eitaa logo
نهضت مادری
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
438 ویدیو
35 فایل
خیر بدهیم و خیر بگیریم و نور توی شهرمان پخش کنیم که تا مومنین به هم مواسات نکنند، نوبت به ظهور نمیرسد ارتباط با ما: @Bandeye_khoda @zjodat ✅️کانالهای دیگر ما در بله 🇵🇸کانال امهات القدس @ommahatalqods ❤کانال دل آرام مادری @delarammadari_1402
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🏴📱صدای زنگ تلفن، پیامک، ایتا، بله و... حلالم کنید عازم سرزمین عشقم داغ دلم را تازه می‌کرد💫😢 من مانده بودم با کوهی غم... اربعین نزدیک بود و باز هم جاماندم 🏴😢 میان این همه غم، غم جدیدی فکرم را مشغول کرد... نکند آقا بیاید و من باز هم جابمانم 😭😭😭😭 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
بسم الله الرحمن الرحیم شب اربعین همراه با دل میزبانی که خیلی کربلایی بود، حال اربعینی گرفت.🥹 اول تدبر در قرآن، درباره آیات نخستین سوره حمد را داشتیم. ☘📖 آیه (صراط الذین انعمت علیهم) که روزانه حداقل ده بار می‌خوانیم. انبیا، شهدا، صالحین وصدیقین کسانی هستند که مشمول این آیه می‌شوند.✅✅ سپس در مقام مادر حضرت مریم صحبت شد که خداوند به‌عنوان شاخص مهم یک مادر، از ایشان به‌عنوان صدیقه، یادکرده است.🧕 و آیه‌ای از سوره حج را خواندیم که درباره تعظیم شعائر الهی است و فهمیدیم راهپیمایی اربعین از شعائر الهی است و باید بزرگ داشته شود. روضه دلنشین زینب خانم، مثل همیشه، ما را برد کربلا و دل‌مان را آرام کرد. 🌅🤲🏻 با غروب آفتاب، زیارت اربعین را هم‌خوانی کردیم و برای شفای مریضان دعا کردیم. ☕️🍪🏴 چای روضه وخوراکی‌های مختلف که به‌خاطرحضور بارداران عزیزم نمی‌تونم نام ببرم، کام‌مان را شیرین کرد. قبول باشه میزبان موکب دختران زینبی🥰 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
سومین جلسه جهاد تبیین محله تهرانپارس شرقی، درست یک روز قبل از اربعین که اکثر مادرای محله به زیارت اربعین🕌 مشرف بودند با حضور سه نفر از اعضای کارگروه جهاد تبیین شروع شد. در ادامه با مسئولین پایگاه بسیج مسجد محل🕌 ، آشنایی حاصل شد و قرار شد با همکاری🤝 بسیج محله نوجوون‌های محله رو با تاریخچه کشورمون آشنا کنیم. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«دومین جلسه سرگروه‌های شرق تهران» نزدیک اربعین شده بود و ما خانه‌نشین شده بودیم، یاران یکی یکی خداحافظی می‌کردند و می‌رفتند، بار غم دوری بر قلب‌مان سنگین‌تر می‌شد. ما هم می‌خواستیم در این جریان تمدن ساز به اندازه خودمان سهیم باشیم ولی .... هر کس به علتی دچار فراق بود... اما... هدف از رفتن چیست؟ مگر نه این است که مسیری است برای رسیدن به جامعه توحیدی گذرگاهی است برای عبور از تاریکی‌ها به سوی نور، تمرینی است برای تحقق تمدن بزرگ اسلامی. پس اگر چنین است ما هم در همان مسیریم! چرا که کل ارض کربلا و کربلای ما مادران، خانه و محله و شهرمان شده است. و ما زینب وار علم برداشته‌ایم، تا اهداف حسین علیه السلام را در زندگی‌مان تحقق بخشیم،ه فرهنگ اربعین زیباست و زمانی زیباتر می‌شود که بوی خوش آن در تمام شهر و دیارمان بپیچد. ما مادران اگر چه دور مانده‌ایم اما خود را به قافله حسین علیه السلام رسانده‌ایم و برای تبلور فرهنگ اربعین در شهر و دیارمان قیام کرده‌ایم. قیام‌مان، از جنس بانوانی است که به حکم جهاد مادرند. برای انسان سازی و با هدف تربیت خود، خانواده و جامعه حرکت کرده‌اند. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
