🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 چت...
📱 ظاهری مذهبی داشت؛
ریش مرتب، بوی عطر حرم، تسبیح و
انگشتر عقیق!
همه او را منتظر امام زمان میدانستند.
تصویر پروفایلش هم مهدوی بود.
اما یک روز وقتی مادرش خواست که گوشی تلفن همراهش را چک کند، دستپاچه شد.
کلی این پا و آن پا کرد تا مادر، پوشهٔ عکسها و چتها را نبیند!
✍️ كان يبدو متديّن؛ أنيق اللحية، رائحته عطر الضريح، معه مسبحة و بيمينه خاتم العقيق!
ظنّ الناس بأنه ينتظر الإمام. كانت صورة بروفايله مهدويّة.لكنّه في يوم مِن الأيام لمّا طلبت أمّه موبايله، قلق و توتّر. صار یحاول و یسعی حتی الامّ لا ترى معرض الصور و المحادثات!
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
طبعا هو كان يعتبر نفسه مِن المنتظرين!
✅ نشانه های ظهور را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/NESHANEHAYE_ZOHOR
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 راننده تاکسی...
🚖 رانندهٔ تاکسی ترمز کرد.
پیرمردی با دستان لرزان در هوای سرد، مسیرش را گفت.
راننده، حوصلهٔ سوارکردنش را نداشت. بهانه آورد و سریع دور شد.
نگاه پیرمرد به شیشهٔ تاکسی ماند که نوشته بود: اللهم عجل لولیک الفرج…
✍️ فرمل السائق التاکسی
و سأل مِن الشیخ أین یذهب. فأجاب الشیخ و یدیه ترجفان مِن البرد
ما كان السائق يرغب أن يسوق في تلك الطريق فاعتذر مِنه و غادر بسرعة
بقى ينظر الشيخ إلى عبارة مكتوبة على نافذة التاكسي:
اللهم عجل لولیک الفرج…
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
کان السائق یعتبر نفسه مِن المنتظرین!
✅نشانه های ظهوررادنبال کنید👇
https://eitaa.com/NESHANEHAYE_ZOHOR
#تلنگر
📌 موسیقی...
🚘 پشت چراغ قرمز ترمز کرد.
نوشتهٔ پشت شیشه ماشینش، نظرم را جلب کرد: فدایی امام زمان...
اما صدای موسیقی داخل ماشینش، چیز دیگری میگفت!
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
نشانه های ظهور را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/NESHANEHAYE_ZOHOR