eitaa logo
تا انتهای افق
10هزار دنبال‌کننده
652 عکس
197 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 استحاله کُبری در گذر زمان! ۲۰۳۰یونسکو ✌جنبش مردمی حلال‌زاده‌ها 📡  @HalalZadeha
من و کارولین و بحث های عمیق! در فرانسه 🌼قسمت پنجم گفتم: من جامعه شناسی خوانده ام. اصلا نگاه مذهبی به حرف های من را بگذار کنار در این بخش. این که می گویم کاملا از منظر جامعه شناختی است. روی مبل چهارزانو نشست و خیلی بامزه سرش را دوسه بار به نشانه تایید و اینکه می فهمم بالا و پایین کرد. گفتم: ببین الان دخترها در جامعه شما پوشش بازی دارند و گاهی با حداقل پوشش. این چه فایده ای برای دخترها دارد؟ آیا موضوع فقط گرماست؟ من همیشه در خیابان ها دقت می کنم. وقتی حتی در فصل گرما دخترها با حداقل پوشش به خیابان می آیند، مردها نهایت تیشرت و شلوارک به تن دارند. این درحالیست که مردها گرمایی تر هستند! پس فلسفه این حجم بی پوششی گرما نیست! همان خودنمایی است. خب این خودنمایی توجه چه کسی را جلب می کند؟ به شکل طبیعی جنس مخالف را. خب. آن جنس مخالف یا همسر یک خانم است، یا پدر یک خانواده یا پسری که هنوز ازدواج نکرده. نگاهش طوری بود که انگار حتی یک بار هم کلا به این چیزها فکر نکرده... نمی دانستم ادامه دهم یا نه. اما راه برگشت هم نبود. با خودم گفتم: یا می فهمد چه می گویم یا نه دیگه! ادامه دادم: دختر خودنمایی می کند... در واقع خودخواهی می کند... مرد جذب می شود... و نمی شود گفت: مرد جذب نشود، چون کنش با دختر بوده، واکنش از مرد است. خروجی؟ مرد به دلیل کشش طبیعی درونی اش که بسیار بیش از زن است، جسم برایش به چشم آمدنی است و حواسش پرت می شود و توجه اش جلب می شود. خروجی؟ احتمال کمرنگ شدن تمایل آن مرد به همسری که دارد و ظرفیت زیباتر شدن مثل این دختر جوان را ندارد زیاد می شود. شاید از مرد توقع باید داشت که تحت هیچ شرایطی همسرش از چشمش نیفتد! اما خب ظرفیت ها متفاوت است و نمی شود از همه مردان این توقع درست را داشت. آن مرد یا فقط یک همسر است یا یک پدر، در هر دو حالت کانون گرم خانواده متزلزل می شود. چون حواس و تمرکز مرد بر همسرش پرت و کم شده... فقط و فقط از نگاه جامعه شناسی و تاثیر پدیده ها بر هم؛ در نگاه قبلی زنان به هم رحم نکرده اند؛ در این نگاه به خانواده هم. آن دختر حواس مردی را در جامعه پرت کرده، جامعه ای که عرصه کار و فعالیت هست، نه ارائه جنسیت! و آن دختر هم خودش ممکن است همسر داشته باشد یا پدر داشته باشد و باید بداند پدر و همسرش هم از دست دختران دیگر به همین ترتیب در امنیت فکر و نگاه نخواهند بود. اگر می گوید من دوست دارم اینطور باشم در جامعه، به کسی ربطی ندارد، پس به دختران دیگر هم باید اجازه دهد همین جمله را بگویند و اگر باخبر شد که همسرش یا پدرش حواسش به دختری دیگر در جامعه پرت شده و توجه اش نسبت به ایشان کم شده نباید زبان به اعتراض باز کند... و اگر بگوید برایم مهم نیست، که امکان ندارد از صمیم قلب باشد، خب نتیجه واضحش فروپاشی خانواده است صرفا بخاطر پاسخگویی به نیازهای مقطعی و دم دمی زنان و مردان در جامعه که با خودنمایی زن شروع شده است. کارولین با حالت تحیر نگاه می کرد. علتش را البته واقعا نمی فهمیدم. یک دفعه گفت: من استادی دارم که تو را باید پیش او ببرم! تو باید این ها را برای او بگویی! لبخند زدم و گفتم: باعث افتخار است! اما ادامه دادم: حالا بگو جامعه ای که خانواده در آن تا این حد رو هواست چه وضعیتی دارد وقتی جامعه، تشکیل شده از جامعه های کوچکتر به نام خانواده است! افرادی که