نگارخانہےمن !
دست هایم یخ کرده است . توجه ک کرده ای ، وقتی سردم میشود ، چهره ام لَبو میشود. و دستانم هم عینِ آ
خیلی دلم میخواست ساعت ها
بنشینم و از ریز موضوعاتِ سفرم
برایت قصه ها ببافم و مثل همیشه
خود شیفته بازی در بیاورم .
البته میدانی که من خودشیفته نیستم
همه اش واقعیت است ...
ولی حقیقتا جان ندارم
حس کنده شدن خاصی از سوی
مشهد الرضا دارم ، نمیدانم چرا ..
این چند خط را برای خودت رقعه ای
کن و خودت بنویس ، هر چه را که
حس میکنی دستانم قرار است برایت
بنویسند ..
این چند روزه نامه های تو هم برای ما
دردسری شده است خاتون ...🚶♂
#برایِ_او