#پای_درس_خطابه_غدیر
#قسمت_هفتم
📚 خطبهء الغدير، بخش۱
🌿 مسْتَجيبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِى الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ، الَّذى لايُشْكِلُ عَلَيْه شَىْءٌ، وَ لايَضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ وَ لايُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّينَ.
اَلْعاصِمُ لِلصّالِحينَ، وَ الْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحينَ، وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ وَ رَبُّ الْعالَمينَ. الَّذِى اسْتَحَقَّ مِنْ كُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ يَشْكُرَهُ وَ يَحْمَدَهُ (عَلى كُلِّ حالٍ).
أَحْمَدُهُ كَثيراً وَ أَشْكُرُهُ دائماً عَلَى السَّرّاءِ و الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ أُومِنُ بِهِ و بِمَلائكَتِهِ و كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ.
أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ أُبادِرُ إِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ أَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ،
لاَِنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لايُخافُ جَورُهُ.
📚 خطابه غدير، بخش اول: حمد و ستايش خداوند
🌿 پذيرنده ى دعا و افزاينده ى عطا؛ بر شمارنده ى نَفَس ها و پروردگار جن و انسان.
چيزى بر او مشكل ننمايد. فريادِ فريادكنندگان، او را آزرده نكند و اصرارِ اصراركنندگان، او را به ستوه نياورد. نيكوكاران را نگهدار و رستگاران را يار، مؤمنان را صاحب اختيار و جهانيان را پروردگار است؛ همو كه در همه ى احوال، سزاوار سپاس و ستايش آفريدگان است.
او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه مى گويم در شادى و رنج و آسايش و سختى و به او و فرشتگان و نوشتهها و فرستاده هايش ايمان داشته.
فرمان او را گردن مىگذارم و اطاعت مىكنم و به سوى هر آن چه مايه ى خشنودى اوست، مىشتابم و به حكم و فرمان او تسليم؛ چرا كه به فرمان برى او، راغب و از كيفر او، ترسانم؛ زيرا او خدايى است كه كسى از مكرش در امان نبوده و از ستمش ترسان نباشد (زيرا او را ستمى نيست).
📚 Part 1 of the Ghadir Sermon: Praising God
🌿 He answers the appeals and fulfills prayers, grants abundantly and counts the numbers of breaths; He is the Lord of Jinn and Mankind, nothing is baffling to Him.
The cries of the criers do not distress Him, nor does the insistence of those who insist, bother Him! He is the Guardian of the pious, and the Assistant of the righteous; the Guardian of the believers, and the Lord of the universe! He deserves to be praised and glorified by all those have been created.
I greatly thank, and eternally praise Him: not only in tranquility or in hardship, nor in extreme difficulty, but also in peace and serenity. I believe in Him and His Angels, in His Scriptures, and His Messengers! I heed His Commands and obey Him. I hasten to do whatever pleases Him, and I submit myself to His Command for I am inclined to obey Him, and I fear His chastisement. For indeed: He is such a God that no one remains safe from His Astuteness; and no one fears His Injustice – (for there comes no injustice from Him)!”
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#علم_در_اندیشه_آیت_الله_خامنه_ای
📖کسانی که دارای علماند، بیشتر میتوانند حقانیت پیام پیغمبران و حقانیت پیام راستین اسلام را بفهمند؛ به همین دلیل، علم را با شهوات، با غرضها و با چیزهایی که در عالم مادی و گرایشهای مادی وجود دارد، نباید مخلوط کرد.
📖 آنچه که بد است، بهرهگیری شهوانی و نفسانی از علم است، نه خود علم.
📗گفتار اول: ارزش و فضیلت علم
#قسمت_هفتم
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_ششم زنگ زدم به خانومم، چندتا بوق خورد جواب د
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف
@kheymegahevelayat
#قسمت_هفتم
🔹نور گوشیم و کم کرده بودم تا خاموش نشه و صرفه جویی در مصرف باطری حساب بشه. همزمان یه پیام از سیدعاصف عبدالزهرا اومد. داشتم پیام رو باز میکردم اما از شانس بد من گوشیم خاموش شد. بی سیم هم که به همرام نداشتم. از طرفی هم اگر بیسیم داشتم، بین مردم نمی شد جلب توجه کرد وَ نباید گاف میدادم. خیلی ذهنم مشغول شد. چون همزمان درگیر یه پرونده ای هم بودیم که باخودم گفتم شاید برای اون باشه.
🔹میخواستم گوشی رو بدم تا داخل همون رستوران شارژ کنن اما به صلاح نبود گوشی ساده ی کاریم و به دیگران بسپرم. مجبور بودم بیخیال بشم اما ذهنم درگیرش بود. چون پیامی هم که اومد، به گوشی کاریم بود.
🔹خلاصه شام و که خوردیم فورا رفتیم سمت خونه. وقتی رسیدیم جلوی درب آپارتمان فورا وسیله ها رو از داخل ماشین گرفتم تا ببرم بالا.. به خانومم گفتم بیاد بشینه پشت رُل تا خودش ماشین و بیاره درون پارکینگ. وقتی با آسانسور فورا اومدم بالا و رسیدم داخل خونه، اولین کاری که کردم گوشیم و زدم به شارژ. با خودم گفتم تا وقتی که شارژ میشه برم یه دوش آب گرمی بگیرم و بیام.
🔹بعد از استحمام وقتی اومدم اولین کاری که کردم خیلی فوری گوشیم و روشن کردم. روشن شد دیدم عاصف چهار بار پیام داده و طی این یک ساعت و نیم که گوشیم خاموش شده بود سه بار هم تماس گرفته. خالا دیگه یکی یکی پیام ها می اومد بالا.
متن پیام ها...
پیام اول: « ...!!؟؟ »
نکته: پیام اول به این معنا بود که کار مهمی هست. موقعیت بهم بده تا باهات ارتباط بگیرم.
پیام دوم پنج دقیقه بعد از پیام قبلی: « آقا عاکف سلام. یه خبری شده باید درجریان قرار بگیرید، اگر ممکنه وضعیتتون و بگید تا برسم خدمتتون. چون التماس دعای فوری هست و پشت چیز میز هم نمیشه..... به قول خودتون بععععلللله اووونطوریاست. »
پیام سوم ، ۹ دقیقه بعد: « آقا... »
پیام چهارم ، ۲ دقیقه بعد: « حاج عاکف، یه موضوع مهمی هست. »
در همین حین که داشتم پیام چهارم رو میخوندم دیدم عاصف خودش زنگ زد.. فوری جواب دادم:
+عاصف جان سلام. خوبی؟ بگو ببینم چی شده که چپ و راست پیام میدی زنگ میزنی. نگران شدم.
_سلام.. آقا چرا خاموشی؟
+شارژ گوشیم تموم شد.
_اگر ممکنه بگید کجایید برسم خدمتتون. یه موردی پیش اومده که باید شما در جریان قرار بگیری.
+باشه داداش. من خونه ام. بیا اینجا. البته اگر نیازه من برگردم اداره.
_نه میرسم خدمتتون، اونوقت اگر نیاز بود و صلاح دونستید باهم بر میگردیم اداره.
+باشه.. بیا منتظرتم.. یاعلی.
حدود ۴۰ دقیقه بعد، عاصف زنگ زد به موبایلم. جواب دادم:
+جانم عاصف. رسیدی؟
_رسیدم جلوی آپارتمانتون. بیام بالا، یا بیام درون لابی، یا میاید داخل ماشین؟
+فوری با آسانسور بیا بالا تا ببینم چی شده.
_چشم.
دکمه آیفون و زدم درو باز کردم. دو سه دقیقه بعد عاصف رسید جلوی درب واحدمون. فاطمه در و باز کرد، با عاصف سلام علیکی کرد، بعد راهنماییش کرد سمت اتاق کارم که در منزل شخصیمون داشتم.
وارد اتاق کار شد... تا دیدیم همدیگرو، گفتم:
« بیا بشین ببینم چی شده عاصف. »
عاصف درو بست اومد نشست روی صندلی کوچیکی که کنار قفسه ی کتابام بود.. نفسی تازه کرد و شروع کرد به صحبت کردن، گفت:
_عاکف جان خیلی مخلصیم. خوبی؟
+فدات شم داداش. خب، برو سر اصل مطلب.
_راستش داشتم میرفتم جایی دنبال کارای شخصی خودم، همین که خواستم مانیتورم و خاموش کنم، دیدم کارتابل شخصیم چندتا دریافتی پیام داره.
+خب،چی بوده؟
_چهارتا گزارش بود و یه خبر. فایل خبرو باز کردم دیدم خبری که اومده خیلی مهمه. برای همین گفتم چون که پشت تلفن نمیشه بهتون بگم، ترجیح دادم حضوری بیام شمارو درجریان بزارم.