در آن در تردد هستند اما زخم ها و غم هایی اینچنین در دل دارند یا افسرده اند، یا مضطرب اند یا دلواپس اند یا به بی تفاوتی و پوچی گرایش پیدا کرده اند. یا فکر و دل و حواسشان مدام پرت است یا فکر انتقام اند، یا تصمیم می گیرند که مفرد و مجرد روزگار را طی کنند، و هرزگاهی در روابط بدون چهارچوب برطرف کننده نیازهای طبیعی خود باشند. کارولین کلا چیزی نمی گفت. اما اینجا یک نمونه از تجربه اش در خصوص فروپاشی یک خانواده را گفت. می گفت: می فهمد چه می گویم و راست می گویم! 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
این سومین بار است که اینجا نارگیل می‌خرم و داخلش کپک زده یا پر قارچ یا باد کرده است و آبش بو و عطر مواد شوینده می دهد! خیلی عجیب است! این همه سال در ایران، حتی یک بار هم تجربه نکرده بودم. فرانسه @ninfrance
یاس رازقی... در این ایام که در کشورهای مختلف تجربه بوییدن انواع ادکلن های روز جهان را داشته ام با برندهای معروف و غیرمعروف... چیزی مثل عطر یاس رازقی را هرگز نیافتم... عطر یاس رازقی، همان یاسی که تشبیه به وجود مقدس صدیقه کبری فاطمه الزهرا سلام الله علیها است برای ما. یک شیشه کوچک که مقدار کمی از آن باقی مانده و جانمازی که هر روز با وسواس به آن معطر می شود... و این طور می شود که وقتی سجاده را می گشایی عطری ملکوتی تمام فضای سرت را در بر می گیرد و اتصالت می دهد به عالمی که هرچه هست در این دنیای مادی نمی گنجد. رایحه ریحانه النبی است حقیقتا... و برای آنان که عطر یاس را استشمام نکرده اند چگونه می توان با کلام توضیح داد که چیست؟ عطر گل یاس را نمی شود توصیف کرد، نمی شود توضیح داد و نمی شود تعریف کرد. فقط باید بویید. دست یابی به عمق معارف دین و عمل به فرامین آن، شناخت وجود الگوهای بی نقص و معصوم اش و بهره مندی از برکاتش چیزی مثل بوییدن گل یاس است... نمی شود همه را با عقل اثبات کرد و فرد را به درکش رساند، فقط باید عملا تجربه کند تا حس احتیاجش و نیازش و عطشش بیدار شود تا از اعماق قلبش پذیرای آن شود و از آثار و برکات خیر کثیرش بهره مند... در روزی که این یاس سفید لطیف را به جرم حمایت از حق کبود و شکسته کردند و زمین را از داشتن مطهر و معطرش محروم؛ می نویسم که روزی نه چندان دور تک تک مردم جهان فرصت بوییدن این عطر آسمانی را پیدا خواهند کرد و رایحه وجودش فراگیر عالم امکان خواهد شد و همه از خیرکثیرش بهره مند... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
صابون ساخت شهر حلب؛ سوریه... در داروخانه‌های فرانسه با توضیح کاملی از کیفیت عالی این صابون... @ninfrance
از جمله تجارب جالب‌ام در فرانسه، مانتوهای بلند دکمه دار با آستین های بلند مچی است. @ninfrance
نوشیدن مشروبات الکی جزء لاینفک تفریح عموم جوانان اینجاست. کاش فیلم می‌گرفتم... قدم به قدم دختران و پسران و شیشه‌های مشروب به دست... و بعد هم حواشی لایعقل شدن... گاهی در حال عبور از کنارشان هستی، یک دفعه بلند بلند، دعواگونه، بی هدف، حرف می‌زنند، داد می‌زنند و... دلم حقیقتا برایشان می‌سوزد... همیشه در این لحظات با خودم می‌گویم، اگر انقلاب مردم ایران، فقط این یک فایده را داشت، یعنی جمع شدن آزادی مشروبات الکلی از دست و بال نوجوانان و جوانان؛ باز هم باید مردمانش به پاسداشت این قیام ملی هر سال جشن پرشکوه انسانیت می‌گرفتند و بگیرند... چه باتمدن و عقل‌گرا هستند مردم سرزمینم. البته شاید این حرف‌ها خیلی برای عموم مردم ایران قابل درک نباشد؛ بخصوص برای نوجوانان و جوانانی که بعد انقلاب به دنیا آمده‌اند و مستی و عربده‌کشی و تلو تلو خوردن انسان‌ها را روزانه در خیابان‌ها و کوچه‌های شهرشان شاهد نبوده اند. من هم تا قبل از سفر به خارج از شاهد نبودم و بی‌تجربه؛ اما اینجا یک مساله روزانه شده است... فرانسه. @ninfrance