بسم الله الرحمن الرحیم در مسیر به‌سمت کربلا، ظهر بود و تصمیم گرفتیم بریم جایی استراحت. خانم مسنی، ما را به خانه‌اش دعوت کرد. در دلم گفتم، این که چیزی ندارد به ما بدهد، حتما خانه‌اش هم خیلی محقر است، اما به‌خاطر امام حسین علیه السلام می‌رویم خانه‌اش، دلش شادشود.❤️ کمی که از کوچه پس کوچه‌ها خلاص شدیم، به خانه رسیدیم، دو اتاق که یکی رابه آقایان داد و یکی به خانم‌ها و یک آشپزخانه نسبتا بزرگ که خانواده میزبان، در آن خدمت می‌کردند و موقع استراحت، همان‌جا می‌خوابیدند.🦋 تنها خانه‌ای بود که من دیدم لباسشویی اتوماتیک دارند، (همه لباسشویی دوقلو داشتند، می‌خواهم بگویم سطح مالی مردم عراق، یا حداقل موکب دارانی که ما دیدیم، ضعیف بود.) لباس‌ها را ریختیم تو لباسشویی و منتظر غذا شدیم. ...ادامه دارد ❤️💫حب الحسین یجمعنا 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
«بسم الله الرحمن الرحیم» ... و در ادامه من که چند روزی بی‌اشتها بودم، حسابی به ذوق آمدم و غذا خیلی باب میلم بود، پلو و مرغ، دلمه سبزیجات، خورش بامیه، ماست و سبزی و ترشی.🥟🥗🍗 جان تازه ای گرفتیم وپیش خدا، به‌خاطر قضاوتم، شرمنده شدم.😅 دختر پیرزن خوشرو، که از ما پذیرایی می‌کرد ساکن بغداد و مهندس بود و نوه ایشان که برامون چای آورد، دانشجوی پزشکی بود.😉 پیرزن عراقی مهربون، به پسرهای کوچک اسکناس هزار دیناری داد و به پسر من دو اسکناس داد که یکی را در ضریح امام حسین (علیه السلام)بیندازد.💶💶 مادرم هم به آن‌ها زرشک و نبات امام رضا(علبه السلام)را داد. در آخر از ما خواست که با هم عکس یادگاری بگیریم و ما را تا سر کوچه همراهی کرد و همان جا نشست، تا زائر بعدی را دعوت کند.😍 ❤️💫حب الحسین یجمعنا 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
روایت مادری روز سوم سفرمان بود که سرماخوردگیم خیلی شدید شده بود و دیگر توان پیاده روی نداشتم... از طرفی دخترکم تب کرده بود. همین اتفاقات سبب شد که دیگر پیاده روی نکنیم و با وسیله نقلیه خود را به کربلا برسانیم. به محض رسیدن به کربلا آقای محترمی با دیدن همسرم و صحبت با همسرم ما را دعوت کردند به منزلشان و ما هم پذیرفتیم. صاحب خانه مارا راهنمایی کرد تا آقایان در اتاق آقایان و خانم‌ها در اتاقی که مخصوص خانم‌هاست استراحت کنند.. بعداز سلام و احوالپرسی و پذیرایی، متوجه شدند من و دخترم بیمار هستیم و برای ما دارو تهیه کردند. الحمدلله تب دخترم رفع شد، خانم خانه که بسیار مهربان و با عطوفت بود به من می‌گفت: بگذار بدنتان را ماساژ بدهم اما قبول نکردیم به زحمت بیفتند. بعد از شام مثل یک مادر مهربان به من رسیدگی می‌کرد و برایم چای آورد و گفت: بخور تا حالت بهتر شود، اصلا اجازه نداد در شستن ظروف کمک‌شان کنم و مدام می‌گفت: برو استراحت کن. موقع خواب هم دوتا پتو برایم آورد تا جایم