وقتی میخواهیم وصف آتشی را بنویسیم یا درختی در بیابان را توصیف کنیم، باید آنقدر در برابر آن آتش یا درخت بایستیم و نگاه کنیم تا آنها را غیر از سایر آتشها و درختها ببینیم؛ به این ترتیب قوه ابتکار به دست میآید.
📚 گوستاو فلوبر
#نویسندگی_خلاق
🆔 @nevisandeshoo
❓ چگونه نویسنده شویم؟
1⃣ مطالعه
تا میتونید مطالعه کنید؛ توی هر سبک و ژانری، نه اینکه فقط محدود باشید به یک ژانر خاص. این کار باعث میشه دایره لغاتتون افزایش پیدا کنه و از همه مهمتر قدرت تجسم بره بالا.
2⃣ نوشتن روزانه
راجع به هرچیزی که ذهنتون رو درگیر کرده...، روزمرگی، ایده جدید، نشخوارهای ذهنی و …
3⃣ اشتراکگذاری
نوشتههاتو به اشتراک بگذار و دنبال نکتهبرداری از نقدها و نظرات دیگران باش. اینجوری نقاط ضعف و قوتت به دست میاد و قلمت ارتقا پیدا میکنه.
4⃣ شرکت در دوره نویسندگی
حتما تو دورههای نویسندگی شرکت کنید، آموزش ببینید و دیتاهای جدید دریافت کنید.
5⃣ گفتگو با نویسندگان
حتما با نویسندههای دیگه گفتگو داشته باشید و نوشتههای همو نقد و بررسی کنید.
#آموزش_نویسندگی
📚 @nevisandeshoo
❓ چرا مهارت نویسندگی برای همه مهم است؟
🔹 اگر تلاش میکنید برای پُر کردن یک پست در میان چند نفر یکی را انتخاب کنید، بهترین دست به قلم را استخدام کنید. این مهم نیست که آن فرد بازاریاب، فروشنده، طراح، برنامهنویس یا هر چیز دیگری باشد؛ بلکه مهارتهای نویسندگی او مهم است.
▫️ دلیل این اهمیت آن است که یک فرد دست به قلم مهارتهایی فراتر از نویسندگی دارد. نویسندگی ناب نشاندهنده تفکر ناب است. دست به قلمها میدانند چگونه ارتباط برقرار کنند. آنها درک همه چیز را آسان میکنند. آنها میتوانند خود را جای دیگران بگذارند و میدانند چه چیزی را حذف کنند. اینها ویژگیهایی هستند که میخواهید هر متقاضی کار داشته باشد.
📙 دوباره فکر کن
#هنر_نویسندگی
🆔 @nevisandeshoo
#ژانر_شناسی
💀 ژانر گوتیگ (ترسناک)
• ژانر ترسناک یکی از قدیمیترین ژانرهای ادبی است. این داستانها ریشه در افسانههای قدیمی و زندگی و مجازات پس از مرگ داشتند.
• قصههای ترسناک قدیمی معمولاً متشکل از کاراکترهایی مثل ساحرهها، شیاطین، خونآشامها و ارواح بوده و ماجراهایی هولناک و رعبآور حول آنها شکل میگرفت.
• در تمام خطوط رمانهای ژانر ترسناک با اتفاقاتی وحشتبرانگیز مواجه هستیم. فضای داستان ما را منقلب میکند و در عینحال، حاضر به کنار گذاشتن کتاب نخواهیم بود.
📚 نمونهها: «کتابهای «فرانکنشتاین، دراکولا، فرانکولا، جعبه پرنده».
🆔 @nevisandeshoo
سلام
چطورین؟ خوبین؟
تبریک به مدرسهایها و دانشگاهیها برای ورود به سال تحصیلی جدید...
#دیالوگ_نویسی
▫️ اگر دیالوگ، خوب نوشته شود، نشان میدهد که شخصیت باهوش است یا ابله، صداقت دارد یا ندارد، شوخ است یا نه...
▫️ دیالوگ بد کُشنده است و مثل یک ساز موسیقی که بد تنظیم شده باشد، گوش را آزار میدهد!
▫️ شما میتوانید مهارت خود را در این خصوص بیشتر کنید. آن را میتوان از صحبت کردن و گوش دادن به دیگران آموخت. به خصوص گوش کردن، توجه به لهجه و ریتم و زبانهای محاوره گروههای گوناگون...
▫️ بهنظر میرسد نویسندگانی که دیالوگ خوب مینویسند، بیش از هر چیز با شنوایی خوب بهدنیا آمدهاند، درست مثل بعضی موسیقیدانان و خوانندهها که تُن صدایشان کامل است.
📚 از نوشتن
🆔 @nevisandeshoo
تجربه نویسنده در کارش بیاثر نیست. همین تجربه است که شخصیتهای داستان را میسازد و ماجراهای آن را پیش میبرد. در کودکیام گاهی با پدرم به قهوهخانه میرفتم، به حدی کوچک بودم که در قهوهخانه برایم چای سفارش نمیداد تا به قهوهخانه خو نگیرم. در شهرستان ما قهوهخانهای بود که محیط سالمی هم نداشت.
پیرمرد نقالی آنجا بود که نقل میگفت. از ته قهوهخانه نقل میگفت و بیرون میآمد جایی که مشتریهایی و ما هم روی نیمکت نشسته بودیم و دوباره برمیگشت. احتمالا تصویر پیرمردی که در ذهن من باقی مانده است و در داستان «اسبها، اسبها از کنار یکدیگر» به آن اشاره کردهام از آنجا میآید. درواقع اگر بخواهیم ریشههای اینها را در عینیت ببینیم باید اینجور جاها دنبالشان بگردیم.
✍ محمود دولت آبادی
🆔 @nevisandeshoo
دوچرخه
کودکی با دوچرخه خود در مقابل دَرِ مجلس ایستاد. دوچرخهاش را گوشهای گذاشت و مشغول بازی شد. نگهبانی به او نزدیک شد و گفت: «به چه جرأتی دوچرخهات را اینجا گذاشتهای؟ اینجا محلی است که نمایندگان، وزرا و مسئولین کشور رفتوآمد میکنند.»
پسرک پاسخ داد: «نگران نباش! زنجیر محکمی دارم و با آن دوچرخهام را محکم به درخت میبندم؛ طوریکه هیچکدامشان نتواند آن را بدزدد!»
#داستانک
🆔 @nevisandeshoo