رئیس جمهور یا رئیس دولت؟ چند ماه پیش بود...داشتم از تلویزیون برنامه‌ای از روسای دولت جهان می‌دیدم. پر از تفاخر و ژست‌های خاص و غرور و ... از آن زمان فکرم درگیر است... با خودم فکر کردم، این افراد با بقیه مردم چه فرقی دارند جز کسی که یک مسئولیت بسیار بزرگ را پذیرفته؟ از مردم اجازه و تایید گرفته که رئیس جمعی شود برای خدمت به همان مردم... کار و تلاش و آبادانی... یعنی چهار سال رئیس یک پروژه اجرایی شده. همین. اصلا متوجه نمی‌شوم چه کسی نام رئیس مردم را بر او گذاشته وقتی جمهور به معنای مردم تعبیر می‌شود! خب همین می‌شود که دچار توهم‌های عجیب می‌شوند و بجای زیر سوال بودن(مسئول)، می‌شوند رئیس جمهور! من در ادبیات دینی‌مان هم که گشتم چنین عنوانی نیافتم... عنوان «امام» با آن تقدس و عظمت به حقی که دارد، معنایش «راه‌نما و هادی» است! «پیامبر»هم به معنای «پیغام‌آور»، همین! بعد چه شد که نامی به این عجیبی بر مسئول تیم اجرایی کشورها گذاشته شد! خروجی‌اش را هم خب در دنیا شاهدیم! برخی رئیس جمهورهایی که خدا را بنده نیستند و نام فرعون به آنان نزدیک تر است. کشور خودم هم از این آسیب جان سالم به در نبرده، و‌ رئیس‌های دولتش، بجای اینکه تمام وقت بدون حرف اضافه مشغول کار اجرایی باشند، بخصوص در اواخر دوره‌شان که می‌رسند، بجای گزارش عملکرد به مردمی که به او اعتماد کردند که خادمشان باشد، از هر دری سخنی می‌رانند و حرف‌هایی کاملا بی‌ربط به مسئولیت و وظایف و تکالیفشان بیان می‌کنند. و خیلی بد است اگر مردم آن سرزمین حواسشان پرت پاسخ به هر بحث بی‌ربط با گزارش عملکرد وی شود. مردم باید از رئیس گروه اجرایی، فقط و فقط مطالبه گزارش کارهای اجرایی‌شان را بکنند و هرچه گفت وقعی ننهند... چون پر واضح در حال فرافکنی و ایجاد حواس‌پرتی هستند... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
اعتصاب بامزه و حرص‌درآور اتوبوسی😐 دانشگاه با استادم قراردیدار داشتم و گفته بود که فقط بیست دقیقه فرصت داره بین دو کلاس‌اش. ساعت دقیق داده بود و منم دقیق تنظیم کرده بودم که ده دقیقه هم زودتر برسم که مشکلی پیش نیاد. اما ای دل غافل که امروز هم اعتصاب بود و من بی‌خبر. همه در ایستگاه بودیم و منتظر. اتوبوس طبق ساعت آمد، خوشحال شدم و مقابل درب همه جمع شدیم که در را باز کند و سوار شویم. راننده کمی همین طور متوقف ایستاد... ما به راننده نگاه کن، راننده به ما نگاه کن... خانم هم بود. بعد سی ثانیه حدودا بدون باز کردن در، رفت. از همه بامزه‌تر😐 واکنش مردم بود. یک نفر فقط حالت عصبانی به خود گرفت و اشاره کرد به راننده که چرا؟! بدون یک کلمه حرف! به ساعت نگاه کردم. با دویدن تا دانشگاه هم سر ساعت نمی‌رسیدم! لذا باز هم منتظر شدیم. اتوبوس بعدی آمد، ایستاد، کمی همه با اضطراب نگاه کردند. یه دفعه در را باز کرد. یه حالت «خدا در بهشت رو به روت باز کنه» ای تو چهره مسافرها خطاب به راننده بود😄 به محض رسیدن به دانشگاه، تا ساختمان و اتاق استاد دویدم. وقتی رسیدم، ده دقیقه از قرار گذشته بود و نفسم هم بالا نمی‌آمد🤪 فرانسه @ninfrance
