#احتیاط_در_عدم_مخالفت_با_استخاره
🔹سؤآل:
حضرت عالی در عدم جواز مخالفت با استخاره، احتیاط واجب کرده اید؟
✅پاسخ: بله.
✅سؤال:
وجه این احتیاط را می فرمایید؟
✅پاسخ: من قضیه ای را که طریق بسیار صحیح و معتبری دارد برای شما نقل می کنم. این قضیه را من از حاج آقا یحیی #طالقانی [یکی از علمای محترم تهران] و ایشان از پدرشان، آقا شیخ حسن طالقانی [که ایشان نیز یکی از علمای موجّه تهران بودند و هنگامی که فوت کردند، حوزه علمیه قم چند روز تعطیل اعلام شد] و ایشان از آقا میرزا #ابوالمعالی [از علمای درجه اول علما و عملا] نقل کرده اند که ایشان می فرمود:
🔹 مرحوم حاجی #کلباسی معروف، که از اتقیاء و علمای طراز اول بود، مخالفت با استخاره را به دلیل #وجوب_عقلی دفع ضرر محتمل، #حرام می دانست. و بلکه در مخالفت با استخاره، بالاتر از احتمال ضرر وجود دارد بنابراین نباید با آن مخالفت شود. مرحوم حاجی کلباسی دو قضیه را در رابطه با مخالفت با استخاره نقل می کرد:
✅قضیه اول این بود که روزی یکی از تجار و بازاری ها، ایشان را برای شام دعوت می کند. مرحوم کلباسی هم جواب مثبت می دهد ولی بعد یادش می آید که بدون استخاره به آن شخص جواب مثبت داده است. زیرا ایشان مقیّد بود در این موراد، با استخاره جواب بدهد. لذا برای مهمانی آن شب استخاره می گیرد ولی استخاره بد می آید. اما برای مهمانی در شب بعد، استخاره خوب می آید. مرحوم کلباسی، فردی را به سراغ آن شخص بازاری می فرستد تا ماجرا را به وی توضیح بدهد. آن شخص با شنیدن ماجرا، ناراحت می شود و می گوید من علمای محترم شهر را دعوت کرده ام و چگونه می توانم به آنها بگویم که مهمانی امشب منتفی است؟ مرحوم کلباسی به ایشان پیغام می دهد که شما اگر مهمانی را از طرف من کنسل کنید، به آقایان بر نمی خورد و ناراحت نمی شوند. این شخص هم همین کار را میکند و مهمانی آن شب، منتفی می شود. همان شب حدود دو ساعت و نیم بعد از غروب، یعنی زمانیکه به طور معمول جلسه یا منبر علماء به پایان می رسد و از کارهای خود فارغ می شوند، #سقف همان اتاقی که قرار بود مهمانی در آن برگزار شود، #فرو می ریزد. به طوری که اگر آن شب، جلسه مهمانی برگزار می شد همه علماء زیر آوار می ماندند.
✅ قضیه دوم این است که :
پس از آنکه مرحوم حاجی کلباسی به نجف می رود، نابینا می شوند. ایشان خیلی ناراحت می شود و در توسّلی به حضرت امیر علیه السلام عرض میکند: چشم و بینایی یک نعمتی بود که شما صلاح ندانستید من متنعّم به آن نعمت باشم، از این جهت هیچ گله ای ندارم ولی از یک جهت ناراحتم و آن اینکه ظاهرا من توفیق و لیاقت خدمت به اسلام و مسلمین را ندارم زیرا یک روحانی نابینا چگونه می تواند به اسلام خدمت کند؟ در همین حال، به ایشان القاء میشود که علاج تو، در کف دست توست. سپس احساس میکند که یک سنگ ریزه در کف دست او قرار دارد. آن سنگ ریزه را به چشمان خود می مالد و همانجا شفا پیدا میکند. بعد نگاه می کند و می بیند که آن سنگ ریزه، درّ است. ایشان، آن درّ اعطایی حضرت را نگین انگشتری می کند و از آن برای شفاء خودشان و خاندان و اصحاب و دیگر افراد، استفاده می نماید. تا اینکه یک روز، مرحوم کلباسی، به دلیل خراب شدن و فروریختن دیوار منزل شان، با کمک چند کارگر شروع به تعمیر و چیدن دیوار میکند. موقع اذان کار را رها می کند و برای نماز به مسجد می رود و در آنجا متوجه می شود انگشتر او گم شده است. ایشان سریع برمی گردد و مشاهده می کند که بخش عمده ای از دیوار توسط کارگرها چیده شده است. دیگران سعی می کنند مرحوم کلباسی را منصرف کنند ولی ایشان قبول نمی کند و برای جستجو در میان یکی از دو طرف دیوار استخاره میکند. دوباره برای جستجو در یکی از دو طرف آن قسمتی که استخاره آن خوب آمده، استخاره می کند و همین طور استخاره ها را ادامه می دهد تا اینکه یک قسمت محدود، متعین می شود. کارگرها آن قسمت را خراب می کنند ولی اثری از انگشتر نمی یابند. مرحوم کلباسی می فرماید: امکان ندارد که انگشتر در آنجا نباشد، فلذا خودشان می روند و با دقت در لابه لای گل ها و خشت ها جستجو می کنند و انگشتر را پیدا می کنند. خلاصه آنکه مرحوم حاجی کلباسی تجربیات زیادی در رابطه با عدم جواز مخالفت با استخاره دارد.
#مخالفت_با_استخاره
#ایت_الله_شبیری_زنجانی
#کاشفیت_استخاره
#استخاره_در_میهمانی_رفتن
#استخاره_جهت_پیدا_کردن_گمشده
📚📚📚آدرس کانال :
https://eitaa.com/neveshteh313