَا الشَّيْخَ!》 ♦️ای امیرالمؤمنین! این پیرمرد را به من ببخش! مامون گفت : 📋《يَا سَيِّدِي! هَذَا الَّذِي فَعَلَ بِبَنَاتِ مُحَمَّدٍ(ص) مَا فَعَلَ مِنْ سَلْبِهِنَّ》 ♦️سرورم! این همان کس است که با آل پیغمبر(ص) و دختران رسول خدا(ص) آن چنان که دیدی کرد از چپاول و غارت! 📋《فَنَظَرَ الْجَلُودِيُّ إِلَى الرِّضَا(ع) وَ هُوَ يُكَلِّمُ‌ الْمَأْمُونَ وَ يَسْأَلُهُ عَنْ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُ وَ يَهَبَهُ لَهُ فَظَنَّ أَنَّهُ يُعِينُ عَلَيْهِ لِمَا كَانَ الْجَلُودِيُّ فَعَلَهُ》 ♦️جلودیّ به امام رضا(ع) می نگریست و حضرت(ع) به مأمون اصرار می کرد که وی را آزاد کند و از ریختن خون او بگذرد، امّا جلودیّ از نظر سابقه جنایاتش با خاندان حضرت(ع) چنان می پنداشت که امام(ع) مأمون را تحریک به قتل او می کند. پس جلودی به مأمون گفت : 📋《يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ! أَسْأَلُكَ بِاللَّهِ وَ بِخِدْمَتِيَ الرَّشِيدَ أَنْ لَا تَقْبَلَ قَوْلَ هَذَا فِيَّ!》 ♦️یا امیرالمؤمنین! تو را به خدا و به حق خدمتم به هارون الرشید، خواسته این مرد را درباره من نپذیر! مامون به امام رضا(ع) گفت : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! قَدِ اسْتَعْفَى وَ نَحْنُ نُبِرُّ قَسَمَهُ!》 ♦️این مرد با سوگند ردّ قول شما را طلب می کند! آنگاه مامون به جلودیّ گفت : 📋《لَا وَ اللَّهِ لَا أَقْبَلُ فِيكَ قَوْلَهُ أَلْحِقُوهُ بِصَاحِبَيْهِ فَقُدِّمَ فَضُرِبَ عُنُقُهُ》 ♦️نه! به خدا قسم، قول او را درباره تو نخواهم پذیرفت، و گفت او را به دو رفیقش ملحق کنید، او را بردند و گردن زدند.(۱) 📚منبع : ۱)عيون أخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج‏۲، ص۱۶۲ @TarikhEslam
✅شیخ صدوق در کتاب التوحید چنین نقل کرده است که اسحاق بن راهویه می‌گوید : وقتی امام رضا(ع) در سفر به خراسان، به نیشابور رسید، شماری از مُحدِّثان خدمت حضرت(ص) رسیدند و عرض کردند :‌ ای پسر رسول خدا(ص) از شهر ما تشریف می‌‏برید و برای ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت(ع) سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود : شنیدم از پدرم موسی بن جعفر(ع) که فرمود،شنیدم از پدرم جعفر بن محمّد(ع) که فرمود، شنیدم از پدرم محمّد بن علی(ع) که فرمود، شنیدم از پدرم علی بن الحسین(ع) که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی(ع) فرمود شنیدم از پدرم امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) که فرمود، شنیدم از رسول خدا(ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت: 📋《إن اللهَ تَعَالَی یَقُولُ (لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ)‏ حِصْنِی‏ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی》 ♦️خداوند جل جلاله می‌فرماید: کلمه «لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ» دژ مستحکم من است، پس هرکس که در دژ من درآید، از عذابم در امان است. وقتی مرکب به راه افتاد، امام رضا(ع) فرمود: 📋《بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا》 ♦️البته با شرایطش و من جزو شرایط آن هستم.(۱) 📚منبع: ۱)توحید شیخ صدوق، ص۴۹ @TarikhEslam
2⃣امام رضا(علیه السلام) و مرد حمامی!👇 ✅نقل است که؛ روزی امام رضا(علیه السلام) در شهر نیشابور وارد حمام شدند. کسانی که در حمام حاضر بودند، متوجه ایشان نبودند و حضرت(ع) را نمی شناختند. یکی از حاضران خطاب به امام رضا(ع) گفت : 📋《دَلِّكْنِي يَا رَجُلُ!》 ♦️ای مرد! مرا دلّاکی کن![به تن من کیسه بکش!] حضرت(ع) درخواست او را پذیرفتند و مشغول دلاکی وی شدند. برخی که امام(ع) را می شناختند آن مرد را آگاه کردند و آن مرد امام(ع) را شناخت. 📋《فَجَعَلَ اَلرَّجُلُ يَسْتَعْذِرُ مِنْهُ وَ هُوَ يُطَيِّبُ قَلْبَهُ وَ يُدَلِّكُهُ》 ♦️سپس شروع کرد به عذرخواهی کردن از امام رضا(ع) و امام(ع) در مقابل، به او آرامش دادند و به دلاکی او ادامه دادند.(۱) 📚منبع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۷۱ @TarikhEslam
✅نامه ای که امام رضا(علیه السلام) برای عبدالعظیم حسنی نوشتند، که به شیعه ابلاغ نماید : 📋《يَا عَبْدَ اَلْعَظِيمِ! أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لاَ تَجْعَلُوا لِلشَّيْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِيلاً وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِي اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّكُوتِ وَ تَرْكِ اَلْجِدَالِ فِيمَا لاَ يَعْنِيهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ اَلْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ قُرْبَةٌ إِلَيَّ وَ لاَ يَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِيقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَ أَسْخَطَ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي دَعَوْتُ اَللَّهَ لِيُعَذِّبَهُ فِي اَلدُّنْيَا أَشَدَّ اَلْعَذَابِ وَ كَانَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخَاسِرِينَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ إِلاَّ مَنْ أَشْرَكَ بِي أَوْ آذَى وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ يَغْفِرُ لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ عَنْهُ وَ إِلاَّ نُزِعَ رُوحُ اَلْإِيمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلاَيَتِي وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نُصِيبٌ فِي وَلاَيَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ》 ♦️ای عبدالعظیم! سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنان بگو : در دل های خویش برای شیطان راهی نگشایند. و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان! وبه ارتباط باهم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه دعوت کن، چرا که این کار باعث نزدیک شدن به من است. شیعیان ما نبایدخود را به دشمنی با یکدیگر و تخریب یکدیگر مشغول سازند. من با خود عهد کرده‌ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت‌ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود. به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد. مگر اینکه از قصد خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها واز این آثار سوء آن به خدا پناه می برم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۷۱، ص۲۳۰ @TarikhEslam
1⃣زنده شدن نقش شیرانِ روی پرده با اشاره امام رضا(علیه السلام)!👇 ✅شیخ صدوق نقل می کند : حمید بن مهران از کسانی بود که نزد مأمون از امام رضا(ع) بدگویی می‌کرد و امام(ع) را ساحر و فرزند ساحر می خواند و به او جسارت فراوان می‌نمود. او روزی از مأمون خواست جلسه ای ترتیب دهد تا با امام(ع) به مجادله بپردازد و قدر و شأن او را پایین آورد و مأمون نیز قبول کرد. مامون مجلسی بزرگ تشکیل داد و کارگزاران و قضات و بزرگان شهر را جمع نمود و از امام رضا(ع) خواست که در آن مجلس حاضر شود. مجلس تشکیل شد و امام(ع) تشریف آورد.  حمید بن مهران رو به امام(ع) کرد و در کمال بی ادبی و جسارت سخن ها گفت و جوابهای قاطعی از امام رضا(ع) شنید. تا اینکه به امام رضا(ع) گفت : 📋《فَإِنْ كُنْتَ صَادِقاً فِيمَا تَوَهَّمُ فَأَحْيِ هَذَيْنِ[أَسَدَيْنِ مُصَوَّرَيْنِ] وَ سَلِّطْهُمَا عَلَيَّ فَإِنَّ ذَلِكَ يَكُونُ حِينَئِذٍ آيَةً مُعْجِزَةً》 ♦️پس اگر تو راست می گویی، این دو شیری که روی پرده به تصویر کشیده شده اند را زنده کن و آنها را بر من مسلط کن تا مرا بِدَرَند، که اگر این چنین کنی، این خود نشانه معجزه ی توست. 📋《فَغَضِبَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى(ع)وَ صَاحَ بِالصُّورَتَيْنِ دُونَكُمَا الْفَاجِرَ!》 ♦️پس در این هنگام؛ امام رضا(ع) به غضب آمد و با صدای بلند بر آن دو شیر فریاد زد و فرمود : این فاجر و تبهکار را بدَرید! 📋《فَافْتَرِسَاهُ وَ لَا تُبْقِيَا لَهُ عَيْناً وَ لَا أَثَراً فَوَثَبَتِ الصُّورَتَانِ وَ قَدْ عَادَتَا أَسَدَيْنِ فَتَنَاوَلَا الْحَاجِبَ وَ رَضَّاهُ وَ هَشَمَاهُ وَ أَكَلَاهُ وَ لَحَسَا دَمَهُ وَ الْقَوْمُ يَنْظُرُونَ مُتَحَيِّرِينَ مِمَّا يُبْصِرُونَ》 ♦️ناگهان نقش‌های آن دو شیر بر روی پرده، جان گرفتند و بیرون جهیدند و آن ملعون را گرفتند و بلافاصله دریدند و خوردند و کوچکترین اثری از او باقی نگذاشتند و استخوانهای او را خُرد کرده و جویدند و خوردند و خون او را لیسیدند، در حالی که مردم تماشا می کردند و همه در تحیر و حیرت فرو رفته بودند. شیران رفتند و دوباره نقش روی پرده شدند.(۱) 📚منبع : ۱)عیون اخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۲، ص۱۷۲ @TarikhEslam
3⃣امام رضا(علیه السلام) و شیعیان ظاهری!👇 ✅نقل شده است که؛ زمانی که امام رضا(علیه السلام) به ولایت عهدی منصوب شد، روزی دربان خانه امام رضا(علیه السلام) خدمت حضرت(ع) عرض کرد : 📋《إِنَّ قَوْماً بِالْبَابِ يَسْتَأْذِنُونَ عَلَيْكَ وَ يَقُولُونَ : نَحْنُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ(علیه السلام)》 ♦️همانا عدّه ای آمده اند و می گویند : ما شیعه علی(علیه السلام) هستیم و می خواهیم خدمت امام رضا(علیه السلام) برسیم! حضرت(ع) فرمود : 📋《أَنَا مَشْغُولٌ فَاصْرِفْهُمْ》 ♦️من کار دارم آن ها را رد کن! آن افراد طبق دستور امام رضا(ع) اجازه ورود پیدا نکردند و رفتند. اما آنان فردای آن روز مجدد آمدند و همان حرف را تکرار کردند و حضرت(ع) دوباره فرمود : 📋《اَصْرِفْهُمْ》 ♦️آن ها را برگردان و آنان نیز رفتند. به این ترتیب برای مدت دو ماه هر روز آن ها می آمدند و درخواستشان را عرضه می داشتند، ولی حضرت(ع) اجازه ورود به آنان نمی داد تا اینکه آنان نا امید شدند و به دربان منزل امام رضا(ع) گفتند : 📋《قُلْ لِمَوْلاَنَا : إِنَّا شِيعَةُ أَبِيكَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(عَلَيْهِالسَّلاَمُ) وَ قَدْ شَمِتَ بِنَا أَعْدَاؤُنَا فِي حِجَابِكَ لَنَا، وَ نَحْنُ نَنْصَرِفُ هَذِهِ اَلْكَرَّةَ، وَ نَهْرُبُ مِنْ بَلَدِنَا خَجِلاً وَ أَنَفَةً مِمَّا لَحِقَنَا، وَ عَجْزاً عَنِ اِحْتِمَالِ مَضَضِ مَا يَلْحَقُنَا بِشَمَاتَةِ أَعْدَائِنَا》 ♦️به امام رضا(ع) بگو : ما شیعیان پدرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) هستیم! ما به مدت دو ماه هر روز می آییم و شما اجازه ورود به ما نمی دهید! این مایه شماتت دشمنان شده است. ما از این جا می رویم؛ ولی از شهرمان نیز فرار می کنیم. چرا که وقتی این داستان در آن جا نقل شود، مردم می گویند : حتماً آن ها گناه بزرگی مرتکب شده اند که امامشان آنان را راه نداده است. برو و به حضرت(ع) بگو : ما تلخی شنیدن این شماتت اعداء را دیگر نمی توانیم تحمل کنیم. وقتی کار به این جا رسید، حضرت(ع) فرمود : بگو داخل شوند! 📋《فَدَخَلُوا عَلَيْهِ، فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ، فَلَمْ يَرُدَّ عَلَيْهِمْ، وَ لَمْ يَأْذَنْ لَهُمْ بِالْجُلُوسِ، فَبَقُوا قِيَاماً》 ♦️پس آنان داخل شدند و هنگام ورود سلام و احترام کردند؛ اما حضرت(ع) اعتنایی به آنان نکرد، حتی اجازه نشستن هم به آن ها نداد و همین طور ایستادند. آنان گفتند : 📋《يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! مَا هَذَا اَلْجَفَاءُ اَلْعَظِيمُ وَ اَلاِسْتِخْفَافُ بَعْدَ هَذَا اَلْحِجَابِ اَلصَّعْبِ؟!!》 ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! راز این که پس از دو ماه انتظار دیدار، ما را این گونه مورد خفت و خواری قرار می دهید چیست؟!! امام رضا(ع) به آنان فرمود : 📋《لِدَعْوَاكُمْ أَنَّكُمْ شِيعَةُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ؟!! وَيْحَكُمْ إِنَّ شِيعَتَهُ اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ اَلَّذِينَ لَمْ يُخَالِفُوا شَيْئاً مِنْ أَوَامِرِهِ》 ♦️شما ادعا می کنید که شیعه علی(ع) هستید؟ وای بر شما! همانا شیعۀ علی(ع) افرادی مانند حسن(ع) و حسین(ع)، ابوذر، سلمان فارسی، مقداد، عمار و محمد بن ابی بکر هستند، آنان که هیچ گاه، مخالفت با اوامر آن حضرت(ع) نهی نمودند و هیچ گاه کاری که مورد قهر آن حضرت(ع) بود انجام نمی‌دادند.(۱) 📚منبع : ۱)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۴۰ @TarikhEslam
5⃣شستن دست و ظاهر شدن طلا!👇 ✅راوی می گوید : 📋《أَنَّهُ حَمَلَ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا(ع) مَالاً لَهُ خَطَرٌ فَلَمْ أَرَهُ سُرَّ بِهِ》 ♦️خدمت امام رضا(ع) رسیدم و پول بسياری نزد امام رضا(ع) آوردم، ولی حضرت(ع) از آن شادمان و خوشحال نگشت و من اندوهگين شدم و با خود گفتم : چنين پولی برايش می آورند و او خوشحال نمی شود! امام رضا(ع) در این هنگام فرمود : 📋《يَا غُلاَمُ! اَلطَّسْتَ وَ اَلْمَاءَ!》 ♦️ای غلام! آفتابه لگن را بياور! سپس حضرت(ع) رو تختی نشست و دست مبارک را گرفت و به غلام فرمود : آب بريز! راوی می گويد : 📋《فَجَعَلَ يَسِيلُ مِنْ بَيْنِ أَصَابِعِهِ فِي اَلطَّسْتِ ذَهَبٌ》 ♦️سپس دیدم که همين طور طلا از ميان انگشتان مبارک حضرت(ع) در میان طشت ريخته می شد! سپس حضرت(ع) رو به من کردند و خطاب به من فرمودند : 📋《مَنْ كَانَ هَكَذَا لاَ يُبَالِي بِالَّذِي حَمَلْتَهُ إِلَيْهِ!》 ♦️كسی كه چنين است به مالی كه تو برايش آورده ای، اعتنايی ندارد!(۱) 📚منبع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۹۱ @TarikhEslam
4⃣غذا خوردن امام رضا(علیه السلام) با خدمتگزاران خود!👇 ✅راوی می گوید : 📋《كُنْتُ مَعَ اَلرِّضَا(عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ) فِي سَفَرِهِ إِلَى خُرَاسَانَ فَدَعَا يَوْماً بِمَائِدَةٍ لَهُ فَجَمَعَ عَلَيْهَا مَوَالِيَهُ مِنَ اَلسُّودَانِ وَ غَيْرِهِمْ》 ♦️در سفر به خراسان همراه امام رضا(علیه السلام) بودم. حضرت(ع) برای خوردن غذا توقف کردند و با تمام غلامان از سیاهان سودانی گرفته تا دیگران بر سر یک سفره نشستند. من از این رفتار امام(ع) تعجب کردم و عرض کردم : 📋《جُعِلْتُ فِدَاكَ! لَوْ عَزَلْتَ لِهَؤُلاَءِ مَائِدَةً》 ♦️فدایتان گردم! کاش سفره ی خود را از سفره خدمتکاران جدا می کردید! حضرت(ع) که از این سخن خوششان نیامده بود، به من فرمودند : 📋《مَهْ! إِنَّ اَلرَّبَّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ اَلْأُمَّ وَاحِدَةٌ وَ اَلْأَبَ وَاحِدٌ وَ اَلْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ》 ♦️این حرف را نزن! خدای ما یکی، و پدر و مادرمان یکی است و تنها ملاک برتری تقواست!(۱) 📚منبع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۸، ص۲۳۰ @TarikhEslam