💠 تفسیر آیه ۲۱۱ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫بنیاسرائيل با كفران نعمت (مادی و معنوی) و ناسپاسی، همچون تحريف لفظی يا معنوی تورات، تشريعاً آن نعمتها را به نقمت تبديل كردند و از سنّتهای فراگير و هميشگی خداوند است كه هر ملّتی نعمتهای الهی را از روی علم و عمد كفران كند سخت عقوبت میشود.
○ سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
○ از بنی اسرائیل بپرس: «چه اندازه نشانههای روشن به آنها دادیم؟» (ولی آنان، نعمتها و امکانات مادی و معنوی را که خداوند در اختیارشان گذاشته بود، در راه غلط به کار گرفتند.) و کسی که نعمت خدا را، پس از آن که به سراغش آمد، تبدیل کند (و در مسیر خلاف به کار گیرد، گرفتار عذاب شدید الهی خواهد شد) که خداوند شدید العقاب است.
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹از علمای بنیاسرائيل تقريراً و توبيخاً بپرس كه ما چه عنايتهای مادی و معنوی ويژهای به بنیاسرائيل داشتيم؛ نشانههايی كه برای همه روشن بود كه از جانب خداست به آنها داديم؛ ولی بسيارز از آنان، با آنكه ايتای آيه به نصاب كامل رسيد و حجت تمام شد، با كفران و ناسپاسيی، همچون تحريف لفظی يا معنوی تورات، تشريعاً آن نعمتها را به نقمت تبديل كردند و از سنّتهای فراگير و هميشگی خداوند است كه هر ملّتط نعمتهای الهی را از روز علم و عمد كفران كند سخت عقوبت میشود.
🔹در آيات پيش وعيد ضمن عذاب به آمدن نشانههای آشكار از جانب خدا مقيّد شده است. در اين كريمه نيز تصريح شده كه سنّت عقوبت ناسپاسان پس از آمدن بيّنه و هنگامی است كه كفران نعمت آگاهانه باشد؛ نه بر اثر سهو، غفلت، نسيان يا برداشت سوء. كيفری كه در بيان آن، عقاب كننده، يعنی خداوند (با تصريح به اسم ظاهر او (الله) با امكان ارجاع ضمير) داراز عقاب شديد معرفی شده است، تحمّلپذير نيست.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۱۳ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫مردم پيش از بعثت حضرت نوح(ع) زندگی سادهای داشتند و با بينش بسيط و منش مشترک، امت واحدی بودند به و اختلافات جزئی را نيز با رهنمود عقل و هدايت پيامبران پس از حضرت آدم(ع) رفع میكردند
○ كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
○ مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد با ایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانههای روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بیایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹مردم پيش از بعثت حضرت نوح(ع) زندگی سادهای داشتند و با بينش بسيط و منش مشترک، امت واحدی بودند كه هم در جهانبينی همفكر بودند و هم در تشخيص حق و باطل هم رأی. اختلافات جزئی را نيز با رهنمود عقل و هدايت پيامبران پس از حضرت آدم(ع) رفع میكردند.
🔹همراه با پيشرفت علم و صنعت و گسترش روابط اجتماعی، اختلافات علمی و عملی در عرصههای فردی، اجتماعی و بهرهوری از مواهب طبيعی بروز كرد و انظار در تشخيص حق و باطل و مصالح و مفاسد متفاوت شد. اين مطلب ضرورت بعثت پيامبران اولوا العزم و نزول كتاب را در پی داشت.
🔹خدای سبحان در پاسخ به اين نياز مبرم جامعه بشری، حضرت نوح(ع) و در پی وی ساير انبيای اولوا العزم(ع) را مبعوث كرد و به همراه آنان كتاب و شريعت نازل كرد تا با تبشير و انذار از يكسو و تشكيل حكومت از سویديگر، هم درباره اختلافهای طبيعی مردم داوری كنند و هم انديشه خفته و افكار فسرده آنان را بيدار و شكوفا سازند.
🔹خداوند همراه پيامبرانِ اولوا العزم(ع) كتاب را نازل كرد. در اين معيّت، انسان كامل كه برترين مخلوق است اصل و كتاب آسمانی فرع است، زيرا كتاب را به همراه پيامبر فرستاد. نخستين كتاب پيامبر دارای شريعت، كتاب حضرت نوح(ع) است.
🔹كتابهای آسمانی چون همه مطالب آنها حق و از هر نوع خلاف و اختلافی به دور است، در همه زمانها يگانه مرجع رفع اختلافها و تنها ميزان سنجش مكتبهای فكری و انديشههای مختلف بشری است.
🔹تقارن تبشير و انذار با داوری در اختلافهای مردم، گويای ضرورت كار فرهنگی، همراه با برپايی حكومت دينی است، زيرا نه همه احكام الهی با آموزش و ارشادِ تنها جاری و عملی است و نه اختلافات به مجرد موعظه و صرف داوری بدون اجرا رفع میشود، بلكه بايد حكومت الهی به دست پيامبران و پيروان مؤمن آنان برپا شود تا بتوان اختلافات را رفع كرد و احكام الهی را جامه عمل پوشاند.
🔹چنانچه اختلاف در پی پيشرفت علم و گسترش روابط اجتماعی و در جهت شناخت حق باشد، پذيرفته و مطلوب است، زيرا موجب پيشرفت روزافزون علم و زمينهساز وحدت است. بعثت انبيا(ع) نيز برای بيان حق و داوری در اين اختلاف است؛ امّا پس از روشن شدن حق در پرتو بعثت انبيا(ع) و نزول كتاب آسمانی، اختلاف از سر لجاجت و خوی سركشی و ترديد در متون روشن دينی كه ميزان حق و مايه رفع اختلافات است، مذموم و مايه عذاب دنيا و آخرت آنان است.
🔹در برابر تفرقهافكنان ستمگری كه با داشتن چراغ عقل از درون و خورشيد پرفروغ نقل معتبر از بيرون باز به بيراهه میروند، مؤمنان راستين در همه عرصهها پذيرای حق و در هر اختلافی پيرو رهنمودهای وحیاند و خدای منّان به پاداش ايمانشان با رهنمود خاص خود آنان را به صراط مستقيم هدايت میكند. البته هر اندازه جهل علمی و جهالت عملی كمتر باشد اختلاف كمتر و هر اندازه بيشتر باشد اختلاف بيشتر خواهد بود.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۱۵ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫انفاق (مادی و معنوی) مايه قرب الهی است. بايد از بهترينها انفاق داده شود و به دور از ريا و منت گذاشتن باشد. اولويتها: اول پدر و مادر بعد نزديكان و سپس يتيمان، مستمندان و در ماندگان در راه میباشد.
○ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
○ از تو سؤال میکنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکی (و سرمایه سودمند مادی و معنوی) که انفاق میکنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است. (لازم نیست تظاهر کنید، او میداند).
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹مؤمنانی كه در پرتو تربيت پيامبر اكرم (ص) و هدايت قرآن از بخل و مال دوستی مذموم رستهاند و انفاق را مايه قرب به خدا میدانند با علاقهمندی از آن حضرت میپرسند: چه چيز انفاق كنند؟ خدای سبحان به سؤال آنان چنين پاسخ میدهد:
- آنچه انفاق میكنيد خير و مرغوب باشد؛ نه آنچه خود از قبول آن عار داريد.
- انفاق به ترتيب به پدر و مادر، خويشان و نزديكان، يتيمان و بیسرپرستان، فقيران و مستمندان و واماندگان در راه باشد.
- گوهر انفاق پاک و از ريا، سمعه و منّت به دور باشد كه خدا بر هر كار خيری كه میكنيد آگاه است.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۱۶ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫انسان جاهل است و از اينرو در تشخيص خير و شر سخت نيازمند عقل و نقل معتبر است، تنها با تن دادن به رهنمودهای الهی است كه میتواند به خير برسد و از شر برهد.
○ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ عَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ و َاللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
○ جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند و شما نمیدانید.
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹جهاد كه از احكام حياتبخش اجتماعی اسلام و جلوهای از جلال و جمال هماهنگ خداست، بر مؤمنان واجب است، اگرچه با طبع آنان ناملايم است. البته كراهت جهاد به حدی نيست كه موجب حرج و نفی وجوب آن شود.
🔹علت كراهت مؤمنان از جنگ سختیها، زيانهای مالی و جانی، ناامنی و گرانی است كه جنگ در پی دارد و طبع هر انسانی از اين امور گريزان است؛ نه اينكه خود را در برابر دشمن ضعيف میدانستند و نگران شكست اسلام بودند، و نه اينكه براثر عطوفت و رأفتی كه در پرتو تربيت اسلامی پيدا كرده بودند جنگ و خونريزی را، هرچند با كافران و مشركان بر نمیتافتند و اميد داشتند با تبليغ و موعظه آنان را كه معاند لدود بودهاند به راه آورند، هر چند احتمال اينگونه از امور بعيد نيست.
🔹اين آيه شریفه نيز نخواسته مؤمنان را به دليل كراهت از جنگ مذمت كند، بلكه خواسته است معيار محبّت و كراهت و خير و شر را رهنمود عقل و نقل معرفی كند نه خواسته طبع، زيرا تنها خداست كه علم مطلق است و همه چيز را میداند و انسان جاهل است و از اينرو در تشخيص خير و شر سخت نيازمند عقل و نقل معتبر است، تنها با تن دادن به رهنمودهای الهی است كه میتواند به خير برسد و از شر برهد. انسانهای خودساخته در پرتو ايمان به خدا و دل كندن از مظاهر فريبنده دنيا دشواری قتال را از يكسو به آسانی و كراهت طبيعی جنگ را از سوی ديگر به محبوبيت جهاد تبديل میكنند.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۲۴ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫برای هرسخنی و كاری زياد به خدا سوگند نخوريد تا به توفيق نيكوكاری، تقوا و اصلاح ميان مردم برسيد.
○ وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَانِكُمْ أَن تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
○ خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید و برای اینکه نیکی کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست.
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹در معنای جمله نخست اين آيه و «عُرضه» چند وجه گفتهاند:
○ سوگند به خدا را «مانع» اعمال نيک، تقوا و اصلاح ميان مردم قرار ندهيد. براساس اين وجه، «عُرضه» به معنای مانع و حائل است.
○ سوگند به خدا را «حجت» برای ترک امور ياد شده قرار ندهيد، پس معنای «عرضه» به قرينه مقام، حجّت است.
○ فراوان به خدا سوگند نخوريد كه كارهاي ياد شده را انجام ندهيد، بنابراين «عرضه» يعنی در معرض قراردادن.
🔹در تفسير ﴿اَن تَبَرّوا وتَتَّقوا وتُصلِحوا بَينَ النّاس﴾ نيز وجوهی گفتهاند:
○ حرف نفي «لا» حذف شده است و اين بخش، عطف بيان برای «أيمان» است؛ يعنی سوگند به خدا را مانع يا حجت قرار ندهيد برای ترک نيكوكاری، تقوا و اصلاح ميان مردم.
○ حرف نفی «لا» حذف شده است و اين بخش، علت نهی ﴿ولاتَجعَلوا﴾ را بيان میكند؛ يعنی فراوان به خدا سوگند نخوريد، چون نيكوكار و پارسا نمیشويد و توفيق اصلاح نمیيابيد.
○ اين بخش بدون محذوف بودن حرف نفی «لا»، حكمت نهی از فراوانی سوگند به خدا را بيان میكند؛ يعنی فراوان به خدا سوگند نخوريد تا به توفيق نيكوكاری، تقوا و اصلاح ميان مردم برسيد. اين وجه با ظاهر آيه هماهنگتر است.
🔹هرچند ظاهر نهی ﴿ولاتَجعَلوا﴾ مولوی و تحريم است، از تعليل آن به ﴿اَن تَبَرّوا… ﴾ بر میآيد كه اين نهی، مولوی محض نيست و بر فرض ظهور در حرمت نيز آيه بعدی مقيد اطلاق آن است، زيرا فراوان سوگند خوردن از روی عادت، جزو سوگند لَغْوی است كه مؤاخذه ندارد؛ بر خلاف قسم جدّی كه حكم تكليفی حرمت يا حكم وضعی كفاره يا هر دو را در پی دارد. چون تنها افراد نيكوكار و با تقوا به اصلاح ميان مردم موفق هستند كه هدف برتر است، در اين آيه برّ و تقوا و اصلاح فردی به عنوان مقدمه بر اصلاح جمعی مقدّم شده است.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۲۵ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫خداوند سوگندهایی که از روی اراده و اختیار، یاد میکنید، مؤاخذه میکند
○ لَّا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ
○ خداوند شما را به خاطر سوگندهایی که بدون توجه یاد میکنید، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دلهای شما کسب کرده، (و سوگندهایی که از روی اراده و اختیار، یاد میکنید،) مؤاخذه میکند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹سوگند يا عمدی و جدّی است؛ يا لغو و بدون قصد و براثر عادت، غضب مُفرِط و مانند آن. قِسم نخست بازخواست دارد نه قسم دوم.
سوگندهای جدی چند نوعاند:
- سوگند درباره انجام دادن يا ترک كردن كاری در آينده كه تخلّف از آن گناه است و كفاره دارد.
- سوگندی كه مربوط به گذشته و دروغ باشد كه كفاره ندارد؛ ولی عذاب جهنّم را در پی دارد.
- سوگند در محاكم قضايی كه اگر راست باشد، حق ثابت میشود و چنانچه دروغ باشد، در صورت جهل قاضی به سود دروغگو حكم صادر میشود و گناه هم دارد، هرچند در واقع حق دگرگون نمیشود.
- ديگری را سوگند دادن كه كاری را انجام دهد يا ترک كند . اين قسم دادن برای فرد سوگند داده شده تكليفآور نيست.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۴۵ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫قرضالحسنه امتثال فرمان برای شكر و محبت خداست و در تهذيب نفس و بخلزداييی سهم بسزاييی دارد.
○ مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
○ کیست که به خدا «قرضالحسنهای» دهد (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند) تا آن را برای او چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده میسازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمیشود). و به سوی او باز میگردید (و پاداش خود را خواهید گرفت).
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹خدای سبحان در آيه مورد بحث با طنين آهنگين و تشويقآميز ﴿مَن ذَا الَّذي﴾ و به جای هيئت كلفتآميز امر، مؤمنان را به كارهای نيک از جمله انفاق فرا میخواند. قرضالحسنه مصطلح قرآنی كه شامل قرضالحسنه فقهی نيز میشود، هر كار خيری است كه برای خدا انجام داده شود؛ عبادت مصطلح باشد يا انفاق مالی يا كاری عامّالمنفعه.
🔹سرّ تعبير از اين معنای عامّ به «قرضالحسنه» محفوظ بودن اصل عمل نزد خداست، چنان كه در عقد قرض، مالْ باز میگردد و خدا چندين برابر آن پاداش میدهد. البته قرضی كه به سبب نداشتن حسن فعلی يا فاعلی يا در پيداشتن منّت و اذيّت، نيكو و پاكيزه نباشد مقبول خدا نيست.
🔹حُسْن كامل قرض دادن مرهون اجتماع تمام علل حُسْن قرض از جمله مقروض شدن وابستگی به مال از حريم دل و امتثال فرمان اِقراض برای شكر و محبت خداست. قرضالحسنه مالی از لحاظ صبغه مردمی نيز حَسَن است، زيرا جامعه را از فقر و بيكاری و ذلّت میرهاند و در تهذيب نفس و بخلزدايی نيز سهم بسزايی دارد.
🔹دادن پاداش مضاعف به انفاق كننده، دليل بینيازی خدا از انفاق و چنين پاداشی فقط مقدور خدای قابض و باسط است. سه جمله پايانی آيه هر يک بيانگر بینيازی خداست، افزون بر آن كه حصر قبض و بسط به خدا مبيّن توحيد ناب است. زمينه قبض را خود آدمی با ضعف قابلی خود فراهم میكند وگرنه خدا همواره در حال فيض بخشيدن است. ذكر بازگشت عمومی به سوی خدا، بشارت به خوبان و هشدار به تبهكاران است كه برای ترغيب به انفاق مالی و ترک نكردن آن آمده است.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۴۹ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز ميشوند
○ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
○ و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنیاسرائیل منصوب شد) و سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش میکند؛ آنها (که به هنگام تشنگی) از آن بنوشند، از من نیستند و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او و افرادی که با او ایمان آورده بودند (و از بوته آزمایش، سالم بهدر آمدند) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عدهای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (جالوت) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است.
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹پس از آنكه طالوت به همراه لشكريانش از آمادگاه بيرون رفتند و به سوی دشمن حركت كردند، در ميانِ راه، طالوت از امتحان الهی لشكريان تشنه با نهر آب زلال خبر داد و گفت كه هر كه از آب نهر بنوشد، ارتباط ظاهری و معنوی خود را با من قطع خواهد كرد و هر كس اصلاً از آن نخورد، ظاهراً و باطناً با من همراه است و كسانی كه مشتی آب بنوشند، (به لحاظ كمال نهايی) از من نيستند؛ ولی توفيق همراهی ظاهر را خواهند داشت.
🔹بيشتر سپاهيان از آب نوشيدند و همانجا زمينگير شدند و تنها شمار اندكی از آنان كه جزو دسته دوم و سوم بودند يعنی يا اصلاً از آب ننوشيدند يا مشتی از آن برداشتند به راه خود ادامه دادند و از نهر آب گذشتند و با جالوت و لشكر فراوانش روبهرو شدند. در اين هنگام گروهی به بهانه ناتوانی، از جنگ دور كردند؛ اما با سخنان انسانهای برجسته سپاه طالوت كه به قيامت يقين داشتند و از روحيه شهادتطلبانه برخوردار بودند، قوّت قلب گرفتند و آرام شدند.
🔹اين گروه كه ياران خاص طالوت بودند، با يادآوري نزول نصرت خداوند بر گروههای كم شمار در گذشته و پيروزی آنان بر دشمنان فراوانشان و نيز همراهی خاص خداوند با صابران كه نوعی بشارت الهی است، به لشكر روحيه دادند و آماده صفآرايی شدند.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۵۰ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫شرط نصرت در مقابل دشمن، از ناحيه ذات اقدس اله(ذات باریتعالی)، صبر، استقامت و توكل میباشد.
○ وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
○ و هنگامی که در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند گفتند: «پروردگارا، پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز بگردان!
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹سپاهيان طالوت كه تا اين مرحله از سوابق درخشانی برخوردار نبودند، هنگامی كه برابر سپاه دشمن صفآراي كردند، كمی افراد و ساز و برگ نظامی را به فراموشی سپردند و تنها با توكل به پروردگارشان دست به دعا برداشتند و از او صبر، ثبات قدم و پيروزی خواستند. لبريز شدن جان از صبر، ثَبات قدم را در پی دارد كه آن نيز پيروزی را به ارمغان مزآورد.
🔹دعای سپاهيان طالوت پيش از آغاز جنگ میفهماند كه ياد توحيدی خداوند و شريک قرار ندادن عِدّه و عُدّه، از وظايف عام نظامی است كه نبايد در ميادين جنگ از آن غفلت شود.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیات ۲۵۱ و ۲۵۲ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
○ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ
● سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و «داوود(ع)»
(نوجوان نیرومند و شجاعی که در لشکر طالوت بود)، «جالوت» را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید؛ و از آنچه میخواست به او تعلیم داد و اگر خداوند، بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمیکرد، زمین را فساد فرامیگرفت، ولی خداوند نسبت به جهانیان، لطف و احسان دارد.
○ تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
● اینها، آیات خداست که به حق، بر تو میخوانیم؛ و تو از رسولان (ما) هستی.
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹پس از دعای طالوتيان، خدای سريعالاجابه بیدرنگ آنان را ياری كرد و با نصرت الهي دشمنان خود را شكست دادند. در اين ميان، حضرت داود(ع) توانست جالوت (سركرده طاغيان) را بكشد و خداوند نيز به ويی سلطنت و حكمت عطا كرد و از آنچه میخواست به او آموخت.
🔹داستان طالوتيان از مصاديق سنّت دائمی دفع الهی درباره مفسدان است كه هدفش برداشتن فساد از زمين است. راز جلوگيری از فاسد شدن زمين، تفضّلی است كه خدا بر جهانيان دارد و به مردم مخصوص يا عصر خاص اختصاص ندارد.
تعبير «دفع» (نه دفاع) درباره كار خداوند، از آنروست كه دفاع درباره كسی است كه طرف مقابل داشته باشد و چيزي در برابر خدا نيست، بلكه همه موجودات لشكر الهی هستند؛ حتّی اعضا و جوارح كافران.
🔹خدای سبحان در آيه دوم به پيامبر اعظم(ص) میفرمايد كه آنچه از سرگذشت پيشينيان برايت بيان كرديم نشانههای قدرت و علم و اراده و احاطه خداوند است نه صرف داستان و نيز نشان حقانيت رسالت توست و قطعاً تو از پيامبرانی.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۵۴ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫ترک انفاق واجب، نوعی كفر عملی است؛ انسان در دنيا توان دارد نياز خود را به سبب (عمل خويش) رفع كند و در قيامت كه اين نظام برچيده میشود، نه از پيوندهای نسبی كاری ساخته است و نه دوستی با افرادد مشكلی را از كسی برطرف میسازد.
○ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
○ ایکسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزی دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید) و نه دوستی (و رفاقتهای مادی سودی دارد) و نه شفاعت؛ (زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود.) و کافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم میکنند، هم به دیگران).
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹آيه فوق نيز كه پس از آيات مربوط به جهاد با جان آمده نمونه ديگری از همراهی جهاد با جان و جهاد با مال است كه نشان ارتباط تنگاتنگ اين دو است. مؤمنان بايد از آنچه خداوند به آنان ارزانی داشته در راه او انفاق كنند تا در قيامت كه اسباب دنيوی كارساز نيست از انفاق خود بهرهمند شوند.
🔹ترک انفاق واجب، نوعی كفر عملی است؛ مانند ترک حج برای انسان مستطيع. انسان در دنيا يا توان دارد و نياز خود را با سبب (عمل خويش) رفع میكند، يا توان كار ندارد ولی انساب يا ارحام و فرزندان او نيازهايش را برطرف میكنند، يا دوستی مشكل وی را حل میكند، هرچند با او پيوندی ندارد. گاهی هم با درخواست از بزرگی برای بخشش و گذشت، مشكل خود را رفع ميكند؛ يعنی اگر با كسی پيوند خاص و بیواسطه دارد از عنوان خُلّت استفاده میكند و اگر با كسی ارتباط ندارد به وسيله مرتبطان خود كه آنها را شفيع قرار میدهد با آن شخص رابطه برقرار میكند؛ ولی در قيامت كه اين نظام برچيده میشود نه سبب راهگشاست تا انسان بتواند با عمل و كشت و كار خود نيازش را برطرف كند و نه روابط و قراردادهای اجتماعی، نظير عقود و ايقاعات كه اموری اعتباری است در آن راه دارد. نه از پيوندهای نسبی كاری ساخته است و نه دوست با افرادْ مشكلي را از كسي برطرف میكند و نه میتوان به انتظار بخشش بیحسابِ برخی از مقتدران چشم دوخت.
🔹قرآن برای بيان اين موارد گاه با اشعار قطع همه سببها: ﴿وتَقَطَّعَت بِهِمُ الاَسباب﴾ و گاه با اعلان ناكارايی نسبها: ﴿فَلا اَنسابَ بَينَهُم﴾ و گاه با نفی جنس: ﴿لابَيعٌ فيه﴾ هرگونه داد و ستدی را در قيامت منتفی میداند. نفی بيع، مصداق بارز قطع روابط اجتماعی است، نه اينكه بيع نيست ولی صلح، مضاربه يا عقود ديگر يافت میشود. غرض آنكه در قيامت نه ضوابط دنيايی است و نه روابط؛ نه روی ضابطههای كسب و كار يا داد و ستد و… ممكن است كسی نيازش را برطرف كند و نه روابط دوستی كارگشاست: ﴿لابَيعٌ فيهِ ولاخُلَّة﴾ از اينرو آيه مورد بحث میفرمايد: امروز اگر انفاق كرديد فردا از آن طرفی میبنديد وگرنه روزی در پيش داريد كه هيچ كاري از شما ساخته نيست: ﴿اَنفِقوا مِمّا رَزَقنكُم مِن قَبلِ اَن يَأتِي يَومٌ لابَيعٌ فيهِ ولاخُلَّة﴾.
🔹جبران گناه در دنيا و ترسيم حقوق از دست رفته، گاهی با قضا و زمانی با كفّاره و گاهی با شفاعت حاصل میشود و در آخرت برای برخی از تبهكاران هيچيک از اين وسايل فراهم نيست، چنان كه بيع و خلّت نيز منتفی است: ﴿لابَيعٌ فيهِ ولاخُلَّةٌ ولاشَفعَة﴾. شفاعت در قيامت وجود دارد؛ ولی به حال عدهای نافع نيست: ﴿فَما تَنفَعُهُم شَفعَةُ الشّفِعين، لايَملِكونَ الشَّفعَةَ اِلاّمَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عهدا﴾
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat
💠 تفسیر آیه ۲۵۵ سوره مبارکه بقره _ گزيدهای از تفسير "تسنيم" آيتالله جوادیآملی
▫كلمه طيّبه ﴿لااِلهَ اِلاّهُو﴾ قضيهای سلبی و مضمون آن نفی شرک است و حيات ازلی و ابدی كه عين ذات خدا و نامحدود و منحصراً برای اوست. ساير مراتب نازله حيات، اعمّ از حيات فرشته، انسان، حيوان و نبات همه از خدا و قائم به اوست و به او بازمیگردد و اين معنای حيات قيوميّه خداوند است.
○ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ
○ هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده که قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمیگیرد؛ (و لحظهای از تدبیر جهان هستی، غافل نمیماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعتکنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمیکاهد.) آنچه را در پیش روی آنها [= بندگان] و پشت سرشان است میداند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمیگردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بیپایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو [= آسمان و زمین]، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست.
▫گزيده تفسير تسنيم:
🔹كلمه طيّبه ﴿لااِلهَ اِلاّهُو﴾ قضيهای سلبی و مضمون آن نفی شرك است؛ نه دو قضيه يكی نفی آلهه دروغين و ديگری اثبات خدای سبحان. حيات حقيقی، اصلی، ذاتی، ازلی و ابدی كه شائبه هيچ نوع هلاكتی در آن نيست و هرگز موتی بر آن عارض نمیگردد، حيات خداوند عزيز متعالي است و ساير مراتب نازله حيات، اعمّ از حيات فرشته، انسان، حيوان و نبات، همه از خدا و قائم به اوست و به او بازمیگردد و اين است معنای حيات قيوميّه خداوند كه عين ذات خدا و نامحدود و منحصراً برای اوست از هرگونه نقص و ضعف و زوال در امان است و هرگز عجز، خستگی، چرت و خواب عارض آن نمیشود.
🔹آنچه در آسمانها و در زمين است ملک اوست. هيچ كسی نزد او شفاعت نمیكند، مگر به اذن او. آنچه پيش روی آسمانیها و زمینیها است میداند و هيچ مقداری از علم را فرا نمیگيرند، مگر به آن اندازه كه او بخواهد. گستره كرسی او آسمانها و زمين را فرا گرفته و نگهبانی آنها او را خسته نمیكند و او (خدا) علی عظيم است.
▫نظم درونی آيه: هر بخشی از «آيةالكرسی» بيان لازمِ بخش پيش از خود است، چنانكه قيوميّت مطلق: ﴿الحَي القَيُّوم﴾ لازمِ الوهيت مطلق است: ﴿اللهُ لااِلهَ اِلاّهُو﴾ و مالكيت مطلق بر آسمانها و زمين و همه موجودات آنها: ﴿لَهُ ما فِيالسَّموتِ وما فِي الاَرض﴾ لازمِ قيّوميّت مطلق الهی است و احاطه علمی يا ربوبيّت مطلق: ﴿وسِعَ كُرسِيُّهُ السَّموتِ والاَرض﴾ لازمِ مالكيّت مطلق الهی است و فقره پايانی آيه: ﴿وهُوَ العَلِي العَظيم﴾ لازمِ همه بخشهای پيش از خود است.
#سوره_مبارکه_بقره
#قرآن_کریم
#تدبری_در_قرآن
@niroo_tahghighat