eitaa logo
نوشته
99 دنبال‌کننده
129 عکس
138 ویدیو
2 فایل
احادیث کاربردی سخنان زیبا و کاربردی حکمت
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷آية الكرسي در نماز وحشت 🌷🌷 ۱۴۰۸. خواندن در نماز وحشت و بر سر قبر ميّت تا كجا خوانده شود؟ تا «هم فيها خالِدُون» يا تا: «و هو العلي العظيم»؟ ج. احتياطاً تا «هم فيها خالِدُون» است. 📚ادرس کانال https://eitaa.com/neveshteh313 🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱
زمان ۱۴۰۰. چند روز جايز است كه عزاداري ادامه يابد؟ و ادامه آن تا شب هفت يا چهلم جايز است؟ ج. اولي اينست كه اهل ميّت بيش از تعزيه و عزاداري ننشينند. 📚ادرس کانال https://eitaa.com/neveshteh313 🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱
در مورد نماز لیلة الدفن، سه روایت وجود دارد. یک روایت این است که در رکعت أوّل، حمد و آیة الکرسی بخواند؛ و در رکعت دوم، حمد و ده مرتبه سوره قدر را بخواند؛ و بعد از تمام شدن نماز، بگوید «اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها إلى قبر فلان». روایت دیگر این است که در رکعت أوّل، حمد و دو مرتبه سوره قل هو الله بخواند؛ و در رکعت دوم، حمد و ده مرتبه سوره تکاثر را بخواند. و اگر هر دو را بخواند، بهتر است؛ چون صلات، خیر موضوع است. یا اینکه با این کار، احتمال اینکه صلات واقعی را آورده‌اید، بیشتر است. ظاهراً این روایات را مرحوم سیّد از مرحوم کفعمی در مصباح آورده است. مرحوم کفعمی از علماء جبل العامل بوده است؛ و مرحوم شیح حرّ عاملی و مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب شرح حال علماء (جلد سوم کتاب الکُنی و الألقاب)؛ در حقّش گفته‌اند که ایشان ثقه، أدیب و شاعر است. کفعمی خیلی ملّای قویّی نبوده است؛ و در حقش تعبیر «فاضل» گفته شده است؛ قوّتش در شعر و أدب و سخن‌پردازی بوده است. همین دو روایتی که مرحوم سیّد آورده است؛ در مصباح آمده است. و در تعلیقه مصباح، یک جور دیگر هم آمده، که مرحوم سیّد آن را نیاورده است. این دو نحوی که الآن هست؛ به ابن فهد حلّی در الموجز الحاوی نسبت می‌دهد؛ که ایشان در رتبه مشایخ کفعمی است؛ و قبل از او، این نماز پیدا نشده است. مرحوم صاحب حدائق،[9] تند شده و گفته این نماز از کتب اهل سنّت آمده است؛ و در کتب ما نیست. ولی معلِّق کتاب حدائق، نوشته که در کتب اهل سنّت هم نبوده است.[10] روایتی که تا قرن نهم و هشتم، در کتب سابقین نامی از آن نیامده است. باید این جور توجیه کنیم که ممکن است کتبی بوده که به دست سابقین نرسیده است؛ و به دست بعدی‌ها رسیده است. بعید است که خودش یک صلاتی را به این شکل، إبداء بکند. لعلّ در بعض کتب و اصولی که از روات سابق به جا مانده است؛ به دستش رسیده است؛ و این روایات را نقل کرده است. اینکه به تندی صاحب حدائق بگوئیم در کتب شیعه نبوده است؛ و از اهل سنّت است؛ قبولش سخت است. اینکه الآن، سیره بر خواندن این نماز هست، کشف نمی‌کند که در زمان أئمّه (علیهم السلام) هم نماز لیلة الدفن می‌خواندند. اگر اطمینان به خلافش نداشته باشیم؛ نمی‌توان اطمینان به امتداد این سیره تا زمان أئمه (علیه السلام) پیدا کرد. اگر نگوئیم اطمینان بر خلافش داریم. این همه آداب و مستحبّات و دعاها برای میّت آمده است؛ و در هیچ کدامش نبود که همان شب اوّل، دو رکعت نماز بخوانید. ولی باز هم یقین نداریم؛ لعلّ چنین نمازی بوده و بعضی انجام می‌داند؛ ولی خیلی شایع نبوده است؛ لذا در کتب، ذکر نشده است. در هر حال، مرحوم خوئی در بحث نمازهای مستحبی، از این نماز بحث کرده است. حاصل الکلام این نماز قبل از صاحب