حسابی گرم باشد و زودتر وضعیتم بهتر شود. صبح که از خواب بیدار شدیم باز حالم را پرسید گفتم الحمدلله بهترم. موقع سرو صبحانه جدا گانه برای من یک لیوان شیر داغ آورد و می‌گفت بخور تا گلویت نرم شود . ازاین همه توجه و لطف و محبت این خانم خجالت می‌کشیدم و بهشان گفتم ان‌شاءالله تشریف بیاورید ایران تا در خدمت شما باشیم. هر چقدر تشکر می‌کردیم می‌گفتند ما هرچه داریم از امام حسین داریم، شما زائر امام حسین هستید. خلاصه، بعد از استراحت و رسیدگی‌های خانواده ابو علی حالمان بهتر شد و گفتیم می‌خواهیم رفع زحمت کنیم، اما مدام اصرار می‌کردند که بیشتر بمانیم اما دیگر مجال ماندن نبود و به زیارت رفتیم. البته ازدحام جمعیت اجازه نزدیک شدن به ضریح را نمی‌داد، ما هم می‌دانستیم قطعا امام حسین علیه السلام راضی نیستند جمعیت فشرده محرم و نامحرم باهم حرکت کنند. در اولین خیابانی که گنبد حرم مطهر دیده می‌شد توقف کردیم و سلام و عرض ارادت کردیم به امام مظلوم‌مان باشد که مورد عنایت و قبول حضرت قرار بگیرد. واقعا هیچ وقت فراموش نمی‌کنم این همه لطفی را که این خانواده عراقی به ما داشتند و امیدوارم روزی برسد که ما هم بتوانیم به بهترین شکل از زائران عراقی که به زیارت امام رضا علیه السلام می‌آیند پذیرایی کنیم و گوشه‌ای از زحمات آن‌ها را جبران کنیم. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
⚠️ رهبرمعظم انقلاب: در این سخنرانی‌های ما هم گاهی حرف‌های خوبی در گوشه‌ و کنار هست، منتها غالباً دقت نمی‌شود و همین‌طور ناپدید می‌گردد. ۷ اردیبهشت ۱۳۷۷ ✴ 🔊این صدای ولیّ زمان است که می‌شنوید... 📣 سلسله جلسات بیانات‌خوانی رهبر معظم انقلاب ✅ جلسه پانزدهم: دوشنبه ۲۰ شهریور ساعت ۱۵ (۳بعد از ظهر) به نشانی زیر https://gharar.ir/r/690fcda6 💠 در این جلسه به تحلیل صحبت های مهم رهبری در دیدار اربعینی دانشجویان می پردازیم و با هم حول محور آن گفت و گو می کنیم ⚜ منتظر حضور گرم، به موقع و دغدغه‌مند شما خواهران عزیز هستیم. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعدادمان زیاد بود(۱۴نفر) سه خانواده به همراه فرزندان کوچک مان.... روز اول پیاده روی، با وجود سختی و گرما تا عمود ۱۶۰ را طی کردیم. بعد از نماز مغرب به دعوت یک برادر عراقی راهی خانه‌شان در یک روستا اطراف جاده مشایه شدیم. سوار بر کامیون، چند دقیقه ای در راه بودیم تا به مبیت رسیدیم. یک‌خانه روستایی کوچک با سقف‌های چوبی .... آقایان در قسمتی از حیاط نزدیک درختان و در خنکای شبانگاهی نشستند، زن‌ها و بچه‌ها هم در یک اتاق کوچک و مرتب که ظاهراً اتاق میهمان بود. از همان لحظه ورود با خودم می‌گفتم مهم نیست که خانه ات کوچک باشد و در روستا !زندگی ات ساده باشد و یا شاید هم سخت !!!مهم عشقی است که به حسین علیه السلام داری ،حرمت زائرانش را می‌دانی و اعتقادت این است که «حیاتنا الحسین» 🥹 بعد از خوردن شام، بچه‌ها را داخل حیاط بردیم تا به بچه.های میزبان هدیه بدهند و با آنها بازی کنند. خودم هم چند کلمه ای با خانم‌های خانه صحبت کردم (چند کلمه عربی و بقیه با اشاره) و می‌دانستم که آن‌ها هم مثل ما از ارتباط گرفتن و صحبت کردن لذت می برند. نام روستایشان (خان رباع)، تعداد فرزندان و نام‌هایشان را پرسیدم و دعوتشان کردم به ایران. در آخر هم از بچه ها عکس یادگاری گرفتیم😍 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
روایت مادری روز سوم سفرمان بود که سرماخوردگیم خیلی شدید شده بود و دیگر توان پیاده روی نداشتم... از طرفی دخترکم تب کرده بود. همین اتفاقات سبب شد که دیگر پیاده روی نکنیم و با وسیله نقلیه خود را به کربلا برسانیم. به محض رسیدن به کربلا آقای محترمی با دیدن همسرم و صحبت با همسرم ما را دعوت کردند به منزلشان و ما هم پذیرفتیم. صاحب خانه مارا راهنمایی کرد تا آقایان در اتاق آقایان و خانم‌ها در اتاقی که مخصوص خانم‌هاست استراحت کنند.. بعداز سلام و احوالپرسی و پذیرایی، متوجه شدند من و دخترم بیمار هستیم و برای ما دارو تهیه کردند. الحمدلله تب دخترم رفع شد، خانم خانه که بسیار مهربان و با عطوفت بود به من می‌گفت: بگذار بدنتان را ماساژ بدهم اما قبول نکردیم به زحمت بیفتند. بعد از شام مثل یک مادر مهربان به من رسیدگی می‌کرد و برایم چای آورد و گفت: بخور تا حالت بهتر شود، اصلا اجازه نداد در شستن ظروف کمک‌شان کنم و مدام می‌گفت: برو استراحت کن. موقع خواب هم دوتا پتو برایم آورد تا جایم حسابی گرم باشد و زودتر وضعیتم بهتر شود. صبح که از خواب بیدار شدیم باز حالم را پرسید گفتم الحمدلله بهترم. موقع سرو صبحانه جدا گانه برای من یک لیوان شیر داغ آورد و می‌گفت بخور تا گلویت نرم شود . ازاین همه توجه و لطف و محبت این خانم خجالت می‌کشیدم و بهشان گفتم ان‌شاءالله تشریف بیاورید ایران تا در خدمت شما باشیم. هر چقدر تشکر می‌کردیم می‌گفتند ما هرچه داریم از امام حسین داریم، شما زائر امام حسین هستید. خلاصه، بعد از استراحت و رسیدگی‌های خانواده ابو علی حالمان بهتر شد و گفتیم می‌خواهیم رفع زحمت کنیم، اما مدام اصرار می‌کردند که بیشتر بمانیم اما دیگر مجال ماندن نبود و به زیارت رفتیم. البته ازدحام جمعیت اجازه نزدیک شدن به ضریح را نمی‌داد، ما هم می‌دانستیم قطعا امام حسین علیه السلام راضی نیستند جمعیت فشرده محرم و نامحرم باهم حرکت کنند. در اولین خیابانی که گنبد حرم مطهر دیده می‌شد توقف کردیم و سلام و عرض ارادت کردیم به امام مظلوم‌مان باشد که مورد عنایت و قبول حضرت قرار بگیرد. واقعا هیچ وقت فراموش نمی‌کنم این همه لطفی را که این خانواده عراقی به ما داشتند و امیدوارم روزی برسد که ما هم بتوانیم به بهترین شکل از زائران عراقی که به زیارت امام رضا علیه السلام می‌آیند پذیرایی کنیم و گوشه‌ای از زحمات آن‌ها را جبران کنیم. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
وقتی دخترک عزیزم با عروسکش راهی اربعین می‌شود تا دنیای فانتزیش را با دنیای واقعی گره بزند... او را می‌بینم و آه...😢🏴 یاد رقیه ۳ ساله، بی‌امان اشک را بر گونه‌هایم روان می‌کند... 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
چند روز است از مشهد برگشته‌ایم و فردا روز اربعین است. دلم پر می‌کشد برای چند قدم پیاده روی در راه حسین علیه السلام. حتی اگر راهپیمایی جاماندگان باشد. همین که طریق الحسین علیه السلام هست کفایتم می‌کند. دخترم کمی بی حال و تب‌دار شده، دیشب تا صبح سرفه می‌کرد. به امید بهتر شدن، مقداری استامین‌فون دادم. خوابید تا ظهر، اما هنوز بی‌حال است، باز هم به امید بهبودی، دوباره دارو دادم. حدود چهار ساعت خوابید. حالا بیدار شده ولی بی‌حال‌تر از قبل دیگر نمی‌تواند چشم‌هایش را باز نگه دارد، اصلا از جایش بلند نمی‌شود. خدای من چه شده ؟ یک سرماخوردگی ساده که این‌قدر علامت ندارد. اذان مغرب شب اربعین شده، نمازم را خواندم و آماده شدم. حالا رسیدم به مرحله‌ای که پدرش را راضی کنم به بیمارستان رفتن. خیلی اعتقادی به دکتر رفتن ندارد اگر چه خودش کادر درمان است. می‌گوید صبر کنیم شاید بهتر شود و من با آب و تاب و نگرانی علائم عجیب کودک بیست و یک ماهه‌ام را شرح می‌دهم. بالاخره راضی می‌شود. نزدیک‌ترین بیمارستان بهرامیه است. علائم بی حالی شدید، تب و سرفه‌های مکرر خلطی است. دکتر اورژانس می‌گوید اجازه خروج ندارید و باید بستری شود. باز هم پدرش نمی‌پذیرد و می‌گوید برویم جایی دیگر. رفتیم مفید، آن‌ها هم گفتند بستری. حالا ساعت دوازده شب است و من کنار تخت اورژانس نشسته‌ام. دخترم بی‌حال روی تخت افتاده و منتظر رسیدگی پزشکان است. استیصال پزشکان برای جلوگیری از تشدید بیماری را احساس می‌کنم. اگر چه تمام تلاش شان را می کنند اما علمشان همین قدر، قد می‌دهد. تشخیص عفونت ریه است. ممنوعیت آب و شیر و غذا. برای طفلی که انس به سینه مادر دارد. تا همین چند ساعت قبل شوق پیاده‌روی روز اربعین را داشتم، اما الان مادری هستم که نمی‌داند طفل شیر خوارش طلوع فردا را می‌بیند یا نه... گه گداری با بی‌حالی چشم‌هایش را می‌گشاید طلب آب می‌کند من هم با صدای آمیخته با بغض می‌گویم چشم مادر می‌دهم و بعد از چند بار طلب آب نا امید می‌شود و می‌گوید شیر، شیر ... و من باز با اشک‌های روان می‌گویم چشم مادر می‌دهم و حالا طفل ناامیدم از خنکای آب و حلاوت شیر، کف دست‌اش را می‌مکید 😭 و تا اذان صبح همین روضه برایم چند بار تکرار می‌شود. گاهی با چند قطره آب، لبان عطشانش را آرام می‌کنم و وقتی طلب آب بیشتر می‌کند می‌گویم بخواب مادر بعداً می‌دهم. دعا و تمنایم از خدا این است که اگر خیری در این کودک هست نگهش دار و باز ‌احساس مادرانه‌ام تاب این دعا را نمی‌آورد و تمنا می‌کنم خدایا در این کودک خیر قرار بده و خودت حفظش کن. قربان قلب غمدیده‌ات رباب 😢🏴 تو آب و شیر نداشتی اما من هم شیر داشتم و هم آب اما نباید کودکم را سیراب می‌کردم. و تمام مدت برای قلب داغدار تو گریستم. و شب اربعین من شد روضه طفل رباب‌... روضه عطش... و روضه شرمندگی..‌ حالا صبح شده و خداوند دوباره دخترم را به من بخشیده و زبان من قاصر از سپاسگزاری پروردگارم است. اما پایان قصه ی رباب چیز دیگری بود... 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
دخترک زیبای عراقی، وسط جمعیت ایستاده بود و با نوای کودکانه به زوار خوش آمد می‌گفت. از عروسک‌های انگشتی که برای هدیه آورده بودیم، بهش دادم. دستش را به نشانه ادب و تشکر به سمتم بالا برد و من با لبخند ازش دور شدم. رسم ادب را کودکان عراقی، عجیب یاد گرفته‌اند... 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
سلام آقا... که الان روبه روتونم من اینجام و زیارت‌نامه می‌خونم... حسین جانم...🏴💫 بعد از سال‌ها دوری اباعبدالله علیه السلام اجازه دادند پای آلوده‌ی من به بهشت مبارک‌شون باز بشه...😢🏴 و رقیه، شب جمعه، مهمان ویژه‌ی اباعبدالله شد.❤️ آقا دوست ندارند بچه‌ها اذیت بشن، وقتی با کالسکه به سمت ایشون قدم برمی‌داری... نباید وارد قسمت تفتیش بشی، می‌تونی راحت مستقیم به راهت ادامه بدی، بچه، مادر و بقیه وابستگان به اون طفل... وقتی وارد حرم می‌شی نباید وارد دالان‌های مارپیچ منتهی به حرم بشی، مبادا بچه در فشار و ازدحام معطل بشه... درب مخصوص برات در نظر گرفتن تا اطفال راحت به حضور امام مشرف بشن... رقیه در حالی‌که شیر می.خورد، دستش به حرم رسید... اینقدر راحت... اینقدر لذیذ... بهشت همین‌جاست، کنار تو یا اباعبدالله علیه‌السلام🏴💫 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🏴 بحمدلله ششمین جلسه گروه مواسات مادری شهرک ویلاشهر در تاریخ ۹ شهریور برگزار شد. خانم هاشمی بانی ششمین روضه گروه مواسات بودند.☺️ چند نفر از خواهرای مواساتی هم در پذیرایی‌ها کمک کردند.😊 مراسم با قرائت سوره مومنون و زیارت عاشورا شروع شد و بعد روضه و سینه زنی🏴 ممنونیم از تک تک دوستانی که زحمت کشیدند تشریف آوردند و کمکی کردند تا این مجلس برگزار بشه.🙏 اجرتون با سیدالشهدا( علیه السلام ) 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
◾️🏴💫 رحلت گونه پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و شهادت سبط النبی حضرت امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) و هم‌چنین ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) تسلیت باد. ◾️🏴💫 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
بحمدلله هفتمین جلسه گروه مواسات مادری شهرک ویلاشهر در تاریخ ۱۳ شهریور برگزار شد. خانم سمیه موسوی بانی هفتمین روضه گروه مواسات بودند.☺️ چند نفر از خواهرای مواساتی هم در پذیرایی ها کمک کردند.😊 یکی از دوستان که زائر کربلا هم بودند کیک آوردند.🙂 و یکی دیگر از خواهرای مواساتی زحمت حلوا رو کشیدند😌 مراسم با قرائت سوره یاسین و زیارت عاشورا شروع شد و بعد روضه و سینه زنی😇 ممنونیم از تک تک دوستانی که زحمت کشیدند تشریف آوردند و کمکی کردند تا این مجلس برگزار بشه.🙏 اجرتون با سیدالشهدا🏴💫 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 سومین دورهمی ما در چهارشنبه ۸ شهریور ماه منزل خانم عسگری در ⏰ ساعت ۳/۵ بعدازظهر برپا شد.😊 در ابتدا خانم خزایی عزیز، با خواندن زیارت عاشورا و روضه حال و هوامونُ عوض کردن.. 🥺 بعداز اتمام روضه سرگروه با بچه‌ها و اعضای جدید درباره نهضت مادری و طریقه جذب افراد و برگزاری دورهمی در مسجد صحبت کرد.☺️🕌 سپس سخنران عزیزمون خانم خسروی از راه رسیدن. تفسیر سوره ماعون گفتند به همراه سخنانی در رابطه با نهضت مادری و مواسات. این دورهمی با ۱۲ بانوی باقرشهری که ۴نفرشون افراد جدید بودن برگزار شد🌸 جمعا ۹ تا بچه حضور داشتند که بچه‌های بزرگتر با کاغذ و مداد رنگی ✏️🗒و هم چنین بادکنک🎈 که میزبان تدارک دیده بود بچه‌های کوچیکتر رو مدیریت و سرگرم می‌کرد و در ادامه با مواسات یکی از دوستان با ذرت بوداده از بچه‌های کوچیک پذیرایی شد. بچه‌ها با اینکه توی اتاق کناری بازی می‌کردند و سرگرم بودند، روضه امام حسین علیه السلام رو هم شنیدن و ان‌شاءالله تاثیر خوبی روشون گذاشته بشه.😇 خانم عسگری عزیز به نیت با لقمه های نون و پنیر، میوه، چای و بیسکوئیت و خرما از خانم‌ها پذیرایی کردند. ان‌شاءالله خدا حاجت دلشونُ برآورده کنه.🤲 بعضی از خانم‌های گروه مواسات کردند و در پذیرایی، شستن ظرف‌ها و تمیز کردن منزل به بانی کمک کردند.🫶✋ دورهمی مون تا ساعت۷ طول کشید و خانم عسگری مواسات کردند و سخنران رو به مترو رسوندن😊 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
از مدعیان جهان بپرسید: آیا کتاب گینس شما ظرفیت ثبت چنین عشق بزرگی را دارد؟ یکی از بهترین متن‌هایی بود که تو مسیر مشایه دیدم. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
روایت اربعین دومین روز پیاده‌روی قرار بود به حیدریه برسیم، اما به‌خاطر بچه‌ها نشد‌ و تا عمود ۴۹۰ رو طی کردیم. به‌دلیل ازدحام زائر در موکب‌ها تصمیم گرفتیم شب‌ها به مبیت(خونه) بریم... اونجا مرسومِ با تاریک شدن هوا، افراد زیادی کنار مسیر پیاده‌روی می‌ایستن و زائرا رو به خونه‌هاشون دعوت می‌کنند. مثل شب قبل به یک روستا دعوت شدیم و برادر عراقی با ماشین خودش ما رو به مبیت در منطقه «خوان نُص‍ُر »رسوند. یک خانه روستایی بزرگ با حیاطی پر از درختان نخل🌴 قبل از ما هم چند خانواده ایرانی میهمان این خانه شده بودند، مادرا و بچه‌ها به سمت یه اتاق بزرگ در حیاط پشتی رفتیم، نزدیک اتاق کنار دیوار یک حصیر انداخته بودن و چندتا از دختران فامیل که نوجوان و جوان عراقی بودند، روش نشسته بودند. بعد از خوردن شام ، طبق معمول برق قطع شد و از شدت گرما مجبور شدیم بچه‌ها رو به حیاط ببریم، روی حصیر نشستیم که دخترای میزبان برامون چای آوردن و کم‌کم سر صحبت باز شد. 😊 ...ادامه دارد 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
...و در ادامه اول با معارفه و پرسیدن اسم‌ها شروع شد: دخترایی به نام‌های «نورا، مِسک، زهرا، تبارک، مریم، فِضّه و....» ما دعوت شدیم به کارت بازی. ( یه سری رنگ و شماره داشت با قوانین خودش) دوتا از خانم‌های میزبان هم به جمع ما اضافه شدن که یکیشون دبیر فیزیک بود.🧕 حرف‌ها ادامه داشت تا رسیدیم به بحث ازدواج و معیارهای انتخاب همسر👰😅💍 زوجاً مومناً فولوس کثیراً (هم مومن باشه هم پولدار) خلاصه اینکه من دومین بار بود سفر اربعین می‌رفتم، اما بارها تجربه کردم که عراقی‌ها اصلا توقع تشکر و تعارف و.....ندارن. اما از ارتباط گرفتن و صحبت کردن خیلی خوشحال میشن🫂 حتی اگر مثل ما نصفه نیمه و غلط غلوط و حتی با اشاره باهاشون حرف بزنید. اتفاقا از ما پرسیدن که چطور عربی رو یاد گرفتید ؟ من به خواهرم اشاره کردم و گفتم: ((هی حافظ کل قرآن))💝 و خودمم یه کم درسش رو‌خوندم، و‌موج تعجب و شادی رو توی چشماشون می‌دیدم. 😍🥹 آخر سر هم با کلی قربون صدقه و تعارف از هم خداحافظی کردیم و جمله آخرمون این بود: «حُبّ الحسین یجمعنا»✨ والحمدلله رب العالمین 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا