603.7K
.
🔅ســـلام و نور
و بذکر ولینا صاحب الزمان
عجــــل الله تعـــالی فــــــــرجـــه
❣خـــــیر مقدم خدمت عزیزانی که
تازه به جمع ما پیوستند ☘
@nightstory57(2).mp3
15.56M
#داستانزندگیپیامبر
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
شناخــت شـخـصـیـت
پیـامـبـرصلیاللهعلیهوآله
#داستان_شب
#گروهسنی_۶_۱۲
#قصه
#زندگانی_پیامبر_صلیاللهعلیهوآله_قسمت_۶۸
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟🌴჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🆔@nightstory57
༺◍⃟჻🌴ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
InShot_20240319_120030461_19032024.mp3
1.65M
تولدتون مبارک 🎉🎊
#داستان_شب
#اسامی_بچهها
༺◍⃟🌙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
اسامی متولدین
نازنین زهرا زارع 7 ساله و فاطمه زارع 5 ساله از مهریز یزد
حیدر دهکردی5 سال از تهران
پارسا قاسمی ۱۴ ساله از تهران
نازنین زهرازحمتکش۱۱سال از شهرستان کازرون
سیدسجادطباطبایی منش۴ ساله ازاصفهان
فاطمه هدی جعفری۷ساله ازرشت
سیدمحمدلطیفی۵ساله از بوشهر
طاها خاوری ۱۰ ساله و حسین ۵ساله
یوسف 7ساله
محمدحسین پیش علمی۵ساله از قزوین
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
InShot_۲۰۲۴۰۳۱۸_۱۵۳۳۲۲۹۵۰_۱۸۰۳۲۰۲۴.mp3
5.75M
🔺مامان، خدا ، شبیه چیه ؟
.
#توحید_به_زبان_کودکانه
#قسمت_هفتم
#گوینده:معینالدینی
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
@nightstory57.mp3
12.62M
#پیرزنوعمونوروز
༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد: عیدتون مبارک✨
#قصه
#داستان
#داستانشب
#کودک_۴_۱۱
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨
داستان شب
گوینده:(معین الدینی)
داستان امشب:((پیرزن و عمونوروز))
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود.دیگر زمستان سرد داشت تمام می شد. شاخه های درختان سر از برف ها بیرون آورده و منتظر شکوفه های رنگارنگشان بودند. اهل شهرچشم به راه عمو نوروز بودند تا با کوله بار سبزه وگل خود بهار را به خانه ها بیاورد.
در این شهر پیرزنی زندگی می کرد که از سال ها پیش یک آرزو داشت: او میخواست عمو نوروز را ببیند. او با خودش قرار گذاشته بود امسال هر طور شده عمو نوروز را ملاقات کند.
پیرزن خانه تکانی را شروع کرد، گرد و غبار دیوارها را گرفت، فرش ها را تکاند، حیاط را آب و جارو کرد، روی تخت چوبی قالیچه ای پهن کرد، با چند تا متکا پشتی درست کرد، سفره هفت سین را با سلیقه چید، قرآن، آیینه، شمعدان، یک ظرف میوه و یک ظرف شیرینی سر سفره گذاشت، سماورراآتش کرد وچای خوشبویی دم کرد.
سپس قشنگ ترین لباسش را پوشید، روسری نویی به سر کرد، آمد کنار حوض حیاط دست و رویش را شست و یک ماهی قرمز خوشگل انداخت در تنگ، سنبل زیبایی که برای عمو نوروز در گلدان کاشته بود را آب داد.
سپس تنگ ماهی و گلدان سنبل را سر سفره برد، کنار سفره هفت سین نشست و به خانه تمیز، مرتب و حیاط با طراوت نگاهی انداخت. دیگر همه چیز برای استقبال از عمو نوروز حاضر بود.
پیرزن بعد از این همه انتظار برای دیدن عمو نوروز، دیگر طاقت این چند ساعت باقی مانده را نداشت، آخر از صبح حسابی کار کرده و خسته شده بود. با خودش گفت: «نه. نباید بخوابم. باید بیدار بمانم تا وقتی عمو نوروز آمد به او خوشامد بگویم، با او حرف بزنم و بگویم یک سال منتظرش بودم … ».
در همین فکرها بود که پلک هایش سنگین شدند … پیرزن قصه ما به خواب عمیقی فرو رفت. عمو نوروز بعد از گذشتن از ۶ کوه و ۵ جنگل وارد اولین خانه شهر شد و دید پیرزن تنها پای سفره هفت سین خوابش برده، دلش نیامد او را بیدار کند.
برای خودش یک استکان چای ریخت و کمی آجیل و شیرینی خورد، از کوله بار خود شاخه گلی زیبا درآورد و کنار سبزه هفت سین گذاشت سپس پاورچین پاورچین از خانه پیرزن بیرون آمد.
آفتاب بهاری آرام آرام بالا آمد و رفت روی صورت پیرزن تابید. ناگهان پیرزن از خواب پرید و چشمش به گل خوشبوی کنار سبزه افتاد. آهی کشید و با خود گفت: «افسوس که امسال هم عمو نوروز را ندیدم، باید دوباره یک سال دیگر صبر کنم
༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیدوارم با آمدن سال جدید
خانه دلتان گرم و آرام
با احترام معین الدینی
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
سلام بچه ها
ما اومدیم مسافرت، فاطمه سارا
عید رو یهویی با تمام وجود بهتون
تبریگ میگه😍
دوستتون داریم ♥️☘
امشب منتظر مامان خدا کیه باشید 😊
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f