eitaa logo
داستان شب|معین الدینی
24.1هزار دنبال‌کننده
505 عکس
148 ویدیو
21 فایل
﷽ من اینجا با قلبم برای فرزندانم قصه میگویم❤ ادمین داستان شب 👇 @Mojgan_5555 قصه گو:معین الدینی کانال فن‌بیان من 👇🏻 @bayaneziba استفاده از مطالب این کانال فقط با ذکر منبع بلامانع است.✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
InShot_۲۰۲۴۰۱۱۸_۲۱۰۱۱۴۵۰۳_۱۸۰۱۲۰۲۴.mp3
12.69M
🐛 ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: به حرف ها گوش‌کنیم و تصمیم‌درست بگیریم 👌 :معین‌الدینی ༺◍⃟🐛჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟჻🐒ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
InShot_۲۰۲۴۰۱۱۸_۲۱۱۷۴۳۴۴۶_۱۸۰۱۲۰۲۴.mp3
844.9K
تولدتون مبارک گل های من ☘♥️ ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ دینا شاهچراغی کلاس سوم ریحانه بوئینی۶ ساله علی ایمانی نژاد 4ساله از قم ༺◍⃟🎂჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟჻🍰ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
. گاهی کنار بچه هامون بشینیم به حرف زدن اونها گوش بدیم به لب و دندون و نمک صورتشون خیره بشیم ی صلوات بفرستیم و با عشق به خودمون بگیم این صدا... این نوع حرف زدن این شکل بیان این شیرینی دیگه تکرار نمیشه.... با بچگی بچه ها بچگی کنیم زود میگذره و بی صدا... ♥️ ༺◍⃟🧕🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟჻👧🏻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۳۰۴۲۴_۱۹۰۲۴۳۷۷۴_۲۴۰۴۲۰۲۳.mp3
11.2M
😊 ༺◍⃟👧🏻🧒🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┄ رویکرد:شناخت اخلاق اهل بیت علیه السلام ‌‌ :معین‌الدینی ༺◍⃟🐪჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐪჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۴۰۱۲۰_۲۰۴۸۱۴۰۵۳_۲۰۰۱۲۰۲۴.mp3
11.54M
... ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: کاشکی فایده نداره باید تلاش کنیم ✌️ :معین‌الدینی ༺◍⃟👧🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟👧🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨ داستان شب گوینده:(معین الدینی) داستان امشب: ((کاشکی....)) بنفشه یک دختر کوچولوی سه ساله بود؛ تیلی و زبر و زرنگ. یک روز به مادرش گفت: «مامان کاشکی چهار ساله بودم آن وقت می توانستم موقع توپ بازی توپو خوب بگیرم مادر بهش گفت: دخترم باید تمرین کنی یک روز می تونی بنفشه توپ بازی را خیلی دوست داشت. سال بعد او می توانست : توپ رو به هوا بیندازه. بعد هم خیلی راحت دوباره خودش آنو بگیره. بنفشه چهار ساله بود یک روز به مادرش گفت: «مامان... کاشکی پنج ساله بودم. آن وقت می توانستم صدتا طناب بزنم. مادر گفت: «باید پاهات قوی تر بشه و بزرگ تر بشی آن وقت می توانی هر چقدر که دلت خواست طناب بزنی سال بعد بنقشه ساعت ها طناب بازی می کرد. بنفشه پنج ساله بود. یک روز به مادر گفت: مامان.... کاشکی شش ساله بودم آن وقت می توانستم اسممو بنویسم مادر گفت: یک روز میتوانی اول باید به کلاس آمادگی بری و الف . ب یاد بگیری ولی هنوز وقتش نرسیده . چند ماه گذشت ماه مهر رسید بنقشه به آمادگی رفت و خیلی زود یاد گرفت که اسمش را بنویسد. بنفشه شش ساله بود. یک روز به مادرش گفت: «مامان... کاشکی هفت ساله بودم. آن وقت میتوانستم هر داستانی را که دوست دارم خودم بخوانم مادر گفت: اول باید به مدرسه بری به حرفهای خانم معلم خوب گوش کنی و هر کاری معلم میگه رو انجام بدی آن وقت می توانی هر داستانی دوست داشتی بخونی بنفشه خیلی دوست داشت داستانهای جور واجور بخونه برای همین هم خیلی خوب درس میخوند بالاخره روزی رسید که او می توانست خودش به تنهایی کتاب داستان بخونه بنفشه هفت ساله بود. یک روز به مادرش گفت مامان فکر میکنم خیلی بزرگ شدم کاشکی دوباره سه ساله میشدم مادر با تعجب پرسید: «ولی چرا؟» بنفشه خندید و گفت: «خیلی جالب است که همه آن چیزها را دوباره یاد بگیرم و دوباره تلاش کنم مامان و بنفشه خندیدن و بنفشه بازم برای همه چیز تلاش کرد و تلاش کرد ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