+میشنوم.
_ظاهرا درون یکی از کافه ها درگیری شد، بعدشم کاشف به عمل اومده کسی که دعوا افتاده یکی از متخصصین هسته ای کشور هست.
+متخصص در چه سطحی؟
_از دانشمندان اتمی ایران.
+عجب !! خب خبر چطور به مارسیده؟ منبع کجاست. اصلا چقدر دقیق میتونه باشه؟ بررسی کردید؟
_خبر از بچه های نیروی انتظامی به ستاد رسیده و ستاد هم ارجاع داده به واحد ما تا در صورت لزوم رسیدگی کنیم.
+بچه های انتظامی چی دیدن که بهمون خبر دادن؟ بعدشم موضوع شخصی باشه به ما ربطی نداره. درگیری و بزن بزن و دختربازی و اینا در حوزه کاری ما نیست داداش! خود نیروی انتظامی یا طرفین وظیفه دارن حل کنن. این مسائل که در حیطه وَ وظایف کاری ما تعریف نشده ! غیر از اینه عاصف خان؟
_نه درسته .. اما..
+اما چی؟
#ادامه_دارد...
✍ #عاکف_سلیمانی
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#علم_در_اندیشه_آیت_الله_خامنه_ای
📖عقل و تفکر میتواند انسان را پیش ببرد؛ اما در مراحل مختلف، عقل به نور وحی و نور معـرفت و آمـوزشهای اولیای خدا، تجهیز و تغذیه میشود؛ ليكن بالاخره آنچه که پیش میرود، عقل است. بدون عقل، نمیشود هیچ جا رفت.
📗 گفتار چهارم: مبانی و منابع نظام علمی
#قسمت_هفتم
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#علم_در_اندیشه_آیت_الله_خامنه_ای
📖در دانشگاهها، روشها و روابط، باید صد درصد اسلامی بشود و مدیریتها باید برای اسلام در دانشگاهها، اصالت قائل بشوند.
📖مادامی که دانشگاه، پرورشگاه متخصصان مسلمان و متعهد نباشد، دانشگاه مطلوب انقلاب نخواهد بود و این نمیشود، مگر اینکه اساس و روش و سیستم در دانشگاهها اسلامی باشد.
گفتار ششم: ساحت آموزش
#قسمت_هفتم
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#علم_در_اندیشه_آیت_الله_خامنه_ای
📖استفاده از ابزار جدید منافاتی ندارد. ما فقه میخوانیم، اما از کامپیوتر هم برای فقه استفاده میکنیم. ما فقه میخوانیم، اما از شیوههای جدید تحقیق هم استفاده میکنیم.
📖در دنیا روشهای ویژه و بسیار جدیدی برای تحقیق علوم غیرتجربی وجود دارد که از آنها هم استفاده میکنیم. ما فقه میخوانیم، اما از ابزارهای کار دست جمعی هم استفاده میکنیم.
📗 گفتار هفتم: ساحت پژوهش
#قسمت_هفتم
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#علم_در_اندیشه_آیت_الله_خامنه_ای
📖نظامهای استعماری در کشور ما حکومتهای وابستهای را بر کشور مسلط کردند که مانع پیشرفت در همه جهات و به خصوص در حوزههای علمی و پژوهشی شدند. گناه نظام دیکتاتوری و خاندانهای پلیدی که بر این کشور حکومت کردند از جمله خاندان قاجار و خاندان پهلوی همین است.
گفتار هشتم: ساحت تولید علم
#قسمت_هفتم
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
نمایش نورالدین پسر ایران7.mp3
زمان:
حجم:
10.22M
#نورالدین_پسر_ایران
📻 کتاب صوتی نمایشی " نورالدین پسر ایران"
بر اساس خاطرات سید نورالدین عافی
#قسمت_هفتم
🖊نویسنده : معصومه سپهری
#نورالدین_پسر_ایران
#معصومه_سپهری
#دفاع_مقدس
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
نمایش نورالدین پسر ایران7.mp3
زمان:
حجم:
9.74M
#نورالدین_پسر_ایران
📻 کتاب صوتی نمایشی " نورالدین پسر ایران"
بر اساس خاطرات سید نورالدین عافی
#قسمت_هفتم
#جلد_دوم
🖊نویسنده : معصومه سپهری
#نورالدین_پسر_ایران
#معصومه_سپهری
#دفاع_مقدس
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar