به نام صاحب سلام
🌷دل نوشته ای در وصف شهید محمد سلیمانی
در شهادت سری است که فقط شهید از آن آگاه است و ما چه می دانیم که شهید سلیمانی چگونه به مرحله ای رسید که کارهایش برای رضای حق بود، نمازش بوی بندگی می داد، دعایش بوی دلتنگی کوچه های مدینه می داد، آخر او هنگام شهادت سربند یا زهرا (س) به پیشانی داشت،دنیا دیگر در دیدگانش کوچک تر از آن بود که خود را دلبسته آن کند، آخر او معنی عشق را فهمید و جاذبه زمین قدرت آن را ندارد که به سالکان عشق قانون های مادی را دیکته کند، و ما آدمیان با اینکه هزارن کتاب در وصف عشق نگاشته ایم هنوز نمی دانم عشق چیست.چه خوش است که انسان به مرحله ای برسد که یقین خوانندش و در این حال، فرشته ها برایت لونگ شرمندگی می اندازند ، و منادی رجیم از ناسپاسی خود در درگاه حق تعالی گریان می شود و بر خود هزاران لعنت می فرستد، آری مقام شهادت در گستره ولایت رقم می خورد و محمد پیش از اینکه به شهادت برسد،شهید بود، او دیگر تاب خیابان های رودسر را نداشت،و می خواست با خون خود باران رحمتی بر این دارالمومنین که به موزه بی حیایی رفته، فرود آورد؛ و ما تا روزی که ندای زلزال بر کوهها افکنده می شود ، شرمنده خون شهیدان خواهیم بود،شهید را باید شهید وصف کند نه آن کسی که هنوز در کلاس آغازین بندگی درمانده و هر آینه با تبصره توبه قبول می شود؛شهید سلیمانی عاشق خدا شد و عشق را نردبانی برای رسیدن به او ساخت و خونش بهای پروازش بود، و او مهمان ویژه خدا شد و اکسیر عند رب یرزقون پاداش این چنین مهمانی خواهد بود،گر چه در باغ شهادت را بسته اند،ولی تبصره ای به نام لیاقت بر آن نهاده اند و من در آرزوی پرواز به این پرستوهای عاشق غبطه می خورم و شب را به امید فرادی که شاید من هم لیاقت آسمانی شدن یابم سر می کنم . . .
#یکشنبه ۲۹ فرودبن ۱۳۸۹
(عَلیرِضا عَبدیِ اَملَشی)
#تطمئن_القلوب
#نوشته_های_خاکی
https://eitaa.com/neveshtehayekhaki206
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
نماهنگ اذان نگو بلال.mp3
6.18M
بسم الله نور
فاطمه فاطمه است
نَ اینکه واژه ای باشد
محصور در پنج حرف
فاطمه بِ وسعت پنج نور
بی انتهاست
فاطمه تبسم، محبت خداست
فاطمه، قصه ای درد آشناست
*فرصتی برای عاشقی
*اسمی به انتهای قاصدک های گمنام
*طنینی به زیبایی آواز بهار
*مسیری سبز، در افق محبت
*هدیه ای برای، عاشقانه ها
آری فاطمه فاطمه است
واژه ای پر از، آرزوی های مادرانه
دلتنگی های، امیری کِ
شرمنده، دستانِ، بسته اش شد
غربتی بِ اندازه، جگر سوخته پسرش
عطشی در فراسوی، رود فرات
ناله ای بِ اندازه بی نهایت
آری فاطمه، فاطمه است
اشک نامه ای مُصَوّر . . .
#چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
(عَلیرِضا عَبدیِ اَملَشی)
#تطمئن_القلوب
#نوشته_های_خاکی
⚘@neveshtehayekhaki206
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
نماهنگ مادر چشم به راهت.mp3
3.53M
به نام خدای عاشقان
شما با بی نشان کردن نام خود
قیمت دار شدید
و ما با نام خویش،
در خود گم شدیم
شما برای گمنامی مسابقه دادید
و ما، برای نشان دادن نام خود
برنده شدیم
شما دنیا را چه زیبا فروختید
و ما برای دنیای خود
همدیگر فروختیم
درد شما، درد عشق بود
و دنیای ما . . .
دنیای ما . . .
درد ما شد!
شما دنبال شهرت نبودند
و ما با دیده شدن
شهرت پیدا کردیم
و این شما بودید که ما را
ارزشمند کردید
و ما هم
برای دیده شدن، در چشم شما
گمنام شدیم
(عَلیرِضا عَبدیِ اَملَشی)
#تطمئن_القلوب
#نوشته_های_خاکی
https://eitaa.com/neveshtehayekhaki206
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
هدایت شده از گمنامان بی نشان 🇮🇷 🌹
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام حضرت عشق و مهربانی🌷
#وقتی دلت از همه دنیا گرفته
#وقتی نمی دونی چی درسته،
چی غلط
#وقتی همه زندگی، تو رو
دچار تکرار کرده
#وقتی سلیقه ها دارند حکومت می کنند
و همه می خواند
خودشونو رو تحمیلت کنن
#وقتی دلت، پر از، همه آدم هاست
بدون، یک جاست، که دلت رو آروم می کنه
#یه_جای_خوب
جای که آدم هاش دنبال دیده شدن نیستند!
اگر بودند اسمشون گمنام نبود
آره، دلت رو، گره بزن
به کسایی که، حضرت مادر
براشون، مادری می کنه
و بجای همه، به اونا سر می زنه
دلت رو، گره بزن، به شهدای گمنام
#بی_خیال_آدم_ها
خیلی هاشون دنیاشون با تو فرق
می کنه
دنیا، برای تو، یعنی، عشق،محبت،دیده نشدن
#بی_خیال_آدم_ها
دنیای اونا، نیازهاشون است
نه باورهاشون
و باور تو، بهت می گه
عشق یعنی، گمنامی در چشم ها
و خوشنامی، در فکرها
#بی_خیال_آدم_ها
#دلت_رو، گره بزن، به شهدای گمنام
یاعلی
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#جبهه_فرهنگی_هنری
#فاتحان_۱۶۴_رودسر
#با_مرکزیت_مسجد_سیدالشهدا(ع)
@Fatehan164rudsar
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
Best Relax Music 01.mp3
3.69M
#به_نام_خالق_زیبایی_ها
اسمش را گذاشته اند #برنج
یعنی، با رنج، بدست می آید
حکایت دنیا، مثل یک #مزرعه است
تُ باید، رنج های زیادی برای بدست آوردن، نیازهایت بکشی
و اصلا هم معلوم نیست
کِ محصول خوبی، بدست بیاوری
چرا ناامید شدی؟
انسان به #امید، زنده است😊
با فکر و تلاش، #شکوفا می شود
#با_مشورت از آفت ها دور می ماند
شاید دنیا، مزرعه خوبی
برای آرزوهای ما باشد
و شکست ها، و تجربه ها،
ما را استاد کند؛
اما باید بدانی، یک روز، قرار است
دیگر ما، با آن خداحافظی کنیم
مثل تمام آدم ها، کِ یک روز خواهند رفت . . .
و شاید، #نویسنده این متن هم
فردا زنده نباشد!؟
اما مهم، محصول این مزرعه است
کِ باعث لبخند یا ناراحتی شما در
عالم غیر از ماده می شود
حالا خودت، انتخاب می کنی کِ چطور
یک کشاورز و بهتر بگویم یک #انسان باشی
تا دنیایت را، پلی برای آخرت، خودت
درست کنی
اشتباه نکنید!
بهشت را، بِ بهانه ی، ظاهر
خوب تُ نمی دهند،
بِ بهای،یک بندگی #خالصانه
و #عاشقانه تقدیم تُ می کنند.
یاعلی
(عَلیرِضا عَبدیِ اَملَشی)
#تطمئن_القلوب
#نوشته_های_خاکی
https://eitaa.com/neveshtehayekhaki206
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
enc_17074201814726386674528.mp3
3.94M
هوالجمیل
عشق یعنی؛یاد الله، گاه و بیگاه، ذکر گفتن
عشق یعنی؛سر به سجده، دل به رحمان، شب نخفتن
عشق یعنی؛مادر ما، کوچه خالی، سیلی خوردن
عشق یعنی؛درد پهلو، در میان در و دیوار، آه کشیدن
عشق یعنی؛بی نشانی، قبر پنهان، غصّه خوردن
عشق یعنی؛خون به تشتی، فکر اسلام، صلح نمودن
عشق یعنی؛لب تشنه، سر دِجله آمدن، آب نخوردن
عشق یعنی؛مشک بی آب، دل چه بی تاب، غصّه خوردن
عشق یعنی؛جان بابا، اِربن اِربا، پر گشودن
عشق یعنی؛تل خاکی، دیده خواهر، سربریدن
عشق یعنی؛سر به نیزه، لب به قرآن، دل گشودن
عشق یعنی؛یک سه ساله، گوش پاره، جان سپردن
عشق یعنی؛شور در دل، بحر ارباب، گریه کردن
عشق یعنی؛یک نوایی، کربلایی، دل خریدن
عشق یعنی؛ یک جوانی، سر به راهی، دیده بستن
عشق یعنی؛العجل ها، چهل صباحی، عهد خواندن
عشق یعنی؛یاد مهدی، صبح جمعه، ندبه خواندن
عشق یعنی؛چکمه گردن، رو پر از شرم، توبه کردن
عشق یعنی؛فوج دشمن، عاقبت مرگ، دل سپردن
عشق یعنی؛اوجِ گرما، مرگ حتمی، جان نبردن
عشق یعنی؛بوی خاکریز، یک چفیه، راز داشتن
عشق یعنی؛ یاد مادر، تیر به پهلو، پرکشیدن
عشق یعنی؛حاج همت، تن چه بی سر، پر کشیدن
عشق یعنی؛مین والمر، قطعه قطعه، جان سپردن
عشق یعنی؛روده باطل، تن چه ترکش، آه نگفتن
عشق یعنی؛ (میم.مسافر)، توبه بر دل، پر گشودن
عشق یعنی؛یک ندایی، یک طلوعی، گل شگفتن
#یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳
(عَلیرِضا عَبدیِ اَملَشی)
#تطمئن_القلوب
#نوشته_های_خاکی
https://eitaa.com/neveshtehayekhaki206
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
molaghat-ba-khoda--5(javan-musics.com).mp3
4.79M
هوالجمیل
گاهی باید از خواسته های دلمان
برای رسیدن به باورهایمان بگذریم
سخت است گذشتن از بعضی چیزها
اما، بعضی ها شاید ارزش
این گذشت را داشته باشند
احترام هدیه ای است
اگر به کسی دادی
دوباره برات چه زیبا کادو می کند
و تقدیم می کند؛
آری ما چیزی غیر از آرزوی هامان نیستم
اما گاهی حتی باید از آرزوهایمان
بگذریم
تا قیمت پیدا کنیم
دل ما، دیگر برای خودمان نیست
دلمان مثل قاصدکی
در آسمان محبت میچرخد
بهانه می خواهیم برای از خود گذشتن
چرا دنیا دیگر برای ما جذابیت ندارد؟
جاذبه زمین، دیگر دل ما را،
به سوی خود نمی کشد.
یک احساس، عاشقانه شده ایم
در نگاه، محبت خدا
ارزشی پیدا کرده ایم
که خودمان، به خودمان
حسادت می کنیم
چرا دنیا برای ما، قشنگ نیست؟
دلمان را در زمین، گذاشتیم
دیگر برای عاشقی دل نیاز نیست
گویا با تمام وجود به معشوق
رسیده ایم
دل محبت می کند
و انتظار می طلبد
عقل حساب می کند
و ثواب می خواهد
عقل و دل، برای شما باشد آدم ها
ما دیگر به حقیقت بندگی، رسیده ایم
دنیا دیگر برای ما کوچک شده
آسمان؛ آغوش خود را برای ما باز کن
ما دیگر زمینی نیستم
(عَلیرِضا عَبدیِ اَملَشی)
#تطمئن_القلوب
#نوشته_های_خاکی
https://eitaa.com/neveshtehayekhaki206
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
enc_17124467672791129408260.mp3
3.59M
به نام #حضرت_عشق
دام گرفته، از یک، مزار خاکی
یک نذر کِ باعث فراق شد
لبخندی کِ در قاب عکسِ
خاطرات گم کردمش
و حالا، لای به لای نوشته هایم
دنبالش می گردم
آری، دلم تا بی نهایت تنگ شده
من دیگر، آن آدم سابق نیستم
او رفت و لبخندم را با خودش برد
دنیا، بعد رفتن او ، برایم
حسرتِ نبودنش شده
من شده ام پرستار همه
اما چرا کسی از دل من،
پرستاری نمی کند!
همه با واژه ها می خواهند آرامم کنند
ولی من یک واژه داشتم
کِ دیگر نیست، تا آرام باشم
ای کاش او بود
تا دلم را به دلش گره بزنم
او رفت و دلم را با خودش برد
یک عقل ماند و
کِ آن هم از غمش، مجنون شده
(لالاای لالاای عزیز دل کجایی
خبر بده، به این دل
من مُردَم از جدایی)
ثانیه ها برام دقیقه می شوند
دقیقه ها، ساعت می شوند
اما خبری از زمان رفتن من نیست
من دیگر دنیا را دوست ندارم
چون یک دنیا داشتم
و آن هم، از دستم رفت
و من ماندم با دستان خالی
و چشمان بارانی
او رفت کِ بیاید
اما رفت و دیگر نمی آید . . .
و من ماندم کِ بیاید
ولی خبرش را برایم آوردند
و با حسرتی، کِ با آن برای خودم
خاطره می سازم
و عاشقانه؛ زندگی می کنم . . .
(عَلیرِضا عَبدیِ اَملَشی)
#تطمئن_القلوب
#نوشته_های_خاکی
https://eitaa.com/neveshtehayekhaki206
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