eitaa logo
مرکز نیکوکاری تخصصی _فرهنگی مکتب الزهرا (س)
457 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
24 فایل
شماره کارت های مرکز نیکوکاری مکتب الزهرا (س) جهیزیه: 6037997950244765 مرکز نیکوکاری مکتب الزهرا س 6037997950244773 صدقات: 6037997950244781 فرهنگی _ آموزشی: 6037997950244799 💳یا با کد دستوری آنی پرداخت 332406#*8877* ارتباط با ادمین 09909581629
مشاهده در ایتا
دانلود
📢 رغبتِ انسان باید در رسول باشد نه رغبتِ در خود. اگر رو به خودت آوردی و از او غافل شدی نمی‌توانی با او راه بروی. اگر رغبتِ به رشد خودمان و حتی رغبتِ به منافعِ معنوی خودمان، در ما شکل گرفت، این رغبت ممکن است در جایی موجب جدا شدنِ ما از امام بشود. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «رغبت بزرگ یعنی آدم فقط دنبال رشد خودش نباشد که خودش به ثواب برسد؛ رغبت بزرگ یعنی در انسان این# رغبت پیدا شود که امام واقع بشود و عالم به توحید و امامت برسد و حجاب از عالَم برداشته شود. اگر این رغبت در آدم پیدا شد، اقدامات انسان هم به اندازه رغبتش بزرگ می‌شود. انسانی که رغبت می‌کند، خودش را به می‌رساند و حلول در آستان امام پیدا می‌کند («حلت بفنائک»). بزرگ‌ترین رغبتی که ما باید به آن برسیم و رغبت بالله است، این است که در مسیر رغبت در قرب به خدای متعال، در تحقق ولایت امام در عالم پیدا کنیم. این غیر از رغبت در این است که من خودم آدم خوبی بشوم که البته آن‌هم در جای خودش رغبت خوبی است. وقتی به خدا و﷼ رغبت به خدا در انسان پیدا شد، انسان کنار حضرت قرار می‌گیرد و در طرح حضرت عمل می‌کند. ما اگر رغبتمان رفعت پیدا نکند نمی‌توانیم در طرح امام قرار بگیریم و کنار امام عمل بکنیم. اگر رغبت ما با رغبت گره خورد و یکی شد و آن رغبت‌های بزرگ در ما شکل گرفت، این رغبت‌ها ما را به امام می‌رساند و کنار امام قرار می‌گیریم و سختی‌های راه را کنار امام تحمل می‌کنیم و با راه را طی می‌کنیم. ولی اگر رغبت دیگری در ما شکل گرفت و توجه به خودمان، حتی توجه به منافع معنوی خودمان، داشتیم، این، ممکن است موجب جدا شدن ما از حضرت بشود. در عالم با امام راه رفتن و در طرح امام عمل کردن، وقتی ممکن می‌شود که انسان رغبتش، رغبت در رسول باشد نه رغبت در خود. اگر رو به خودت آوردی و از او غافل شدی نمی‌توانی با او راه بروی. «وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِه» یعنی شما حق ندارید میل به خودتان پیدا کنید و رویتان را از رسول برگردانید. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين»؛ در عالم با حضرت راه بروید. اگر می‌خواهید با حضرت راه بروید، باید رغبت در حضرت داشته باشید نه رغبت در خودتان. اگر انسان راغب در حضرت شد، چنین رغبتی انسان را در همه سختی‌ها همراه با حضرت می‌کند.» 🌺🌺🌺🌺🌺 انتشار بدون لینک ممنوع⛔️ @Niikookari 👈👈ارتباط با ادمین @nikookari_maktab_alzahra https://zil.ink/charity_maktab.alzahra
داستانک! چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم و من همیشه عادت دارم زود وارد ایستگاه قطار میشم تا بتوانم سریعتر وارد قطار بشم و برم تخت های بالا جا بگیرم , برعکس اون روز دیرتر وارد ایستگاه شدم و وقتی رفتم داخل کوپه دو تا خانم جوان تخت های بالا جا گرفته بودن, قسمت پایین یه خانم با پسر حدودا ۹ ساله ای و یک خانم میانسال نشسته بودن منم بناچار همون پایین نشستم و از همون ابتدا مشغول کتاب خواندن شدم و بعد از گذشت یکی دو ساعت متوجه شدم خانمی که پسر بچه ای بهمراهش بود گریه میکنه و خانم مسن روبرویش داره با هاش صحبت میکنه, ناخودآگاه به سخنان این دو بانو گوش کردم, گویا مادر شوهر و خواهر شوهر این بانو در کوپه بغلی بوده اند و او فرزندش را به کوپه بغل فرستاده بود و به فرزندش گفته بود ببین در مورد من چه می‌گویند و فرزندش برگشته بود و هر چه شنیده بود برای مادرش تعریف کرده بود , و ظاهرا حرفهای خوشایندی نزده بودند خانم مسن که زنی با کمالات بود به این مادر گفت ، تازمانی *اعتیاد به رنج کشیدنت* را ترک نکنی ، اوضاع همین است برایم جالب بود ، مگر ما انسانها معتاد به رنج کشیدن میشویم؟؟ من آموختن را دوست دارم به نظرم جامعه بزرگترین دانشگاهی است که هر انسانی بدون پرداخت شهریه می‌تواند در کلاسهای آن شرکت کند و انتخاب کند در چه کلاسی در این دانشگاه درس بخواند ، اون روز من هم در کوپه در یک کارگاه عملی شرکت کرده بودم ... مادری معتاد به رنج و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند من هم سر تا پا شوقِ آموختن، استاد رو به خانم گریان کرد و گفت ، از کی معتاد شدی؟؟ خانم گریان گفت من اصلا معتاد نیستم من هیچی مصرف نمیکنم استاد گفت ، چرا تو رنج کشیدن عادت روزانه ات شده مگر تو امروز مسافر نیستی ؟؟ اون خانم گفت ، چرا داریم میریم سفر استاد گفت ، تو امروز بخاطر دغدغه ات برای سفر، رنج مصرف نکرده بودی اما تا در کوپه نشستی ، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری برایت مواد تهیه کند و او هم سخنانی زهرآگین را برایت آورد و تو هم مصرف کردی و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه کردن هستی ، دیدگاه این استاد برایم بسیار جالب بود، خانم گریان هم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبرو شده بود گریه اش متوقف شد و گفت ولی اونا خیلی بد هستن ، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟!!! استاد گفت ، شغل مواد فروش ، فروش مواده تو چرا مواد آنها را میخری؟ تا زمانی تو بهایی نپردازی هیچکس به زور به تو هیچ موادی نمی‌دهد. او ادامه داد در این دنیا همه فروشنده هستند تو مشخص کن خریدار چه چیزی هستی!!! خریدار آرامشی، خریدار شادی هستی یا خریدار رنج و اندوه !!؟ و من هرگز به دنیا اینگونه نگاه نکرده بودم برایم زیباترین تعبیری بود که تا کنون شنیده بودم استاد ادامه داد اگر طول روز از خودت بپرسی امروز میخوام چه چیزی را بخری که برای زندگی ات مفید باشد، بابت اجناس بنجل پولی نمیپردازی!!! بحث آنروز دیدگاه جدیدی را در من بوجود آورد. واقعا امروز شما خریدار چه چیزی هستید؟ تنبلی و بطالت، رنج و اندوه ، شادی، آرامش و یا یک هدف مشخص و رشدو بخشش و رضایت مندی از زندگی ؟؟؟ ما انسانها همیشه حق انتخاب داریم...!!! امروز وقتتان ساعات عمر و احساسات تان را می‌دهید و چه چیزهایی را درقبال آن میخرید؟ ما با لحظه به لحظه عمرمان خرید میکنیم روزگارتان سرشار از خریدهای مفید و با ارزش باد.🌱🌱🌱🌱 @nikookari_maktab_alzahra