eitaa logo
داستان شب|معین الدینی
24.1هزار دنبال‌کننده
519 عکس
161 ویدیو
22 فایل
﷽ من اینجا با قلبم برای فرزندانم قصه میگویم❤ ادمین داستان شب 👇 @Mojgan_5555 قصه گو:معین الدینی کانال فن‌بیان من 👇🏻 @bayaneziba استفاده از مطالب این کانال فقط با ذکر منبع بلامانع است.✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨ داستان شب گوینده:(معین الدینی) داستان امشب: ((کاکل سیاه)) قصه برای کودک لجباز در یک شهر شلوغ و پر سر و صدا ، روی بالاترین شاخه ی بلندترین درخت شهر ، خانواده ی کلاغ خان زندگی میکردند . این خانواده یک بچه کلاغ بنام کاکل سیاه داشتند که همه ی همسایه ها بهش بچه کلاغ لجباز میگفتند .چون همیشه صدای قارقار و داد و بیداد او از لانه شون به گوش می رسید . صدای مامان کلاغه میآمد که میگفت:کاکل سیاه ،بیاغذاتو بخور و کاکل سیاه میگفت نمیخورم ، دوست ندارم ، بد مزه است . یا اینکه:مامان میگف بچه بیا بنشین سر تکالیفت ، چند باربگم؟پس کی میخواهی تکلیفاتو تموم کنی؟ و کاکل سیاه دفتر و کتابش را پرت میکرد و میگفت نمیخوام نمیخوام بنویسم . خلاصه سر هر چیزی که بگیید ، خانواده کلاغ خان با هم مشکل داشتند راستش بچه ها ، خود کاکل سیاه از این وضع خسته شده بود ، دلش میخواست لانه شان آروم باشد بدون سرو صدا و دعوا، هم کارهایی که خودش دوست داشت را انجام بدهد و هم به حرفهای پدر و مادرش گوش کند. یک روز که غمگین و تنها روی پایین ترین شاخه ی بلندترین درخت نشسته بود . متوجه صدای خنده و صحبت بچه بلبل همسایه با مادرش شد.شنید که مامان بلبل میگفت : بلبلکم میشه اتاقتومرتب کنی ؟ بچه بلبل گفت : مامان جون ! هنوز دلم میخواد بازی کنم . میشه چند دقیقه ی دیگر بازی کنم و بعد اسباب بازیهاموجمع کنم؟ کاکل سیاه یاد خودش افتاد که هروقت مادرش میگه اتاقت را جمع کن او بدتر ریخت وپاش میکردتا نشان بده هنوز میخواد بازی کند. توی همین فکر بود که صدای مامان بلبل را شنید که میگفت : بلبلكم بيا غذا بخور سوپ ارزن داریم . و بعد صدای بچه بلبل به گوش رسید که گفت: مامان من سوپ ارزن هم دوست دارم ،اما خیلی دلم ساندویچ کرم سوخاری میخواهد میشه فردا شب ساندویچ بخوریم؟ کاکل سیاه دوباره به فکر فرو رفت و یاد روزی افتاد که مادرش غذایی را درست کرده بود که باب میلش نبود و او دلش غذای دیگری را میخواست. ولی به جای اینکه او هم مثل بچه بلبل خواسته شو بگه گفته بود: نمیخوام اینو بخورم بدمزه است ...و دوباره در لانه جنگ و دعوا راه افتاد کاکل سیاه متوجه ی موضوع شد . او فهمید که اگر اون چیزی را که میخواد درست بیان کنه و مادرش را متوجه خواسته اش کند ، نه مادرش ناراحت و عصبانی میشه، نه خودش قار قار میکند و نه کسی او را بچه کلاغ لجباز صدا میکند . شب شده بود از وقت خواب کاکل سیاه گذشته بود. مامان کلاغه که دید کاکل سیاه هنوز بیداره گفت:مادرتوچراهنوزنخوابیدی؟ بگیر بخواب کوچولوی من بچه کلاغ اومد که دوباره قار قار کنه و غربزنه که یاد تصمیمش افتاد و گفت: مامان ،من خسته نیستم . میتونم امشب کمی بیشتر بازی کنم و نیم ساعت دیگه بخوابم ؟ مامان کلاغه گفت: باشه عزیزم . پس من میرم بخوابم خدای من !کاکل سیاه باورش نمیشد بدون لجبازی و داد و بیداد با مادرش حرف زده و خواسته شو گفته بود.خیلی خوشحال شد. پس واقعا این روش جواب میده . فردای آن روز هم بچه کلاغ از این روش استفاده کردوقتی که کاکل سیاه خواست تلویزیون بییند ، مادرش گفت که اول باید تکالیفش را انجام بدهدکاکل سیاه احساس ناراحتی کرد و میخواست لجبازی کند و برود تلویزیون را روشن کنه که یاد تصمیمش افتاد و به مادرش گفت : مامان من الان دوست دارم کارتون ببینم میتوانم اول برنامه ی مورد علاقه مو ببینم و بعد برم تکالیفم را انجام بدهم؟ بچه ها به نظرتون مامان کلاغه چی گفت ؟؟ گفت باشه پسرم پس برنامه مودد علاقه تو دیدی زود برو تکالیفتو انجام بده ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f ༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@nightstory57.mp3
6.69M
🔺مامان مامان یه سوال بــــهــــشـــت چـــــه شـــکـــلـــیـــه ؟ 🤲 :معین‌الدینی https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
سلام وخداقوت اگه امکانش هست قصه هابیشترنوشتاری باشه حجم اینترنت توقصه های صوتی بالامیره
. 👆سلام مامان باباها و بچه ها چند تا پیام این مدلی داشتیم یعنی دیگه داستان صوتی نزاریم؟ .
. حجم اینترنت در ی داستان صوتی نهایت ۸دقیقه ای مگه چقدره؟ نهاااااایت ۱۰مگ اگه به تیم قصه گویی که رایگان، داستان در اختیار فرزندانتان قرار میده کمک نمیکنید، لااقل..... با پیـــــــام هایی از این دست، ناراحتمون نکنید. .