eitaa logo
تا انتهای افق
10.2هزار دنبال‌کننده
678 عکس
216 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
بهار ۱۳۸۱ این کتاب را خریدم؛ «خدا بود و دیگر هیچ نبود» و از جمله کتبی بود که با خود به فرانسه بردم و امروز در هلند یکبار دیگر می‌خوانم. نمی‌دانم این چندمین بار است که این سطور را می‌خوانم، اما می‌دانم شهدا مأمور به هدایت و دستگیری از ما هستند. سلام بر شهدا... عجب پشت پایی به دنیا زدند... سیر رشد شخصیت و معنویت و تعالی شهید دکتر مصطفی چمران از آمریکا تا لبنان و ایران به وضوح در دست نوشته‌های ایشان به چشم می‌آید و مسیر درست و حق را برای ما روشن می‌کند. امیدوارم توفیق داشته باشم که به مرور بخشی هایی از این کتاب خاص را با شما به اشتراک بگذارم. هرچند این کتاب همه‌اش خواندنی است... این متن در ابتدای یادداشت‌های ایشان بوده و در آمریکا نوشته شده: «... من هرگاه مفتون هر چیز شده‌ام، در اعماق دل خود، به تو عشق ورزیده‌ام، بنابراین ای خدای بزرگ، تو از این نظر مرا سرزنش مکن. فقط ظرفیت و شایستگی عطا کن تا هر چه بیشتر به تو نزدیک شوم و در راه درازی که به سوی بوستان بی‌انتها و ابدی تو دارم، این سبزه ها و خزه‌های ناچیز نظر مرا جلب نکند و از راه اصلی باز ندارند. در دنیا، به چیزهای کوچکی خوشحال می‌شوم که ارزشی ندارند و از چیزهایی رنج می‌برم که بی اساسند. این خوشحالی ها و ناراحتی ها دلیل کم ظرفیتی من است. هنوز گرفتار زندان غم و اندوهم. هنوز اسیر خوشی و لذتم... کمند دراز آمال و آرزو، بال و پرم را بسته، اسیر و گرفتارم کرده و با آزادی، آری آزادی واقعی خیلی فاصله دارم. ولی ای خدای بزرگ، در همین مرحله‌ای که هستم احساس می‌کنم که تو مانند راهبری خردمند مرا پند و اندرز می‌دهی، آیات مقدس خود را به من می‌نمایی و مرا عبرت می‌دهی! چه بسا که در موضوعی ترس و وحشت داشتم و تو مرا کمک کردی. چیزهایی محال و ممتنع را جنبه امکان دادی و چه بسا مواقع که به چیزی ایمان و اطمینان داشتم ولی تو آن را از من گرفتی و دچار غم و اندوهم کردی و به من نمودی که اراده و مشیت هرچیز به دست توست. فعالیت می‌کنیم، پایین و بالا می‌رویم. ولی ذلت و عزت فقط به دست توست.» 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
تقطیع محکم و با جدیت بهم گفت: من سال ۸۸ در ایران برانداز بودم! کسی که تا آن روز آنچه از او دیده بودم در سه صفت خلاصه می‌شد: مؤمن، محجبه، انقلابی! خندیدم و با تعجب گفتم: شوخی نکن! گفت: باور کن! گفتم: این همه تغییر... اینجا در هلند!... گفت: ایران که بودم حسابی مخالف نظام بودم. فقط هم در این گروه‌ها و شبکه‌‌های اجتماعی موافق با نظرات خودم عضو بودم. مدام پیام‌هایی می‌آمد از قطعه‌هایی از صحبت‌های رهبر، حاج‌آقا فلانی و... که حرف‌های مشکل داری بود و ما را بیشتر عصبی و تحریک می‌کرد... می‌گفت این سال‌ها گذشت تا من آمدم هلند. اصلا یکی از دلایلش برداشتن حجاب از سرم بود. وقتی هلند آمدم، دغدغه‌های کار و زندگی من را از شبکه‌های اجتماعی و اخبار ایران دور کرد. از فشار افکار دوستان و بمباران اخبار منفی و... کم کم تنها می‌شدم و فرصت تفکر بیشتر می‌شد. دیدن واقعیت‌های زندگی در غرب هم بی‌تاثیر نبود. در کنارش ناگزیر بیشتر با همین محیط واقعی ارتباط می‌گرفتم که از تنهایی دربیایم و زمان بگذرد. زمان گذشت تا یک شب در یک مراسم مذهبی ایرانی شرکت کردم. خیلی برای نگاه اعتقادی نبود. بیشتر بخاطر در جمع ایرانی‌ها و چند هم‌زبان بود. در این مراسم، حاج آقایی مسئول برگزاری بود که خیلی مهربان و خوش برخورد بود. کم کم من را هم به جمع‌ها دعوت می‌کردند و اصلا توجهی به پوشش و عقایدم نداشتند. من را در جمع خود راه می‌دادند و حتی مسئولیت‌هایی هم به من می‌سپردند. این اولین تجربه من از حس خوب بین بچه‌های مذهبی بود. معمولا ما این نگاه را داشتیم که اینها ما را آدم حساب نمی‌کنند. فقط خودشان را قبول دارند... کم کم که به این جمع نزدیک‌تر شدم. از ناراحتی‌ها و دلخوری‌هایم می گفتم و نقد و اعتراض به صحبت‌های رهبر یا فلان سخنران... حاج آقا با حوصله گوش می داد و یک به یک جواب می‌داد. کم‌کم متوجه شدم خیلی از کلیپ‌ها و متن‌هایی که در آن گروه‌ها پخش می‌شده، تقطیع شده بوده و اصل چیز دیگری است. تازه با اصل سخنرانی‌ها و اصل صحبت‌ها به واسطه راهنمایی این حاج‌آقا آشنا می‌شدم. و می‌دیدم هیچ حرف اشتباهی در این سخنان نیست. می‌فهمیدم که مدام صحبت ‌های تقطیع شده به خورد ما می‌دادند و حتی خیلی مسائل از ریشه صحت نداشته. کم‌کم زمان گذشت و به یک شخصیت دیگر تبدیل شدم... با هیجان خاصی همه این حرف‌ها را می‌گفت و من هم با هیجانی بیشتر به حرف هایش گوش می‌دادم. امروز کلی فعالیت علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و دینی در هلند دارد و دستگیر خیلی‌هاست. خالصانه به همه کمک می‌کند و در مسیر روشنگری به سبک همان حاج‌آقا عمل می‌کند. از تجربه‌های تلخش در برخورد با زندگی واقعی خارجی‌ها می‌گفت و اینکه برای او زندگی در غرب برعکس باعث افزایش ایمان و عقایدش شده و از او کسی ساخته که حتی مورد پذیرش و باور خانواده‌اش نیست... می‌گفت: با تمام تمسخرهایی که می‌شود. چه از طرف دوستان ایرانی، چه هلندی، حجابش را حفظ کرده و حفظ خواهد کرد. دستش را به روسری‌اش گرفت و خیلی جدی گفت: این حجاب، من را در بین هزاران لاابالی گری مردها در غرب حفظ کرده است. صرفا همین حجاب مانع نزدیک‌ شدن مردها به من شده. خیلی صحبت کردیم. تجربه‌ خاصی بود. خیلی با احساس می‌گفت: الان جونم برای رهبر می‌ره... حقیقتا هدایت دست خداست... و برایش جغرافیا اهمیت ندارد. کسی شایسته هدایت باشد، دستش را می‌گیرد. واقعا به حال و روز و باور و تلاشش غبطه می‌خورم و احساس کوچکی می‌کنم... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
سیاست جالب مبارزه با مصرف الکل در هلند در فرانسه که بودیم وضعیت مصرف الکل در حد افراط بود. بارها در اتوبوس و مترو و سطح شهر افراد مست و لایعقل را می‌دیدم که به عربده کشی یا بلند بلند با خود حرف زدن گنگ به شکل ناراحت کننده‌ای مشغول بودند. بوی تهوع آور الکل در بعضی فضاها خیلی آزاردهنده بود. و شنبه و یکشنبه که روز تعطیل بود افزایش بیشتری داشت. تا جایی که به حدی تنفس مردم بوی بدی داشت که گاهی مجبور می شدم نفسم را در اتوبوس و مترو حبس کنم... همچنین آن معضل معروف بوی ادرار در سطح خیابان‌های فرانسه را هم به همین مصرف دور از کنترل الکل مرتبط می‌دانند... اما در هلند اصلا با چنین مواردی مواجه نشدم و برایم جالب بود. کمی تحقیق کردم و دیدم سیاست هلند مبارزه جدی با مصرف الکل بوده است. کشیشان، پزشکان و و مدیران با تهیه جزوه‌های آموزشی در مسیر آگاهی بخشی و ارشاد مردم فعال بوده اند و دولت هم با قوانین سختگیرانه به کنترل مؤثر این موضوع مشغول است. در سایت های دولتی و عمومی دیدم که قوانین متنوعی برای کنترل وجود دارد. مثل اینکه مست بودن در اماکن عمومی جرم است، چون مانند برهم زدن نظم عمومی است. حین رانندگی و حتی استفاده از اسکوتر جریمه دارد. اگر کسی سفارش آنلاین داشته باشد باید با سند و مدرک سن قانونی خود را اثبات کند. سقف میزان مصرف قانونی در روز مشخص شده است. و از همه جالب‌تر اینکه تبلیغ مشروبات الکلی از ساعت ۶ صبح تا ۹ شب در تلویزیون و رادیو ممنوع است. با این استدلال که تبلیغات باعث وسوسه مردم در مصرف بیشتر می‌شود... بعد دیدم در گزارشات آماری، این تلاش به کاهش چشمگیر این مصرف در بین مردم هلند انجامیده. مردم هلند یک چهارم مردم فرانسه مصرف دارند. انجام این تحقیق، وقتی داشتم قرآن کریم را می‌خواندم و به آیه ۲۱۹ سوره مبارکه بقره رسیدم به ذهنم رسید. -« از تو از حکم شراب و قمار می‌پرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی (ازنظرمادی) برای مردم دارد، ولی زیان و گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست.»- ۱۴۰۰ سال پیش همان طور که در کتب مقدس رسولان پیشین هم آمده بوده، خالق انسان متذکر می‌شود که مشروبات الکلی مضرات جدی برای انسان دارد و باید پرهیز شود. و امروز کشورهای دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که باید با آموزش و کنترل مردم را پرهیز دهند. با این توضیح که بر مغز و سایر اعضای بدن آسیب جدی دارد. و چهل و چند سال پیش، انقلابی فکری در به وقوع پیوست که از جمله خط قرمزهایش ممنوعیت مصرف الکل بود. نه برای گرفتن لذت و خوشی از مردم. بل بخاطر ایمان به امر خدا که راست و صدق است و بی‌شک برای انسانی که به سمت تعالی و رشد در حرکت است، جسمی و روحی آسیب زاست. سایت منبع با این تیتر: قوانین مبارزه با مصرف مشکل‌ساز الکل: https://www.rijksoverheid.nl/onderwerpen/alcohol/alcohol-wetgeving 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
تجربه دوست عزیزم؛ ✨ «شب قدر به دوست اتریشی ام پیام دادم که دوباره ماه مبارک رمضان شده و به یادت افتاده ام. پیام داد که: "می‌دانم ماه رمضان است، بعضی از شاگردانم هم روزه می‌گیرند. لطفا به من بگو آن شب ویژه ای که فرشته ها در آن نازل می‌شوند کی هست؟ در این شب من هم حس خاصی دارم!" گفت: "امشب به دعای شب قدر گوش می‌دهم." برایش کلیپ دعای جوشن کبیر با زیرنویس انگلیسی را فرستاده بودم. ✨ اولین آشنایی ام با او در ماه رمضان پیش در اتریش بود. در رشته موسیقی درس می‌خواند. همانجا از او دعوت کردم یک شب در مراسم مرکز شیعیان شرکت کند. با کمال میل پذیرفت... همینکه وارد شد، صدای اذان به گوشش خورد و گفت: "چه موسیقی قشنگی!" نماز جماعت که شروع شد، پشت نمازگزاران نشست، به دیوار تکیه داد و چشمانش را بست و با توجه به صدای نماز و دعاهای بعد از نماز گوش می‌داد. بعد از نماز گفت: "اینجا معنویت خاصی دارد، احساس می‌کنم دعایم شنیده می‌شود." وقتی سفره افطاری ساده پهن شد با تعجب گفت: "این بزرگ ترين سفره ای است که تا حالا دیده ام! (با اینکه زیاد هم بزرگ نبود) و چقدر همه مثل یک خانواده مهربان کنار هم هستند"...» @Holland_2021 @ninfrance
شاید اگر بخواهیم با تصویر، تفاوت انسان بدون گرایش عقیدتی را با انسانی با دغدغه‌های عقیدتی، توضیح دهیم، بشود تصاویر فوق. تصویر سمت چپ، بالا را، در هلند گرفتم. پیرمردی کهنه‌پوش که با دوچرخهٔ گل‌کاری شدهٔ زیبایش در سطح شهر می‌چرخید. و دو تصویر دیگر را در ایران، گرفتم که پیرمردی دیگر همه‌ی عقایدش را با دوچرخهٔ گل‌کاری شده‌اش به میدان آورده بود. به محض دیدنش یاد عکسی افتادم که در هلند گرفته بودم... تجربه‌ٔ جالبی شد. احتمال زیاد برای هر دو، گل نماد صلح و صفا و دوستی و محبت است. اما پیرمرد ایرانی داستان ما، به شکل تصویری توضیح داده است که صلح را، تسلیم نمی‌بیند. خنثی بودن و بی‌تفاوت بودن نسبت به ظلم و ظالم نمی‌داند. و عقایدش برای او افق بلندی ساخته است که صلح و آرامش و امنیت را برای همه مستضعفین جهان بخواهد، به نمایش بگذارد و دنبال کند. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای دوست شیعه بلژیکی فرستادم؛ می‌دانستم غیر از زبان فرانسوی، انگلیسی هم می‌داند. خیلی ابراز احساس کرد... گفت: عالی است. کار زیبایی ست. خیلی خوشم آمد و البته باید فرماندمون خوشش بیاید... دیدم یک مجریِ خارج نشینِ فارسی‌زبان، این اجرا را به تمسخر گرفته. و از نزدیک دیدم، در روز قدس، بزرگ و کوچکِ ایران‌نشینِ فارسی زبان، سر هر چهارراه، از آخرین احساس قلب، این سرود را هم‌خوانی می‌کردند... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
هزینه‌های زندگی معمولا رایج هست که ایرانی‌های داخل ایران از ایرانی‌های خارج از کشور می‌پرسند: چقدر حقوق می‌گیرید به یورو؟ و وقتی رقم را می شنوند با حسرت می‌گویند خوش به حالتون... اما کسی نمی‌پرسه اجاره خانه، انواع مالیات، پول آب و برق و گاز و اینترنت و حتی اشتراک تلویزیون، بیمه و هزینه حمل و نقل عمومی به چه شکل هست! چه در فرانسه، چه در هلند، دوستان زیادی را دیدم که زن و شوهر با هم کار می‌کردند که از پس هزینه‌های زندگی برآیند. نسبت افراد خوش درآمد که سالیان سال در خارج زندگی می‌کنند با عموم ایرانی‌هایی که با ویزای دانشجویی یا کار مهاجرت می‌کنند بسیار زیاد و متفاوت است. بارها شاهد ایرانی‌هایی بودم که برای صرفه‌جویی هزینه‌های زندگی، جابجا شده‌اند و به محله‌ای ارزان‌تر نقل مکان کرده‌اند تا از پس خرج و مخارج برآیند یا بتوانند صرفه‌جویی کنند. یا ایرانی‌هایی که در خانه‌های بسیار کوچک برای کاهش هزینه‌ها زندگی را سپری می‌کنند. متأسفانه افراد از حقایق زندگی خود در خارج کامل نمی‌گویند... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
داشتم یک سریال کره‌ای می‌دیدم. در یک قسمت نشان می‌دهد که تیم کهنه‌کار رقیب که در برابر یک تیم جوان، احساس شکست می‌کند، سراغ رسانه‌هایی می‌رود، که با ساختن اتهام و شایعه‌سازی رسانه‌‌ای آن‌ها را زمین بزنند. دیالوگ این صحنه برایم جالب بود. مرد رسانه‌ای می‌گوید: بلاخره زندگی ما هم با اتهام زدن به دیگران و رجزخونی می‌گذره. این صحنه را که دیدم یاد آن آقایی افتادم که اخیرا فیلمش در نت پخش شده که قیمت خوراکی‌ها را در آمریکا و ایران مقایسه می‌کند. و از این طریق کلی دنبال‌کننده جمع کرده است. حالا غیر از اینکه در حال خیانت است که دل و فکر مردم کشورش را خالی می‌کند، اما اگر افراد آگاهی داشته باشند می‌دانند که این مقایسه پر از اشکال است؛ اینکه فقط بیایی قیمت خورد و خوراک را مطرح کنی، ولی حرفی از هزینه‌های سنگین اجاره‌خانه‌ها، یا پول آب و برق و گاز آن، یا هزینه‌های تاکسی، یا مالیات ماهانه و سالانه، یا رقم عجیب بیمه و درمان آمریکا نزنی، چقدر غلط است. حتی رقم حقوقی که می‌گوید هم برای کارمند معمولی، ما در و ندیدیم. یا اصلا مقایسه تومان و دلار منطقی نیست. چون مردم در ایران به تومان خرج‌ می‌کنند. @ninfrance
کمبود روغن آفتابگردان در هلند بین دوستانی که در هلند روغن آفتابگردان، مصرف ثابت زندگیشان هست بحث هست که چه کنند. چون یا این نوع روغن نیست، یا بسیار گران شده. در اخبار دیدم که از تبعات جنگ اوکراین هست. چون بخش اعظم این روغن از اوکراین وارد می شده. در خبری که پیوندش را ارسال کرده ام کامل توضیح داده است که تا چند وقت دیگر کامل روغن آفتابگردان از دسترس خارج می شود. و مردم باید از روغن های جایگزین مانند کلزا و سویا و پالم استفاده کنند که اغلب گران تر است. در این میان برخی دست به احتکار زدند و به این خاطر در برخی از سوپرمارکت ها، مردم فقط مجاز به خرید یک بطری در یک زمان هستند. تاریخ این خبر برای ماه گذشته است و تیتر خبری دیگر برای دو ماه گذشته با این عنوان است:‌ روغن آفتابگردان ۴ تا ۶ هفته دیگر تمام می شود: یک مشکل بزرگ. https://www.rtlnieuws.nl/economie/artikel/5299914/zonnebloemolie-uit-oekraine-import-cbs-eu 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
تصویر فوق برای مراسم نیمه شعبان دوستان ایرانی و افغان و... در است. توفیق شیرینی بود که من هم دعوت شدم... بانوی ارائه دهنده به زبان فارسی و هلندی، امام زمان را به بچه‌ها می‌شناساند. بانویی دیگر کیک میلاد منجی عالم بشریت را آماده کرده بود که کام‌ها شیرین شود. آقایانی که تهیه تدارکات با ایشان بود... و خانواده‌ها که با اشتیاق فرزندان خود را با خود همراه کرده بودند که قلبشان با این امام غائبِ شاهدِ قیام‌کننده، پیوند بخورد... کجا؟ در هلند... ایران که جای خود دارد... حالا این رسانه‌های فارسی‌زبان، کلا در عالم خود سیر می‌کنند و این روزها، با هر موج محکم اجرای سرود ، از هر تیپ و ظاهر و کودک و نوجوان و بزرگسالی، از هر زن و مردی، از هر جای این کره‌ی خاکی، سیلی حقیقت می‌خورند... چیزی به ظهور و قیام نمانده... اقبال جهانی یک سرود، با تسخیر قلب‌ها، گواه این حقیقت روشن تر از خورشید است... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
؛ اصل این کتاب سال ۱۹۹۲ نوشته شده و در ایران سال ۱۹۹۴ ترجمه شده. این سرعت ترجمه در آن زمان خیلی ارزشمند است! به تاریخ ما چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۷۳ انجام شده. من آن زمان تقریبا ۱۰ ساله بودم. ۱۰ سال بعد، دانشجوی مقطع کارشناسی در رشته علوم اجتماعی بودم. ۱۰ سال از نشر این کتاب در کشورم ایران می گذشت اما حتی یکی از اساتید ما در آن ۴ سال، که انواع اقسام کتب خارجی مرتبط با جامعه شناسی و فرهنگ و رسانه را خواندیم، این کتاب را به ما پیشنهاد نداد! ۱۰ سال و اندی دیگر گذشت و باز هم من جایی اثری یا نامی از این کتاب ندیدم و نشنیدم. تا اینکه گویی خود خداوند تقدیر کرد که باید این کتاب را بخوانم... در رفت و آمدهای بین ایران و فرانسه در دیدار با یکی از اساتید فرهنگی ایران، بر اساس بیان دغدغه هایم درباره کشورم ایران، ایشان به من این کتاب و کتاب دیگری از این نویسنده که یک استاد دانشگاه و جامعه شناس آمریکایی بود را معرفی و تاکید به خواندن کرد. این کتاب شرح تاریخ فرهنگی آمریکا از ظهور صنعت چاپ تا ظهور تکنولوژی‌های رسانه‌ای بود... ادامه دارد. 🌸 یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance @manebabarname