عدّة الداعی (ابن بفهد حلّی) نبوده است؛ لذا موهم حقانیّتش هست. ولی باز هم احتمال هست که راویّی، این روایت را از امامی گرفته و در اصلش ثبت کرده است؛ و به ابن فهد حلّی رسیده است؛ و بعد به کفعمی رسیده است. پس مشکلی ندارد که این نماز را رجاءً بخوانند. چون رجاءً، مشکلی ندارد؛ و احتمال منفعت میّت هم هست. استیجارش هم عیبی ندارد. چون عمل محترم و لو فایده احتمالی داشته باشد، اجاره‌اش مانعی ندارد. اگر به عنوان خاص، استحباب نداشته باشد؛ به عنوان عام، استحباب دارد. علی القاعده، خواندن این نماز، مانعی ندارد؛ ولی به نحو خاص (به قصد ورود) مشکل است. دعا لسان است و کیفیّت است؛ و چون اصل دعا مطلوب است؛ کفایت می‌کند که به چه کیفیتی بیاوریم. 🌷درس خارج فقه استاد مهدی گنجی 📚ادرس کانال https://eitaa.com/neveshteh313 🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱
هر قرض دادنی مستحب نیست؟ اينکه گفتند «قرض الحسنه» ثواب دارد، برای کسي است که نياز ندارد و با اينکه از طرف اين استقراض مکروه است، از طرف دهنده قرض الحسنه مستحب است يا اگر از اين طرف نياز بود و از آن طرف قرض الحسنه مستحب است؟ پس اين‌چنين نيست که قرض الحسنه شبيه نافله يا ذکر خدا باشد که مطلقا ثواب داشته باشد. قرض الحسنه وقتي ثواب دارد که آن مستقرِض نيازمند باشد، اگر کار او کار مباحي است، نه کار واجب يا کار مستحب، چه فضيلتي براي چنين قرض الحسنه اي است؟ او مي خواهد قدري راحت تر زندگي کند،يک اتومبيل بهتري تهيه کند، اين چه استحبابي دارد تا ما بگوييم اين قرض الحسنه مستحب است؟!يک وقت است که کسي بيمار است و نيازمند به پول است، آن وقت چنين قرض الحسنه اي مستحب است، گاهي هم حتي به وجوب مي رسد. 📚ادرس کانال https://eitaa.com/neveshteh313 🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱
از ابوحنيفه نقل مي‌کنند که يک خانمي نزد ابوحنيفه آمد و گفت شوهرم با من نمي‌سازد و من در مضيقه‌ي شديدي هستم و مرا طلاق نمي‌دهد. ابوحنيفه گفت مرتد شو. وقتي مرتد شدي، عقد تو منفسخ مي‌شود و بعد از ارتداد برمي‌گردي و مي‌تواني باز شوهر کني. که در ميان سنّيها ان قلت قلت هست که آيا اين حرف ابوحنيفه درست هست يا درست نيست و مگر مي‌شود انسان بدون عقيده به صورت زباني مرتد شود. بالاخره هميشه بوده است 📚ادرس کانال https://eitaa.com/neveshteh313 🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱
اين حيله‌ي شرعيه خلاف سيره‌ي عقلاست و خلاف عقل است. عقل نمي‌تواند باور کند که ربا خوري حلال شود و اينکه با يک حيله‌ي شرعي دو معامله کنيم و به عنوان اينکه ربا بخورد، چک فروشي کند و بالاخره رباي آنچناني را حلال بکند. عقلاء اين را نمي‌پسندند و استيحاش روي آن دارند. از روايات هم فهميده مي‌شود که اين استيحاش در ميان مردم بوده و ائمه‌ي طاهرين «سلام‌الله‌عليهم» مي‌خواستند جواب دهند و علي کل حالٍ اين استيحاش عرفي هست. يعني عقل عرفي يعني عقلاء نمي‌توانند باور کنند که حکم خدا را به واسطه‌ي يک حيله حلال کند يا حرام کند. اين کار را حرام مي‌دانند. بله، بعضي اوقات حکم وضعي چه بخواهيم و چه نخواهيم بار مي‌شود و اما بحث ما اينست که اين «حيل شرعيه» جايز هست يا نه؛ و اما اگر حيله‌ي شرعي را کرد، آيا آن عمل باطل است يا نه؟! نه، بعضي اوقات عمل صحيح است. مثلاً مرحوم محقق در شرايع براي حرامش مثال مي‌زند که يک خانمي مي‌بيند که زني مي‌خواهد شوهرش را ببرد. لذا براي اينکه اين شوهري که گول خورده و پايش لغزيده و به قول عوام عاشق شده، و اين زن را بر او حرام کند، اسبابش را فراهم کند که پسرش با آن زن