من و کارولین و بحث‌های عمیق! در فرانسه 🌼قسمت ششم گفتم: حالا برمبنای این نگاه جامعه شناختی، دین ما، امر و دعوت کرده به پوشش زنان در جامعه. چون عقلا و منطقا و پر واضح، به نفع زنان تمام می‌شود. چه در بین هم‌جنس‌هایشان، چه در خانواده، چه در جامعه. بخاطر همین من حجاب دارم! چه در کشورم ایران باشد، چه در فرانسه، چه در هر نقطه جهان. اگر در جامعه و در موقعیتی باشم که مردان غریبه حضور داشته‌ باشند چرا که احتمال آسیب از هر سه وجه وجود دارد. من عاقلانه، با فکر و منطق و بر اساس اصالت سود دنیایی با بُرد آخرتی، این پوشش را برگزیدم. چون از این طریق شاهد آثارش بوده‌ام. یعنی ناظر به ثمرات اگر بررسی کنیم، بین هم‌جنس‌های خود، حس رقابت و سبقت در عرضه زیبایی جسمانی، کنترل می‌شود. در جامعه با پوشش، پیش از آن‌که زن باشم، انسانم و از این طریق در خانواده و جامعه حس امنیت و آرامشم به دلایلی که قبلا ذکر کردم، حفظ می شود. به نظرم برایش خیلی جالب بود. چون می‌دیدم بیش از اندازه با دقت گوش می‌دهد. گفتم: حالا قانون کشور من، بر اساس این منطق نوشته شده است. اجباری در دین‌دار شدن افراد به پوشش نیست. در خانه خود هرطور می‌خواهند باشند، اما، جامعه چون به حکم این قانون و آن استدلال‌های عقلانی‌ برقرار‌شده، از افراد خواسته می‌شود که در اجتماع با پوشش ظاهر شوند. تکرار می‌کنم: برای امنیت روانی تک تک افراد جامعه‌ای که از خانواده‌‌ها تشکیل شده است. نفس عمیقی کشید و گفت: درست است، اما سخت است! آدم‌هادوست دارند هر طور دلشان می‌خواهد زندگی کنند... نفس عمیقی کشیدم و گفتم: و هرچه می‌کشیم از این دوست داشتن‌های بی منطق و بی عاقبت اندیشی‌مان است. با کمی مکث و در فکر فرو رفتن، یک دفعه سرم را بلند کردم و گفتم: حالا لابد با خود می‌گویی: اگر چنین منطق محکمی دارید، چرا همه به آن علاقه‌مند یا پایبند نیستند؟! سری به تایید تکان داد... گفتم، پاسخ می‌دهم اما اول بگو حالا که بحث به قانون کشور ما رسید، آیا با ساختار سیاسی کشور ما آشنا هستی؟ گفت: نه. گفتم: خب اول لازم است کمی از این بخش هم بگویم، بعد به جواب آن سوال خواسته یا ناخواسته خواهیم رسید... ادامه دارد. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
«جهان هرگز باور نداشت كه اینچنین روزهایی را ببیند. سال‌ها بود كه راه و یاد انبیا فراموش شده بود و ذخایر خدا نیز همچون ستارگانی كه در ظلمت شب مي‌درخشند جز به چشم بیداران نمي‌آمدند، تا ناگاه خورشیدی دیگر متولد شد و انفجار عظیمی از نور، شب را شكست و اراده‌ی حق از وجود مؤ‌منینی كه لایق آیینگی بودند تجلی یافت و آخرین عصر جاهلیت نیز با انقلاب اسلامی ایران سپری شد. خفتگان هنوز از طلوع فجر بي‌خبرند و نمي‌دانند كه تاریخ در انتظار چه فردایی است. اما ای من! تو كه نخفته‌ای!؟ چشم باز كن و جلوه‌ی اراده‌ی حق را از وجود این مجاهدان راه خدا ببین. ما معجزه ایمان را دریافته ایم و هرگز میدان نبرد را رها نخواهیم کرد. ما وارث هزاران سال تاریخ پرفراز و نشیب انبیا هستیم و رسالت ما دفاع از همه مظلومان و مستضعفان طول تاریخ است. ما سنگینی این بار امانتی که پروردگار متعال بر دوش ما نهاده است را احساس می کنیم و رسالت ما نیز در استمرار راه انبیاء و تادیه میثاق فطرت است. سخن از عظیم ترین واقعیت تاریخ است و از امانتداران حال عالم که اراده او را در کره زمین تحقق می بخشند و از این طریق تعلم اسما می کنند و به حقیقت هستی وصول می یابند. {ما یقین داریم}بار دیگر، انفجاری دیگر از نور، سینه ظلمات را خواهد شکافت و تاریخ راه خود را از میان ظلماتی که بر دنیا سایه انداخته است به سوی نور می گشاید.» برگرفته از کتاب گنجینه آسمانی؛ سید مرتضی آوینی ۲۲_بهمن 🌅🌄مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
یکبار خودت راستی‌آزمایی کن😊 چه در ایران چه در فرانسه، با صحبت با برخی از دوستان ایرانی، آنهایی که هیچ وقت باورشان نمی‌شود این سیل جمعیت مردم ، چهل و یک سال است که در صحنه است، این روز‌های خاص یا در منزل می‌مانند یا به سفر می‌روند و بعد هم عموما اخبار و گزارش شبکه‌های خارجی فارسی زبان را دنبال می‌کنند... امروز، ۲۲بهمن ۱۳۹۸، پیشنهادم این است که یک‌بار فقط، بجای در خانه نشستن، خودشان بروند صحت و سقم اخبار این شبکه‌ها را بررسی و راستی‌آزمایی کنند، تجربه ارزشمندی می‌شود برایشان. اگر در نت جستجو کنند، مسیر راهپیمایی هر شهر مشخص است☺️ 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
فرودگاه پاریس مکانی هرچند کوچک اما برای عبادت تعریف کرده است. البته با نام مدیتیشن است. اما پر از سجاده است و قبله هم تعیین شده. وارد فرودگاه که شدم، نماز ظهر بود. همان ورودی مامورین فرودگاه‌ ایستاده بودند. پرسیدم: آیا فرودگاه مکانی برای نماز خواندن دارد؟ یک آقای سیاه‌پوست بود. گفت: البته! و خودش وقت گذاشت، مرا با خود همراه کرد و این مکان را نشان داد. فرانسه؛ پاریس. @ninfrance
پلنتو (plantu) یکی از معروف‌ترین کاریکاتوریست‌های فرانسوی است. در حال بالا پایین کردن کانال‌های تلویزیون بودم که با این برنامه در ایام نوئل مواجه شدم. خیلی برایم جالب بود که او در حال نمایش و توضیح این اثرش، در تلویزیون فرانسه بود. @ninfrance
سالی چندبار دانشگاه ایمیل همگانی ارسال می‌کند و تشویق می‌کند برای اهداء خون. اهداء پلاسما. تبلیغ میدانی‌اش هم بادکنک‌های قرمز مثل قطره‌های خون. گاهی هم تشویق می‌کنند به اهداء بزاق دهان. و هرکس اهداء کند هدیه‌هایی مثل کیف و خودکار و دفتر دریافت می‌کند... فرانسه. @ninfrance
آزمون ایمان‌ها از صبح که بیدار می‌شویم، تا شب که بخواب رویم، هرچه پیرامونمان رخ می‌دهد برای ما که ایمان به خالق هستی و مسبب‌الاسباب داریم، این اعتقاد است که دمادم در آزمون و تعیین درجه ایمان‌مان هستیم... این ایمان بر طبق آیه صریح قرآن، کتاب آسمانی‌مان است که فرمود: «آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟» عنکبوت/۲ در حوادث گوناگون آشفتگی‌ها، ترس‌ها و دلهره‌ها را که در برخی اتفاقات می‌بینم، می‌گویم: خدایا شرمسارم از این گونه ایمان داشتنمان. تو که عالم به وضعیت ما هستی، می‌خواهی اثبات کنی وضعیت قلب‌مان را نسبت به خودت، به خودمان. ایمان آوردیم که مسبب‌الاسباب خداست. اگر اراده کند (به حق) ضرری به ما برسد، تمام دنیا همدست شود، راه گریزی نیست و اگر اراده کند (به لطف) در امان بمانیم، همه دنیا اراده کند، آسیبی به ما نخواهد رسید که فرمود: - و اگر خداوند (براي امتحان يا كيفر گناه) زياني به تو رساند، هيچكس جز او آنرا بر طرف نمي‏سازد، و اگر اراده خيري براي تو كند هيچكس مانع فضل او نخواهد شد، آنرا به هر كس از بندگانش بخواهد مي‏رساند و او غفور و رحيم است. یونس/۱۰۷ - بگو آيا هيچ درباره معبوداني كه غير از خدا مي‏‌خوانيد انديشه مي‏‌كنيد كه اگر خدا زياني براي من بخواهد آيا آنها مي‏‌توانند آن را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتي براي من اراده كند آيا آنها توانائي دارند جلو رحمت او را بگيرند؟ بگو: خدا مرا كافي است، و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند. زمر/۳۸ من از این زاویه به داستان ویروس معروف شده نگاه می‌کنم... ایمان ما که به سبک آن گروه نیست که گفتند، عقل در آن راه ندارد! شرط عقل، رعایت بهداشت است اما عقلی که پرتو ایمان بر آن تابیده، می‌گوید: رعایت کن و توکل کن، از این طریق نه ترسی تو را در بر می‌گیرد نه دلهره و اضطرابی. به زندگی و وظایف روزانه‌ات برس و توکل کن؛ توکلت علی الحی الذی لایموت... به یاد تک بیتی که در کتاب‌ها خواندم رزمندگان دفاع مقدسمان، با نشاط و لبخند توحید عملی خود را با خواندنش عیان می‌کردند: هرچه خدا خواست، همان می‌شود نه این، نه آن، فقط همان می‌شود☺️😊 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
«امید دشمن به ترس ماست و اگر نترسیم، مکر شیطان یکسره بر باد می رود... شیطان حکومت خویش را بر ضعف‌ها و ترس‌ها و عادات ما بنا کرده است، و اگر تو نترسی و از عادت مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفة اللهی جبران کنی، دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست... شیطان حاکمیت خود را در جهان بر ضعف و ترس انسانها بنا کرده است. اگر نترسی و ضعف خویش را با کمال خلیفة الهی جبران کنی، شیطان شکست خواهد خورد و اینجا صحنه تحقق همین معناست...» کتاب گنجینه‌ آسمانی؛ سید مرتضی آوینی 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
@ninfrance ۲ اسفند ۹۸
زندگی در عیش، مردن در خوشی بلاخره کتاب زوال فرهنگ در بستر عشرت در عصر رسانه‌های تصویری با تالیف نیل پُستمن را یافتم. کتاب خاص و ارزشمندی که سال ۱۹۸۵! نوشته شده، و ما امروز شاهد به وقوع پیوستن هشدارهای نویسنده‌اش هستیم. «پستمن زمانی از اسارت فرهنگ در چنگال تکنولوژی ( در کتاب تکنوپولی) و زوال فرهنگ در بستر عشرت (کتاب حاضر) سخن راند، که انقلاب صنعتی دیجیتال، مراحل جنینی خود را طی می‌کرد و هنوز جای خود را در رسانه‌های ارتباط جمعی و ابزارهای مخابراتی و سمعی و بصری، باز نکرده بود... در آن زمان پستمن، نگران نفوذ و تاثیر فرهنگ سرگرمی و عشرت و برنامه طرب‌زا به نظام خانواده و سلامت فکری فرد و جامعه بود و شکل دادن به افکار عمومی و ساختن آراء و مخدوش کردن حقایق را توسط نظام مسلط جهانی، هشدار می‌داد. در آن زمان، این متفکر هشدار می‌داد که: قدرت‌های سلطه‌گر و کانون‌های وابسته به نظام سود و تجارت، با بهره‌گیری از رسانه، میزان اراده و تاثیر آرمان‌های مردم را بر سرنوشتشان، آنچنان تنزل داده و دستخوش تحریف ساخته و آنچنان آنان را با قلب تعاریف و دگرگونی مفاهیم خو داده‌اند، که هرچه به آن‌ها گفته شود باور می‌کنند، چون دلیلی برای باور نکردن نمی‌یابند... یک مطلب خلاف واقع اگر دو یا سه بار از رسانه پخش گردید، در اذهان عامه به واقعیتی مسلّم و غیرقابل انکار تبدیل می‌گردد...» در نظر دارم با یاری خدا بخش‌هایی از این کتاب را با مخاطبین عزیز با هشتک‌ به اشتراک بگذارم... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
« از برکت ورود تکنولوژی دیجیتال به حوزه فرستنده‌ها و آنتن‌های ماهواره‌ای و گیرنده‌های تصویری، هزاران کانال رادیوئی و صدها شبکه تلویزیونی و ده‌ها هزار فرستنده اینترنتی، پیوسته و مستمر، در پهنه گیتی، به کار فرهنگ سوزی و ادب کُشی و تحریف حقایق و تخدیر اذهان و نیز به عرضه برنامه‌های تجاری و شوهای جهت‌دار و نمایش‌هائی که کار یک‌دست سازی فرهنگ اقوام مختلف را هدف قرار داده است، مشغول می‌باشند». ص۳ این کتاب‌. @ninfrance
خیلی پیش‌تر از ایران، خبر رسید که کرونا به فرانسه رسیده. یکی دو خبر را شاهد بودیم و دانشگاه هم فقط همین دیروز یک ایمیل همگانی فرستاد و نکاتی را گفت و هشدارهایی داد. همین! نمی‌دانم بلاخره کی برخی ایرانی‌ها باخبر از این تفاوت می‌شوند و از شدت نشر و دریافت اخبار از ماهواره‌های فارسی زبان و شبکه‌های اجتماعی خسته می‌شوند و به اعصاب و روان خودشان و اطرافیانشان رحم می‌کنند و زندگی را آرام‌تر دنبال می‌کنند. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
آموزش از راه دور و روی خوب تکنولوژی قبل از سفر به فرانسه، معلمی می‌کردم و بی‌اندازه به این کار علاقه داشتم... وقتی تصمیم بر سفر شد، از این باب غم بزرگی سراغم آمده بود و جدایی از این فعالیت برایم خیلی تلخ بود. خوب خاطرم هست روز اول و دوم بسیار سخت و سنگین بود؛ تنها در خانه... روز سوم، به خودم نهیب زدم که اگر حقیقتا عشق و علاقه داری، راه بسته نیست. یادش بخیر؛ اولین فعالیت را با گروه زدن برای ارائه کتاب چهل حدیث امام، کتاب اخلاقی کاربردی در زندگی‌مان آغاز کردم. به همت یکی از رفقا. اول قرار بود با ایشان و چند نفر دیگر باشد، اما دوستان همه تمایل نشان دادند که رفقایشان را هم عضو کنند و جمع ما به ۳۰۰ نفر رسید. من با اشتیاق صوت ضبط می‌کردم و در گروه می‌گذاشتم و دوستان از این کتاب ارزشمند بهره می‌بردند. با خودم فکر می‌کردم که در ایران که بودم، نهایت مگر چند نفر سر کلاس بودند؟ و بارها می شد که همه نمی‌توانستند بیایند. اما حالا الحمدلله نه فقط در تهران بلکه از استان‌های مختلف و کشورهای مختلف عضو شده اند و آنچه دغدغه دارم به گوش همه برسد، به عنایت و لطف خدا محقق شده‌. کم کم این روش به چشمم آمد و کلاس‌های از راه دور دیگر هم راه انداختیم... حتی امروز در اسکایپ هم کلاس برخط جمعی داریم و بهره‌ها می‌بریم. تا جایی که گاهی هر عضو در یکی از شهرهای ایران یا یکی از کشورها است! اینجا در فرانسه، سر کلاس، وقتی به اساتید می‌گفتم که پیش از این معلم بودم و اینجا هم که آمدم کلاس‌هایم را از راه دور حفظ و حتی گسترش داده‌ام. خیلی به وجد می آمدند و به هم می‌گفتند که فلانی بیش از ۳۰۰ دانش‌جو از راه دور دارد! کار به جایی رسید که دو نفر از اساتید گفتند باید توضیح دهی که چگونه توانستی این تعداد را کنار هم جمع کنی که مشتاق باشند که محتوایی را درس‌گونه از راه دور دنبال کنند. ما هرچه می کنیم نتوانستیم این تعداد دانشجوی از راه دور جذب کنیم. برای ما توضیح بده مگر چه محتوایی است! امروز به روز‌ترین پروژه‌ها در حوزه علوم فنی و آموزشی در فرانسه آموزش از راه دور، دورکاری و انجام کار از خانه است. حتی طبق آمار انجام شده بیش از ۶۰ درصد فرانسوی‌ها، انجام کار از خانه را ترجیح داده‌اند. و به این دلیل، امروز، تیم‌های فنی در حال کار بر قابلیت‌های برگزاری کلاس‌هایی اینچنین هستند و تیم‌های آموزشی در حال تحقیق در خصوص محتوا، روش‌های جذب و بکارگیری و ارزیابی. این روزها که یک ویروس فراگیر عموم مردم را در جهان خانه نشین کرده، بیشتر ارزش این سبک آموزش و یادگیری به چشم می‌آید که تحت چنین شرایطی هم متوقف نمی‌شود و می‌تواند به کار یاددهی و یادگیری ادامه دهد. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
خداحافظی غم‌انگیز با رفیق تونسی حسابی دیگه با هم رفیق شده بودیم. می‌گفت با تو راحت‌ترم از دوست و رفیق‌های اینجا. گاهی او می‌آمد به منزل ما، گاهی من می‌رفتم. خیلی خوش صحبت بود و حسابی با هم حرف می‌زدیم. زبانی که با هم حرف می‌زدیم فرانسوی بود اما گاهی که چیزی می‌گفت و من نمی‌فهمیدم لغات عربی به کمک می‌آمد. چند وقت پیش پیام داد که هم را ببینیم. به دیدارش رفتم. در را که باز کرد با چشم‌های پف کرده از گریه‌اش مواجه شدم. خیلی سعی می‌کرد بخندد. اما نمی‌توانست و سخت‌تر کنترل اشک‌ها و بغض‌هایش بود. با نگرانی و تعجب پرسیدم چه شده؟! گفت: باید از این شهر برود... وقتی با ناراحتی فراوان علتش را پرسیدم. گفت: وزیر کشور فرانسه اعلام کرده که به دلیل بیکاری فرانسوی‌ها، اولویت شغلی با خود فرانسوی‌هاست و اگر دو نفر باشند که یک رشته را خوانده باشند یا یک تخصص را داشته باشند اما یکی فرانسوی باشد یکی خارجی. اولویت با فرانسوی است. گریه می‌کرد و می گفت: این سال‌ها هر دوره‌ای گفتند گذراندم. هر کلاسی که گفتند، رفتم. انواع سفرهای کاری را رفتم... تخصص من از نیروی جدید بالاتر است. اما می‌گویند چاره‌ای نیست و باید بروی... مدام آه می‌کشید و حال بدی داشت. می‌گفت: کجا برم؟! نمی‌توانم به کشورم برگردم. آنجا شرایط متفاوت است... گفتم: اینطور که نمی‌شود! هیچ جایگزینی وجود ندارد؟؟ گفت: چرا گفته‌اند می‌توانی پشت کامپیوتر بنشینی و کارهای انفورماتیک انجام دهی. اما من نمی‌توانم. من اصلا تخصص‌اش و علاقه‌اش را ندارم. ضمن اینکه سطح کارش خیلی پایین تر از تخصص من است. گفت: سه ماه فرصت داده‌اند که یا بپذیرم یا کار دیگر بیابم یا ویزایم باطل می‌شود و باید فرانسه را ترک کنم... بین حرف‌هایش سکوت می‌کرد، آه می‌کشید، سرش را با ناراحتی تکان می‌داد... گفتم: غصه نخور. ان شا الله وضعیت بهتری پیش رو داری. نگران نباش. قوی باش. گفت: بله. این زمانی است که سن کمی داشتم. اما من در این سن، مجرد، دیگر حوصله و انرژی گذشته را ندارم... دلم خیلی برایش سوخت. گفت: دیگر نمی‌توانم در این ساختمان بمانم. اجاره‌اش سنگین است. خواهرم در پاریس است. می‌روم پیش او و باز می‌گردم، شاید بتوانم جایی کاری پیدا کنم. در غیر این صورت باید برگردم... و باز اشک... گفتم برایش دعا خواهم کرد. لبخند زد مرا محکم در آغوش گرفت. گفت: اشکالی ندارد. اینم می‌گذرد. اما اتفاق خوبی بود دوستی با تو. خیلی لحظات خوبی بود. خیلی خوشحالم که این دوستی شکل گرفت و امیدوارم یک روز یک جا باز هم را ببینیم. لبخند زدم. گفتم: بله قرار است یک‌بار با هم ایران برویم... قرار بود ایران زیبایمان را به تو نشان بدهم. هرجایی که عکسش را به تو نشان داده بودم... با بغض سر تایید تکان داد و گفت: ان شا الله. ان شا الله. لحظات سختی بود... لبخند و بغض با هم درآمیخته بود. روحیه هم را حفظ می‌کردیم. من به او یادگاری دادم. او به من. و خداحافظی سخت... یک دوست خوب مسلمان من بود در غربت. توفیقش تمام شد برای من. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
دوستم رفته فروشگاه زنجیره‌ای، بخش مواد بهداشتی، این عکس را برایم فرستاده، و زیرش نوشته: ژل ضدعفونی پَر... (تصویر برای چند روز پیش است) فرانسه. @ninfrance
اینجا قفسه یک سوپر مارکت در فرانسه است. قفسه‌ای از خوراکی‌جات که در همه سوپرمارکت‌ها در همه کشورها موجود است. سوال: آیا ۱۰۰ سال پیش در خوراک مردم جهان چیزی مثل شکلات، کیک، بیسکوئیت و انواع پاستیل‌های خوش ظاهر وجود داشته؟ برای اولین بار از چه تاریخی این خوراکی‌ها در کارخانه‌ها تولید شد و در کجا؟ مواد تشکیل دهنده‌اش چیست؟ با نرم افزار سلامت که بارکد این اجناس را می‌زنم، همه را مضر اعلام می کند. برخی را می‌نویسد هیچ خاصیت غذایی ندارد، برخی را می نویسد دارای ریسک برای سلامتی. برخی امتیاز صفر از ۱۰۰ دارند برخی نهایت نمره ۲ از ۱۰۰! خب می‌دانیم که این‌ها اغلب هم خوراکی کودکان است... مدت‌ها پیش در خصوص «تبلیغات» مطالبی را نوشتم. به زودی قسمت بعدی آن را که درخصوص تغذیه بشر امروز است ان‌شاء الله به اشتراک می‌گذارم. 🌸مشاهدات، تجارب و‌ یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance