eitaa logo
داستان شب|معین الدینی
25هزار دنبال‌کننده
526 عکس
166 ویدیو
22 فایل
﷽ من اینجا با قلبم برای فرزندانم قصه میگویم❤ ادمین داستان شب 👇 @Mojgan_5555 قصه گو:معین الدینی کانال فن‌بیان من 👇🏻 @bayaneziba استفاده از مطالب این کانال فقط با ذکر منبع بلامانع است.✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
InShot_۲۰۲۳۰۵۲۵_۲۰۵۹۴۳۵۴۹_۲۵۰۵۲۰۲۳.mp3
10.46M
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخت شخصیت امام رضا علیه‌‌السلام ‌‌ :معین‌الدینی ༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۳۰۵۲۴_۲۱۲۱۰۹۱۰۵_۲۴۰۵۲۰۲۳.mp3
10.46M
ا﷽ ༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخت شخصیت امام رضا علیه‌‌السلام ‌‌ :معین‌الدینی ༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۳۰۹۱۷_۱۹۳۴۵۲۹۳۰_۱۷۰۹۲۰۲۳.mp3
11.95M
🍑🥒🍎🥥 ༺◍⃟ 🎂჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ :معین‌الدینی ༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
((میوه های غمگین)) پیشی🐈 دنبال غذا بود توی حیاط میگشت و بو میکشید که صدایی شنید جلو رفت یک عالمه میوه 🍋🍊🍐🍎🍏را دید که توی سطل آشغال که داشتن گریه می کردند. پیشی :پرسید میوهها چرا شما توی سطل آشغال هستید؟ چرا این طور زخمی شدید و بی حال هستید؟ گلابی گنده ای 🍐که فقط یک گاز از آن خورده شده بود گفت میخواهی بدانی؟ پس گوش کن تا برایت تعریف کنم. دیشب جشن تولد🎂 بود همه جا را چراغانی کردند یک عالمه سیب🍎 و گلابی🍐 و آلو🫐 و هلو 🍑آوردند. من و دوستانم توی صندوق میوه بودیم. اول ما را توی حوض ریختند نمی دانی چقدر کیف میداد یک آلوی درشت🫐 از سلطل زباله بیرون آمد و :گفت ما آب بازی کردیم بالا و پایین پریدیم و خندیدیم وقتی آب بازی تمام شد ما را توی سبدهای بزرگ ریختند یک هلوی 🍑درشت ولی نصفه ناله ای کرد و گفت پیشی جان به من نگاه کن ببین چقدر زشت شده ام دیگر یک ذره هم خوشحال نیستم چون یک تکه آشغال هستم بعد ادامه داد ما توی سبد بودیم اول از همه مارو با یک دستمال تمیز خشک کردند جوری پوستم برق میزد. هلو 🍑گریه اش گرفت و نتوانست حرفش را تمام کند. سیب 🍎گفت راست می گوید: من هم توی سبد بودم. بعد همه ی ما را خشک کردند و توی ظرف بلوری بزرگی کنار هم چیدند نمی دانی چقدر قشنگ شده بودیم وقتی مهمانها آمدند همه به ما نگاه میکردند و به به من ... از شدت بغص دیگه نتونست ادامه بده ک یک خیار 🥒زخمی از میان میوه ها فریاد زد اما چه فایده ؟ آنها خیلی بدجنس بودند هر کس یکی از ما را بر میداشت و فقط یک گاز می زد و دور می انداخت یکی زیر پا یکی زیر صندلی یکی توی باغچه همه جا پخش شده بودیم جاروی 🧹بیچاره ما را از این طرف و آن طرف جمع کرد. پیشی نگاهی به حیاط کرد جارو 🧹کنار باغچه افتاده بود معلوم بود از خستگی به این حال افتاده . پیشی گریه اش گرفت وخیلی ناراحت شد برای میوه ها و گفت: چه مهمونهای بدی من که اینجور مهمانها رو اصلا دوست ندارم بعد خودش به بالای سطل زباله رسوند و سعی کرد میوه ها رو از داخل اشغالا نجات بده پیشی کوچولو میوه هارو یکی یکی بیرون اورد و گذاشت جلوی افتاب تا بوی بدشون بره بعد بهشون گفت:نمیتونم شما خوشمزه هارو بزارم اینجوری داخل زباله بمونید ناراحت نباشید شما میوه های خوشمزه ای هستید ک الان پرنده ها میان و شما رو میبرن برای بچه ها و خانواده هاشون شما نمیتونید الکی الکی تلف بشید و تبدیل به زباله بشید . میوه ها خوشحال شدند و از پیشی کوچولو تشکر کردند . ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
༺◍⃟🌙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ داستان امشب تقدیمی به فرزندان گلم⚘ آقا دانیال ۵ ساله و آقا مصطفی ازمشهد😍 دخترم آنسه سادات۶ساله و آقا سیدعلی ۴ساله😍 آقا علی۳ساله و فاطمه خانم۷ساله 😍 آقا محمد طاها۸ساله و آقا سیدمحمد صادق۷ساله 😍 ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۳۰۹۱۷_۱۸۳۷۵۸۲۶۸_۱۷۰۹۲۰۲۳.mp3
16.15M
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخت شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله ‌‌ :معین‌الدینی ༺◍⃟🌴჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ 🆔@nightstory57 ༺◍⃟჻🌴ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
༺◍⃟🌙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ داستان پیامبر صلی الله علیه وآله تقدیمی به فرزندان گلم ⚘ آقا دانیال ۹ساله و آقا مهیار۴ساله 😍 دخترم رقیه سادات عزیز و داداش عزیزش سیدمتین گل😍 دخترم هانیه عباسی و دخترم زینب‌دهقانی 😍 صبا خانم و مهدیس خانم نازنین😍 ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا