نیَّت
شب اخر ی کبوتر از چشاش بارون میباره اقا جون خدا نگهدار برمیگردم باز دوباره دو تا گنبد رقص پرچم /ی
از حد گذشت طاقت روح و روان من
دستی بکش روی سرم مهربان من
من از گناه خسته شدم،ایها العزیز
دارد زیاد می شود آقا،زیان من
یه گریه،درست و حسابی نکرده ام
اِی خاک برسر من و دیدگان من
هنگام مشکلات امیدم فقط علیست
اُجوبه ایست این پدر مهربان من
خورد و خوراک هر شب و روزم نجف شده
آن بارگاه را بده امشب نشان من
ماه رجب،عجیب دلم پیش کربلاست
صحن حسین می برد از کف،عنان من
#حسین_جان
#ماه_رجب
#درهم_بخر #بدم_ببر