InShot_۲۰۲۴۰۱۲۰_۲۱۰۱۵۸۰۹۹_۲۰۰۱۲۰۲۴.mp3
1.04M
تولدتون مبارک گل های من ☘♥️ ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ سلام آرتین یهدی ۶ساله سارینا بیت جادر ۱۰ ساله از اهواز‌ نیایش صادقی ازیزد محمدرضا صادقی ازیزد امیرکیان بنیادی رحیمی۱ساله از شهر خورموج اسامی متولدین هر روزاینجا بفرستید 👇 @Mojgan_5555 ༺◍⃟🎂჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟჻🍰ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۴۰۱۲۱_۲۱۲۲۴۷۹۶۷_۲۱۰۱۲۰۲۴.mp3
10.8M
؟ 🐦 ༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: با سوال کردن چیزهای خوب یاد میگیریم :معین‌الدینی ༺◍⃟🐦჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐦჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨ داستان شب گوینده:(معین الدینی) داستان امشب: ((گنجشکی که می گفت چرا؟!)) بهارشده بود. یک گنجشک توی لانه اش سه تا تخم گذاشته بود و روی تخم ها خوابیده بود، او منتظر بود که جوجه هایش از تخم بیرون بیایند. چند روز گذشت. تخم اولی شکست، یک جوجه کوچولو از آن بیرون آمد و گفت: «جیک!جیک!»🐣 تخم دومی هم شکست، یک جوجه کوچولو از آن بیرون آمد و گفت: «جیک!جیک!»🐣 تخم سوم هم شکست، یک جوجه کوچولو از آن بیرون آمد، ولی این جوجه کوچولو نگفت جیک جیک، گفت:«چرا؟چرا؟»🐣 مادر گنجشک ها تعجب کرد و گفت: «نه!نه! تو نباید بگی چرا؟ چرا؟ باید بگی «جیک جیک» ولی جوجه کوچولو باز هم می گفت: «چرا؟چرا؟» روزها گذشت، جوجه ها بزرگ و بزرگ تر شدند ولی جوجه سومی هیچ وقت یاد نگرفت که بگه جیک جیک. هر وقت که میخواست بگه جیک جیک میگفت: «چرا؟چرا؟» جوجه ها کم کم گنجشک های بزرگی شدند. هر کدام به طرفی رفتند. تابستان بود. زنبورهای عسل دور گلها می پریدند و می گفتند: «ما روی گلها می نشینیم و شیره گلها را می مکیم.🐝🌺🐝🌸 گنجشکی که همیشه می گفت:«چرا» پیش اونا رفت و گفت: چرا؟چرا؟ زنبورها گفتند: معلومه چرا؟ برای اینکه عسل درست کنیم. 🍯 گنجشک یک نکته جدید یاد گرفت. مورچه ها تند تند دونه جمع می کردن و به لو نه ی خودشون می بردن و می گفتن: ما دونه جمع می کنیم و به لونه می بریم. 🐜🌾🌾🐜 گنجشکی که همیشه می گفت«چرا» پیش اونا رفت و گفت: چرا؟چرا؟ مورچه ها گفتند: معلومه چرا ؟ برای اینکه اگر حالا دونه جمع نکنیم، توی زمستون گرسنه میمانیم. ❄️🌨❄️ گنجشک بازم نکته جدید یاد گرفت. کشاورز که گندم درو می کرد می گفت: من گندم ها را درو می کنم و آنهارا به انبار می برم. 👴🌾🌾🌾 گنجشک گفت: چرا؟چرا؟ دهقان گفت: معلومه چرا؟ برای اینکه از آنها نون درست کنيم.🍞 گنجشکی که همیشه می گفت «چرا» هرروز صبح تا شب پرواز می کرد. اینجا و آنجا می نشست و نکته های جدیدیادمیگرفت ومیدیدومی پرسید: چرا؟چرا؟ تابستون و پاییز و زمستون گذشت. ☀️❄️⛄️🍀🍂🌨 گنجشک مرتب می پرسید: «چرا؟چرا؟» از هر جوابی که میگرفت یک چیز تازه ای یاد میگرفت. برای همین بود که وقتی که دوباره بهار آمد، گنجشک ما یک عالمه چیز تازه یاد گرفته بود و از همه ی گنجشک ها داناتر و عاقلتر شده بود پس بچه های عزیزم ما همیشه باید دنبال سوالهای توی ذهنمون بگردیم و بپرسیم و بدنبال جواب سوالهامون باشیم ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