❌ کمالگرایی منفی، مانعی بر سر راه نوشتن
◽️ فکر انسان زمانی ارزش پیدا میکند که منتقل شود و یکی از روشهای انتقال این اندیشه، نویسندگی است. چه بسا فکرهای بسیار زیبایی که در صورت منتقل نشدن فراموش میشوند!
◽️ کمالگرایی منفی دشمن موفقیت و پیشرفت است. بسیاری از افراد نهتنها در نویسندگی، بلکه در بسیاری از موضوعات دیگر هم پتانسیل و توانمندیهای بسیار خوبی دارند؛ اما با وجود این هیچ پیشرفتی بهدست نمیآورند. یکی از مهمترین دلایل آن همین
کمالگرایی مفرط است.
◽️ این افراد بهدنبال انجام کار بدون عیب و نقص هستند. در صورتی که اتفاقا باید کار را با نقص فراوان شروع کرد تا ضعفها فرصت بروز پیدا کنند و با تمرین کردن بهتدریج حذف شوند.
#موانع_نویسندگی
📚@nevisandeshoo
📝 #ارسالی_از_مخاطب
از همهسو خاکستر میبارید. خودم را در آغوش پدر مچاله کرده بودم تا به دور از صدای انفجارهای پی در پی، به خوابی فکر کنم که با هجوم گلوله قطع نمیشود. خون روی گردنم جاری شده بود و با هر تقلای پدر برای دویدن، بیشتر به لباسم حمله میکرد.
دستهای زخمی بابا روی کمرم میلرزید. با هر بوسهای که به موهای افشانم میزد، التماس میکرد طاقت بیاورم. صورتم خیس شده بود؛ خیس از درد و خون و اشکهای بابا.
سینه بابا بدجور خسخس میکرد، اما صدای تپش جسمی داغتر از گلوله در بدنش مثل لالاییهای مامان آرامم کرده بود. راستی مامان را کجا جا گذاشته بودیم؟ یادم آمد. وقتی که از زیر خروارها آوار، از آغوش سردش بیرونم کشیدند دیدم که آرام خوابیده بود. آنقدر آرام بود که انگار خرابهها برایش لالایی شبهای آزادی خوانده بودند.
وقتی پدر بدن زخمیام را روی تخت بیمارستان گذاشت، دیدم که چشمهایش ملتمسانه به پرستار خیره شده بودند. بوسهای روی گونهام نشاند و با فریادی که از سمت در بیمارستان برای کمک بلند شده بود رهایم کرد.
پرستار موهایم را نوازش کرد و دکتر گفت باید سرم را جراحی کنند. پدر را پی آوردن دارو فرستاده بودند که اتفاق افتاد؛ داغ بود مثل گلولهای که سینه دایی را شکافت و سرد بود مثل دستهای بیجان مادر.
چشمهایم را باز کردم. یک لحظه آنقدر رها بودم که درد برایم معنایی نداشت. خودم را روی تخت دیدم و پرستار که خودش را حایل من و سقفی کرده بود که روی هر دویمان فرو ریخت. آتش بود و دود و خاکستری که بهجای مرهم روی زخمهایمان نشسته بود.
پدر را میدیدم که تمام صورتش اشک شده بود و تمام صدایش فریاد هنگامی که جسد سوخته و کوچکم را از زیر آوار بیرون کشید.
فریادها و شیونها در نظرم آرام شدند. عروسکم از دستهایم رها شد. بالهایم را باز کردم و با هزاران کبوتر آزاد روی آسمان به سمت قدس به پرواز در آمدم. عروسک تنها نبود. کفشهایم پیشش جا مانده بودند...
✍ سارا حیدرپور
نویسنده شو ✍
📝 #ارسالی_از_مخاطب از همهسو خاکستر میبارید. خودم را در آغوش پدر مچاله کرده بودم تا به دور از صدا
از متنهای خوبی که دوستان برای چالش دیشب فرستادن 👆👆
📝 #ارسالی_از_مخاطب
این روزها پُر از سوالم، سوال از صهیون!
چهطور میتوانی تا این حد رذل باشی؟ آری تو قوم برگزیدهای، برگزیده شیطان، به استناد قرآن «کالانعام بل هم اضل...»
سوال از ملتهای عرب، شنیده بودیم اعراب خون میدهند در راه طایفه و قبیله. هفتاد سال به خاک و خون کشیده شدن همقومیهایتان، عربهای فلسطین را ندیدید؟! دیدید و روی برگرداندید؟!
سوال دارم از تمام مسلمانان جهان، پیرو آیینی هستید که میگوید ندای مسلمانی را هر کجای جهان شنیدید به یاریاش بشتابید؛ نشنیدید؟! شنیدید و صدای قدرت پوشالی استعمار کرتان کرد؟
سوال دارم، سوالهای ناتمام از فلسطین.
شیر شجاعت از سینه کدام زنان نوشیدهاید که تیرهای برق آسا نمیتوانند جلوی سنگهایتان را بگیرند؟
در دامان کدام مادران لالایی مقاومت شنیدهاید که عوعوی سگان هار اسرائیلی آرامشتان را بر هم نمیزند؟
از کدام صلب پدران و در کدام رحم مادران مبارز نام گرفتید که اسباب بازی در گهوارههایتان اسلحه است و مشق مبارزه املای شبتان؟؟
پُرم از سوال از چگونگی خلقت تو، تو که همان آیهای هستی که اگر بر کوهها عرضه شود متلاشی خواهند شد، بر آسمان عرضه شود از هم خواهد گسیخت...
این شبها فرزندانمان از تو میپرسند و من داستان شجاعت و پایداریات را قبل از مظلومیتت خواهم خواند، تو که مادر مقاومتی، تو که همسر استقامت و فرزند ایثاری.
فرداها اما همه از تو خواهند گفت؛ فلسطین!
✍ س. اجتهادی
ایدهها را آرشیو کنیم
گاهی ممکن است سرنوشت یک ایده تا مدتهای مدیدی نامعلوم باشد. حتی ممکن است سالها بگذرد و ایدهای را که در دفترتان نوشتهاید به کارتان نیاید؛ اما این امکان هم وجود دارد که همان ایده در ناخودآگاهتان رشد کند و بزرگتر شود. بعد از مدتی خواهید دید همان ایده که روزگاری خام بود در فاصلهای که سرگرم کار روی ایدهای دیگر هستید، چنان پرورش پیدا میکند که به پختگی میرسد.
#ایده_یابی
📚@nevisandeshoo
🔻وقتی حوصله نوشتن ندارید، بنویسید
💢 هنگامیکه در همان وهله اول پشت میز نشسته و تازه میخواهید کار خود را شروع کنید، همان یکی دو دقیقه اول چالش بسیار سختی با خود دارید. از جا برمیخیزید و قهوهای درست میکنید، به گلها آب میدهید، مجموعهٔ دیسکتهای خود را به ترتیب حروف الفبا مرتب میکنید، خلاصه به انجام هر کاری فکر میکنید، الا نشستن در یک گوشه و نوشتن. آنچه به آن نیاز است نظم و ترتیب است، اینکه یاد بگیرید چگونه وقتی حوصله نوشتن ندارید، بنویسید.
♨️ «وینسنت ونگوگ» چنین میگفت: هنگامیکه مشغول کار هستم، در وجود خویش ایمان نامحدودی را به هنر احساس میکنم و به موفقیت خود اطمینان دارم، اما روزهایی که از لحاظ جسمانی در خود احساس ناتوانی میکنم گویی آن ایمان و باور هم کاهش پیدا میکند و تردیدی ددر سر تا سر وجودم احساس میکنم که سعی میکنم فوراً با شروع کردن به کار بر آن غلبه کنم.
🔴 در برابر ننوشتن، با نوشتن بهطور روزانه، بر نگرانی خود غلبه کنید؛ خواه با شمارش دقایق، خواه با شمردن صفحات.
📚 اگر میتوانید حرف بزنید، پس حتماً میتوانید بنویسید
🆔 @nevisandeshoo
🔰 تأثیرپذیری، کپیبرداری نیست
🔸 برخی نویسندهها مثل بعضی از کارگردانها میگویند کتاب نمیخوانند و فیلم نمیبینند مبادا رویشان اثر بگذارد!
🔸 فرهنگ و هنر کارش اثرگذار بودن است؛ این «مبادا» را از کجا آوردهاید؟! بگذارید اثر بگذارد. بگذارید تأثیر بگذارد.
🔸 اگر از نقاشی دیگران، کتاب دیگران و فیلم دیگران تأثیر خوب بگیرید، عیبی دارد؟ اگر دریچهای به رویتان باز شود و دیدتان را باز کند و بعد راهی به شما نشان دهد که روزی بشود راه خود شما، عیبی دارد؟
🔸 تأثیر پذیرفتن لزوما کپیبرداری نیست. تأثیر پذیرفتن یعنی دنیایتان بزرگتر شود، دیدتان بازتر شود...
#مسیر_نویسندگی
📚@nevisandeshoo
❌ ننویسیم حدالامکان
👌 بنویسیم حتیالامکان
✅ بهتر از آن "تا حد امکان"
#ویراستاری
کسی که کار هنری میکند با آن احاطه میشود. هنر مانند دیواری محافظ، انسان را از خیلی چیزها مثل ابتذال روزمرگی دور نگه میدارد. کسی که کار خلاقه میکند با یک لایه نامرئی از دیگران جداست.
#منهای_نویسندگی
🆔 @nevisandeshoo
❗️با همان چشمهای کودکیتان ببینید
▫️برای نویسنده، عمل طبیعی دیدن حتی از توان فکر کردن هم مهمتر است و معمولاً این مهم نادیده گرفته میشود.
▫️جزئیات بصری میتواند به کمک نویسنده بیاید و در زیبایی نوشتههای او تأثیر عمیقی بگذارد. جزئی که به دقت انتخاب شده باشد این توانایی را به خواننده میدهد که به نحوی سحرآمیز محیط پیرامون آن جزء را بازسازی کند.
▫️برای تمرین میتوانید یک شیء را انتخاب کنید و با دقت هر چه تمامتر نگاهش کنید. بعد از اینکه چند دقیقه با جدیت به آن شیء نگاه کردید، با کلمات خود توصیفش کنید.
#نویسندگی_خلاق
📚@nevisandeshoo