📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۵
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۵۸
-یعنی نمیخواین ببخشیدش؟
-من بخشیدمش،خیلی وقت پیش،حتی قبل از اینکه بخواد آدم خوبی باشه..ولی بخشیدن یه چیزه،ازدواج کردن یه چیز دیگه.
-الان جواب ندید..یه کمی فکر کنید.با شناختی که من از شما دارم متوجه میشید که خواست خدا چیه.
فاطمه ناراحت گفت:
_خواست خدا،آزار خانواده مه؟!
-من از گذشته چیزی نمیدونم.ولی وقتی شما درموردش فکر کنید،من مطمئن میشم به همه جوانب فکر کردید.اون موقع حتی اگه بگید نه،من دیگه چیزی نمیگم..من از شما میخوام به اینکه اجازه بدید افشین بیاد خاستگاری یا نه فکر کنید،فقط همین.
فاطمه چند دقیقه سکوت کرد،بعد ایستاد و گفت:
_بسیار خب،در این مورد فکر میکنم..اگه امر دیگه ای نیست،مرخص بشم.
تو ماشینش نشست و فکر میکرد.
حاج آقا نمیدونه افشین چه بلاهایی سر ما آورده.آخه چه جوری عاشق کسی باشم که از حرف زدنش،از نگاه هاش،از اینکه چند تا دختر اونجوری آدرس خونه شو داشتن،از اینکه اطرافش همیشه پر اینجور دخترها بوده،متنفرم...این آدم الان آدم خوبیه؟ قبول ولی من هربار که اسمش میاد یاد سخت ترین روزهای زندگیم میفتم که اون باعث تلخی هاش بوده..بابا و مامان و امیررضا اسمش بیاد ناراحت میشن..نمیخوام اینقدر بخاطر من اذیت بشن.
ماشین رو روشن کرد و به خونه رفت.تا صبح نخوابید.از خدا میخواست کمکش کنه.بعد از نماز صبح بالاخره به نتیجه رسید.
-خدایا وقتی تو میبخشی چرا من نبخشم.. وقتی تو عیب بنده هاتو میپوشونی چرا من همش یادآوری کنم.. اگه الان آدم خوبی باشه،واقعا سعی کنه اونجوری که تو میخوای باشه،منم میتونم دوستش داشته باشم..کمک کن خانواده م اذیت نشن.
چند روزی گذشت.
حاج آقا با فاطمه تماس گرفت.فاطمه گفت:
_بهشون بگید برای خاستگاری اقدام کنن.
حاج آقا خیلی خوشحال شد و گفت:
_حتما.
-ولی حاج آقا میدونید که اگه بابا اجازه بدن بعد نوبت منه که بشناسم شون.
-بله میدونم.
روز بعد حاج آقا به مغازه آقای معتمد رفت و برای افشین نیم ساعت مرخصی گرفت.باهم سوار ماشین شدن.حاج آقا با لبخند به افشین نگاه میکرد.افشین گفت:
_چی شده؟!!
-میخوام برای داداشم آستین بالا بزنم.
لبخند افشین خشک شد.سرشو انداخت پایین و به دستهاش نگاه میکرد.حاج آقا گفت:
_دیگه به حرفت گوش نمیدم.باید بری خاستگاری،فهمیدی؟...باید.
افشین ناراحت گفت:
_حاج آقا شدنی نیست.
از ناراحتی افشین،لبخند حاج آقا هم از بین رفت.
-چرا؟ فراموشش کردی؟
-کاش میتونستم.
-افشین جان،پس چرا میگی نه؟
-من الان نه کاری در شأن دختر حاج نادری دارم،نه خونه ای..
-حاج محمود و خانواده ش این چیزها براشون مهم نیست. #مردانگی دامادشون براشون مهمه.
-من همونم ندارم.
-مگه تو چکار کردی باهاشون که اینقدر ناامیدی؟!!
-کارهای خیلی بد...حاج نادری حتی تو کوچه شون هم راهم نمیده.
-تو یه اقدامی کن،بذار راهت ندن.ولی تو یه قدم بردار...خانواده ت برگشتن؟
-نه،هفت ماه دیگه میان.
-اگه قابل بدونی منم باهات میام.
-نه حاج آقا...
حاج آقا لبخند دندان نمایی زد و گفت:
_قابل نمیدونی؟
-نه،منظورم این نبود...
-پس حتما میام.اصلا خودم با حاج محمود صحبت میکنم.
-ولی حاج آقا...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۵
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۵۹
-ولی حاج آقا...
-ولی و اما و اگه هم قبول نمیکنم.الانم برو سرکارت،نیم ساعت مرخصیت تموم شد.
افشین پیاده شد و گفت:
_حاج آقا این کارو نکنید..
-برو،بقیه شو بسپر به بزرگترها.
حاج آقا بلافاصله به مغازه حاج محمود رفت.بعد از احوالپرسی گفت:
_من اومدم درمورد فاطمه خانوم باهاتون صحبت کنم،برای برادرم.
حاج محمود تعجب کرد.
-آقا مهدی؟!!
-نه،یکی دیگه که به اندازه مهدی برام عزیزه..راستش خانواده ش خارج از کشور زندگی میکنن و به این زودی ها هم نمیان.بخاطر همین من از طرف ایشون اومدم خدمت شما که اگه اجازه بدید یه شب برای خاستگاری بیایم خدمتتون.
-چطور آدمی هست؟
-من از وقتی میشناسمش پسر خیلی خوبیه.هرچی از خوبی ها و مردانگی ش بگم کمه..با اخلاق،مهربان،مؤمن،چشم و دل پاک،عاقل،مسئولیت پذیر،مؤدب، محجوب. خلاصه هرچی بگم کمه.
-فاطمه این روزها سرش خیلی شلوغه. صبح زود میره،آخرشب میاد.نمیدونم اصلا وقت داره به ازدواج فکر کنه یا نه.اجازه بدید باهاش صحبت کنم،ببینم چی میگه.
قرار شد حاج آقا دو روز بعد تماس بگیره و نتیجه رو بپرسه.
موقع صبحانه حاج محمود به فاطمه گفت:
_دیروز حاج آقا موسوی اومد مغازه.از تو برای یه بنده خدایی خاستگاری کرده.
فاطمه متوجه شد که برای افشین صحبت کرده ولی پرسید:
_برای کی؟
-اسمشو نگفت ولی گفت به اندازه برادرش براش عزیزه.خیلی هم ازش تعریف کرد.
زهره خانوم گفت:
_حالا چرا حاج آقا گفته؟! چرا خانواده پسره نگفتن؟!
-حاج آقا گفته خانواده ش ایران نیستن، حالا حالاها هم نمیان.
-یعنی تنها زندگی میکنه؟! من خوش بین نیستم به این قضیه.
-هرکسی شرایط زندگیش فرق میکنه. حاج آقا که خیلی ازش تعریف کرد.منم به حاج آقا اعتماد دارم.گفته خودشم باهاش میاد.
فاطمه تعجب کرد و ناراحت شد.حاج محمود به فاطمه گفت:
_من بهشون گفتم سرت شلوغه.حالا چی میگی؟ بیان؟ یا بعدا بیان؟
فاطمه گفت:
_بگید جمعه شب بیان.
امیررضا گفت:
_حالا چرا اینقدر برا شوهر کردن عجله داری؟ خب چند وقت دیگه بیان که سرت خلوت باشه.
فاطمه با لبخند نگاهش کرد و گفت:
_کار خیر رو نباید به فردا انداخت.
همه بلند خندیدن.
-تو دیگه خیلی پررویی.هرچی میگذره، پررو تر هم میشی.
دوباره همه خندیدن.
دو روز گذشت....
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۵
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۶۰
دو روز گذشت،
و حاج محمود به حاج آقا گفت که جمعه شب بیان.حاج آقا خیلی خوشحال شد. وقتی به افشین گفت،افشین خیلی تعجب کرد.گفت:
_بهشون گفتین من میرم خاستگاری؟!!!
-اسمتو نپرسیدن،منم چیزی نگفتم.. راست میگی ها،حتی اسمت هم نپرسیدن.فقط از اخلاقت پرسیدن.
-شما چی گفتین؟
-منکه کلی ازت تعریف کردم،البته دروغ هم نگفتم.
-حاج آقا،شما با من نیاین.
-چونه نزن داداش.تازه خانومم هم میاد.
-حاج آقا،اون شب،شب حساب کتاب منه.نمیخوام بخاطر من،شما و خانواده تون مکدر بشین.
-باشه،خانواده مو نمیارم ولی خودم حتما میام.با این اوصافی که تو میگی درست نیست تنها بری.
روز بعد فاطمه با حاج آقا تماس گرفت.
-بابا گفتن شما هم با آقای مشرقی تشریف میارید،درسته؟
-بله.
-البته قدمتون روی چشم ولی اون شب نیاین.
-افشین هم خیلی اصرار کرد نیام ولی من حتما میام.
-نمیخوام به شما بی احترامی بشه.
-حاج محمود آدمی نیست که به مهمانش بی احترامی کنه.
-بابا نهایت آقای مشرقی رو راه نمیدن تو خونه ولی امیررضا ممکنه باهاشون درگیر بشه.لطفا شما اون شب نیاین.
-خانم نادری،من حتما میام.مگر اینکه بلایی سرم بیاد یا مُرده باشم.
-ان شاءالله که همیشه سلامت باشید.ولی حاج آقا....
-اصرار نکنید.بی فایده ست.من میام.خداحافظ.
فاطمه نفس ناراحتی کشید و گفت: _خدانگهدار.
بالاخره جمعه شب شد.
افشین نگران بود.گل و شیرینی خرید و با ماشین حاج آقا رفتن. خونه حاج محمود هم همه چیز آماده بود و منتظر مهمان ها بودن.فاطمه تو آشپزخونه بود که وقتی صداش کردن چایی ببره.ولی مطمئن بود کار به سینی چایی نمیرسه. خیلی نگران بود.مدام ذکر میگفت.
زنگ آیفون زده شد،
و امیررضا درو باز کرد.افشین جایی ایستاده بود که از آیفون تصویری دیده نمیشد.با حاج آقا جلوی پله ها بودن که حاج محمود و امیررضا متوجه ش شدن. نزدیک رفت و سلام کرد.
حاج محمود با اخم نگاهش کرد،
و به سردی جواب سلام شو داد.امیررضا از عصبانیت سرخ شده بود.بلند گفت:
_تو اینجا چکار میکنی؟!!
حاج آقا گفت:
_برای خاستگاری اومدیم.
امیررضا خواست چیزی بگه که حاج آقا به حاج محمود گفت:
_میخواین همینجا صحبت کنیم؟!!
حاج محمود به حاج آقا نگاه کرد.کمی فکر کرد و با مکث گفت:
_بفرمایید.
امیررضا گفت:
_بابا،میخواین این پسره عوضی رو راه بدین تو خونه تون؟!!
حاج محمود به امیررضا گفت:
_آروم باش.
حاج آقا به افشین گفت:
_بفرمایید.
افشین که تا اون موقع سرش پایین بود، به حاج محمود نگاه کرد که نگاهش نمیکرد.بعد به امیررضا نگاه کرد که با خشم و نفرت نگاهش میکرد.به حاج آقا گفت:
_اول شما بفرمایید.
حاج آقا با دستش آرام به پشت افشین فشار آورد و گفت:
_برو دیگه افشین جان،چرا تعارف میکنی.
افشین وارد خونه شد،بعد حاج آقا و حاج محمود و امیررضا.امیررضا نزدیک گوش پدرش گفت:
_بابا این پسره رو بندازین بیرون.
-امیر،آروم باش،به احترام حاج آقا.
زهره خانوم تو هال ایستاده بود.تا اون موقع افشین رو ندیده بود و نشناختش، بخاطر همین از ناراحتی حاج محمود و امیررضا تعجب کرد.بعد از احوالپرسی با حاج آقا،حاج محمود گفت:
_شما تو آشپزخونه باشید.لازم شد، صداتون میکنم.
زهره خانوم تعجب کرد ولی چیزی نگفت و به آشپزخونه رفت.
هیچکس گل و شیرینی رو از افشین نگرفت....
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
#دعا_درمانی
💠 از شیخ بهایی (ره) منقول است :
🌾✨هر کس صد بار این دعا را بخواند تا ده (10) روز، هر روز ده (10) بار و ابتداء از روز چهارشنبه کند اگر مطلب او روا نشد با من مخاصمه کند :
💥💥« بسم الله الرحمن الرحیم ،
یا مُفَتِّحَ الاَبواب و یا مُقَلِّبً القُلوبِ و الاَبصارِ و یا دلیلَ المُتَحَیِّرینَ و یا غیاثَ المُستَغیثین ، تَوَکَّلتُ عَلَیکَ یا رَبِّ وَاقضِ حاجَتی و اکفِ مُهِمّی ، و لا حولَ و لا قُوَّهَ اِلّا بِاللهِ العَلیِ العَظیم ، و صلی الله علی محمد و آلِهِ اَجمَعین .»💥💥
📢📢 باید آداب و شرایط دعا کردن ( که در مباحث پیشین کانال بحث شده ) رعایت گردد .
📚 جواهر مکنونه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#در_باب_حاجات_و_مهمات
#توسل_به_حضرت_عباس (ع)
مرحوم بيرجندى در كتاب
✍ شريف كبريت احمر مىنويسد
💠:در سفر عتبات عاليات در عالم رؤيا ديدم اگر كسى متوسل به حضرت ابالفضل العباس (ع) شود و بگويد:
👇👇👇
((✨عَبْداللّه اَبَاالْفَضْل دَخيلَك)✨)
🍃حاجت او برآورده شود
🍃.این ذکر شریف را چگونه و چه مقدار باید گفت ؟ ⁉️
🌺🍃بهتر آن است که پاسخ این پرسش را نیز از خود جناب محمد باقر بیرجندی بشنویم : «....ثقه ای [ مردی که به اعتماد کامل داشته است ] خبر داد مرا حاجت مهمهای بود، از جده [مادر بزرگ] خود شنیده بودم که هرگاه برای حاجتی #هفت_شب_چهارشنبه متوسل به حضرت عباس علیه السلام شده این ورد ذکر
✨ ((عبدالله ابـاالفضل دخیلک)) ✨
را در هر یک از آن #شبها_صد #مرتبه بخواند، حاجت او برآورده شود، چنین کردم و در #شب_چهارشنبه_هفتم بر وجه فوق العاده #حاجتم برآورده شد.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#آیه_درمانی #فروش_متاع
🌸✨جهت فروش اجناس
آیہ زیر را میان آن قرار دهید↯
فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(توبہ/۱۱۱)✨
📚خلاصة الاذکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سوره_درمانے
✨ امام صادق ع
✨ هر کس وقت خواب ۱۱ مرتبه سوره توحیدبخواند
👈خداوند۱۱فرشته محافظ براو قرار دهد تاصبح او را از شیاطین👿حفظ کنند💫
📚حلیه المتقین ، ص ۱۸۸
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعا_درمانی
🔔 دعا برای رفع #وسواس🔔
🌸کسی که مبتلابه وسواس گردید قبل ازنمازهای واجب بگوید🌸👇
✨بسم الله الرحمن الرحیم أَعُوذُ بِاللَّهِ الْقَوِيِّ وَ أَعُوذُ بِمُحَمَّدٍ الرَّضِیِّ مِنَ شَرِّ کُلِّ شَيْطَانِ غَوِی✨
📚مخازن ج 1ص417
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سوره_درمانی #موفقیت
🌸از پیامبر اکرم ص
👆👆✘میترسی بـه اهدافـت نرسی؟!
نگرانی که نکنه تو مسیر زندگیت موفق شی؟!
حس میکنی قابلیتت کمه؟!
←خب اینکه تــرس نداره ツ
چاره کارت اینجاس!
《سوره مبارکه
#شمس》
📚تفسیر برهان ج ۵ ص۶۶۹
❃شمیم رضوان ❃
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 مگر #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به فکر مردم نیست پس چرا در #غیبت به سر می برد⁉️
🎤 #استاد_جعفری
ببینید و نشر دهید
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
یاد خدا ۷۹.mp3
10.27M
مجموعه #یاد_خدا ۷۹
#استاد_شجاعی | #استاد_فرحزاد
#دکتر_رفیعی
🚫 مکانیسم نفوذ شیطان به نفس!
و غلبهی او بر افکار و حالات انسان.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#تصویری #کلیپ
⚜️ اعجاز شهادت
* تا بحال سید ابراهیم رئیسی خودش را به خدا نشان میداد؛
✅ از این به بعد خدا میخواهد خودش را به او نشان بدهد ...
#شهید_جمهور #خادم_الرضا
#رئیسی_عزیز
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
08 Be Setare Sogand (1403-03-10) Ebne Babeveyh_Mazare Sheykh Sadoogh (2).mp3
28.69M
🔰جلسه هشتم
🔈 #به_ستاره_سوگند
📌بررسی و تفسیر سوره مبارکه نجم
*اِسناد هدایتگری به ستاره مجازی است؛ هدایتگر حقیقی نور است [2:23]
*قطار هستی به سمت خداوند در حرکت است هرچند عدهای پشت کرده باشند [5:59]
*تفاوت نورانیت سخنان پیامبر (صلاللهعلیهوآله) با عقل ما -بلاتشبیه- مانند تفاوت نور خورشید با چراغ قوه است [9:02]
*اساساً محال است که پیامبر (صلاللهعلیهوآله)سخنی خلاف عقل بگوید [14:08]
*در حقیقت کار پیامبر(صلاللهعلیهوآله) شکوفا نمودن عقل و افزایش نورانیت آن است [20:05]
*تعبد به دستورات دینی به معنی کنار گذاشتن عقل نیست بلکه موجب شکوفا شدن عقل میشود [21:11]
*هشدار؛نکراء و شیطنت را با عقل اشتباه نگیرید! [26:12]
*پیامبر اکرم(صلاللهعلیهوآله) عقل محض و نورانیت کامل است [33:12]
*برق طمع؛بیشترین عامل سقوط عقل [34:55]
*حقیقت نور،با وجود پایین آمدن هیچگاه تنزّل نمیکند [39:48]
*بسیاری خواستند مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) را نابود کنند؛ اما مگر میشود با ایجاد سایه خورشید را خاموش کرد؟! [44:40]
*امام خمینی خطاب به امام خامنهای: شما در بین دوستان مانند خورشید میدرخشید [49:32]
*رهبر معظم انقلاب: ایران، ایران امام رضا (علیهالسلام) است [52:08]
*پیامبر اکرم : چه میکنید اگر امانت من در شهر شما -خراسان- دفن شود؟ [53:55]
*قاعده مهم: شیطان نمی تواند بهصورت اهل بیت یا شیعیان خاص به خواب ما بیاید [59:24]
*به فدای آن زن و بچهای که حتی اجازه گریهکردن هم نداشتند... [1:02:07]
📆 ۱۴۰۳/۰۳/۱۰
#سوره_نجم
#عقل
#نور
#تهران
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نتیجه نهایی حذف حجاب در یک جامعه
💥 در یک انیمیشن دیدنی
#حجاب
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
♦️اکثریت خانواده لاریجانی در کجا زیست میکنند!
🔷بنظر شما چنین افرادی دل در گرو این ملت و کشور دارند⁉️ اینها در چه خانواده و اندیشه ای تربیت یافتند؟
☆ــــــــــــــــــــ
چطور ممکن هست رییسجمهوری که فرزندانش در کشورهای دشمن زندگی میکنند و او موضع مخالف آن کشور های دشمن بگیرد و کشور دشمن به فرزندان او کاری نداشته باشد ؟
آن رییس جمهوری که فرزندانش تابعیت کشور دشمن رو دارند فقط میتونه منافع خانواده خودش رو حفظ کنه
نه مردم کشور رو ...
در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو بهتره دنبال فردی باشیم که سیاست های جاری رو ادامه بده
نه اینکه قائل به سیاست ها و راه جدید باشه ...
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😡👆این همون لاریجانی ای هست که با ژِست مردمداری وارد گودِ انتخابات شده
😔 برخوردش با بانوی زلزلهزده رو ببینید!
خطاب به بانوی زلزله زده: همین که سالمی خوبه! 😡😳😔
👌مراقب باشیم دوباره این ها تکرار نشود
بعضی ها حافظه ی تاریخی شون ضعیفه!
#انتخابات
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
قرار عاشقی🍃
مثل نسیم صبح به عرفان رسیده ایم
وقتی بدست بوس کریمان رسیده ایم
یک دسته ساختیم و به صحن مطهرش
با نغمه امام رضا جان! رسیده ایم
دستان ما به پنجره فولاد بوسه زد
آقا ببین که دست به دامان رسیده ایم
ایوان طلای شاه نجف را خبر دهید!
پیش علی طوس به ایوان رسیده ایم
خرده مگیر سجده به این سمت میکنیم!
غافل!کنار قبله ایران رسیده ایم
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#زيارت_مختصر_امام_رضا ع👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/132
💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعای_فرج
#مهدےجان❤️
اے آفتاب زهرا،عجل علی ظهورک
تنهای شهر و صحرا،عجل علی ظهورک
گم گشته وجودی،هم غیب و هم شهودی
در دیده و دل ما،عجل علی ظهورک
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
متن دعا و طریقه خواندن نماز امام زمان عج 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/102
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧#نوای_مهدوی
🎙حاج علی پاکدامن
🍂بر درد منی،درمون و طبیب
🍂تنها شدی ای آقای غریب...
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
این #پست هر شب تکرار میشود
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
💚دائم سوره قلهو اللهاحد را بخوانید
و ثوابش را هدیه کنید به #امام_زمان
💔این کار عمر شما را با برکت میکند
و
💔 مورد توجه خاص حضرت
قرار میگیرید•
#آیتالله_بهجت رحمه الله علیه⚘
❤️✨هروقتمیریرختخوابٺ
یهسلامۍهمبهامامزمانٺبده
۵دقیقهباهاشحرفبزن
چهمیشودیهشبیبهیادکسیباشیمکه
هرشببهیادمانهست...
🌺سلامتی #امام_زمان عج و تعجیل در ظهورش #صلوات🌺
سلام 😍
🤔
میدونستی فردا دحوالارضه 🌎
☘حالا #اعمال_روز_و_شبِ_دحوالارض چیه‼️
💠 آداب و اعمال دحوالأرض
1⃣ روزه داشتن ، که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2⃣ شب زنده داری و عبادت و ياد خداوند در شب دحوالأرض بسيار سفارش شده است.
3⃣ ذکر و دعا خواندن.
4⃣ انجام غسل به نیّت روز دحوالأرض.
5⃣ دو رکعت نماز؛ به این صورت که هنگام ظهر (و زوال شمس) دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک بار «حمد» و پنج مرتبه سوره «شمس» را بخواند، و بعد از سلام نماز بگوید: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ».
آنگاه این دعا را بخواند: «یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی. یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی. یا سامِعَ الاَْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَارْحَمْنی وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتی وَما عِنْدی، یا ذَالْجَلالِ وَاالاِْکْرامِ»
6⃣ خواندن دعای ذیل: «اَللّهُمَّ داحِیَ الْکَعْبَةِ وَفالِقَ الْحَبَّةِ وَصارِفَ اللَّزْبَةِ وَکاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ اَسْئَلُکَ فی هذَا الْیَوْمِ مِنْ اَیّامِکَ الَّتی اَعْظَمْتَ حَقَّها وَاَقْدَمْتَ سَبْقَها وَجَعَلْتَها عِنْدَ الْمُؤْمِنینَ وَدیعَةً...»
برای خواندن ادامه دعا به کتاب «مفاتیح الجنان»، اعمال روز دحو الارض در ماه ذی القعده مراجعه کنند.
7⃣ زیارت امام رضا علیهالسلام از برترین اعمال مستحب این روز میباشد و سخت مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است.
8⃣ احیاء و بیدار بودن در شب ۲۵ ذی القعده و انجام عبادات در آن شب برابر با صد سال عبادت است.
📚 منبع: کتاب مفاتیح الجنان
#ذی_القعده
#دحو_الارض
♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#صفحه_115 سوره مبارکه
#مائده
#سوره_5
#جزء_6
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
115-maede-ar-parhizgar.mp3
1.06M
#ترتیل #صفحه_115 سوره مبارکه #مائده
#سوره_5
#جزء_6
قاری: #پرهیزکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