زنا کند. آنگاه اگر نشي حرمت گفتيد، اين عروسش مي‌شود و نمي‌تواند اين زن را بگيرد. در صورت حليتش هم به جاي اينکه اسباب فراهم کند که پسر با او زنا کند، او را صيغه کند و بالاخره پسرش عذبش با آن زن صيغه مي‌شود و آن زن عروس پدرش مي‌شود و وقتي عروس شد، بر پدرش حرام مؤبّد مي‌شود. فقهاء هم اين را مثال مي‌زنند و مرحوم محقق هم در همين جا، هم مثال حرام و هم مثال حلالش را زدند. اين حيله‌ي شرعيه کار خودش را از نظر اثر وضعي کرده است يعني براي مردي درست کرده و آن مرد نمي‌تواند عروسش را بگيرد. حال آيا اين کار حرام هست يا نه؟! اين شرعي و کلاه گذاشتن سر خدا حرام هست يا نه؟! 📚ادرس کانال https://eitaa.com/neveshteh313 🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱
مثل حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» خيلي داغ منکر بودند و مي‌گفتند اين حقه بازيها در فقه ما معنا ندارد. به ايشان مي‌گفتيم روايت ظاهرالدلاله و صحيح السند داريم و ايشان مي‌فرمودند اين روايتها مجعول است. البته اين را نمي‌توان گفت و اين عصبانيت حضرت امام بوده است. و اما ايشان در بيع، که جلد هفتم آن هم چاپ شده و ايشان اين حيل شرعيه را ذکر مي‌کنند و بعد هم وقتي به روايات مي‌رسند، مي‌فرمايند اين روايتها مجعول است و براي خراب کردن ائمه‌ي طاهرين «سلام‌الله‌عليهم» اين روايتها صادر شده است. 📚ادرس کانال https://eitaa.com/neveshteh313 🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱
نوشته
مثل حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» خيلي داغ منکر بودند و مي‌گفتند اين حقه بازيها در فقه ما معنا ن
ما حيل شرعيه را مطلقا قبول نداريم و اين حيل شرعيه آمده براي اينکه ضرورتي در کار است و براي اينکه اين ضرورتها تحريم حلال و تحليل حرام نکند، گفتند يک معامله‌ي آبکي بکن براي اينکه به حسب ظاهر تحريم حلال و تحليل حرام نشود.
نوشته
مثل حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» خيلي داغ منکر بودند و مي‌گفتند اين حقه بازيها در فقه ما معنا ن
فرمايش حضرت امام مانند خودشان خوب است و لطافت خاصي دارد، اما فقيه بتواند به راستي زير بار برود که هفت هشت ده روايت صحيح‌ السند و ظاهرالدلاله مجعول باشد به اين معنا که دشمن دانا مي‌خواسته شيعه را خراب کند و ائمه‌ي طاهرين «سلام‌الله‌عليهم» را خراب کند و اين روايتها را جعل کرده براي خراب کردن تشيّع و يا خراب کردن ائمه‌ي طاهرين. ايشان فرمودند معنا ندارد که امام صادق مي‌فرمايند امام باقر به من ياد دادند که من اين تقلّب را بکنم و حيل شرعي را به جا بياورم. حال اگر بگوييد جايز، آيا مکروه هم نيست! آيا استنکار ندارد! لذا اينکه امام باقر «سلام‌الله‌عليه» به امام صادق ياد دادند که حيله‌ي شرعي بکن، و مي‌گفتند اين روايتها جعل است. نديدم کسي غير از حضرت امام بفرمايند و بعضيها مثلاً روايتها را با ضعف سند مي‌اندازند که اين هم درست نيست و گفتم ضعف سند در روايتها خيلي کم است و يا نيست و از نظر ما ضعف سند در روايتها نيست. حال اگر کسي مثل مرحوم آيت الله خوئي «رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» در ضعف سند خيلي گرفتگي کنند، ضعيف‌السند در روايتها خيلي کم است. اين دو روايتي که من از آن ده روايت نوشتم، از روايتهاي صحيح خيلي بالاست. هم روايتها صحيح است و هم دلالتش خوب است. لذا من خيال مي‌کنم اگر کسي بگويد همه‌ي اين روايتها که در خودش هم خوابيده، در آنجاست که ضرورتي در کار باشد و چاره‌اي نباشد، «الضرورات تبيح المحذورات». مثلاً آبروي کسي در خطر است و از ديگري قرض الحسنه مي‌گيرد و ديگري هم با کلاه شرعي به او قرض الحسنه مي‌دهد. در اينجا طوري نيست که اين کار را بکند براي اينکه اگر اين ربا را ندهد، آبرويش در خطر است. لذا اگر روايتها را حمل کنيم بر ضرورت؛ اگر کسي بگويد اين جمع تبرعي است، ما مي‌گوييم نه، و تخصيص لبي را در اصول براي ما گفتند. مرحوم آخوند مثال مي‌زنند که در مخصّص که گاهي لفظي است و گاهي لبّي، مثال مي‌زنند به «اکرم جيراني» و عقل من مي‌گويد «الاّ عدوي». مرحوم آخوند مثال مي‌زند به «لعن الله بني اميه» و عقل من مي‌گويد «الاّ المومنون منهم»؛ که مرحوم آخوند مي‌گويند اين تخصيص «لعن الله بني اميه الاّ المومنون منهم»، گاهي قرين متصل است و گاهي منفصل است، ولي بالاخره ما تخصيص لبّي داريم. حال يا تا اينکه قضيه را مي‌گوييم آن مخصص به نظر مي‌آيد و گاهي احتياج به فکر و نتيجه دارد و به آن مخصص منفصل مي‌گويند؛ ولي بالاخره مخصّص لبّي در اصول داريم و در فقه هم داريم. بگوييم اين روايتها و آن استنکار عرفي، مخصص لبّي است. حال يا مخصص لبّي متصل و يا منفصل است و بالاخره مخصّص است و اين روايتها مي‌گويد تقلب جايز است و عقل ما مي‌گويد در ضرورت. مانند «لعن الله بني اميه» که عقل ما مي‌گويد «الاّ المومنون منهم». اين روايتها هم صحيح السند و ظاهرالدلاله است و حتي من عقيده دارم و به حضرت امام مي‌گفتند و ايشان قبول نمي‌کردند و مي‌گفتم اين «نعم الفرار من الحرام الي الحلال» دليل بر اينست که در مورد ضرورت است. قضيه‌ي فرار است و قضيه‌ي ناچاري است و همينطور که از شير فرار مي‌کند براي اينکه او را نخورد و به غاري مي‌رود، اين هم از حرامي فرار مي‌کند براي اينکه اگر فرار نکند، آبرويش مي‌رود و در اينجا ضرورت در کار است. لذا در «نعم الفرار من الحرام الي الحلال»، ضرورت خوابيده است. نديدم کسي بگويد و من به حضرت امام مي‌گفتم و ايشان قبول نمي‌کردند، ولي علي کل حالٍ اگر کسي «نعم الفرار من الحرام الي الحلال» را بگويد که ضرورت در آن خوابيده و حسابي تخصيص لفظي مي‌شود و اگر کسي نگويد، آن استنکار عرفي و اينکه حضرت امام را واداشته بود که بگويد هفت ـ هشت ده روايت جعل است و اين استنکار عرفي است و عقلاء نمي‌پسندند.
رؤيت با دستگاه ۵۸۷۶. با توجّه به تحقيقاتي كه (با استفاده از چشم مسلّح) وجود در كوسه ماهي را تأييد مي‌كند، استفاده ي غذايي از اين نوع آبزي چگونه است و آيا كشف فلس حتّي با چشم مسلّح براي حلّيت آبزيان كافي است؟ و اين نوع آبزيان به كشورهاي ديگر چگونه است؟ ج. در غير آنچه كه مورد روايات است، حلال بودن داير مدار صدق فلس نزد كه به خصوصيات مطّلع هستند و صادرات آنها چنان چه داشته باشد، مانعي ندارد .
ضعف نفس و معالجه آن و آن، و علامت این خبیثه، عجز و زبونی و اضطراب است در وقت حدوث حادثه یا نزول بلیه، و متزلزل شدن به هر چیزی است، اگر چه جزئی باشد. و این صفتی است خبیث در دل، و صاحب آن در نظرها و بی مقدار، و لازم آن، ذلت و عدم مهابت، و کناره جستن از کارهای بزرگ و امور عالیه، و درامر به معروف و نهی از منکر، و و به اندک چیزی از و است.
نوشته
ضعف نفس و معالجه آن #ضعف_نفس و #سستی آن، و علامت این #صفت خبیثه، عجز و زبونی و اضطراب است در وقت
فصل: قوت نفس و طریقه تحصیل آن بدان که ضد این صفت، بزرگی نفس و محکمی دل است. و علامت آن، آن است که آدمی تحمل کند آنچه را که بر او وارد می‌شود، و مانند گیاه ضعیف، با هر بادی متزلزل نگردد. و چون موش و روباه با هر حرکت پائی به چپ و راست ندود، بلکه چون کوه پا بر جای که چون بادهای مخالف بر او وزد التفات نکند، و چون شیر قوی پنجه ازحمله دلاوران رونگرداند.