eitaa logo
ندای قـرآن و دعا📕
11.4هزار دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
477 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31 ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
ندای قـرآن و دعا📕
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصل‌‌ششم ( #زندگی‌مشترک) #قسمتــ84 بعد از انجام خرید ها به جای این که من خانه
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) کار این مهمان نوازی ها به جایی رسیده بود که بعضی از ایام هفته دو سه روز پشت هم مهمان داشتیم هم شام،هم ناهار. چون دانشگاه می رفتم و این حجم کار برایم طاقت فرسا بود دوست داشتم هر دو هفته یک بار با نهایتا هر هفته یک بار مهمان بیاید. ولی بار ها می شد که حمید تماس می گرفت و می گفت امشب مهمان داریم، می گفتم: حمید جان میوه ها رو آماده کن، چایی دم کن،تا من برسم و خورشت رو بار بذارم. گاهی کلاس هایم تا غروب طول می کشید،مهمان ها زودتر از من به خانه می رسیدند،آن قدر وقت کم می آوردم که حتی فرصت نمی کردم لباس دانشگاه را عوض کنم. بعد از احوال پرسی با مهمان ها یکسره می رفتم آشپزخانه مشغول آشپزی می شدم. حتی وقت نمی کردم چادر معمولی سر کنم و با همان چادر مشکی پای اجاق گاز می رفتم. وقتی حمید این وضعیت را می دید می گفت: عزیزم واقعا ممنونتم،قبل ازدواج فکر میکردم فقط درس خوندن بلدی،وقتی بریم سر خونه زندگی تازه باید آشپزی و خونه داری یاد بگیری،ولی تو همه کار ها رو یک تنه انجام میدی. اگر کاری انجام می شد یا مهمان راه می انداختم حتما تشکر می کرد،همین باعث می شد خستگی از جانم در برود. مهمان ها را که راه می انداختیم من ظرف ها را می شستم،حمید هم جارو برقی می کشید،یا می آمد ظرف ها را خشک می کرد. اکثراً نمی گذاشت من ظرف ها را دست تنها بشورم. می گفتم:حمید فردا صبح زود می خوای بری سرکار برو استراحت کن من خودم جمع و جور می کنم. دست من را گرفت می نشاند روی صندلی می گفت: یا با هم ظرف ها رو بشوریم یا شما بشین من بشورم،شما دست من امانتی،دوست ندارم به خاطر شستن ظرف دست های تو خراب بشه. وقتی این جمله که شما دست من امانت هستی را می شنیدم،یاد حرف روز اول ازدواجمان می افتادم که روی مبل نشسته بودم و به حمید گفتم: از حضرت زهرا(س)روایت داریم که می فرمایند هر زن سه منزل داره، اول منزل پدر،بعد منزل شوهر،بعد هم منزل قبر،من دو منزل رو به خوبی اومدم،امیدوارم منزل سوم رو هم رو سپید باشم. حمید جواب داد: امیدوارم بتونم همراه خوبی برای تو در منزل دوم باشم و با عاقبت بخیری به منزل سوم برسیم .... 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌺🍃🌺.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌺.🍃🌺.═╝